آخرین خبرها

چرایی تبلیغات گسترده برضد رییس (اتحادجهانی علمای مسلمان)

مدتی است تبلیغاتی گسترده بر ضد أستاد قرضاوی (رییس اتحاد جهانی علمای مسلمان) از طرف عده ای به صورت مقالات اینترنتی و پیامک صورت می گیرد. محور همه آن تبلیغات که تازه گی هم ندارد، این است که: گویا ایشان کردهای ترکیه را که برای دستیابی به حقوق خود با دولت می جنگند، تروریست نامیده است.

در رابطه با این موضوع یادآوری چند مطلب را ضروری می دانم:

۱- هیچ انسان آزاداندیش و دیندار و دادگری، نه تنها ستم و سرکوبی هیچ ملت و قومیتّی از جمله مردم کردستان ترکیه را نمی پسندد، بلکه خود را به دفاع از آنان در حد توان موظف می شمارد. و ستمگرانی را که با برنامه ریزی و بهره گیری از زر و زور و تزویر مردم یک جامعه را به شهروندان درجه اول و درجه دوم تقسیم می کنند، پیروان مکتب فرعونی به شمار می آورد. و دوری و رویاروی با آنان را لازمه یکتاپرستی و بندگی خالصانه خداوند می داند

نباید فراموش نمود که ستم به ملت کرد به ویژه مردم کرد ترکیه، سابقه ای طولانی دارد، اما شناخت ستمگران و حامیان آنان را نباید کم اهمیت دانست.و نباید اجازه داد که احساسات برخی از جوانان نا آگاه که بنابر طبیعت جوانی به گذشته و دورنمای آینده کمتر اهمیت می دهند، بازیچه ادعای نادرست و باورهای بی بنیان عده ای بشود که، از لابلای آنگونه تبلیغات اهداف خاصی را دنبال می کنند، و  به آنان آدرس نادرست می دهند.

به گواهی تاریخ معاصر ستم  و سرکوبی مضاعف ملت کرد ترکیه پس از کودتای کمال أتاتورک مورد حمایت سازمان بین المللی سران یهود بر ضد امپراتوری عثمانی آغاز گردید. و بزرگترین حامی دولت کودتایی اتاتورک سازمان های صهیونیستی و بعدها اسرائیل و آمریکا بوده اند.

۲- حزب کارگران کردستان (پی کاکا) به رهبری عبدالله اوجلان که علوی(علی اللهی) و دارای اندیشه سیاسی چپی است، از همان آغاز شکل گیری توسط کشورهای حامی سکولاریسم حاکم بر ترکیه از جمله آمریکا و اسرائیل، به عنوان سازمانی ترورویستی شناخته شده است.

۳- در اینجا این پرسش پیش می آید که چرا صد و سه نفر از آقایان روشنفکر کرد عراقی و همفکرانشان در کردستان ایران، به جای دکتر قرضاوی و (اتحاد علمای مسلمان) بر ضد حمایت هفتاد ساله آمریکا و اسرائیل از دولت های سرکوبگر سکولار حاکم بر ترکیه بیانیه صادر نمی کنند؟! چرا آقایان در رسانه های زیر نفوذ خود این واقعیت را پنهان می کنند که: با هماهنگی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و اسرائیل، و ترکیه در زمان دولت سکولار مسعود یلماز بود که، عبدالله اوجلان در کنیا بازداشت و چشم و دست بسته تحویل سازمان اطلاعات ترکیه داده شد.؟! در آن اوایل به ویژه پیش از تیره شدن روابط اسرائیل و ترکیه سران پی کاکا و بسیاری از روشنفکران آزاد اندیش بارها به این حقیقت اعتراف نموده و اشاره کرده بودند.

۴- چرا تنها پس از برخورد قهرمانانه رجب طیب در کنفرانس داگوس با شمعون پرز رییس جمهور اسرائیل و سنبل صهیونیسم و نژادپرستی و رییس بسیاری از رؤسای کشورهای غربی و شرقی و قاتل و تروریست خواندن او، و آغاز بحران در روابط میان ترکیه و اسرائیل بود که موج تبلیغات بر ضد حاکمان اسلامگرای ترکیه، و هر شخصیت، جماعت و سازمانی که از سیاست های مستقل و متمدنانه دولت عدالت و توسعه حمایت کند، آغاز شده است؟

۵- بر اساس گزارش بسیاری از خبرگزاری ها و منابع مورد اعتماد (اتحاد علما) و رییس آن مبنی بر حمایت دولت اسرائیل از پی کاکا بر ضد دولت ترکیه بود، که در بیانیه ای ضمن دفاع از حقوق ملت ها و قومیّت ها، حزب کارگران کردستان را به سببهمکاری با دولت اسرائیل -شکل گرفته از سه سازمان تروریستی- برضد ترکیه محکوم و کشتن مردم غیر نظامی را از هر طرف که باشد، نمونه بارز تروریسم بر شمرد. لازم به یادآوری است که از آغاز درگیری مسلحانه حزب کارگران کردستان با دولت ترکیه تا کنون بیش از ۳۵هزار نفر از طرفین کشته شده اند که قطعاً همه آنها نظامی و یا گریلا نبوده اند،و هر دو طرف در کشتن غیر نظامی ها دست داشته اند.

بسیار طبیعی است که سازمانی بین المللی با حجم (اتحاد جهانی علمای مسلمان) با عضویت بیش از یک هزار دانشمند، اندیشمند و کارشناس در حوزه های گوناگون فکری، فقهی، سیاسی و اقتصادی، و برخوردار از حمایت بیش از پنجاه هزارعالم و دانشگاهی دیگر در جهان، و پایه ریزی شده بر اساس: دانش و دینداری، نوگرایی، خردورزی و همگرایی میان ملت های منطقه و جهان، و پرچمدار حمایت از بهار آزادی و خزان استبداد، با انگیزه های جدایی طلبانه و پیش از آن با پایمال شدن حقوق قومیت ها، دارای مواضعی برگرفته از باورهای مردمی و مصالح ملت های منطقه باشد. که یکی از مهمترین آنها مبارزه با سرطان استبداد و صهیونیسم و دخالت های ابلیسی اسرائیل در مسائل منطقه است. و به همکاری های سیاسی و اطلاعاتی میان دولت ها و احزاب منطقه با اسرائیل با هربهانه ای که باشد با چشم شک و تردید نگاه کند. و بروز بحران میان دولت ترکیه و اسرائیل را به فال نیک بگیرد.

۶- طبیعی است که دکتر قرضاوی و (اتحادجهانی علمای مسلمان) و هر انسانی که معیارش در داوری معیاری دادگرانه باشد، ضمن حمایت از حقوق ملی، فرهنگی و سیاسی ملت کرد ترکیه که به وسیله دولت های سکولار پیش از دولت عدالت و توسعه زیر پا گذاشته شده، مواضع و برخی از اقدامات  حزب کارگران کردستان ترکیه را تأیید نکند. حزبی که مدتی پیش بنا بر گزارش خبرگزاری رویتر مراد قریلان فرمانده آن از دولت بعثی بشار اسد اعلان حمایت نموده، و ترکیه را در صورت اقدام نظامی بر ضد آن به جنگی فراگیر تهدید کرد، و دشمن اسرائیل را دشمن پی کاکا به شمار آورد.

۷- بخشی از این تبلیغات به انگیزه های عرب و اسلام ستیزی برخی از گروه ها و اشخاص بر می گردد، که عینک سیاه نژادپرستی و باورهای وارداتی مانند: سکولاریسم و لیبرالیسم چشمانشان را از دیدن واقعیت ها ناتوان نموده است. کسانی که تا دیروز مارکسیست و سوسیالیست بودند، و اکنون به تمام معنا دلبسته باورهای بی بنیان و وابسته به سیاست های بیگانگان شده اند.

آقایان فراموش نموده اند که تا پیش از بر سر کارآمدن دولت عدالت و توسعه، همه دولت های سکولار ترکیه مردم کرد را از همه حقوق ابتدایی خود محروم و آنان را ترک کوهی و دهاتی به شمار می آوردند. امّا پس از بر روی کار آمدن اسلامگرایان-علی رغم محدودیت های قانون اساسی دست پخت سکولارها- دولتمردان ترکیه توانسته اند در مورد برخی از آزادی های سیاسی و فرهنگی ملت کرد گام هایی را بردارد، و برای آنان شبکه کردی تأسیس کند، و برای تدریس زبان کردی در مدارس برنامه ریزی نماید.

همچنین آقایان تبلیغاتچی نباید فراموش نمایند که، در انتخابات پارلمانی أخیر ترکیه اکثریت قاطع مردم کرد به کاندیداهای حزب عدالت و توسعه رأی داده اند. بنا بر گفته بسیاری از آگاهان کرد ترکیه، حزب کارگران کردستان به دلایل مذهبی و سیاسی کمترین طرفدار را در میان مردم کرد دارد.

۸-آنان اکنون برای این مسأله نیز چه پاسخی برای گفتن دارند که، چگونه پروفسورعلی قره داغی شخصیت شناخته شده کرد، از طرف بیش از یک هزار عالم و دانشگاهی غالباّ عرب جهان اسلام به عنوان دبیرکل بزرگترین سازمان بین المللی علمی، سیاسی  و دینی مستقل مانند(اتحادجهانی علمای مسلمان) انتخاب شده است.؟ و چرا دولت های عضو اتحادیه عرب جلال طالبانی رییس جمهور کرد عراق و هوشیار زیباری وزیر خارجه کرد آن کشور را به عنوان ریاست دوره ای آن اتحادیه برگزیده اند.؟

برای آگاهی از دیدگاه های دکتر قرضاوی در باره حقوق و آزادی های مدنی و حقوق شهروندی به ویژه حقوق ملی و قوی  اقلیت ها کافی است به کتاب های (فقه سیاسی)، (دیدگاه های فقهی معاصر)  و (دین و سیاست)مراجعه شود همچنین برای إطلاع از مواضع (اتحاد علما) در باره حقوق قومیت ها به کتاب(منشور اتحاد جهانی علما) و سایت رسمی آن با عنوان:www.iumsonline.net/ مراجعه فرمایید.

