مصاحبه با استاد ماموستا عبدالعزیز سلیمی
بعدازظهر دومین روز زمستان، از سنندج برای دیدار استادی عزیز، مترجمی توانا و پرکار و یکی از داعیان اسلام و عضو مجمع عمومی اتحاد جهانی علمای مسلمین، با پش سر گذاشتن گردنهی مروارید و عبور از شهر کامیاران، به شهر زیبای روانسر با آن سراب مشهورش رسیدیم و کمی قبل از غروب، صدای زنگ منزل مترجم و مؤلّف بیش از هفتاد و پنج عنوان کتاب چاپ شده را به صدا در آوردیم و استاد «عبدالعزیز سلیمی» با رویی خوش به پیشواز ما آمد و با گرمی و محبت زاید الوصفی ما را پذیرا شدند و تا اذان مغرب با بیان خاطراتی در زمان طلبگی از ایشان نکته آموزی کردیم و بعد نماز مغرب را به امامت ایشان ادا کردیم که نوای دلنواز تلاوت با تأنّی ایشان هنوز هم در خاطرمان ماندنی است و بعد از نماز چند سؤال را در حوزهی تفسیر به بهانه ی چاپ«تفسیر آسان» از ایشان پرسیدیم، که استاد در اوج تواضع به سؤالات پاسخ دادند در زیر چکیدهی این گفتگو خدمت خوانندگان«برایه تی» تقدیم می شود.
*ضمن تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، اجازه فرمائید اولین سؤالمان این باشد که با وجود ترجمه ها و تفاسیر متعدد فارسی چه ضرورتی شما را وا داشت تا دو سال و نیم، خویش را به نوشتن تفسیری جدید مشغول نمائید؟
- به نام خداوند یکتا و یگانه، من نیز از آمدن شما بسیار خوشحالم و تشکر می کنم، مثلی عربی هست که می گویند«لا شُکرَ علی الواجِبِ» یعنی تشکر برای انجام تکلیف و مسئولیتی که واجب است لازم نیست، کار ما در راستای دعوت به دین الهی واجب و تکلیف است و چه تشکر باشد و چه نباشد باید بدون خستگی کار را ادامه داد، امّا قطعاً فطرت بشری دوست دارد قدر کارها و تلاش هایش دانسته شود و عامل رفع خستگی و تفریح واقعی اهل فرهنگ آن است که دیگر دوستان این حوزه از آنان دیدار کنند و کارشان را نقد و برسی کنند، لذا بنده آمدن شما را ارج می نهم و آن را عامل رفع خستگی می دانم و از خدای متعال خواهانم که همگی را در راه دعوت، توفیق قرین نماید.
اما در جواب سؤالتان باید عرض کنم بیشتر آنانی که در زمینهی ترجمه و تفسیر قرآن، خصوصاً به زبان فارسی کار کرده اند، واقعاً کارشان سزاوار تقدیر و احترام است؛ چرا که هر کدام بر اساس توانایی خویش و شرایط و موقعیّت مکانی و زمانی خود، پیام خدای را به زبان مردمشان(کردی، فارسی، ترکی و…) ترجمه و تفسیر کرده اند تا جمعی بیشتر از انسان ها از پیام هدایت الهی برای بشر بهرهمند گردند.
اما از جهت فنّی کار، آنانی که تجربهی عملی در حوزهی ترجمه و نوشتن دارند، واقفند که هر مترجمی روشش با دیگری متفاوت است و دلیل این تفاوت نیز اختلاف در فهم واژگان، درک مقاصد شریعت و فهم مصطلحات قرآنی است، و لذا هر کس با توجه به دیدگاه خود به تفسیر و ترجمهی آیات میپردازد، نیز بستگی دارد به این که فرد مترجم در کدام مکتب فکری تربیت و پرورش یافته است، آیا در حجرههای سنّتی به تحصیل پرداخته یا دارای تحصیلات آکادمیک و دانشگاهی است؟ و نیز میزان علاقه و پیوند و سطح تعاملشان با قرآن در این تفاوت فهم ها و در نتیجه در شیوهی ترجمه شان نقش دارند، هم چنین این که فرد مترجم از چه منابعی استفاده کرده است، قطعاً نوع ترجمهها متفاوتند.
