نگاهی نو به جایگاه زنان
زن در مقام یک انسان:
رسول خدا ص در شرایطی پیام اسلام را آغاز نمود که گروهی منکر انسانیت زنان و برخی هم در مورد آن شک و گمان به سر می بردند، و جمعی هم ضمن اعتراف به انسانیتشان آنان را به عنوان موجوداتی که برای خدمت به مردان آفریده شده اند، نگاه می کردند.
یکی از ویژگی های پیام اسلام احترام به کرامت زنان و تأکید بر انسانیت و اهلیتشان برای ادای مسئولیت و اجر و پاداش و برخورداری از بهشت خداوند است و آنان را به عنوان انسانی که دارای حرمت و کرامت بوده، و از همه حقوق و مزایای مردان برخوردارند، نگاه می کند. زیرا هر دوی آنان که شاخه هایی از یک درخت، و خواهر و برادر و فرزندان پدری به نام آدم و مادری به اسم حوا هستند که پا را به صحنه هستی نهاده و در اصل آفرینش و در ویژگی های کلی انسانی و در تکالیف و مسئولیت ها و پاداش و سرانجام باهم برابرند.
در این مورد قرآن می فرماید:
«یا اَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثِیراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللهَ الَّذِی تَساءَلُونَ بِهِ وَ الاَرْحامَ اِنَّ اللهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً»- (النساء:۱)
«ای مردم! از (خشم) پروردگارتان پرهیز کنید! پروردگاری که شما را از یک انسان آفریده و همسرش را نیز از نوع او به وجود آورد. و از آن دو مردان و زنان بسیاری را (بر روی زمین) پراکنده نمود، و از خشم خداوندی که همدیگر را به او سوگند می دهید پرهیز کنید و از گسیختن پیوند خویشاوندی دوری نمایید. زیرا بدون شک خداوند مراقب شما است.»
هرگاه همه مردم اعم از زن و مرد را پروردگارشان از یک انسان آفریده و از همان سرشت او برای کامل گردانیدن یکدیگر همسرش را به وجود آورده است. همچنان که خداوند متعال در آیه ای دیگر می فرماید:
«وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ اِلَیْها»- (الاعراف:۱۸۹)
«از سرشت او همسرش را آفرید تا در کنار او آسایش یابد».
و از آن خانواده مردان و زنان فراوانی را پدید آورده است، پس همه آنها بندگان یک پروردگار و فرزندان یک پدر و مادر و از نظر اصل و نژاد باهم برابرند.
به همین دلیل است که خداوند آنان را به تقوی و مراعات مسئولیت های خویشاوندی فرامی خواند.
«وَ اتَّقُوا اللهَ الَّذِی تَساءَلُونَ بِهِ وَ الاَرْحامَ…»- ()
بر پایه نص صریح این کلام خداوند، مرد برادر زن و زن با مرد رابطه خواهری دارد و رسول خدا- صلی الله علیه وسلم- نیز می فرمایند: «زنان با مردان همسان و برابر هستند.»[۱]
و در ارتباط با مساوات میان مرد و زن در ادای تکلیف و دینداری و عبادت، قرآن می فرماید:
«اِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتینِ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَّصَدِّقِینَ وَ الْمُتَّصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتَ وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللهَ کَثِیراً وَ الذَّکِراتِ اَعَدَّ اللهُ لَهُمْ مَغْفِرَهً وَ اَجْراً عَظِیماً»- (الاحزاب:۳۵)
«مردان و زنان مسلمان، مردان و زنان اهل ایمان، مردان و زنان فرمانبردار خداوند، مردان و زنان راستگو، مردان و زنان شکیبا، و مردان و زنان فروتن، مردان و زنان بخشایشگر، مردان و زنان روزه دار، مردان و زنان پاک دامن، و مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد می نمایند، خداوند برای همه آنان آمرزش و پاداش بسیاری را فراهم نموده است».