درباره‌ی عبدالعزیز سلیمی

همچنین ببینید

به مناسبت در گذشت علامه دکتر قرضاوی

بیوگرافی دکتر یوسف قرضاوی خاستگاه و تحصیلات دکتر یوسف قرضاوی در روستای صفت تراب مرکز …

دیدار هیئت طالبان با “رئیس و دبیرکل اتحادیه علما”در قطر

دیدار هیئت طالبان با “علمای مسلمان” برای مشورت جهت کشورداری هیئتی از دولت موقت افغانستان …

موضع «اتحادیه عالمان و دانشگاهیان مسلمان» در قبال تحولات اخیر افغانستان و چشم‌انداز آینده‌ی آن

گفتگوی خبری با حضور دکتر علی محی الدین قره داغی دبیرکل اتحادیه جهانی علمای مسلمان …

همنشین یار مهربان

روایتی از زندگی مرحوم ماموستا ملاسعید سلیمی موسس اولین کتابخانه جوانرود؛مردی که همه عمر همنشین …

۳۰ نظر

  1. البته آقای اردوغان صد شرف دارد بر دولت های سکولار قبلی اما این رو هم بدونید گذر زمان و مجاورت ترکیه با اروپا و درخواست این این کشور برای پیوستن به اتحادیه اروپاست و همچنین خون جوانان کرد که برای آزادی مصرانه جنگیده اند باعث شده قسمت کمی از حقوق انسانی کردها در ترکیه اعطا شود … ما گله مان این نیست که اردوغان با پرز برخورد کرده شما جوری حرف می زنید انگار پرز معشوق کردهاست و از برخورد اردوغان باهاش ناراحت شدیم اما با کمال پوزش این یک استدلال کودکانه است پرز با دیگر جنایتکاران مثل آتاتورک و صدام و بشار و … فرقی ندارد کودک کش کودک کش است اما انصافا جنایاتی که صدام کرد با همین اسرائیل میشه مقایسه کرد لطفا عینک پان عربیستی را بردارید و انسانی نگاه کنید … من به وبسایت های کوردی عراق سر می زنیم با کمال تعجب می بینم اغلب کردهای عراقی خیلی برای غزه متاثر نیستند و این به زخم چندین ساله شون برمی گرده

    همین پرز حق تعیین سرنوشت را برای ملت کرد برسمیت می شناسد اما اتحادیه عرب و افکار عمومی جهان عرب ملت ما را خائن و مزدور آمریکا و اسرائیل می خوانند!!

    چرا؟ آیا هنگام حمله آمریکا کردها پشت سر جلادشون “صدام” می ایستادند کسی که بمب شیمیایی بهشون زده بود و هزاران کرد را در بیابان های نوگره سلمان در مرز عربستان زنده بگور کرده بود؟ همانطوری که اعراب به وحدت بین خودشون علاقه مندند ما هم به وحدت بین مردم خودمون علاقه مندیم

    ببینید کردستان عراق چگونه از آوارگان عرب استقبال می کند آنها سال ۱۹۹۴ را بخاطر ندارند که تمام این ملت را آواره کوه و بیابان کرده اند … چرا شیخ قرضاوی یکبار هم نشد از بدبختی و حقارت ۳۵ ملیون کرد خاورمیانه حرفی بزنه تازه اونها صدام را شهید می دانند شما هم در اون کتاب “سقوط بغدادتون” اشاره به دیوانه بازی صدام که عامل اصلی سقوطش بود نکردید

    حمله آمریکا به عراق فرصتی بود برای مردم عراق که کشوری آباد و آزاد بسازند اما آنها خودشون عراقی را می خواهند بشکل امروزی عراقی را می خواهند که حیاط خلوت دو دولت ایران و عربستان باشد عراقی را می خواهند که سیستانی و حارث الضاری آینده اش را ترسیم کنه یه نگاهی به اقلیم کردستان و وضعیت اقتصادی و سیاسی و فرهنگیش بزنید که از زمان سقوط صدام به چه پیشرفت و جایگاهی رسیده که دوست و دشمن آنرا مورد تحسین قرار می دهد لطفا مغرض نباشیم.

  2. سلام علیکم
    خدمت استاد سلیمی و دیگر برادران گرامی
    وآروزی سلامتی و طول عمر با عزت برای تمامی جهادگران خداپرست و علمای مسلمین(نه علمای مسلمان)
    بنده در حد آن نیستم که اظهار نظر کنم ولی چند نکته خالی از فایده نیست که به خود و برادرانم یادآور شوم
    ۱-خدواند میفرماید تلک امه قد خلت(یعنی از گذشته بهره بگیرید نه تو سر هم زدن ….عبرت
    ۲-تعصب رابه جای تقوای خدا در نظراتتان اعمال نکنید
    ۳-خیلی از ما روزنامه و اخبار سیاسی را بیشتر از قران و سنت مطالعه میکنیم که یک فاجعه است
    ۴-تاریخ صحابه (رضی الله عنهم) بخصوص رحیق المختوم را مطالعه نمائید
    ۵-آیه ۱۳سوره حجرات را بیشتر ببینید
    ۶-دیدگاه (صحابه رضی الله عنهم) در مورد گذشته خودشان و دیگران را بیشتر درک کنید
    ۷-فراموش نکنید ئنیا محل امتحان است
    ۸-ونکته آخر به خود و برادران…..آیه ۳و۴ شوره صف
    اللهم اعز الاسلام و المسلمین

  3. سلام علیکم
    خدمت استاد سلیمی و دیگر برادران گرامی
    وآروزی سلامتی و طول عمر با عزت برای تمامی جهادگران خداپرست و علمای مسلمین(نه علمای مسلمان)
    بنده در حد آن نیستم که اظهار نظر کنم ولی چند نکته خالی از فایده نیست که به خود و برادرانم یادآور شوم
    ۱-خدواند میفرماید تلک امه قد خلت(یعنی از گذشته بهره بگیرید نه تو سر هم زدن ….عبرت
    ۲-تعصب رابه جای تقوای خدا در نظراتتان اعمال نکنید
    ۳-خیلی از ما روزنامه و اخبار سیاسی را بیشتر از قران و سنت مطالعه میکنیم که یک فاجعه است
    ۴-تاریخ صحابه (رضی الله عنهم) بخصوص رحیق المختوم را مطالعه نمائید
    ۵-آیه ۱۳سوره حجرات را بیشتر ببینید
    ۶-دیدگاه (صحابه رضی الله عنهم) در مورد گذشته خودشان و دیگران را بیشتر درک کنید
    ۷-فراموش نکنید ئنیا محل امتحان است
    ۸-ونکته آخر به خود و برادران…..آیه ۳و۴ شوره صف
    اللهم اعز الاسلام و المسلمین

  4. سلام علیکم
    قبل ازاینکه نظرخود را راجع به مقاله جنابعالی بدهم،باخواندن دیدگاه آقای صالحی بسیارمتاسف شدم که طی چند روزگفتگو،گویا درجه تعصب ایشان به حدی رسیده بود که آمپرسوزانده وتعصب (حتی برای حفظ ظاهرهم که شده ) یارای نوشتن یک سلام راازایشان گرفته بودواین درحالی است که ایشان با تذکراتی که میدهند بااسلام واخلاق اسلامی ناآشنا ومخالف نیستند.ومکرراً باگفتن شیخ شماغرض واستهزاء خودرانسبت به آقای قرضاوی وتمامی علمای عضواین اتحادیه نمایان می کند والبته صدهانفردیدگاه ایشان رامطالعه کرده وقضاوت می کنند.
    امادرمورد حزب پ.ک.ک(وپژاک)؛معتقدم هرچندکه باهدف دفاع ازحقوق ملت کردبنانهاده شده اما با دوری ازبعضی مواضع به بیراهه میرود و تروریست خواندن آنهاباعملیات اشتباهی که درمناطق مرزی داشتند،بیراه نیست. فهم وقبول این مسئله که این حزب درکردستان ترکیه به دلایل مذهبی جایگاهی ندارند ،برای کردهای تمام دنیا به دلیل اشتراکات قومی ومذهبی مشکل نیست.برای نمونه درچندسال اخیرکه اعضای پژاک با رسوخ دربین اجتماع جوانان ،جهت جذب آنان درحزب واغفال چندتن ازآنان ،می شنیدیم که بعضی ازمادران به شهرهای مرزی و کوههارفته وچگونه باچنگ ودندان برای بازگرداندن فرزندانشان تلاش می کردند.ومتاسفانه بعضی ازاین مادران جنازه فرزند خود را تحویل گرفتند.وعلت این است که مردم این مبارزات را به عنوان شیوه صحیح مبارزه قبول ندارند.چراکه میدانند که اعضای این حزب ازدواج راتاپیروزی برخودحرام کرده اند،اماباجذب دختران ناآگاه ومتاسفانه به صورت آشکاروپنهان روابط نامشروع جنسی دربین ایشان شایع است وگویا قحط الرجال است که زنان رابه جهادوبه دنبال آن به فسادمی کشند.به امیدروزی که درتمام دنیاوبه ویژه درکشورهای اسلامی همه شهروندان ،درجه یک باشندوکرامت انسانی همه آنهاحفظ شود.

  5. سلام علیکم
    قبل ازاینکه نظرخود را راجع به مقاله جنابعالی بدهم،باخواندن دیدگاه آقای صالحی بسیارمتاسف شدم که طی چند روزگفتگو،گویا درجه تعصب ایشان به حدی رسیده بود که آمپرسوزانده وتعصب (حتی برای حفظ ظاهرهم که شده ) یارای نوشتن یک سلام راازایشان گرفته بودواین درحالی است که ایشان با تذکراتی که میدهند بااسلام واخلاق اسلامی ناآشنا ومخالف نیستند.ومکرراً باگفتن شیخ شماغرض واستهزاء خودرانسبت به آقای قرضاوی وتمامی علمای عضواین اتحادیه نمایان می کند والبته صدهانفردیدگاه ایشان رامطالعه کرده وقضاوت می کنند.
    امادرمورد حزب پ.ک.ک(وپژاک)؛معتقدم هرچندکه باهدف دفاع ازحقوق ملت کردبنانهاده شده اما با دوری ازبعضی مواضع به بیراهه میرود و تروریست خواندن آنهاباعملیات اشتباهی که درمناطق مرزی داشتند،بیراه نیست. فهم وقبول این مسئله که این حزب درکردستان ترکیه به دلایل مذهبی جایگاهی ندارند ،برای کردهای تمام دنیا به دلیل اشتراکات قومی ومذهبی مشکل نیست.برای نمونه درچندسال اخیرکه اعضای پژاک با رسوخ دربین اجتماع جوانان ،جهت جذب آنان درحزب واغفال چندتن ازآنان ،می شنیدیم که بعضی ازمادران به شهرهای مرزی و کوههارفته وچگونه باچنگ ودندان برای بازگرداندن فرزندانشان تلاش می کردند.ومتاسفانه بعضی ازاین مادران جنازه فرزند خود را تحویل گرفتند.وعلت این است که مردم این مبارزات را به عنوان شیوه صحیح مبارزه قبول ندارند.چراکه میدانند که اعضای این حزب ازدواج راتاپیروزی برخودحرام کرده اند،اماباجذب دختران ناآگاه ومتاسفانه به صورت آشکاروپنهان روابط نامشروع جنسی دربین ایشان شایع است وگویا قحط الرجال است که زنان رابه جهادوبه دنبال آن به فسادمی کشند.به امیدروزی که درتمام دنیاوبه ویژه درکشورهای اسلامی همه شهروندان ،درجه یک باشندوکرامت انسانی همه آنهاحفظ شود.