با اوج احترام و قدردانی از بسیاری از مترجمان و بزرگداشت کارشان در ترجمه یا تفسیر، بیان این واقعیّت نیز ضروری است که در ترجمهی بعضی مصطلحات اساسی قرآن هم چون اله، عبادت، دین، رب، ایمان، کفرو… با توجه به فهم خود آیات را ترجمه کردهاند و من نیز بسیاری از ترجمههای موجود که مایهی بهرهمندی مسلمانان اند را بررسی کردهام و چون ده هه ها درگیر کار ترجمه بودهام و بسیاری از آن کتابهایی را که ترجمه کردهام مملّو از آیات قرآنی بودهاند، لذا در این سال ها مدام درگیر ترجمهی آیات قرآنی بودهام، مثلاً کتاب«کیف نتعامل مع القرآن العظیم» تألیف دکتر یوسف قرضاوی را که ترجمه کردهام حاوی ۱۳۰۰ آیه از قرآن کریم است.
اما سخن این است که هرگاه فردی که هیچ گونه معلومات عربی ندارد و نیز کاملاً با واژگان فارسی هم چون فردی طلبه یا دانشگاهی آشنا نیست، به این ترجمهها مراجعه کند، غالباً دچار مشکل میشود و هنگام مطالعهی ترجمهی این آیات غالباً به واژگان نامأنوس برخورد میکند که برایش نا آشنا و غیر قابل فهمند، مثلاً وجود بعضی واژگان نامأنوس همچون«کلاپیسه» به جای «خیره» و «پادافره» به جای «پاداش» و «کارنگاشت» به جای «عملکرد» و «سترون» به جای «زمین خشک و برهوت» و… شاید برای فردی دانشگاهی در حوزهی ادبیات فارسی قابل فهم باشد، اما برای غالب مراجعین و خوانندگان قرآنی نامأنوس و غیر قابل فهمند، و هرچند بسیاری از مترجمان تلاش کردهاند که ترجمهشان از این گونه کلمات به دور باشد، اما متأسّفانه در ایران عامل اصلی مشکل ترجمه، بیشتر مربوط به هیئتی است که برای خود معیارهایی را در ترجمه به عنوان «معیار فارسی سره» وضع کردهاند که این معیارها از دید بسیاری از نویسندگان و مترجمان قابل تجدید نظر و بازنگریاند، هرچند خود اعضای آن هیئت این را نمیپذیرند؛ زیرا قرآن با دیگر کتابها و ادبیاتها متفاوت است، چون قرآن برای عامّهی مردم آمده و اساس آن یسر و تبیین و سادگی است و لذا باید طوری به هر زبان دیگر ترجمه شود که عامّه فهم باشد و لذا در آن باید از واژگانی که عامل تعقید و عدم فهم مخاطباند پرهیز کرد، من بر این باورم این هیئت سدّی در برابر مترجمیناند که چه بسا معیارهایشان مورد پسند اکثر مترجمین نباشد، و من مطمئنّم که افراد این هیئت نیز در آینده متوجه خواهند شد که معیارهایشان نیازمند تجدید نظر و بازنگری است و امیدوارم این زمان بسیار دور نباشد!