و در مورد مساوات در تکالیف دینی و اجتماعی میان زن و مرد قرآن می فرماید:
«وَالْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ اَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ یُطِیعُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ اُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمْ اللهُ»- (الاعراف:۱۸۹)
«مردان و زنان اهل ایمان برخی یاور و پشتیبان یکدیگرند، همدیگر را به نیکی فرامی خوانند و از بدی باز می دارند، نماز را اقامه و زکات را ادا می کنند و خداوند و پیامبر او را فرمانبرداری می نمایند، خداوند آنان را مورد رحمت خود قرار می دهد.»
در ماجرای آدم و حوا می بینیم که خداوند مسئولیت را پیش روی هر دوی آنان قرار می دهد:
«یا آدَمُ اسْکُنْ اَنْتَ وَ زَوجُکَ الْجَنَّهَ وَکُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ»- (البقره:۳۵)
«ای آدم تو و همسرت در بهشت ساکن شوید و هرگونه که دوست دارید از (نعمت ها و میوه های) آن بخورید! اما به این درخت نزدیک نشوید!(اگر چنین کاری را انجام دهید به خود) ستم خواهید کرد».
اما در قصه آدم و حوا برخلاف تورات، قرآن وسوسه و تلاش برای انحراف آدم را به شیطان نسبت می دهد نه به حوا.
«فَاَزَلَّهُما الشَّیْطانُ عَنْها فَاَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فِیهِ»- (البقره:۳۶)
«شیطان سبب لغزش آن دو گردید(و زمینه)اخراج آنان را از آن وضع فراهم نمود.»
تنها حوا نبود که از آن درخت منع شده خورد، حتی او نبود که ابتداء شروع به خوردن از آن کرد. بلکه اشتباه را هر دو با هم مرتکب گردیدند، همچنان که هر دو با هم پشیمان شده و توبه نمودند.
«قالا رَبَّنا ظَلَمْنا اَنْفُسَنا وَ اِنْ لَمْ تَغْفِرلَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ»- (الاعراف:۳۳)
«گفتند: پروردگارا ما بر خود ستم کردیم، اگر ما را نبخشایی و مورد رحمت قرار ندهی از جمله زیانکاران خواهیم گردید.»
حتی در برخی از آیات قرآن اساساً خطای خوردن از میوه درخت ممنوع شده به آدم نسبت داده می شود:
«وَ لَقَدْ عَهِدَنا اِلی آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً»- (طه:۱۱۵)
«ما پیشتر با آدم پیمان بسته بودیم، اما او فراموش کرد و اراده ای را (برای رعایت آن) از او نیافتیم».
«فَوَسْوَسَ اِلَیهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ اَدُلَّکَ عَلی شَجَرَهِ الْخُلْدِ وَ مَلْکٍ لا یَبْلی»- (طه:۱۲۰)
«شیطان او را وسوسه کرد و گفت: ای آدم می خواهی تو را به درختی که عمر ابدی و ثروت و قدرتی ماندگار به تو بدهد، راهنمایی کنم؟».
«وَ عَصی آدَمُ رَبَّهُ فَغَوی»- (طه:۱۲۱)
«آدم پروردگارش را نافرمانی نمود و سپس دچار لغزش گردید.»
همچنان که توبه را تنها به او نسبت می دهد.
«ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ عَلَیْهِ وَ هَدَی»- (طه:۱۲۲)
«سپس پروردگارش او را برگزید، و توبه اش را پذیرفت و هدایتش نمود».
که بیانگر آن است که مسئول اصلی ارتکاب گناه آدم بوده و حوا به پیروی از او چنین کاری را انجام داده است.