  6. حسن محمدی

    باسلام و احترام خدمت استاد سلیمی، بنده نظر خاصی در خصوص مقاله جنابعالی ندارم ،به دلیل آنکه درخصوص اندیشه ها واقدامات دکتر قرضاوی و فعالیتهای اتحادیه جهانی علمای اسلام اطلاع چندانی ندارم ،لکن از مباحث فیمابین شما و آقای صالحی استفاده بردم، در کل به نظر اینجانب ،هرگاه به جای دفاع از مرام و آیین خاصی(مذهبی و یا غیر مذهبی)،دفاع از متولیان آن مرام (به ظاهر یا به واقع)،برما مشتبه شود،با چنین قضاوتها و اختلافاتی مواجه میشویم،به عبارت دیگرانسانها به واسطه جایزالخطا بودن ،نمیتوانند نمونه عینی مرام مذهبی یا حزبی خاصی قلمداد شوند،دفاع ازاشخاص (به دلیل آنکه همیشه در معرض اشتباه در قضاوت و فراموشی قراردارند) با اشکال مواجه است،نتیجه آنکه،هر حزب و یا گروه و یا ایده ای که در خصوص کرامت انسانها و برابری و آزادی آنها روش ارائه نماید و اشخاص منتسب به آنها در جهت نیل به آن اهداف فعالیت نمایند و لو آنکه گاهی دچار لغزش و خطا شوند ،ارزشمند و نکو قلمداد میشوند و درصدی از حقانیت را با خود همراه دارند.فلذا نمیتوان اقدامات احزاب آزادی خواه و یا اشخاص برشمرده شده در مقاله را کاملا اشتباه ویا کاملا قابل قبول دانست،بلکه هرکدام در حد وسع و شرایط زمانی ،مکانی ،ویژگی و نوع فعالیت ، دارای نکات مثبت ومنفی میباشند،و این امر در خاورمیانه که دارای پیچیدگیهای خاص قومی ، نژادی ، فکری و سیاسی است بسیار بدیهی است،از طرف دیگرتصور مینمایم ، مقایسه اقدامات احزاب کرد با اقدامات علمای اسلام در خصوص موضوعی واحد (مثلا موضوع انفال)، به دلیل عدم سنخیت فعالیتها و تمایزدر فاکتورهای متعدد ،لاجرم به نتیجه ای علمی منتهی نمیگردد ،و مباحث مذکور صرفا باید به منظور نزدیک کردن نظریات مشترک(البته صرفا در راستای همان هدف نهایی که کرامت ،آزادی وبرابری و…)باشد و نه تخطئه همدیگر،با تشکر مجدد و آرزوی موفقیت بیشتر.

  7. حسن محمدی

    باسلام و احترام خدمت استاد سلیمی، بنده نظر خاصی در خصوص مقاله جنابعالی ندارم ،به دلیل آنکه درخصوص اندیشه ها واقدامات دکتر قرضاوی و فعالیتهای اتحادیه جهانی علمای اسلام اطلاع چندانی ندارم ،لکن از مباحث فیمابین شما و آقای صالحی استفاده بردم، در کل به نظر اینجانب ،هرگاه به جای دفاع از مرام و آیین خاصی(مذهبی و یا غیر مذهبی)،دفاع از متولیان آن مرام (به ظاهر یا به واقع)،برما مشتبه شود،با چنین قضاوتها و اختلافاتی مواجه میشویم،به عبارت دیگرانسانها به واسطه جایزالخطا بودن ،نمیتوانند نمونه عینی مرام مذهبی یا حزبی خاصی قلمداد شوند،دفاع ازاشخاص (به دلیل آنکه همیشه در معرض اشتباه در قضاوت و فراموشی قراردارند) با اشکال مواجه است،نتیجه آنکه،هر حزب و یا گروه و یا ایده ای که در خصوص کرامت انسانها و برابری و آزادی آنها روش ارائه نماید و اشخاص منتسب به آنها در جهت نیل به آن اهداف فعالیت نمایند و لو آنکه گاهی دچار لغزش و خطا شوند ،ارزشمند و نکو قلمداد میشوند و درصدی از حقانیت را با خود همراه دارند.فلذا نمیتوان اقدامات احزاب آزادی خواه و یا اشخاص برشمرده شده در مقاله را کاملا اشتباه ویا کاملا قابل قبول دانست،بلکه هرکدام در حد وسع و شرایط زمانی ،مکانی ،ویژگی و نوع فعالیت ، دارای نکات مثبت ومنفی میباشند،و این امر در خاورمیانه که دارای پیچیدگیهای خاص قومی ، نژادی ، فکری و سیاسی است بسیار بدیهی است،از طرف دیگرتصور مینمایم ، مقایسه اقدامات احزاب کرد با اقدامات علمای اسلام در خصوص موضوعی واحد (مثلا موضوع انفال)، به دلیل عدم سنخیت فعالیتها و تمایزدر فاکتورهای متعدد ،لاجرم به نتیجه ای علمی منتهی نمیگردد ،و مباحث مذکور صرفا باید به منظور نزدیک کردن نظریات مشترک(البته صرفا در راستای همان هدف نهایی که کرامت ،آزادی وبرابری و…)باشد و نه تخطئه همدیگر،با تشکر مجدد و آرزوی موفقیت بیشتر.

  8. سلام خسته نباشید.مقاله ی خوب شما و انتقادات و دیگاههای دوستان را خواندم،من در سطحی نیستم که به بیانا ت ویا انتقادات دوستان انتقادی داشته باشم ،فقط میتوانم خدمتتان معروض باشم که نهادی بمانند اتحاد علمای مسلمین جهان باید انتظار اعتراض و انتقادات بیش از اینها را داشته باشند،مهم آنست که این نهاد وحدت اسلامی با خودشان وخالق جهان هستی صادق بوده و واقعاً در جهت راه ی هدایت کنندگانی که خداوند در قرآن وعده داده است ایفای وظیفه نمایند، دراینصورت جای نگرانی نیست،این میدان جنگ است، مبارزه حق علیه ی باطل، در طول تاریخ بشریت ثابت شده است که طرفداران دنیا و پست و مقا م وحزب و گروه ومنم منم همیشه بظاهر حرف اول را زده است،معنای آزمایش الهی و انتخاب خوب وبد در بین نسل آدم و نسل شیطان همین است.عارفان میگویند ( آنانکه در پی ثواب کردن هستند باید آمادگی کباب شدن را داشته باشند)همین اعتراضات و انتقادات واظهار نظر ها هستند که اتحاد علمای جهان اسلام رابه صداقت و ایمان واستقامت در راه ی رهبری امت اسلامی و موحدن یاری مینماید.باید استفاده نموده و پایدار و صادق باشند وسلام

  9. سلام خسته نباشید.مقاله ی خوب شما و انتقادات و دیگاههای دوستان را خواندم،من در سطحی نیستم که به بیانا ت ویا انتقادات دوستان انتقادی داشته باشم ،فقط میتوانم خدمتتان معروض باشم که نهادی بمانند اتحاد علمای مسلمین جهان باید انتظار اعتراض و انتقادات بیش از اینها را داشته باشند،مهم آنست که این نهاد وحدت اسلامی با خودشان وخالق جهان هستی صادق بوده و واقعاً در جهت راه ی هدایت کنندگانی که خداوند در قرآن وعده داده است ایفای وظیفه نمایند، دراینصورت جای نگرانی نیست،این میدان جنگ است، مبارزه حق علیه ی باطل، در طول تاریخ بشریت ثابت شده است که طرفداران دنیا و پست و مقا م وحزب و گروه ومنم منم همیشه بظاهر حرف اول را زده است،معنای آزمایش الهی و انتخاب خوب وبد در بین نسل آدم و نسل شیطان همین است.عارفان میگویند ( آنانکه در پی ثواب کردن هستند باید آمادگی کباب شدن را داشته باشند)همین اعتراضات و انتقادات واظهار نظر ها هستند که اتحاد علمای جهان اسلام رابه صداقت و ایمان واستقامت در راه ی رهبری امت اسلامی و موحدن یاری مینماید.باید استفاده نموده و پایدار و صادق باشند وسلام

  10. جناب آقای سلیمی چند نکته را لازم است یادآورشوم.
    الف- شما اگر مدرکی دال بر ارائه بیانیه در راستای محکومیت شیمیایی حلبجه از سوی یوسف قرضاوی دارید لطفا آن را در وب سایت تان نمایش دهید. موضعگیری دکتر قره داغی درقبال ملت کُرد ربطی به یوسف قرضاوی ندارد.
    ب- بنده هیچگاه از سران احزاب کُردی دفاع نکرده ام و نخواهم کرد. عملکرد آنها هم برای ملت کُرد دست آوردی نداشته است.
    ج- اگر در خصوص ربوده شدن اوجالان هم جناب شیخ قرضاوی بیانیه صادر فرموده اند لطفا جهت تنویر افکار عمومی آن را نیز در دسترس عموم قرار دهید.
    د- شیخ شما همان شیخی است که سالها پیش از سقوط صدام حسین فرمودند فرود آمدن هر موشکی بر دولت صدام حسین را به مثابه شکسته شدن یکی از دنده های سینه ی خویش می داند. مگر غیر از این است؟؟
    ه- جناب آقای سلیمی بنده مطلع هستم که شیخ شما بر این باور بود که بمباران حلبجه کار صدام حسین نبوده است. ایشان بعد از یک جلسه ی چند ساعته با مشاورانش آنهم مدت ها بعد از بمباران به جنایت صدام حسین اقرار کرد. آیا دلیل انکار ایشان همانا باور قلبی وی به صدام حسین به عنوان انسانی درستکار نبود؟
    و-این که سران احزاب کُردی چگونه به اوضاع سیاسی – اجتماعی منطقه واکنش نشان می دهند هیچ ربطی به بنده ندارد واحتمالا دیدگاه شما در مورد من اشتباه است که من را حامی یا هوادار آنها می پندارید. بنده به عملکرد آنها هم معترض بوده و هستم.
    ز-چه فرقی است بین خیزش در بحرین با خیزش در سوریه؟مگرنه اینکه هر دو ملت برای احقاق حقوق خویش می جنگند؟ مگر نه اینکه طبق احکام دین اسلام کشتن یک نفر به مثابه کشتن یه جامعه است؟ چرا شیخ شما در خصوص همان ۳۴ بحرینی بی دفاع واکنشی نشان نداده است؟ چرا شیخ شما وقتی که صدام حسین اکراد را در عراق زنده به گورکرد لب فروبسته بود؟ آن هنگام دکتر قره داغی کجا بود؟ مشاوران شیخ کجا بودند؟
    ح- موضع گیری مراد قارایلان و حزب پ.ک.ک. را نه تنها من قبول ندارم بلکه هیچ انسان منصفی نیز آن را نمی پذیرد. بحث بنده و شما در خصوص اظهار نظر قرضاوی در خصوص پ.ک.ک. بود.
    ط-جناب آقای سلیمی چرا یوسف قرضاوی طیب اردوغان و دولت اسلامگرایش را به دلیل کشتن چهارده نفر کُرد بینوا که با کوله بری در پی رزق حلال بودند، سرزنش نکرد؟ آیا این عمل دولت همفکر شیخ قرضاوی مثال عینی جنایت علیه بشریت و تروریسم نیست؟ آیا هنوز بر این باورید که موضعگیری های قرضاوی از روی عدالت و انصاف است؟ مگر بمباران مناطق کُردنشین همین چند وقت پیش تحت لوای دولت اسلامگرای ترکیه نبود؟ چرا شیخ یوسف در مقابل جنایت اردوغان سکوت اختیار می کند؟ هیچ می دانید چندین کُرد مبارز به دلیل طلب حقوق خدادادی خود در زندان های دولت ترکیه به سر می برند؟
    دوست عزیز بنده وابسته به هیچ جریان یا تفکری نبوده و نیستم. استدلال شما در خصوص تعصب هم در هیچ مکتبی پذیرفته نیست. پیامبر اسلام هم همیشه متذکر شده اند که حرف های همه را بشنوید و سخنان نیک را قبول کنید. بله شما متعصبید و چون یوسف قرضاوی موضعگیری کرده خود را موظف به حمایت از نظر ایشان می دانید ولو اینکه نظر ایشان کاملا سیاسی ودر راستای زد وبندهای سیاسی باشد. اگر به راستی شیخ شما دادگر است چرا همیشه به داد مظلومان نمی رسد؟ چرا تنها در مواقعی که پای منفعت سیاسی گروه اش در میان باشد دادگر می شود؟ چرا وقتی که صدام حسین در دجلیه آن جنایت هولناک را انجام داد سخنی نگفت؟ چرا وقتی که صدام حسین بعد از قیام ملا مصطفی ملت کُرد عراق را آوراه کرد سخنی نگفت؟ چرا وقتی که صدام حسین به ایران حمله کرد ساکت بود؟ بازهم بر این باورمکه موضعگیری های یوسف قرضاوی نه از روی انصاف و دادگری بلکه در راستای مقاصد سیاسی همفکرانش است. تروریست خواندن حزب پ.ک.ک. از سوی یوسف قرضاوی وقتی برای همگان قابل پذیرش است که صداقت او در عمل برای همه ثابت شود. اگر همه به این موضعگیری ایراد می گیرند نه از روی غرض بلکه با توجه به سابقه ی عملکرد شیخ شماست. اگر یوسف قرضاوی به مواردی که در بالا اشاره شد واکنش نشان می داد اکنون ما هم همصدا با او پ.ک.ک. را محکوم می کردیم و دست او را هم می بوسیدیم. ولی عملکرد ایشان یادآور همان ضرب المثل یک بام و دو هواست. اگر ترور و تروریست منفورند پس نباید استثناء قایل شد؛ این در حالی است که شیخ چندین و چند بار در این مورد سکوت اختیار کرده است. در ضمن کمک های دکتر قره داغی هم به ملت کُرد در عراق محدود به حوزه ی همفکرانش بوده است و سایر ملت کُرد از این کمک ها بی بهره بوده اند. راستی بنده در عراق حدود ۴ نفر درا می شناسم که همفکر شما هستند پس مطمئن باشید که از اوضاع بیخبر نیستم.
    با سپاس از پاسخگویی شما