ترجمههای موجود تحت تأثیر آن معیارهایند و جز یکی دو مورد از جمله تفسیر نور تألیف استاد دکتر مصطفی خرم دل که از جمله بهترین و سادهترین ترجمههای زبان فارسیاند، بقیه ترجمهها کم و بیش مورد استقبال مخاطبین قرار نمی گیرند، و وقتی خواننده در چند صفحه مرتب به این واژگان نامأنوس برخورد میکند، نوعی دلسردی و بیعلاقهگی در او برای ادامهی مطالعه دست میدهد. سعی من بر این بوده تا از تجربهی بیست سالهام در حوزه ترجمه بهره ببرم و قرآن را به شیوهای به زبان فارسی ترجمه کنم که قابل فهم برای عموم مردم باشد و طبقهی متوسط جامعه از لحاظ توان علمی، به راحتی آن را درک و فهم کنند و از آن بهره ببرند و از مطالعهاش خسته نشوند و واژگان نامأنوس سدّ و مانعی برایشان نباشند، و لذا تلاش کردهام تا ترجمهی حاضر برای افراد که دارای تحصیلاتی در سطح راهنمایی یا حداقل اوایل دبیرستان میباشند و هیچ گونه تحصیلاتی عالی و تخصصی در حوزهی زبان عربی و علوم دینی ندارند، قابل استفاده باشد.
پس سخن من این نیست که ترجمههای موجود غیر قابل استفادهاند، بلکه حرفم این بوده تا با ترجمهای روان و سهل و قابل فهم برای همه، تعداد خوانندگان و بهره برندگان از کلام الله تعالی را گسترش داده و افراد زیادی این نعمت هدایت را درک و فهم کرده و از آن بهره ببرند.
*شما در نوشتن این تفسیر از چه منابعی بیشتر استفاده کردهاید؟
- با توجه به تجاربی که در ترجمه عربی به فارسی داشتهام و نیز علاقهام به کلام الهی و ممارسهی روزانهی آن، مشکل زیادی در ترجمهی آن نداشتهام؛ چرا که همیشه مطالعات قرآنی جزء برنامههای ثابت من بوده است، ولی طبیعتاً هر مترجمی نیازمند منابعی است تا با اعتماد و دقتی بیشتر به ترجمهی آیات بپردازد.
اولین منبع من در ترجمه قرآن تفسیر «التّقریر و التّنویر» تألیف «ابن عاشور» است که تفسیری معاصر بوده و اهتمام جدّی به ریشهی لغات دارد و حتی گاه به بررسی تفاوت معنی لغتی در قرآن و در ادبیات عرب میپردازد، از دیگر خصوصیات تفسیر«ابن عاشور» این است که خود ایشان از نظر فکری عالمی بسته و وابسته به یک مکتب و جریان خاص نبوده، بلکه فردی فرافرقهای بوده و آزاد از هر قیدی به تفسیر پرداخته و حتی در بسیاری از اوقات آرایی مخالف با جمهور مفسران نیز عرضه داشته است(البته با استدلالات قوی و مستند به دلایل شرعی و عقلی) که این نشان از آزادگی و غیر مقیّد بودن ایشان به فکری و اندیشهای خاص است. دیگر منابع من عبارتند از تفسیر«انوار التنزیل» مشهور به تفسیر بیضاوی تألیف ناصرالدین عمر بیضاوی شیرازی و تفسیر کبیر امام فخر رازی و تفسیر طبری. و در میان ترجمهها نیز در حدّی بسیار کم(تنها جهت کنجکاوی که آنان چگونه ترجمه کردهاند) از تفسیر نور استاد خرم دل و ترجمهی آقایان فولادوند و خرمشاهی بهره بردهام.