در هر صورت اگر حوا خطایی را مرتکب گردیده مسئولیتش بر دوش خود اوست و فرزندانش در باره آن هیچ مسئولیتی ندارند، زیرا « بار گناه هیچکس را بر دوش دیگری نخواهند نهاد» و قرآن می فرماید:
«تِلْکَ اُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ»- (بقره: ۱۳۴)
«آنان مردمانی بودند که زمانشان سپری شده، هرچه را که دارند از دست آورد خودشان است و شما را هم همان حاصل تلاش خود خواهد بود و از آنچه که آنها انجام داده اند، شما مورد بازخواست قرار نخواهید گرفت.»
و درمورد مساوات میان مردان و زنان در رفتن به بهشت خداوند متعال می فرماید:
«فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ اِنِّی لا اُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثی بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ»- (آل عمران:۱۹۵)
«خداوند درخواست شما را اجابت نموده که کار و تلاش هیچ تلاشگری را چه مرد باشد و یا زن ضایع نمی کنم، و شما از نوع یکدیگرید.»
قرآن به صراحت می گوید که اعمال انسان ها چه زن و چه مرد در پیشگاه خداوند تباه نخواهد شد و همه از یک سرشت و اصل آفریده شده و طبیعتی یکسان دارند. و می فرماید:
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحییَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»- (النحل:۹۷)
«هر مرد و زن مؤمنی که عمل نیکی را انجام دهد، حیات و زندگی پاک و بی آلایشی را نصیب او خواهیم نمود و پاداش آنان را بسیار بهتر از کاری که انجام داده اند، خواهیم داد».
«وَ مَن یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَاولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ وَ لا یُظْلَمُونَ نَقِیراً»- (النساء:۱۲۴)
«هر مرد و زنی که همراه با ایمان کردارهای نیکی را انجام بدهند، به بهشت وارد خواهند گردید و کمترین ستمی به آنان نخواهد شد.»
درمورد حقوق مالی زنان، اسلام بر همه قوانین و عادات بسیاری از ملت های عرب و غیر عرب که زنان را از مالکیت و میراث محروم نموده یا حق آنان را در تصرف اموال خود ضایع گردانیده، و ستم هایی که مردان در تصرف ناروا در اموال زنان خود روا می داشتند، مهر باطل نهاده است و حق مالکیت و تصرف را در همه زمینه های اقتصادى برای آنان مقرر نموده، و وصیّت و ارث بردن را همچون مردان برایشان مقرر کرده و به آنان در مورد خرید و فروش و اجاره و بخشش و امانت دادن و وقف، احسان و کفالت، و حواله و رهن و… حق و اختیار داده است.
و همچنان که حق دارند از نفس و کرامت و شخصیت خود دفاع نمایند، حق دفاع از اموال و دارایی خود را نیز براساس شریعت اسلام دارا می باشند.
پاسخ به پاره ای شبهه ها:
در این رابطه برخی از مردم دچار گمان و تردیدهایی شده، و سؤالاتی به ذهنشان خطور نموده که
چنانچه اسلام به انسانیّت و کرامت و مساوات میان زنان با مردان تأکید می نماید، چرا در پاره ای از شرایط و موارد مانند: گواهی دادن، میراث، دیه، قوامت، و ریاست دولت و برخی احکام دیگر، مردان را بر زنان برتری داده است؟
در جواب باید گفت: امتیازی که در اینگونه موارد برای مردان مورد توجه قرار گرفته، هیچگاه به معنی امتیاز و برتری مرد بر زن نیست، زیرا در پیشگاه خداوند هیچکس را بر دیگری بجز بر پایه معیار «تقوی» و پرهیزکاری فضیلت و برتری نیست. این امتیاز و ویژگی ها در واقع به فطرت و ساختار (جسمی و روحی) هر یک از زن و مرد و مسئولیت های آنان بر می گردد. برای روشن شدن موضوع هریک از آنها را جداگانه مورد بررسی قرار می دهیم.