    • آقای صالحی هرچند نخستین نقد خود را بر نظرات من، با سلام (یا چونی و چاکی) آغاز نکردی و جواب سلام مرا ندادی ، اما برای بار دوم نیز سلام علیکم.
      ۱- اتهام های شما در این باره که دکتر قرضاوی سیاست ها و جنایت های حزب بعث و صدام را در باره مردم کرد محکوم نکرده، در هیچ دادگاه دادگر و میزان منصفانه ای پذیرفتنی نیستند، زیرا کسی که از چیزی بی اطلاع است دینداری و خردورزی و دادگری او را به تحقیق و بررسی فرا می خوانند نه داوری. چنانچه خواستی پاسخ برخی از پرسش هایت را بشنوی به صفحه فیس بوک اینجانب با آدرس:
      https://www.facebook.com/profile.php?id=100002443320063&ref=tn_tnmn
      بروید و کلیپی از دکتر قرضاوی را در پاسخ به اتهام جانبداری ایشان از صدام با زیر نویس فارسی ملاحظه کنید.
      ۲- اینکه می فرمایید: کاری به موضعگیری دکتر علی قره داغی ندارم، لازم به یادآوری است که ایشان یکی از نزدیکان و مشاوران دکترقرضاوی در رابطه با مسائل مربوط به حقوق مردم کرد بوده اند، و در این رابطه همچون سخنگوی ایشان عمل می کرده اند. و دکتر قره داغی نیز در حد ممکن و با بهره گیری از هر فرصتی و با وجود محذوریت هایی که در مورد دولت قطر و روابطشان با دیگر دولت ها داشته اند، برای دفاع از حقوق ملت کرد دریغ ننموده اند.
      ۳- اینکه می گویید شیخ شما و حزب او برای مردم کرد چه کرده اند، ایشان و همفکرانشان سال ها به وسیله دولت های سکولار و لیبرال وابسته به استکبار،مانند: دولت های تونس، سوریه، مصر، یمن، سعودیه و… زندانی، تحت تعقیب و آواره بوده، و صدها مشکل داشته اند که یکی از آنها مسأله دفاع از حقوق مردم کرد بوده است: مانند: مشکل کشمیر، صحرای غربی، مسلمانان فیلیپین، چچن، بوسنی، افغانستان، ترکستان شرقی، فلسطین، جنوب سودان و… آن هم در شرایطی که حتی یک دولت کوچک مانند قطر هم با توجه به ملاحظات منطقه ای و بین المللی از ایشان دفاع نمی کرد. و کار آنان در نوشتن کتاب، مقالات و القای خطابه و پاره ای از همایش های بدون ضمانت اجرایی محدود بوده است. با این وصف به مسأله حقوق ملت کرد اهتمام می ورزیدند.
      ببرای نمونه به عنوان دو تصویر از روی جلد دو مجله مراجعه کنید، یکی (الدّعوه) نشریه رسمی إخوان المسلمین مصر شمار ۷۹اکتبر ۱۹۹۸م و دیگری (بانگی حه ق) رابطه اسلامی کوردی به سرپرستی دکتر قره داغی شماره یکم ژانویه ۱۹۹۱ م را که نمونه هایی از ده ها مقاله در باره دفاع از حقوق مردم کرد است.

      ۴- برخی مسائل را اینگونه نمی توان مطرح کرد. اگر لازم دانستی آدرس و شماره تلفن مرا از حاج حیدر بگیرید، و اگر راهتان به شهر ما افتاد از ملاقاتتان شادمان می شویم.

      • جناب آقای سلیمی شما بدون اینکه شناختی از بنده داشته باشید چگونه یک دیدگاه را به من نسبت می دهید؟ آیا تخریب شخصیت دیگران رفتاری غیراخلاقی نیست؟ دوست عزیز بنده نمی دانم منظور شما از عینک سیاه چیست؟ لطفا واضح و روشن بگویید که چه کسانی این عینک سیاه را برچشم من و امثال من زده اند؟ و اساساً این استدلال(اینکه می فرمایید: کاری به موضعگیری دکتر علی قره داغی ندارم، از همان نوع تعصب و اصرار بر نگاه پذیرفته شده و عینک سیاهی است که بر چشم امثال شما زده اند) را بر طبق کدام رابطه ی منطقی کشف کردید؟ اگر بنده گفته ام کاری به موضع گیری دکتر قره داغی ندارم منظورم به این شرح است: اگر به گفته ی شما دکتر قره داغی سخنگو و مشاور شیخ قرضاوی در مسایل مربوط به اکراد است چرا در خصوص حزب پ.ک.ک. خود شیخ رأساً بیانه صادر کرد. و چرا دکتر قره داغی در هیچکدام از موضعگیری هایش نامی از شیخ نمی برد؟ من با خیلی از همفکران شما ارتباط دوستانه دارم و تاکنون نشنیده ام که قره داغی سخنگوی رسمی شیخ قرضاوی است.
        چرا عادت کرده اید همیشه مقدس مآبانه با شخصیت ها برخورد کنید؟ شیخ قرضاوی هم یک انسان است و در طول حیات سیاسی – اجتماعی اش اشتباهاتی کرده است که از جمله ی آن می توان به عدم ارائه بیانه در خصوص انفال در کردستان عراق اشاره کرد. لطفا شما عینک تعصب را بردارید و بپذیرید که حتی پیامبر هم (طبق نص صریح قرآن) دچار لغزش در مسایل اجتماعی شده است.(عبس و تولی….) جناب سلیمی خداوند در قرآن به عزیزترین موجودش(پیامبر) می فرماید که به مردم بگو من هم انسانی هستم مثل شما… .حال چرا شما اصرار دارید شیخ خود را پاک و مبرا از اشتباه بدانید، والله اعلم. بعد از رسوایی صدام و افول قدرتش همه شروع به نکوهش صدام کردند و اگر قرضاوی هم این کار را کرده است صرفا جهت عقب نماندن از قافله بوده است. بنده هم حاضرم با شما و در حضور دوستان شما در این خصوص تبادل نظر کنم. اگر فرصتی پیش آمد و شما به شهر ما آمدید حاضرم در خدمتتان باشم.

        • آقای صالحی سلام علیکم.
          ۱- از اینکه در باره (عینک سیاه) جملات به گونه ای بوده که سوء تفاهمی صورت گرفته از شما عذر خواهی می نمایم. منظورم شخص شما نبود، گفته بودم: امثال شما، یعنی: امثال شما در علم و عمر و تجربه زندگی فکری و سیاسی.و به احترامتان آن چند جمله را از متن پاسخ برداشتم.
          ۲-شما درست می فرمایید، شیخ ما جزو معصومین نیست و نه تنها إمکان دارد به خطا و اشتباه برود، بلکه ممکن است دچار نافرمانی خداوند نیز بشود. اما خط قرمز کشیدن بر روی تمامی خوبی ها و خدمات یک شخص یا یک جریان به سبب چند خطا، خردمندانه و پرهیزکارانه نیست.
          ۳- زمان بیان آن سخنان دکتر قرضاوی در باره صدام به ماه های پس از آزادی کویت از إشغال ارتش عراق بر می گردد، نه پس از سقوط صدام. به چه دلیل گفتید: آن سخنان پس از فروپاشی دولت بعث بوده است؟ بهتر نبود در باره زمان بیان آن می پرسیدی تا بدون دلیل داوری نمی کردی؟
          ۴- باور کنید! همه هم و غم امثال من این است که، نه خود و نه کسانی مانند شما،تجربه های شکست خورده فکری،رفتاری و سیاسی دیگران را تجربه نکنند. فراموش نکنیم که، تنها یکبار به ما فرصت زیستن داده می شود. آری یکبار و نه بیشتر.!