*همانطور که مستحضرید هر مفسّری مبتنی بر بینش و توانایی خود، از دیدگاهی خاص به تفسیر قرآن میپردازد و بعضی از تفاسیر رویکرد فقهی، تریتبی، دعوی، فلسفی، عقیدتی و… دارند و بعضی نیز هم چون تفسیر کبیر امام فخر رازی جامع تمام دیدگاههاست و از هر بینشی مطلب در آن یافت می شود، و نیز دو رویکرد کلّی میان مفسّرین وجود دارد، یکی تفسیر به رأی و دیگری تفسیر مأثور، حال رویکرد شما بیشتر مأثور یا به رأی است و در «تفسیر آسان» چه دیدگاهی غالب است؟
- مترجم قرآن نمیتواند خود را به یک منهج خاص تفسیری محدود سازد؛ زیرا همان گونه که گفتیم ترجمهای که قابل فهم برای اکثر مردم باشد، باید در هر آیهای، آن را با تفسیر خاص مربوط به موضوع همان آیه ترجمه کرد، اگر آیه فقهی است باید اولویت به تفسیر فقهی باشد و در آیات اخلاقی و تربیتی باید از تفاسیری استفاده کرد که منهج و روش تربیتی را در پیش گرفتهاند.
من خود بیشتر علاقمند به تفاسیر مصلحین و مجددّین(در مقابل اخباریون و تفسیر به مأثور) که اهل رأی و نظرند، میباشم؛ زیرا قرآن برای تمامی مردم در تمامی زمان هاست و در هر عصری باید قرائت متناسب با آن عصر را داشته که این قرآن تازگیاش را حفظ کند و پاسخگوی نیازهای هر عصری باشد و لذا باید با پشتوانهای علمی و قوی و مستند به اصول قرآنی سعی داشت تا خود را محدود به تفاسیری خاص در گذشته نکرد. اگر مترجم خود را مقیّد به تفسیری مثلاً در قرن هفتم بنماید، قطعاً در کارش نوعی ایستایی حاکم خواهد شد، پس مفسّر باید به آخرین دادههای علمی و فکری مسلّح باشد و از تجارب مفسّرین پیشین نیز بهرهمند شود و تلفیقی میان تفاسیر به رأی و تفاسیر مأثور ایجاد کند، که من تلاش کردهام کارم دارای این ویژگی باشد.
*همان طور که فرمودید علاقمندید تفسیر به روز باشد و مردم در سطح گستردهتری از این پیام سعادت الهی بهرهمند شوند، آیا شما فقط به نوشتن این تفسیر اکتفا میکنید یا برای آینده نیز برنامهای دارید تا تفسیری گستردهتر و جامعتر برای علاقمندان قرآنی تهیه نمائید؟
- در «تفسیر آسان» با توجه به مطالعات خویش، در مواردی خصوصاً اعجاز علمی قرآن به بعضی از آنها هرچند گذرا اشاراتی کردهام. مثلاً در تفسیر«الطّارق» مفسّرین نظرشان آن بوده که طارق به معنی ستارهای است که در شب ظاهر میشود و بعضی از مفسرین معاصر مبتنی بر علوم کیهانی که می گویند ستارگان بعد از رسیدن به پایان عمر حالت نوترونی یافته و به سیاه چاله تبدیل میشوند و حرکت فوق العادهی دورانی دارند که بر اثر این حرکت صدایی هم چون دقّ الباب ایجاد میشود که تلسکوپ «هابل» نیز این صداها را ضبط کرده است و در اینترنت میتوان آن را گوش داد. بنده با حفظ آن معنا که مفسرین قدیم داشتهاند، اشارهای نیز داشتهام که طارق به معنی ستارگان نوترونی دق دق کنننده است. و نیز در مواردی متعدد بعضی از توضیحات علمی را به ترجمه اضافه کردهام.
در جواب سؤال فوق نیز باید بگویم که برای نوشتن تفسیری مفصلتر تا حال برنامهای نداشتهام، هر چند که علاقمند به این کار هستم، اما برای نوشتن تفسیری موضوعی برنامه داشته و بعضی پیش نویسها را نیز آماده کردهام که اگر عمر باقی باشد قصد دارم با موضوع بندی قرآن، آیاتی را که در یک موضوع خاص مثلاً ایمان، احسان، زکات، نماز، آزادی، حقوق بشر و … آمدهاند جداگانه ترجمه نمایم.