۱– شهادت (گواهی دادن):
قرآن در آیه ای که به موضوع قرض گرفتن مربوط می شود، دو طرف را راهنمایی می کند که (شرط و شروط ،مقدار و مدّت) بازپرداخت آن را بنویسند و چند نفر آن را گواهی کنند:
«وَاسْتَشْهِدُوا شَهِدَیْنِ مِنْ رَجالِکُمْ فَاِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَاَتانِ مِمَّنْ تَرْضُونَ مِن الشُّهَداءِ اَنْ تَضِلَّ اِحْداهُما فَتُذَکِّرَ اِحْدئهُما الاُخری وَ لا یَاْبَی الشُّهَداءُ اِذا ما دُعُوا»- (البقره:۲۸۲)
«…دو نفر از مردانتان را به گواهی بطلبید! و اگر دو مرد در دسترس نبودند، یک مرد و دو زن را از میان کسانی گواه کنید که مورد رضایت و اطمینان شما باشند (این دو زن باید همراه با هم شهادت بدهند) تا اگر یکی دچار اشتباه گردید، دیگری موضوع را به او یادآوری نماید و چون گواهان را به گواهی بخواهند، نباید از آن خودداری کنند.»
اینگونه قرآن شهادت یک مرد را در برابر شهادت دو زن قرار داده است.
همچنین برخی از فقها میگویندکه در ارتباط با احکام قضایی حدود و قصاص شهادت زنان پذیرفته نمی شود.
اما باید یادآور شد که این تفاوت هیچگاه بخاطر نقص و کمبود شخصیت زنان و پایمال نمودن کرامت و انسانیت نیست، بلکه به تفاوت های فطری و جنسیتی و نوع مسئولیت های آنان ارتباط دارد. زیرا بیشتر زنان در بیشتر جامعه ها کمتر با فعالیت های تجاری و معاملات و روابط اجتماعی سروکار دارند. و معمولاً اگر دارای همسر و خانه دار باشند کار و مسئولیت های خانه داری و مدیریت منزل ذهن و وقت آنان را پر می کند، همچنین اگر ازدواج نکرده باشد غالباً در فکر انتخاب همسر و آینده خویش است و مسایل تجاری و معاملات مادی جای قابل ملاحظه ای را در ذهن و اندیشه و معلومات او ندارد. اگر چیزهایی را هم بداند بخاطر کمبود تکرار و تجربه و بی توجهی پس از مدتی آن را بدست فراموشی می سپارد. به همین دلیل خداوند قرض دهندگان را راهنمایی می فرمایند که برای اطمینان از وصول بموقع طلب خود، دو مرد یا یک مرد و دو زن را درمورد (مقدار و زمان بازپرداخت و…)شاهد نمایند. و دلیل آن را قرآن اینگونه بیان می نماید که: « اگر یکی از آن دو خانم چیزی را فراموش نمود و یا دچار اشتباه شد دیگری موضوع را به او یادآوری کند».
به همین دلیل است که بسیاری از فقها شهادت خانم ها را در امور مربوط به حدود و قصاص جایز نمی شمارند، بخاطر آنکه خانم ها از عرصه برخوردها و صحنه های جرم و جنایت و تعرض به حیثیت و اموال مردم دور باشند و با توجه به حالات عاطفی خاصی که زنان دارند، هرگاه با صحنه ای از قتل و جنایت مواجه شوند، از ترس و وحشت چشمانشان را برهم می نهند و با ترس و وحشت از آن محل دور می شوند، زیرا مشاهد صحنه های زد و خورد برای غالب آنان مشکل و غیرقابل تحمل است که با دقت و روشنی آنگونه صحنه ها را به خوبی نگاه کنند و سپس در باره آن ها شهادت دهند.
اما از طرف دیگر همان فقیهان در اموری که مربوط به خود خانم هاست مانند: رضاع (شیردادن به نوزادان) بکارت، ولادت و… شهادت و گواهی یک نفرشان را هم کافی می دانند.