          • کاک عبدالعزیز از پاسخگویی شما سپاسگزارم.
            بنده هیچگاه نخواسته ام هیچکس را سراپا منفی ببینم بلکه درخواست مناز شما و خودم و همه این است که همیشه با انصاف داوری کنیم و بپذیریم که همه دچار اشتباه می شویم. شیخ قرضاوی هم بعضا مواضع نادرست گرفته است که ناشی از دخول در مسایل غیر تخصصی اش بوده است. مسعود بارزانی هم بعضا مواضع خوبی گرفته است و یا مثلا مرحوم احمد مفتی زاده هم مواضع خوب و یا نادرست داشته است ولی می توان مجموع مواضع یک شخص یا حزب و گروه را مورد بررسی قرار داد و عملکرد آنها را در مجموع مثبت یا منفی دانست. مثلا بنده می توانم بگویم احمد مفتی زاده در مجموع نه به عنوان یک شخص حقیقی بلکه در نقش یک شخصیت صاحب نفوذ و لیدر یک تفکر برای ملتش ارمغان خوبی نداشته است. گرچه انسانی والا بوده است ولی از جنبه خدمات عمومی مورد انتظار ایشان، ضعیف عمل کرده است. و این جمع بندی را می توان در خصوص سایر شخصیت ها و گروه ها و احزاب نیز انجام داد البته با حفظ جانب انصاف. یا مثلا حزب توده ی ایران هرچند مجموعه ای از انسان های فرهیخته بود ولی در مجموع لطماتش از لحاظ سیاسی بیشتر از خدماتش بود ولی با اینحال نمی توان منکر فرهیختگی افراد رده اولش شد.
            به امید دیدار

  11. جناب آقای سلیمی چند نکته را لازم است یادآورشوم.
    الف- شما اگر مدرکی دال بر ارائه بیانیه در راستای محکومیت شیمیایی حلبجه از سوی یوسف قرضاوی دارید لطفا آن را در وب سایت تان نمایش دهید. موضعگیری دکتر قره داغی درقبال ملت کُرد ربطی به یوسف قرضاوی ندارد.
    ب- بنده هیچگاه از سران احزاب کُردی دفاع نکرده ام و نخواهم کرد. عملکرد آنها هم برای ملت کُرد دست آوردی نداشته است.
    ج- اگر در خصوص ربوده شدن اوجالان هم جناب شیخ قرضاوی بیانیه صادر فرموده اند لطفا جهت تنویر افکار عمومی آن را نیز در دسترس عموم قرار دهید.
    د- شیخ شما همان شیخی است که سالها پیش از سقوط صدام حسین فرمودند فرود آمدن هر موشکی بر دولت صدام حسین را به مثابه شکسته شدن یکی از دنده های سینه ی خویش می داند. مگر غیر از این است؟؟
    ه- جناب آقای سلیمی بنده مطلع هستم که شیخ شما بر این باور بود که بمباران حلبجه کار صدام حسین نبوده است. ایشان بعد از یک جلسه ی چند ساعته با مشاورانش آنهم مدت ها بعد از بمباران به جنایت صدام حسین اقرار کرد. آیا دلیل انکار ایشان همانا باور قلبی وی به صدام حسین به عنوان انسانی درستکار نبود؟
    و-این که سران احزاب کُردی چگونه به اوضاع سیاسی – اجتماعی منطقه واکنش نشان می دهند هیچ ربطی به بنده ندارد واحتمالا دیدگاه شما در مورد من اشتباه است که من را حامی یا هوادار آنها می پندارید. بنده به عملکرد آنها هم معترض بوده و هستم.
    ز-چه فرقی است بین خیزش در بحرین با خیزش در سوریه؟مگرنه اینکه هر دو ملت برای احقاق حقوق خویش می جنگند؟ مگر نه اینکه طبق احکام دین اسلام کشتن یک نفر به مثابه کشتن یه جامعه است؟ چرا شیخ شما در خصوص همان ۳۴ بحرینی بی دفاع واکنشی نشان نداده است؟ چرا شیخ شما وقتی که صدام حسین اکراد را در عراق زنده به گورکرد لب فروبسته بود؟ آن هنگام دکتر قره داغی کجا بود؟ مشاوران شیخ کجا بودند؟
    ح- موضع گیری مراد قارایلان و حزب پ.ک.ک. را نه تنها من قبول ندارم بلکه هیچ انسان منصفی نیز آن را نمی پذیرد. بحث بنده و شما در خصوص اظهار نظر قرضاوی در خصوص پ.ک.ک. بود.
    ط-جناب آقای سلیمی چرا یوسف قرضاوی طیب اردوغان و دولت اسلامگرایش را به دلیل کشتن چهارده نفر کُرد بینوا که با کوله بری در پی رزق حلال بودند، سرزنش نکرد؟ آیا این عمل دولت همفکر شیخ قرضاوی مثال عینی جنایت علیه بشریت و تروریسم نیست؟ آیا هنوز بر این باورید که موضعگیری های قرضاوی از روی عدالت و انصاف است؟ مگر بمباران مناطق کُردنشین همین چند وقت پیش تحت لوای دولت اسلامگرای ترکیه نبود؟ چرا شیخ یوسف در مقابل جنایت اردوغان سکوت اختیار می کند؟ هیچ می دانید چندین کُرد مبارز به دلیل طلب حقوق خدادادی خود در زندان های دولت ترکیه به سر می برند؟
    دوست عزیز بنده وابسته به هیچ جریان یا تفکری نبوده و نیستم. استدلال شما در خصوص تعصب هم در هیچ مکتبی پذیرفته نیست. پیامبر اسلام هم همیشه متذکر شده اند که حرف های همه را بشنوید و سخنان نیک را قبول کنید. بله شما متعصبید و چون یوسف قرضاوی موضعگیری کرده خود را موظف به حمایت از نظر ایشان می دانید ولو اینکه نظر ایشان کاملا سیاسی ودر راستای زد وبندهای سیاسی باشد. اگر به راستی شیخ شما دادگر است چرا همیشه به داد مظلومان نمی رسد؟ چرا تنها در مواقعی که پای منفعت سیاسی گروه اش در میان باشد دادگر می شود؟ چرا وقتی که صدام حسین در دجلیه آن جنایت هولناک را انجام داد سخنی نگفت؟ چرا وقتی که صدام حسین بعد از قیام ملا مصطفی ملت کُرد عراق را آوراه کرد سخنی نگفت؟ چرا وقتی که صدام حسین به ایران حمله کرد ساکت بود؟ بازهم بر این باورمکه موضعگیری های یوسف قرضاوی نه از روی انصاف و دادگری بلکه در راستای مقاصد سیاسی همفکرانش است. تروریست خواندن حزب پ.ک.ک. از سوی یوسف قرضاوی وقتی برای همگان قابل پذیرش است که صداقت او در عمل برای همه ثابت شود. اگر همه به این موضعگیری ایراد می گیرند نه از روی غرض بلکه با توجه به سابقه ی عملکرد شیخ شماست. اگر یوسف قرضاوی به مواردی که در بالا اشاره شد واکنش نشان می داد اکنون ما هم همصدا با او پ.ک.ک. را محکوم می کردیم و دست او را هم می بوسیدیم. ولی عملکرد ایشان یادآور همان ضرب المثل یک بام و دو هواست. اگر ترور و تروریست منفورند پس نباید استثناء قایل شد؛ این در حالی است که شیخ چندین و چند بار در این مورد سکوت اختیار کرده است. در ضمن کمک های دکتر قره داغی هم به ملت کُرد در عراق محدود به حوزه ی همفکرانش بوده است و سایر ملت کُرد از این کمک ها بی بهره بوده اند. راستی بنده در عراق حدود ۴ نفر درا می شناسم که همفکر شما هستند پس مطمئن باشید که از اوضاع بیخبر نیستم.
    با سپاس از پاسخگویی شما

    • آقای صالحی هرچند نخستین نقد خود را بر نظرات من، با سلام (یا چونی و چاکی) آغاز نکردی و جواب سلام مرا ندادی ، اما برای بار دوم نیز سلام علیکم.
      ۱- اتهام های شما در این باره که دکتر قرضاوی سیاست ها و جنایت های حزب بعث و صدام را در باره مردم کرد محکوم نکرده، در هیچ دادگاه دادگر و میزان منصفانه ای پذیرفتنی نیستند، زیرا کسی که از چیزی بی اطلاع است دینداری و خردورزی و دادگری او را به تحقیق و بررسی فرا می خوانند نه داوری. چنانچه خواستی پاسخ برخی از پرسش هایت را بشنوی به صفحه فیس بوک اینجانب با آدرس:
      https://www.facebook.com/profile.php?id=100002443320063&ref=tn_tnmn
      بروید و کلیپی از دکتر قرضاوی را در پاسخ به اتهام جانبداری ایشان از صدام با زیر نویس فارسی ملاحظه کنید.
      ۲- اینکه می فرمایید: کاری به موضعگیری دکتر علی قره داغی ندارم، لازم به یادآوری است که ایشان یکی از نزدیکان و مشاوران دکترقرضاوی در رابطه با مسائل مربوط به حقوق مردم کرد بوده اند، و در این رابطه همچون سخنگوی ایشان عمل می کرده اند. و دکتر قره داغی نیز در حد ممکن و با بهره گیری از هر فرصتی و با وجود محذوریت هایی که در مورد دولت قطر و روابطشان با دیگر دولت ها داشته اند، برای دفاع از حقوق ملت کرد دریغ ننموده اند.
      ۳- اینکه می گویید شیخ شما و حزب او برای مردم کرد چه کرده اند، ایشان و همفکرانشان سال ها به وسیله دولت های سکولار و لیبرال وابسته به استکبار،مانند: دولت های تونس، سوریه، مصر، یمن، سعودیه و… زندانی، تحت تعقیب و آواره بوده، و صدها مشکل داشته اند که یکی از آنها مسأله دفاع از حقوق مردم کرد بوده است: مانند: مشکل کشمیر، صحرای غربی، مسلمانان فیلیپین، چچن، بوسنی، افغانستان، ترکستان شرقی، فلسطین، جنوب سودان و… آن هم در شرایطی که حتی یک دولت کوچک مانند قطر هم با توجه به ملاحظات منطقه ای و بین المللی از ایشان دفاع نمی کرد. و کار آنان در نوشتن کتاب، مقالات و القای خطابه و پاره ای از همایش های بدون ضمانت اجرایی محدود بوده است. با این وصف به مسأله حقوق ملت کرد اهتمام می ورزیدند.
      ببرای نمونه به عنوان دو تصویر از روی جلد دو مجله مراجعه کنید، یکی (الدّعوه) نشریه رسمی إخوان المسلمین مصر شمار ۷۹اکتبر ۱۹۹۸م و دیگری (بانگی حه ق) رابطه اسلامی کوردی به سرپرستی دکتر قره داغی شماره یکم ژانویه ۱۹۹۱ م را که نمونه هایی از ده ها مقاله در باره دفاع از حقوق مردم کرد است.

      ۴- برخی مسائل را اینگونه نمی توان مطرح کرد. اگر لازم دانستی آدرس و شماره تلفن مرا از حاج حیدر بگیرید، و اگر راهتان به شهر ما افتاد از ملاقاتتان شادمان می شویم.