*محوریّت قرآن را تمام نحلههای اسلامی قبول دارد و اگر چه قبلا در حوزههای سنّتی درسی به نام تفسیر وجود نداشت اما امروزه اکثر مسلمانان به کلاس تفسیر علاقمند هستند و کلاسهای متعدد تفسیر در مناطق شهری و روستایی دایر است، شما در این زمینه سالها تجربه دارید، حال چه پیشنهاد و راهکاری برای ادارهی کلاس تفسیر دارید؟ آیا در این کلاسها براساس ترتیب مکتوب در قرآنها عمل شود یا براساس ترتیب نزول آیات و یا به شیوهی تفسیر موضوعی این کلاسها اداره شوند؟ به نظر شما کلاس تفسیر برای عموم مردم باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟
- به نظرم باید مبتنی بر نوع هدف و نتیجه و افراد کلاس، همهی این روشها را تجربه و بررسی کرد که هر شیوهای برای چه افراد و اهدافی بهتر است، مثلا کسی باید به شیوهی ترتیب نزول قرآن از سورهی علق و … شروع کند و بعد از مدتی ( مثلاً ۶ ماه یا یک سال) ماحصل کار را بررسی کند و یا کسی از ابتدا یا آخر قرآن مکتوب این کار را انجام داده و تجربه کند و یا سورهای و یا آیاتی به صورت موضوعی انتخاب شوند، قطعاً تمام این روشها مؤثّرند، اما این که کدام شیوه تأثیر گذارتر است و بیشتر قرین موفقیت، احتیاج به بررسی و تجربه علمی و ممارسه و کار کارشناسی دارد.
اما نباید غافل بود که قرآن شفای لما فی الصدور است و انسانها نیز متفاوتند و از حضرت آدم تا پایان بشریت دو انسان مثل هم نیستند و هرکس برای خود دنیایی دارد، و تنها در دایرهی دنیای ایمانی است که انسانها شباهتها و نزدیکیهایی به هم دارند. و هر انسانی دارای اولویتها و نیاز مخصوص به خود است، چه بسا دو نفر در یک کلاس باشند و یک آیه یا سورهای برایشان معنی و توضیح داده شود که یکی آن را جذاب و تازه بداند و نیازهایش را در آن بیابد و از آن بسیار سود ببرد، اما دیگری برایش بسیار جذاب و سودمند نباشد.
من معتقدم که معّلم باید تا حدّی نیز روان شناس باشد و مخاطب را بشناسد که نیازمند چه چیزی است و چه مطلبی برای او سودمندتر است. در زندگی پربرکت رسول خدا ص و صحابه نقل است که یک صحابی از پیامبر ص پرسید: یا رسولَ الله! ص«أَیُّ الذکرِ افضلُ؟» پیامبر ص در جواب فرمود:«أَفضَلُ الذکرِ لا اله الاّ الله» که نشان دهندهی آن است که آن فرد پرسشگر نیازمند آن است تا در توحید الوهیّت بیشتر تمرکز کند و این قضیّه در درونش خوب جایگیر شود. اما پیامبر ص در جواب همین سؤال از کسی دیگر، فرمود:« سبحان الله» و برای دیگری فرمود:«استغفر الله»؛ زیرا رسول ص تشخیص داده که هر کدام از این افراد به چه ذکری بیشتر نیازمندند، قطعاً همهی این اذکار افضلاند اما برای کسی ذکری افضلتر است و برای دیگری ذکری دیگر.
باید دقت کرد مخاطبین نیازمند به چه هستند و دید که آیا آنان نیازمند توحیدند یا اخلاق یا… که در هر حال معلّم باید متعلّمش را بشناسد و اولویات و نیازهایش را تشخیص دهد و بر اساس آنها آیات قرآنی را برایشان معنی نماید.
*اگر امکان دارد تجاربی از کلاسهای تفسیر قرآن خود را برایمان بیان فرمایید.