لازم به تذکر است که موضوع شهادت یک مرد در برابر دو زن در تمامی امور زندگی، مورد اتفاق و اجماع فقهاء نیست، زیرا عطاء که یکی از تابعین است براین باور است که میان مرد و زن در گواهی و شهادت هیچگونه تفاوتی وجود ندارد.
برخی از فقیهان بر این باورند در اماکنی که ویژه خانم هاست و در آنها معمولاً مردان حضور ندارند، مانند حمام های عمومی زنانه و مراسم عروسی و… که خانم ها در منازل و اطاق های جداگانه ای قرار می گیرند، چنانچه یکی از آنان دیگری را مورد ضرب و شتم قرار دهد یا او را به قتل برساند، و برخی از آنان در مورد ماجرا شهادت دادند، نمی توان تنها بخاطر آن که زن هستند شهادتشان را مردود دانست.
براساس صحیح ترین و سنجیده ترین فتوا و دیدگاه، چنانچه خانم هایی که شهادت می دهند، عادل، عاقل و دقیق و بی طرف باشند، شهادتشان پذیرفته می شود.
۲- ارث
تفاوت مقدار ارثی که به هریک از مرد و زن تعلق می گیرد، به نوع مسئولیت های مالی و تفاوت تکالیف اقتصادی هریک از آنها ارتباط دارد.
شما فرض کنید، پدری فوت نموده و پسر و دختری را از خود برجای نهاده است، پسر اگر ازدواج نکرده باشد در آینده باید هزینه های مربوط به ازدواج را فراهم کند و پس از آن دیگر هزینه های زندگی مانند ساخت مسکن یا اجاره خانه، غذا و پوشاک و… تهیه را نیز تأمین نماید، اما دختر او چنانچه ازدواج نکرده باشد، هنگام ازدواج برایش مهریه و جهاز و زیور آلاتی در نظر گرفته می شود و پس از آن تهیه مخارج زندگی –هرچند بسیار ثروتمند هم باشد- بر عهده شوهر اوست، و در این رابطه هیچگونه مسئولیت مالی ندارد.
برای مثال اگر دختر و پسری از پدرشان مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان به ارث برده باشند- ۱۰۰ میلیون آن متعلق به پسر و ۵۰ میلیون باقیمانده به دختر تعلق می گیرد. چنانچه پسر ازدواج کند، مخارج مختلف عروسی او مثلاً اگر ۲۵ میلیون تومان بشود. از مقدار ارثی که به او رسیده ۷۵ میلیون برای تهیه مسکن و دیگر نیازهای زندگی به ویژه داشتن سرمایه برای کار و تجارت، باقی می ماند.
از طرف دیگر هنگامی که خواهرش شوهر می کند فرض کنیم که به مقدار ۲۵ میلیون تومان مهریه و هدایا و جهیزیه داده شود که اگر به مقدار ارثی که به او تعلق گرفته – یعنی ۵۰ میلیون – اضافه گردد، می شود ۷۵ میلیون تومان یعنی عین همان مبلغی که برای برادرش پس از ازدواج باقیمانده، در نتیجه میزان دارای آنان برابر می شود.
۳– دیه:
در مورد تفاوت دیه زن و مرد حدیث و حکم مورد اتفاق و اجماعی یقینی وجود ندارد، زیرا ابن علیه و أصم که از فقهای سلف هستند، به تساوی خونبهای زن و مرد معتقد می باشند، و این رأی با کلیّات و عمومیت نصوص آیات قرآن و سنّت رسول خدا- صلی الله علیه وسلم- هماهنگ و سازگار است. در این شرایط زمانی چنانچه کسی بر این باور باشد که میان دیه زن و مرد تفاوتی موجود نیست، هیچ اشکال و انحرافی وجود ندارد، زیرا با توجه به تحوّلات و دگرگونی های زمان و مکان رأی و فتوای فقهی از طریق فتوای جمعی مجتهدان و کارشناسان آشنا به معیارهای اصول و قواعد و اوضاع و احوال، قابل تغییر و دگرگونی است، به ویژه چنانچه فتوای جدید با نصوص جزئی و مقاصد کلی هم سازگار باشد
۴- قوامت و سرپرستی:
به دو دلیل خداوند متعال «قوامت» و مدیریت برخی از امور زندگی را در اختیار مردان قرار داده است:
۱- بخاطر مسئولیت بیشتر و آینده نگری و بررسی دقیق تر بیشترشان در امور اقتصادی در مقایسه با غالب خانم ها، هر چند آنها نیز از نظر عاطفی و احساسی در راستای ادای مسئولیت های مادری و خانه داری بر مردان برتری دارند.