      • جناب آقای سلیمی شما بدون اینکه شناختی از بنده داشته باشید چگونه یک دیدگاه را به من نسبت می دهید؟ آیا تخریب شخصیت دیگران رفتاری غیراخلاقی نیست؟ دوست عزیز بنده نمی دانم منظور شما از عینک سیاه چیست؟ لطفا واضح و روشن بگویید که چه کسانی این عینک سیاه را برچشم من و امثال من زده اند؟ و اساساً این استدلال(اینکه می فرمایید: کاری به موضعگیری دکتر علی قره داغی ندارم، از همان نوع تعصب و اصرار بر نگاه پذیرفته شده و عینک سیاهی است که بر چشم امثال شما زده اند) را بر طبق کدام رابطه ی منطقی کشف کردید؟ اگر بنده گفته ام کاری به موضع گیری دکتر قره داغی ندارم منظورم به این شرح است: اگر به گفته ی شما دکتر قره داغی سخنگو و مشاور شیخ قرضاوی در مسایل مربوط به اکراد است چرا در خصوص حزب پ.ک.ک. خود شیخ رأساً بیانه صادر کرد. و چرا دکتر قره داغی در هیچکدام از موضعگیری هایش نامی از شیخ نمی برد؟ من با خیلی از همفکران شما ارتباط دوستانه دارم و تاکنون نشنیده ام که قره داغی سخنگوی رسمی شیخ قرضاوی است.
        چرا عادت کرده اید همیشه مقدس مآبانه با شخصیت ها برخورد کنید؟ شیخ قرضاوی هم یک انسان است و در طول حیات سیاسی – اجتماعی اش اشتباهاتی کرده است که از جمله ی آن می توان به عدم ارائه بیانه در خصوص انفال در کردستان عراق اشاره کرد. لطفا شما عینک تعصب را بردارید و بپذیرید که حتی پیامبر هم (طبق نص صریح قرآن) دچار لغزش در مسایل اجتماعی شده است.(عبس و تولی….) جناب سلیمی خداوند در قرآن به عزیزترین موجودش(پیامبر) می فرماید که به مردم بگو من هم انسانی هستم مثل شما… .حال چرا شما اصرار دارید شیخ خود را پاک و مبرا از اشتباه بدانید، والله اعلم. بعد از رسوایی صدام و افول قدرتش همه شروع به نکوهش صدام کردند و اگر قرضاوی هم این کار را کرده است صرفا جهت عقب نماندن از قافله بوده است. بنده هم حاضرم با شما و در حضور دوستان شما در این خصوص تبادل نظر کنم. اگر فرصتی پیش آمد و شما به شهر ما آمدید حاضرم در خدمتتان باشم.

        • آقای صالحی سلام علیکم.
          ۱- از اینکه در باره (عینک سیاه) جملات به گونه ای بوده که سوء تفاهمی صورت گرفته از شما عذر خواهی می نمایم. منظورم شخص شما نبود، گفته بودم: امثال شما، یعنی: امثال شما در علم و عمر و تجربه زندگی فکری و سیاسی.و به احترامتان آن چند جمله را از متن پاسخ برداشتم.
          ۲-شما درست می فرمایید، شیخ ما جزو معصومین نیست و نه تنها إمکان دارد به خطا و اشتباه برود، بلکه ممکن است دچار نافرمانی خداوند نیز بشود. اما خط قرمز کشیدن بر روی تمامی خوبی ها و خدمات یک شخص یا یک جریان به سبب چند خطا، خردمندانه و پرهیزکارانه نیست.
          ۳- زمان بیان آن سخنان دکتر قرضاوی در باره صدام به ماه های پس از آزادی کویت از إشغال ارتش عراق بر می گردد، نه پس از سقوط صدام. به چه دلیل گفتید: آن سخنان پس از فروپاشی دولت بعث بوده است؟ بهتر نبود در باره زمان بیان آن می پرسیدی تا بدون دلیل داوری نمی کردی؟
          ۴- باور کنید! همه هم و غم امثال من این است که، نه خود و نه کسانی مانند شما،تجربه های شکست خورده فکری،رفتاری و سیاسی دیگران را تجربه نکنند. فراموش نکنیم که، تنها یکبار به ما فرصت زیستن داده می شود. آری یکبار و نه بیشتر.!

          • کاک عبدالعزیز از پاسخگویی شما سپاسگزارم.
            بنده هیچگاه نخواسته ام هیچکس را سراپا منفی ببینم بلکه درخواست مناز شما و خودم و همه این است که همیشه با انصاف داوری کنیم و بپذیریم که همه دچار اشتباه می شویم. شیخ قرضاوی هم بعضا مواضع نادرست گرفته است که ناشی از دخول در مسایل غیر تخصصی اش بوده است. مسعود بارزانی هم بعضا مواضع خوبی گرفته است و یا مثلا مرحوم احمد مفتی زاده هم مواضع خوب و یا نادرست داشته است ولی می توان مجموع مواضع یک شخص یا حزب و گروه را مورد بررسی قرار داد و عملکرد آنها را در مجموع مثبت یا منفی دانست. مثلا بنده می توانم بگویم احمد مفتی زاده در مجموع نه به عنوان یک شخص حقیقی بلکه در نقش یک شخصیت صاحب نفوذ و لیدر یک تفکر برای ملتش ارمغان خوبی نداشته است. گرچه انسانی والا بوده است ولی از جنبه خدمات عمومی مورد انتظار ایشان، ضعیف عمل کرده است. و این جمع بندی را می توان در خصوص سایر شخصیت ها و گروه ها و احزاب نیز انجام داد البته با حفظ جانب انصاف. یا مثلا حزب توده ی ایران هرچند مجموعه ای از انسان های فرهیخته بود ولی در مجموع لطماتش از لحاظ سیاسی بیشتر از خدماتش بود ولی با اینحال نمی توان منکر فرهیختگی افراد رده اولش شد.
            به امید دیدار

  12. جناب آقای سلیمی ایراداتی بر مطلب فوق وارد است که اولین آن ادبیات سخن گفتن شماست. اینگونه سخن گفتن نشان از متعصب بودن نویسنده و پافشاری او بر دیدگاه هایش و یک جانبه نگری وی است. این تحریریه قبل از آنکه مطلبی منطقی در راستای دفاع از مواضع شیخ شما باشد؛ یک بیانه ی حزبی است که در آن جزمیت حزبی شما موج می زند.
    اما استدلال شما در خصوص تروریست خواندن حزب پ.ک.ک توسط شیخ مصری را می توان دست آویزی برای محکومیت یوسف قرضاوی قرار داد. شما دلیل موضع گیری قرضاوی در نقابل حزب کارگران و تروریست خواندن آنها را دفاع آنان از اسرائیل غاصب و بشار اسد می خوانید و شیخ مصری را مدافع مردم مظلوم کُرد در ترکیه و سایر مناطق کُردنشین می دانید. و این در حالی است که شیخ شما به هنگام انفال در عراق هیچگاه بیانه ای علیه صدام حسین صادر ننمود و در قبال بمباران شیمیایی کُردها و نسل کشی های صورت گرفته در کُردستان عراق سکوت کرد. چرا قرضاوی به هنگام آدم ربایی بزرگ قرن توسط موساد و سیا و سازمان اطلاعات ترکیه که منجر به دستگیری عبدالله اوجالان شد، هرگز سران وقت ترکیه را متهم نکرد؟ شما که مقام دکتر قره داغی را در اتحادجهانی علمای مسلمان به رخ منقدانتان می کشید هیچ از خودتان پرسیده اید که وجود این دکتر بزرگوار در مقام صدارت این سازمان چه سودی برای ملت کُرد داشته است؟ آیا حضوردانشمندان ایرانی مثلا در مقام های ارشد سازمان فضایی آمریکا نشان از رأفت و مهربانی دولت آمریکا نسبت به ایرانی هاست یا نیاز آمریکا به این دانشمندان؟ دوست عزیز حضور دکتر قره داغی یا جلال طالبانی و هوشیار زیباری در هر مقام سیاسی نشان از نیاز آن سیستم به این افراد یا دسته و گروه پشتیبان آنان است نه محبت سیستم مذکور در حق ملت کُرد. ملت کُرد نیازی به ریاست دوره ای جلال طالبانی یا هوشیار زیباری ندارند و این لطف اتحادیه ی عرب را توهین به خود تلقی می کنند چرا که همین اتحادیه عرب در قالب سران کنفرانس اسلامی در اولین نشست خود بعد از بمباران شیمیایی حلبجه (چند روز بعد از بمباران) نه تنها این عمل غیرانسانی را محکوم نکردند بلکه با کمال احترام، با صدام حسین برخورد کردند و این در حالی بود که تمام دنیا حتی همان سازمان بین المللی به قول شما صهیونیستی، صدام حسین را محکوم کردند. حال انتظار دارید ملت کرد آغوش باز اعراب را به فال نیک بگیرند؟؟ چرا شیخ شریف شما که معیارش (به قول شما) دادگری است در طول سالیان گذشته به اعدام ها و دستگیری هایی که در ترکیه رخ داده، حتی یک واکنش در حد یک جمله هم نشان نداده است؟ چرا سران کشورهای عربی را که همراه و همیار آمریکا و اسرائیل هستند تروریست نمی خواند؟ چون همه ی آنها اهل تسنن هستند؟ چرا قرضاوی ایران را جانی می داند ولی سران حماس را که هر روز در ایران هستند و با ایران رابطه ای دوستانه دارند، برادر می خواند؟ و چراهای دیگری که نوشتن آنها مجالی بیش از یک سال می خواهد. دوست عزیز شما و دیگر دوستان تان در کُردستان چشم خود را بر واقعیت ها بسته و همچون کبک سرخود را زیر برف کرده اید و به زعم خویش در صراط مستقیم سیر می کنید، غافل از آنکه اهل خرد چشم بینا دارند و همه نکات ریز و درشت را می بینند. راستی روز قیامت به خداوند چه می گویید؟ روز رستاخیز به حزب نمره نمی دهند بلکه به نیات انسان نمره می دهند. یادتان باشد و به شیخ تان هم بگویید که صدام از اسرائیل جنایتکارتر بود چرا که اسرائیل مردم خودش را شیمیایی نمی کند ولی صدام کرد. به قرضاوی بگویید سکوت در برابر اعمال ظالم (صدام) طبق دین اسلام به مثابه ی همکاری با او است. راستی چرا قرضاوی در مورد آل خلیفه و نحوه ی برخورد آنها با مردم شیعه ی بحرین بیانه صادر نمی کند؟ مگر نه اینکه ایشان طرفدار حق و با ظلم مخالفند؟ در پایان متذکر می شوم که ارائه ی آمار همیشه باید با ذکر منبع باشد در حالی که شما بدون ذکر منبع ادعا کرده اید کُردهای ترکیه هوادار حزب عدالت و توسعه هستند و میلی به حزب پ.ک.ک. ندارند بدون آنکه منبع این ادعایتان را ذکر کنید.