- من از زمانی که در مسجد«نور» شهر جوانرود مدرس بوده و طلبه داشتهام، تا حالا به شیوهای منظم کلاس تفسیر نداشتهام، لذا به صورت کلّی به بیان مطالب پرداختم و به جزئیات اشاره نکردم؛ چرا که حقیقتاً خود در این زمینه دارای کلاس منظم نبودهام و در گذشته درسهای تخصصی عربی و اصول فقه و مقاصد شریعت را تدریس کردهام و و در ۱۵ سال اخیر نیز الویّتم بیشتر کار ترجمه بوده است، بنابر این باید در این مورد به کسانی که عملاً درگیر بوده و ممارسهی کافی داشتهاند مراجعه نمود و از تجاربشان آگاهی یافت.
*اهل تشیّع در زمینه تفسیر موضوعی کارهایی کردهاند، مثلاً آقای جوادی آملی در موضوع«ولایت در قرآن»، «هدایت در قرآن»، «کرامت در قرآن» و غیره تألیف مستقلّ دارد و نیز کسانی دیگر در این زمینه کار کردهاند، امّا در منابع اهل سنّت تفسیر موضوعی به معنای مصطلح وجود ندارد و سراغ نداریم که عالمی بزرگ آمده باشد و در کتابی جداگانه موضوعی از قرآن را تفسیر و بسط و توضیح داده باشد، اگر شما آثاری را در این زمینه سراغ دارید و یا مشاهده کردهاید، لطفاً برای خوانندگان معرّفی بفرمایید.
- اگر اشاره کردم که قصد نوشتن تفسیر موضوعی را دارم، به این معنای مصطلحی که شما میگویید نیست و من فقط موضوع بندی آیات قرآن مدّ نظرم بوده که بیایم آیاتی را که به موضوعی مثل«تقوا»، «نماز»، «آزادی» و … پرداختهاند جمع آوری کرده و بدون شرح و توضیحی مفصل، ترجمه نمایم.
در این زمینه من نیز تا به حال کاری مشخص را به صورت موضوعی، جز یک دو مورد که از اینترنت گرفتهام به یاد ندارم و چنین تألیفاتی را سراغ ندارم. البته دکتر یوسف قرضاوی بعضی کارها را در این زمینه انجام داده است، مثل توکّل در قرآن، توبه در قرآن و غیره که ان شاء الله ایشان در آینده با تجارب و تواناییهای خودشان این کار را ادامه دهند.
*رخنهای که همیشه متوجه افرادی مثل شما و کسانی مانند دکتر خرم دل، دکتر ابراهیمی، آقای حسن زاده و فریدون سپری و دیگران میشود این است که اینان خود کرد هستند، اما به زبان فارسی قلم فرسایی میکنند و به ادبیات فارسی و گنجینهی آن غنا میبخشند، ولی به زبان قوم و ملیت خودشان توجّهی ندارند، ایشان نیز در جواب میگویند هدف ما بیان و القای مطالب به خواننده و قابل استفاده بودن آن است و چون اکثر مردم مناطق کرد نشین ایران متأسفانه فقط به زبان فارسی آموزش دیده و با این زبان میتوانند بخوانند و بنویسند، لذا ما ناچاریم تا به زبان فارسی بنویسیم، چون مخاطبین ما توان خواندن آثار زبان کردی را ندارند. نظر شما در رابطه با این موضوع چیست؟
- این رخنه به جاست و منتقدین این حق را دارند؛ زیرا هر کس باید به تقویت زبان و فرهنگ ملّت خود اهمیت دهد و از دیدگاه قرآن نیز هر کس باید اقربا و نزدیکان و هم نژادهای خویش را در زمینهی دعوت به اسلام و فهم قرآن الویّت دهد. و اگر هیچ تجربهای از قرآن به زبان کردی موجود نمیبود قطعاً من به زبان کردی قرآن را ترجمه میکردم، ولی چون ترجمههای ماموستا ههژار، کاک ابراهیم مردوخی، ماموستا برهان و تفاسیر ملا عبدالکریم مدرس، شیخ محمد خال و … وجود دارند، لذا به تشخیص من دیگر نیاز نبود که دوباره کاری کنم و نیز اگر کسی میخواهد به ترجمهی کردی بپردازد باید در حوزهی زبان و ادبیات کردی نیز دارای تواناییها و تجارب عملی قبلی بوده باشد تا در میدان وسیع قرآنی از آن تجاربش بهره ببرد، ولی با توجه به وضع و محیط آموزشی و جغرافیایی منطقه ما از واژگان کردی سورانی در حد تخصصی و متناسب با ترجمه قرآن بهرمند نیستم که به این کار بپردازم و در این زمینه نیز تجربهی چندانی نداشتهام.