۲- در غالب جامعه ها این مرد است که در ارتباط با دخل و در آمد برای اداره امور خانواده مسئولیت و تلاش می کند، و چنانچه مخارج منزل با درآمدی که با برنامه و کار مرد ارتباط مستقیم دارد، سازگاری نداشته باشد، خانواده دچار نابسامانی و گرفتاری مالی خواهد گردید. زیرا مرد با توجه به کار و میزان درآمدش، قبل از هر تصمیمی همه حساب و کتاب ها را در نظر می گیرد.
۵- مسئولیت قضایی و سیاسی زنان:
در رابطه با سپردن مسئولیت های قضایی به زنان، امام ابوحنیفه رض آن را در مواردی که شهادت ایشان در آنها جایز است- در غیر امور جنایی- جایز می شمارد. امام طبری و ابن حزم نیز معتقدند که سپردن کار قضاوت در همه امور اقتصادی و اجتماعی و جنایی و … به خانم ها جایز و مشروع است.
جواز سپردن و قبول مسئولیت قضایی از جانب خانم ها به معنای وجوب و ضرورت آن نیست. بلکه موضوع انتخاب آنان در مقام های قضایی در پرتو مصالح آنان، خانواده، جامعه باید مورد توجه و بررسی قرار گیرد، و این بررسی و شناخت ممکن است اینگونه ایجاب نماید که قضاوت در اموری معین و در شرایطی خاص به برخی از زنان شایسته و در سنین معینی سپرده شود.
اما ممنوع بودن سپردن رهبری و ریاست دولت به خانم ها از نظر برخی از فقیهان بخاطر آن است که بیشتر آنان توانایی تحمل رفتارهای سخت سیاسی، اجتماعی، تصمیم گیری های نظامی و مسئولیت های بزرگ را ندارند. به همین دلیل می گوییم:«بیشتر آنان» زیرا که در میان خانم ها مانند: ملکه سباء و برخی از رؤسای دولت ها در آلمان، انگلستان، سنگاپور و…گاهی خانم هایی هستند که به مراتب از برخی از مردان شایسته تر و تواناتر کشور را اداره می کنند. اما نباید فراموش نماییم که احکام شرعی و قوانین حقوقی با توجه به امور شاذ و نادر مقرر نمی شوند، بلکه بر مبنای مواردکلی، عام و غالب بنا نهاده می شوند. به همین سبب علماء می گویند: موارد نادر و شاذ دارای حکم خاصی نیستند، و مبنا و پایه مقررات قرار نمی گیرند.
اما هرگاه مصلحت ایجاب کند، و نیاز وجود داشته باشد، قبول مسئولیت هایی از قبیل: مدیریت های مختلف اداری، استادی و معلمی، ریاست مؤسسه های اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی، عضویت در پارلمان و … برای خانم نه تنها جایز و روا بلکه لازم است.
منبع: «دورنمای جامعه اسلامی»
اثر: دکتر یوسف قرضاوی بنیانگزار «اتحادیه جهانی عالمان و دانشگاهیان»
مترجم: عبدالعزیز سلیمی
[۱] – رواه احمد و الترمذی.