    • دوست گرامی آقای صالحی سلام علیکم.
      از اینکه در باره نوشته ام دیدگاهتان را بیان کردید بسیار سپاسگزارم. اما یادآوری نکاتی را لازم می دانم.
      ۱- فرمودید: اینگونه ادبیات نشان از تعصب و نگاه حزبی نویسنده دارد.
      پ – اولاّ: کسی که برای باورهای و راهکارهای پذیرفته شده اش تعصب-همراه با حفظ حقوق و حرمت نهادن به باورها و راهکارهای دیگران- نداشه باشد، انگیزه های کافی برای دفاع از آنها را نخواهد داشت، و دیر یا زود، آنها را فدای هراس و هوس و مال و مقام و خواسته های حزبی و قومی خواهد کرد.
      فکر نمی کنید که خشم و تعصبی خاص به شما أجازه نداد حتی با نویسنده مقاله سلام و احوال پرسی کنید و جوانب مثبت دیدگاهش را یادآور شوی؟
      ۲- شما به من ایراد می گیرید که :ادعای طرفداری اکثریت مردم کرد ترکیه از عدالت و توسعه بدون دلیل و منبع است، چگونه می دانید که شیخ قرضاوی و دکتر قره داغی مشاور ایشان در مسائل ملت کرد، أنفال و بمباران شیمایی حلبجه را محکوم کرده یا نکرده اند؟ اگر بیانیه های همان زمان ایشان را ببیند، تعصب به شما اجازه می دهد به داوری ناآگانه خود اعتراف کنید؟
      ۳-در مورد آدم ربایی قرن(بازداشت عبدالله اوجلان توسط سیا و موساد) همان روز دکتر علی قرداغی به نمایندگی از طرف مشاوران دکتر قرضاوی در شبکه تازه تأسیس الجزیره آن را جنایتی بر ضد ملت کرد نامید و به سختی آن را محکوم نمود، و نوار ضبط شده آن را نیز تا چند سال پیش داشتم و ممکن است در آرشیو سایت الجزیر وجودداشته باشد. آیا برخی از سران احزاب قومی کرد نیز بر ضد اسرائیل و آمریکا بیانیه رسمی صادر کردند؟
      ۴-شما بهتر است برای اطلاع از خدمات (رابطه اسلامی کردستان) به سرپرستی دکتر قره داغی از دوستانت در کردستان عراق و تا حدودی ترکیه بپرسید. و در باره دفاع از حقوق مردم کرد ایشان در حد توان به شهادت منصفان کوتاهی نکرده اند. چه خوب است بدون دلیل دیگران را متهم و محکوم نکنید.
      ۵- شیخ ما که به شاگردی او افتخار می نماییم، بازداشت و زندانی و شکنجه هر شهروندی را صرف نظر از دین و قومیت او جنایت می داند. و دکتاتورهای عرب و کرد و ترک را که با برنامه ریزی حقوق دیگران را زیر پا می نهند، شاگردان مکتب شیطان به شمار می آورد. و سالها پیش از سقوط صدام و بهار مردمی درخطبه نماز جمعه اش بیشتر سران عرب را بی ارزشتتر از یک فلس دانست، و خواهان محاکمه مردمی آنان گردید(نوار آن موجود است.)
      ۶- از اینکه از سرای رستاخیز سخن گفتید، بسیار جای سرور است. و هم خود و هم امثال شما را فرا می خوانم که بدون دلیل دیگران محکوم و مجرم و سست ایمان معرفی نکنیم.
      ۷- شما خبر ندارید دوست عزیز! شیخ ما که شیخ خیزش های مردمی است، خیزش هایی که بیش از پیش کارنامه سیاه سکولاریسم سر سپرده صهیونیسم را در تونس و مصر برای جهانیان رونمایی کرد. اما یکی از سران احزاب قومی کرد مورد احترام من و شما یک هفته پیش از سقوط حسنی مبارک حامی صدام برای او پیام حمایت فرستاد را به خاطر ندارید.؟
      اکنون هم برخی از سران احزاب کردی به تعدادی از احزاب کرد سوریه توصیه می کنند که: در قیام برضد دولت آن کشور چندان وارد معرکه نشوند، و به دنبال حقوق خود در قانون اساسی در دست تهیه حزب بعث سوریه باشند. و همین توصیه ها سبب گردیده که از میان بیش از ۹هزار شهید سوریه تنها حدود ۱۲۰ نفرشان از مناطق کردنشین باشد. که امیدواریم حتی یک نفر دیگرشان جان خود را از دست ندهد.
      ۸- آگاهی شما از اوضاع بحرین ظاهراّ همانی است که از رسانه های داخلی پخش می شود، خوب است بدانید که در مدت یکسال بحران بحرین حدود ۳۴ نفر کشته شده اند (هرچند حقشان نبوده که کشته شوند) یعنی به انداز یک نصف روز سوریه. و باز می گویم که: امثال شما باید خیلی بررسی کنند تا بدانند تفاوت آنچه در سوریه و بحرین می گذرد از کجا تا به کجاست؟
      ۹- نگفتید نظرتان در باره اعلام حمایت پی کاکا از دولت سوریه در برابر ترکیه، و این سخن مراد قریلان -که من برای مبارزات مسالمت آمیز احزاب سیاسی حامی او در ترکیه احترام قایل هستم- که دشمن اسرائیل دشمن ما نیز هست، چیست؟
      مطمئن باشید از دیدگاهایتان استفاده می نمایم، و از شما می خواهم همیشه نظراتم را نقد کنید. اما دوستانه و با دلیل.
      باردیگر ممنون از شما.

  13. جناب آقای سلیمی ایراداتی بر مطلب فوق وارد است که اولین آن ادبیات سخن گفتن شماست. اینگونه سخن گفتن نشان از متعصب بودن نویسنده و پافشاری او بر دیدگاه هایش و یک جانبه نگری وی است. این تحریریه قبل از آنکه مطلبی منطقی در راستای دفاع از مواضع شیخ شما باشد؛ یک بیانه ی حزبی است که در آن جزمیت حزبی شما موج می زند.
    اما استدلال شما در خصوص تروریست خواندن حزب پ.ک.ک توسط شیخ مصری را می توان دست آویزی برای محکومیت یوسف قرضاوی قرار داد. شما دلیل موضع گیری قرضاوی در نقابل حزب کارگران و تروریست خواندن آنها را دفاع آنان از اسرائیل غاصب و بشار اسد می خوانید و شیخ مصری را مدافع مردم مظلوم کُرد در ترکیه و سایر مناطق کُردنشین می دانید. و این در حالی است که شیخ شما به هنگام انفال در عراق هیچگاه بیانه ای علیه صدام حسین صادر ننمود و در قبال بمباران شیمیایی کُردها و نسل کشی های صورت گرفته در کُردستان عراق سکوت کرد. چرا قرضاوی به هنگام آدم ربایی بزرگ قرن توسط موساد و سیا و سازمان اطلاعات ترکیه که منجر به دستگیری عبدالله اوجالان شد، هرگز سران وقت ترکیه را متهم نکرد؟ شما که مقام دکتر قره داغی را در اتحادجهانی علمای مسلمان به رخ منقدانتان می کشید هیچ از خودتان پرسیده اید که وجود این دکتر بزرگوار در مقام صدارت این سازمان چه سودی برای ملت کُرد داشته است؟ آیا حضوردانشمندان ایرانی مثلا در مقام های ارشد سازمان فضایی آمریکا نشان از رأفت و مهربانی دولت آمریکا نسبت به ایرانی هاست یا نیاز آمریکا به این دانشمندان؟ دوست عزیز حضور دکتر قره داغی یا جلال طالبانی و هوشیار زیباری در هر مقام سیاسی نشان از نیاز آن سیستم به این افراد یا دسته و گروه پشتیبان آنان است نه محبت سیستم مذکور در حق ملت کُرد. ملت کُرد نیازی به ریاست دوره ای جلال طالبانی یا هوشیار زیباری ندارند و این لطف اتحادیه ی عرب را توهین به خود تلقی می کنند چرا که همین اتحادیه عرب در قالب سران کنفرانس اسلامی در اولین نشست خود بعد از بمباران شیمیایی حلبجه (چند روز بعد از بمباران) نه تنها این عمل غیرانسانی را محکوم نکردند بلکه با کمال احترام، با صدام حسین برخورد کردند و این در حالی بود که تمام دنیا حتی همان سازمان بین المللی به قول شما صهیونیستی، صدام حسین را محکوم کردند. حال انتظار دارید ملت کرد آغوش باز اعراب را به فال نیک بگیرند؟؟ چرا شیخ شریف شما که معیارش (به قول شما) دادگری است در طول سالیان گذشته به اعدام ها و دستگیری هایی که در ترکیه رخ داده، حتی یک واکنش در حد یک جمله هم نشان نداده است؟ چرا سران کشورهای عربی را که همراه و همیار آمریکا و اسرائیل هستند تروریست نمی خواند؟ چون همه ی آنها اهل تسنن هستند؟ چرا قرضاوی ایران را جانی می داند ولی سران حماس را که هر روز در ایران هستند و با ایران رابطه ای دوستانه دارند، برادر می خواند؟ و چراهای دیگری که نوشتن آنها مجالی بیش از یک سال می خواهد. دوست عزیز شما و دیگر دوستان تان در کُردستان چشم خود را بر واقعیت ها بسته و همچون کبک سرخود را زیر برف کرده اید و به زعم خویش در صراط مستقیم سیر می کنید، غافل از آنکه اهل خرد چشم بینا دارند و همه نکات ریز و درشت را می بینند. راستی روز قیامت به خداوند چه می گویید؟ روز رستاخیز به حزب نمره نمی دهند بلکه به نیات انسان نمره می دهند. یادتان باشد و به شیخ تان هم بگویید که صدام از اسرائیل جنایتکارتر بود چرا که اسرائیل مردم خودش را شیمیایی نمی کند ولی صدام کرد. به قرضاوی بگویید سکوت در برابر اعمال ظالم (صدام) طبق دین اسلام به مثابه ی همکاری با او است. راستی چرا قرضاوی در مورد آل خلیفه و نحوه ی برخورد آنها با مردم شیعه ی بحرین بیانه صادر نمی کند؟ مگر نه اینکه ایشان طرفدار حق و با ظلم مخالفند؟ در پایان متذکر می شوم که ارائه ی آمار همیشه باید با ذکر منبع باشد در حالی که شما بدون ذکر منبع ادعا کرده اید کُردهای ترکیه هوادار حزب عدالت و توسعه هستند و میلی به حزب پ.ک.ک. ندارند بدون آنکه منبع این ادعایتان را ذکر کنید.