پس با این که نقد این افراد حق است، من نیز معذورم چون در حوزهی زبان کردی تجربهی نوشتن و ترجمه ندارم و کسانی دیگر در این زمینه کار کرده و به ادای مسئولیت پرداختهاند و لذا نیازی به دوباره کاری در این زمینه نیست.
*توصیه شما به خوانندگان«تفسیر آسان» چیست و چه منابع دیگری میتوانند به آنان در فهم عمیقتر قرآن کمک کنند؟
- اولین توصیهام همان توصیههای خداوند است که باید ایمان بر اساس علم و دانش باشد و معتقدم کسی که مدّعی ایمان است باید در حدّ وسع و توانائیش سعی کند تا ایمانش بر اساس فهم و دانش باشد و در مرحلهی بعد تلاش کند تا علمش به عمل صالح تبدیل شود. برای مثال همان گونه که کشاورزی دانهای را در زمینی مناسب میکارد و با فراهم کردن آب و کود لازم زمینهی رشدش را فراهم میکند و نیز با هرس کردن علفهای هرز و دفع آفات، از آن محافظت میکند و برای رشد این دانه وجود نور خورشید یا تأمین نور مصنوعی در محیطهای گلخانهای ضروری است تا آن دانه به نهالی تبدیل شده و رشد کند و ثمر بدهد، دل انسان مؤمن نیز محل کشت نهال«ایمان» است که باید ایمان را با انجام عبادات و طاعت و بندگی رشد داد و نیز با دوری از گناه و رفع وساوس شیطانی از تضعیف ایمان جلوگیری کرد. پس مسلمانان باید ابتدا آیات قرآنی را فهم کنند و بعد آن را تبدیل به ایمان و اخلاق و عمل صالح نمایند تا هم ثمر داشته باشند و هم به اطرافیان خود سود برسانند، اما چگونه این فهم، از علم به عمل و ایمان تبدیل میشود خود نیازمند تفصیلی جامع است.
عبادت خداوند متعال که مهمترین آن نماز است، اساسیترین ابزار و وسیلهی تبدیل«علم به قرآن » به «ایمان به قرآن» است، اگر کسی تمام آیات قرآن را حفظ داشته باشد و مانند صحابه آن را فهم کرده باشد و تمام سیره را نیز بداند، ولی با عبادت و ذکر و نماز آن علمها را تبدیل به ایمان و اخلاق و عمل صالح نکند، بینش و منش او رشد نمیکند و در همان علم میماند و مانند دانهای است که در خاک نامناسب وجود دارد و رشد نمیکند و ثمری نمیدهد و با گذر زمان، خود نیز خشک و تباه میشود. در قرآن بحث نماز خواندن نداریم، بلکه بحث اقامهی نماز داریم که با خواندن نماز بسیار متفاوت است، قرآن زمانی انسان را رشد میدهد و وی را در مسیر تزکّی و هدایت پیش میبرد که در حدّ علم و فهم باقی نماند بلکه باید فهم به وسیله عبادات و ذکر و نماز تبدیل به خصلت و اخلاق گردد که این نیز نیازمند زمان است و باید همراه با سنت تدرّج به سمت آن حرکت کرد.
به نظر من نقش نماز در این راستا بیبدیل است، البته نمازی که اقامه شود، چرا که شیطان مدام در پی آن است تا به نمازهای ما لطمه وارد سازد و نمازهایمان را با دل مشغولی تضعیف کند و نمازمان بیفتد و سرپا نباشد. توصیهی اکیدم به خواهران و برادرانی که «تفسیر آسان» را مطالعه میکنند این است که در کنار فهم قرآن سعی کنند عملشان را با ذکر و نماز به باور و خصلت و ایمان حقیقی و اعمال صالح تبدیل نمایند.
توصیهی دیگرم این است که مطالعه کنندگان قرآن، جز برای کارهای تحقیقی و علمی، سراغ تفاسیر مفصّل و طولانی نروند؛ زیرا یکی از ابزارهایی که شیاطین جن و انس از آن استفاده میکنند، دلسرد کردن آدمی از مطالعه و تدبّر در آیات قرآن است، اگر انسان هفتهای را به درک یک آیه اختصاص دهد تا خوب آن را فهم و درک کند و آن را تبدیل به ایمان و عمل صالح نماید، بهتر از آن است که در مورد آن آیه صدها صفحه از تفاسیر مفصّل را مطالعه نماید.
*اگر مطلبی دیگر را در مورد«تفسیر آسان» قابل ذکر میدانید بیان فرمایید و نیز چه کتابی را در دست تألیف یا ترجمه دارید که نوید چاپ آن را به خوانندگان میدهید؟
- توصیهی دیگرم به مطالعه کنندگان«تفسیر آسان» آن است که تنها به چشم محبّت و دوستی که فلانی آن را ترجمه کرده و ایرادی ندارد، نگاه نکنند، بلکه با دیدی نقّادانه و مشفقانه و نصیحت گرانه آن را مطالعه کنند و اگر ایراد و اشکالی را در خود ترجمه یا در زمینه ادبیات و تایپ مشاهده کردند به ایمیل بندهabdolaziz34@gmail.comارسال کنند تا ان شاء الله در چاپهای بعدی اصلاح شود. و نیز از خوانندگان استدعا دارم تا مرا از دعای خیر خودشان محروم نسازند و دعا کنند که خداوند این کار را از من بپذیرد و در روزی که هیچ مال و منالی سود ندارد برایمان سودمند باشد.
در مورد سؤال آخرتان، بعد از«تفسیر آسان» کتاب «الدین و السیاسه» تألیف دکتر قرضاوی را ترجمه کردهام که تحت عنوان«باید و نبایدهای دین و سیاست» زیر چاپ است و میتواند جواب بسیاری از سؤالات را در مباحث امروزی از جمله سکولاریسم، پلورالیسم، دمکراسی و … بدهد تا مسلمانان بتوانند در حوزهی بینش دینی جواب وافی به سؤالات و شبهههای القا شده را بدهند.
در پایان از شما بسیار متشکر و سپاسگزارم، و امیدوارم که این گفتگو نیز برای خوانندگان«برایهتی» مفید فایده باشد.
منبع: مجله برایه تی
ضمن سلام و تشکر از استاد بزرگوار و خسته نباشید برای تلاشها و زحماتی که سالهای سال است در ترویج دین و اخلاقیات والای اسلامی می کشند و آرزوی موفقیت برای آینده ایشان و ضمن تشکر از دست اندرکاران مجله برایه تی برای این مصاحبه زیبا تنها نکته ای که خواستم یادآور شوم اصلاح نام تفسیر جناب ابن عاشور است التحریر و التنویر نه التقریر که مطمنا اشتباه تایپی بوده است. با تشکر مجدد