    • دوست گرامی آقای صالحی سلام علیکم.
      از اینکه در باره نوشته ام دیدگاهتان را بیان کردید بسیار سپاسگزارم. اما یادآوری نکاتی را لازم می دانم.
      ۱- فرمودید: اینگونه ادبیات نشان از تعصب و نگاه حزبی نویسنده دارد.
      پ – اولاّ: کسی که برای باورهای و راهکارهای پذیرفته شده اش تعصب-همراه با حفظ حقوق و حرمت نهادن به باورها و راهکارهای دیگران- نداشه باشد، انگیزه های کافی برای دفاع از آنها را نخواهد داشت، و دیر یا زود، آنها را فدای هراس و هوس و مال و مقام و خواسته های حزبی و قومی خواهد کرد.
      فکر نمی کنید که خشم و تعصبی خاص به شما أجازه نداد حتی با نویسنده مقاله سلام و احوال پرسی کنید و جوانب مثبت دیدگاهش را یادآور شوی؟
      ۲- شما به من ایراد می گیرید که :ادعای طرفداری اکثریت مردم کرد ترکیه از عدالت و توسعه بدون دلیل و منبع است، چگونه می دانید که شیخ قرضاوی و دکتر قره داغی مشاور ایشان در مسائل ملت کرد، أنفال و بمباران شیمایی حلبجه را محکوم کرده یا نکرده اند؟ اگر بیانیه های همان زمان ایشان را ببیند، تعصب به شما اجازه می دهد به داوری ناآگانه خود اعتراف کنید؟
      ۳-در مورد آدم ربایی قرن(بازداشت عبدالله اوجلان توسط سیا و موساد) همان روز دکتر علی قرداغی به نمایندگی از طرف مشاوران دکتر قرضاوی در شبکه تازه تأسیس الجزیره آن را جنایتی بر ضد ملت کرد نامید و به سختی آن را محکوم نمود، و نوار ضبط شده آن را نیز تا چند سال پیش داشتم و ممکن است در آرشیو سایت الجزیر وجودداشته باشد. آیا برخی از سران احزاب قومی کرد نیز بر ضد اسرائیل و آمریکا بیانیه رسمی صادر کردند؟
      ۴-شما بهتر است برای اطلاع از خدمات (رابطه اسلامی کردستان) به سرپرستی دکتر قره داغی از دوستانت در کردستان عراق و تا حدودی ترکیه بپرسید. و در باره دفاع از حقوق مردم کرد ایشان در حد توان به شهادت منصفان کوتاهی نکرده اند. چه خوب است بدون دلیل دیگران را متهم و محکوم نکنید.
      ۵- شیخ ما که به شاگردی او افتخار می نماییم، بازداشت و زندانی و شکنجه هر شهروندی را صرف نظر از دین و قومیت او جنایت می داند. و دکتاتورهای عرب و کرد و ترک را که با برنامه ریزی حقوق دیگران را زیر پا می نهند، شاگردان مکتب شیطان به شمار می آورد. و سالها پیش از سقوط صدام و بهار مردمی درخطبه نماز جمعه اش بیشتر سران عرب را بی ارزشتتر از یک فلس دانست، و خواهان محاکمه مردمی آنان گردید(نوار آن موجود است.)
      ۶- از اینکه از سرای رستاخیز سخن گفتید، بسیار جای سرور است. و هم خود و هم امثال شما را فرا می خوانم که بدون دلیل دیگران محکوم و مجرم و سست ایمان معرفی نکنیم.
      ۷- شما خبر ندارید دوست عزیز! شیخ ما که شیخ خیزش های مردمی است، خیزش هایی که بیش از پیش کارنامه سیاه سکولاریسم سر سپرده صهیونیسم را در تونس و مصر برای جهانیان رونمایی کرد. اما یکی از سران احزاب قومی کرد مورد احترام من و شما یک هفته پیش از سقوط حسنی مبارک حامی صدام برای او پیام حمایت فرستاد را به خاطر ندارید.؟
      اکنون هم برخی از سران احزاب کردی به تعدادی از احزاب کرد سوریه توصیه می کنند که: در قیام برضد دولت آن کشور چندان وارد معرکه نشوند، و به دنبال حقوق خود در قانون اساسی در دست تهیه حزب بعث سوریه باشند. و همین توصیه ها سبب گردیده که از میان بیش از ۹هزار شهید سوریه تنها حدود ۱۲۰ نفرشان از مناطق کردنشین باشد. که امیدواریم حتی یک نفر دیگرشان جان خود را از دست ندهد.
      ۸- آگاهی شما از اوضاع بحرین ظاهراّ همانی است که از رسانه های داخلی پخش می شود، خوب است بدانید که در مدت یکسال بحران بحرین حدود ۳۴ نفر کشته شده اند (هرچند حقشان نبوده که کشته شوند) یعنی به انداز یک نصف روز سوریه. و باز می گویم که: امثال شما باید خیلی بررسی کنند تا بدانند تفاوت آنچه در سوریه و بحرین می گذرد از کجا تا به کجاست؟
      ۹- نگفتید نظرتان در باره اعلام حمایت پی کاکا از دولت سوریه در برابر ترکیه، و این سخن مراد قریلان -که من برای مبارزات مسالمت آمیز احزاب سیاسی حامی او در ترکیه احترام قایل هستم- که دشمن اسرائیل دشمن ما نیز هست، چیست؟
      مطمئن باشید از دیدگاهایتان استفاده می نمایم، و از شما می خواهم همیشه نظراتم را نقد کنید. اما دوستانه و با دلیل.
      باردیگر ممنون از شما.

  14. خبات محمدی

    حضور استاد بزرگوار عرض سلام و تشکر به واسطه ی مقالات مفیدشان که در اختیار مردم قرار می دهند را دارم .
    مقاله جالب و پربارتان را مطالعه کرده و اگر اجازه بدهید چند خط درددل به عرض مبارک برسانم
    ۱ – قبل از هر چیز ممنون و سپاسگذارم که دین به عنوان اولویت مقالات شما قرار گرفته است و از این بابت خدای را شاکرم اما به عنوان یک جوان کورد لازم است چند مورد را به عرض برسانم که جوابی در مقاله شما برای شان نیافتم.
    ۲ – این درست است که دولت سکولار مسعود یلماز عبدالله اوجلان را دستگیر کرد اما حالا و به زعم شما دولت اردوغان اسلامگرا چرا تا به حال هیچ کاری برای آزادی اوجلان آزادیخواه انجام نداده است آیا آزادی در دین اسلام شما جایی ندارد که برای طرفدارانش هیچ فعالیتی انجام نمی گیرد.
    ۳ – همه به درستی و به تحقیق می دانیم که اسلام برای رهایی انسان ها از هرگونه بندگی و قید و بند دولت های استعمارگر آمده اما آیا اسلام برای اوجلان که برای رهایی ملت خویش تا پای جان خود و خانواده اش رفت حمایتی ندارد و به خاطر اینکه برای دفاع از مردمش مجبور به استفاده از اسلحه شد او را یک تروریست خواندن درست است .
    ۴ – مگر همین دولت ترکیه مناطق کوردنشین را چند وقت پیش بمباران نکرد و دستور آن را کسی جز آقای اردوغان امضا کرد ؟
    دفاع از ملت و انسانیت را ترور و کسانی که آزادیخواهان را تروریست می نامند عالم !! می خوانید اما دولت به اصطلاح اسلامگرای اردوغان قاتل را عادل؟
    ۵ – بهتر بگویم دولت ایران که ما کوردها را که با اکثریتی نسبی اهل سنت هستیم به عنوان شهروندان درجه چهار و سه ( البته نه خودفروشان را)در جامعه قلمداد می کند و شما به عنوان امالقرا با آن همکاری می کنید را چرا جزو تروریست ها نمی دانید که علمایان برجسته را به شهادت می رساند و بقیه را به اتهام های گوناگون به زندان و تبعید می فرستد؟ آیا اسلام مصلحتی تان اجازه نمی دهد یا خدای ناکرده نان را به نرخ روز می خورید؟
    ۶ – و در آخر کاش مجال بیشتر ی برای بحثی منطقی و بدون تعصب حزبی و گروهی وجود داشت تا حقایق بیشتری از پنهان کاری های آقای اردوغان و طرفداران به اصطلاح اسلام گرا و مصلحت جویشان به خدمت عرض می کردم که اینگونه سنگ آنها و علمایان درباری را به سینه نزنیم؟

  15. خبات محمدی

    حضور استاد بزرگوار عرض سلام و تشکر به واسطه ی مقالات مفیدشان که در اختیار مردم قرار می دهند را دارم .
    مقاله جالب و پربارتان را مطالعه کرده و اگر اجازه بدهید چند خط درددل به عرض مبارک برسانم
    ۱ – قبل از هر چیز ممنون و سپاسگذارم که دین به عنوان اولویت مقالات شما قرار گرفته است و از این بابت خدای را شاکرم اما به عنوان یک جوان کورد لازم است چند مورد را به عرض برسانم که جوابی در مقاله شما برای شان نیافتم.
    ۲ – این درست است که دولت سکولار مسعود یلماز عبدالله اوجلان را دستگیر کرد اما حالا و به زعم شما دولت اردوغان اسلامگرا چرا تا به حال هیچ کاری برای آزادی اوجلان آزادیخواه انجام نداده است آیا آزادی در دین اسلام شما جایی ندارد که برای طرفدارانش هیچ فعالیتی انجام نمی گیرد.
    ۳ – همه به درستی و به تحقیق می دانیم که اسلام برای رهایی انسان ها از هرگونه بندگی و قید و بند دولت های استعمارگر آمده اما آیا اسلام برای اوجلان که برای رهایی ملت خویش تا پای جان خود و خانواده اش رفت حمایتی ندارد و به خاطر اینکه برای دفاع از مردمش مجبور به استفاده از اسلحه شد او را یک تروریست خواندن درست است .
    ۴ – مگر همین دولت ترکیه مناطق کوردنشین را چند وقت پیش بمباران نکرد و دستور آن را کسی جز آقای اردوغان امضا کرد ؟
    دفاع از ملت و انسانیت را ترور و کسانی که آزادیخواهان را تروریست می نامند عالم !! می خوانید اما دولت به اصطلاح اسلامگرای اردوغان قاتل را عادل؟
    ۵ – بهتر بگویم دولت ایران که ما کوردها را که با اکثریتی نسبی اهل سنت هستیم به عنوان شهروندان درجه چهار و سه ( البته نه خودفروشان را)در جامعه قلمداد می کند و شما به عنوان امالقرا با آن همکاری می کنید را چرا جزو تروریست ها نمی دانید که علمایان برجسته را به شهادت می رساند و بقیه را به اتهام های گوناگون به زندان و تبعید می فرستد؟ آیا اسلام مصلحتی تان اجازه نمی دهد یا خدای ناکرده نان را به نرخ روز می خورید؟
    ۶ – و در آخر کاش مجال بیشتر ی برای بحثی منطقی و بدون تعصب حزبی و گروهی وجود داشت تا حقایق بیشتری از پنهان کاری های آقای اردوغان و طرفداران به اصطلاح اسلام گرا و مصلحت جویشان به خدمت عرض می کردم که اینگونه سنگ آنها و علمایان درباری را به سینه نزنیم؟

  16. جمیل فاروقی

    باسلام وتشکرازمطلب خوبتان این مطلب هم بایدیادآوری شودکه دکترقره داغی ازنمایندگی ایشان درشبکه الجزیره چنین مطلب راکاملامردودوبی اساس خواندوازقول ایشان اظهارنمودکه هیچگاه شیخ یوسف چنین قتوایی صادرننموده است

  17. جمیل فاروقی

    باسلام وتشکرازمطلب خوبتان این مطلب هم بایدیادآوری شودکه دکترقره داغی ازنمایندگی ایشان درشبکه الجزیره چنین مطلب راکاملامردودوبی اساس خواندوازقول ایشان اظهارنمودکه هیچگاه شیخ یوسف چنین قتوایی صادرننموده است

  18. جمال فتحی

    با سلام این یک حقیفت است که در دنیای امروز هستند کسانی که برای بقای خویش چشم را بر روی واقعیت و حقیقت می بندند و بدون توجه به این دو امر مهم قضاوت می کنند و در گذشته هم تشان داده اند که هدفشان چیست ؟

  19. جمال فتحی

    با سلام این یک حقیفت است که در دنیای امروز هستند کسانی که برای بقای خویش چشم را بر روی واقعیت و حقیقت می بندند و بدون توجه به این دو امر مهم قضاوت می کنند و در گذشته هم تشان داده اند که هدفشان چیست ؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *