آخرین خبرها

هفت گروه، زیر سایه ی محبت الهی

default

سبعه یظلهم الله فی ظله یوم لا ظل إلا ظله: إمام عادل، وشاب نشأ فی عباده الله، ورجل قلبه معلق بالمساجد، ورجلان تحابا فی الله اجتمعا علیه وتفرقا علیه، ورجل دعته امرأه ذات منصب وجمال فقال إنی أخاف الله، ورجل تصدق بصدقه فأخفاها حتى لا تعلم شماله ما تنفق یمینه، ورجل ذکر الله خالیاً ففاضت عیناه)

(روایت از صحیح البخاری).

اسلام دینی است ارزش محور و انسان ساز. به همین سبب این آیین آسمانی، به همه آحاد جامعه توجه دارد و نقشه ی تکامل و رستگاری هر یک شان را –در هر موقعیت اجتماعی که قرار داشته باشند- به فراخور حال آنان به ایشان تقدیم می نماید و آنانی را که با ایمان و یقین، به ارشادات وی چنگ زده و آن ها را در زنده گی شان عملی می سازند، در دنیا شایسته ی ستایش و تقدیر و در آخرت حایز درجات عظیم می داند.

بی تردید در شرایط حاضر که هر یک از اقشار جامعه ی ما دچار نا به سامانی و ضعف های معرفتی و یا رفتاری است، اگر ارشادات اسلام درست به ایشان معرفی می شد، و هر صنف از اصناف جامعه خود را بدان تعالیم آراسته می ساخت، یقیناً ما امروز به جـای این همـــه نابه سامانی، شاهد سربلندی و رشد و تعــالی برای مـردم خـــود می بودیم.

حدیث مبارکی که موضوع این نوشتار قرار گرفته است، یکی از احادیث جامع، جالب و جذاب نبوی صلی الله علیه وسلم  است که در عرصه های سیاسی، اقتصادی، عبادی، اخلاقی و رفتاری برای دولت و رعیت، پیر و جوان، زن مرد، دارا و نادار، به طور ویژه پیام سازنده و موثر دارد طوری که اگر درست شناخته شده و مورد عمل قرار گیرد به تنهایی می تواند یک جامعه ی اصیل اسلامی و متکامل را به جهانیان به نمایش بگذارد.

در این حدیث از هفت گروهی بحث شده است که به دلیل داشتن صفاتی پسندیده و زیبا در دنیا، به نزد الله متعال از چنان جایگاه والا و بلندی برخوردارند که نه تنها در دنیا شایسته ی تقدیر اند؛ بلکه در آخرت از همه سختی های آن روز در امان بوده و در آن جا که هیچ سایه ای جز سایه ی عرش پروردگار وجود ندارد در سایه ی عرش وی در راحت و آسایش به سر می برند.

راستی روز قیامت چه روز سختی است، اگر کسی به آیات آسمانی و به سخنان پیامبران الهی نظری بیندازد، پی می برد که بشریت چه قدر سختی ها و دشواری های زیادی در روز رستاخیز پیش رو دارد و اگر قرار باشد انسان عاقل از چیزی بترسد و به فکر نجات خود از مصیبت ونکبتی باشد، همانا آن، روز قیامت خواهد بود، چنان چه سلف صالح ما به درجه ای از ترس روز آخرت قرار داشتند که هیچ اندوهی به اندازه ی آن، ایشان را متأثر نمی ساخت و هیچ دست آوردی آن ها را به اندازه ی موفقیت در جمع توشه ی اخروی آن ها را شادمان نمی کرد و برای نجات خود از آن روز از هیچ تلاشی فروگذار نمی کردند و همین باور، که در تار و پود وجودشان ریشه دوانیده بود، توانست از ایشان شخصیت هایی بسازد که تا جهان جهان است، نام نامی شان باقی و مانده گار خواهد بود.

اولین گروه: حاکمان عادل اولین گروه از این هفت گروه اند: (إمَامٌ عادِلٌ..) منظور از آن حاکمانی اند که حکومت شان بر اساس شریعت الهی استوار بوده و برای تنفیذ حکم الهی در قلمرو حکومت شان از هیچ تلاشی دریغ نکنند، دیانت، کفایت، و شجاعت لازم داشته و در راه خدمت به مردم و تأمین عدالت و رفاه دین و دنیای ملت شان، صداقت و دل سوزی وافر داشته باشند، و خوشبختانه الگوهای عملی زیادی در تاریخ اسلام برای چنین حاکمانی وجود دارد، همانند: خلفای راشدین، عمر بن عبدالعزیز و حاکمانی دیگر. چنان چه عدالت، دلسوزی، تلاش، فداکاری و خدمات شان برای اسلام و امت اسلامی در میان دوست و دشمن نمونه است. و از آن جا که از یک سو این کاری است بسیار دشوار، و از جانبی، سرنوشت ملیون ها انسان از آن سر و سامان می یابد، لذا الله تعالی که شکور و قدردان است، چنین حاکمانی را با این توصیف شگفت انگیز و بخشش چنین مقامی والا در آخرت، این همه قدر کرده است.

 

دومین گروه: جوانانی اند که در عبادت الله تعالی نشو و نمو یافته باشند: (..وشاب نشأ فی عباده الله..). جوانانی که تسلیم خواهشات سرکش نفسانی نشده، زنده گی را در سایه ی ایمان و عبادت الله جل جلاله  سپری کنند، و از آن جا که یک جوان در این مرحله از عمر، در معرض فشار شدید غرایز قرار داشته و انگیزه های گناه و سرکشی در برابر الله متعال و خلق در وی زیاد است؛ جوانی که با تمامی این تمایلات دست و پنجه نرم نموده و راهش را از میان این همه سنگ و لاخ به سوی عبادت خدا و فضایل انسانی باز می کند، پس بعید نیست که نزد او تعالی این همه جایگاه را کمایی کند.

سومین گروه: که شایسته این همه قدر دانی از جانب خدای قدردان هستند، مردان مومنی اند که به مساجد و خانه های خدا که جای مناجات و نیایش با خدا و مظهر شکوه و وحدت مسلمان هاست، اشتیاق فراوان دارند: (…ورجل قلبه معلق بالمساجد). جوانانی که مانند ماهی که تشنه ی آب است، ایشان تشنه ی مساجد و خانه های الله اند تا آن جا که اگر در دکان اند و یا در مکتب و یا مشغول به هر کاری دیگر، گوش شان به بانگ موذن دوخته است که کی فریاد: »حی علی الصلاه« را بشنوند تا دست از هر کار دیگر برداشته و مشتاقانه به سمت نماز بشتابند و با ادای نماز جماعت از یک سو با پروردگار عالم به راز و نیاز بپردازند و از جانب دیگر با قرار گرفتن در جمع مسلمان ها، هر گونه حس خودخواهی و خود برتر بینی را از خود دور ساخته، اخوت و برادری واقعی اسلامی که در ضمن نماز جماعت به کامل ترین وجه آن به نمایش گذاشته می شود، را در شبانه روز پنج بار تمرین کنند.

چهارمین گروه: مومنانی اند که هم دیگر را به خاطر الله جل جلاله  دوست می دارند: طوری که چه در وقت ملاقات و چه به هنگام جدا شدن از یک دیگر، دل ها شان آکنده از مهر و محبت –آن هم محض به خاطر رضای الله متعال- با هم-دیگر است: (..ورجلان تحابا فی الله اجتمعا علیه وتفرقا علیه..)؛ محبتی پاکیزه، بی آلایش و مبرا از اغراض پست مادی و نفسانی.

بی تردید چنین محبتی روحانی و پایدار، نمود پیدا نمی کند مگر از قلبی که مملو از ایمان و معنویت و سلامت از آفاتی چون کینه، حسد و خود خواهی باشد، و این همان قلبی است که رستگاری اخروی جز با داشتن آن دست یافتنی نیست:

یَوْمَ لَا یَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (الشعراء/۸۸- ۸۹).

»آن روزی که اموال،  (یعنی نیروی مادی)، و اولاد، (یعنی نیروی انسانی، به کسی) سودی نمی‌رساند.‏ بلکه تنها کسی (نجات پیدا می‌کند و از اموالی که در راه آفریدگار صرف، و از اولادی که در مسیر پروردگار رهنمود کرده باشد، سود می‌برد) که با دل سالم (از بیماری کفر و نفاق و ریا) به پیشگاه الله آمده باشد«.‏

و اگر چنین محبتی میان اهل ایمان وجود پیدا کند، علاوه بر آن که دستاوردهای عظیمی چون هم دلی و هم سویی، شأن و شوکت، قوت و ابهت را به مسلمان ها به ارمغان می آورد، بلکه سراسر زنده گی را به کام اهل ایمان لذیذ و خوشایند می گرداند، چرا که همه تلخی های زنده گی از پلشتیِ خودکامه گی، حسـادت، کینه و نفـرت به وجود می آید و چه خوشایند است آن زنده گیی که در آن به جای این زشتی ها، مهر، صفا، صمیمیت، عطوفت و فداکاری وجود داشته باشد، پس بعید نیست چنین فرزانه گانی که خود را به فرشته گان همانند کرده اند، در فردای قیامت از جانب رب العزت به این شرف بزرگ نایل آیند بلکه مقام شان از آن هم بالاتر است، چنان چه رسول راستین اسلام صلی الله علیه وسلم  فرمودند: »الله تعالی را بنده گانی است که نه پیامبر اند و نه از شهداء، اما پیامبران و شهداء به قرب و مقامی که نزد پروردگار دارند، غبطه می خورند، بنده گانی اند از شهرها و قبایل مختلف، بی آن که حق صله ی رحم در میان شان باشد و یا نفع مادی در نظر داشته باشند، هم دیگر را به خاطر کتاب الله دوست می دارند، الله متعال چهره های نورین و منبرهای از مروارید در مقام قرب خویش بدیشان عطاء نموده و آنان از فزع و ترسی که مردم بدان گرفتار می شوند در امن و امان به سر خواهند برد« (روایت از طبرانی).

 

پنجمین گروه:   مردانی اند عفیف و پاک دامن و در عین حال، مومن و خداترس: طوری که خداترسی شان و اهمیتی که به عفت و پاکدامنی می دهند به حدی است که حتی اگر دختری زیبا روی و مطرح در جامعه خود را به یکی از ایشان عرضه کند، باز هم گوهر ایمان و عفتش را لکه دار نساخته و با قاطعیت و شهامت ایمانی پاسخ می دهد که »من از الله می ترسم» (انی اخاف الله..) پس دانسته شد که گوهر پرهیزگاری و زیور پاکدامنی به نزد الله متعال از چنان مرتبتی برخوردار است که در فردای قیامت انسان مومن می تواند از آن به چنین جایگاه رفیعی صعود نماید. پس خوشا به سعادت آنان که عظمت الله تعالی را همیشه در نظر داشته و از گوهر عفت و پاک دامنی شان –ولو در سخت ترین شرایط و در برابر شدید ترین فتنه های روزگار- محافظت و پاسداری می کنند. البته تردیدی وجود ندارد که محـافظت از پاک دامنی به انگیزه ی خوف الله نه تنها برای مردان با ارزش و قابل قدر است، بلکه زن نیز اگر از عفت و پاک دامنی اش درست پاسداری کند و حیا و حجاب لازم را در رفتار اجتماعی اش رعایت نموده و با آراستن شخصیت خود به گوهر تقوا، طوری رفتار اجتماعی اش را متانت و پاکیزه گی بخشد که هیچ گاه شیاطین نتوانند وی را سبب انحراف اخلاقی و یا حتی فساد ذهنی مردان قرار دهند، و در این میان، حضرت مریم –رحمها الله- برای خواهران با احساس ما الگو هست؛ آن جا که الله متعال وی را در حفظ عفت و پاک دامنی می ستاید:

(وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا…) (تحریم/۱۲)

«مریم دختر عمران؛ زنی که از عفتش به خوبی نگهداری کرد..«

ششمین گروه:  مومنانی اند دلسوز و سخاوت پیشه که به فقیران و محرومان جامعه از آن چه که الله تعالی بدیشان عطاء فرموده است، با اخلاص نیت و بی هیچ گونه چشم داشت مادی یی، صدقه می کنند: طوری که اخلاص صادقانه ی شان سبب می شود که صدقه ی شان را چنان پنهانی و به دور از چشم مردم بدهند که دست چپ شان از آن چه به دست راست می دهند، آگاه نشود. و این است عاقبت اخلاصی که از نور یقین و تعظیم پروردگار سرچشمه می گیرد و سرانجام عطوفت و مهربانی با بنده گان مستضعف الهی؛ عطوفتی که از قلبی سرچشمه گرفته است که آکنده از مهر و صفا و احساس انسان دستی و برادری اسلامی است.

 

هفتمین گروه: عبادت گزارانی اند که در خلوت انسبا پروردگار شان به راز و نیاز پرداخته: حلاوت نیایش پروردگار و خوف و خشیتی که از درک عظمت و جلال وی ناشی می شود، قلب آن ها را به رقت آورده، مروارید اشک را بر گونه های شان سرازیر می سازد و همین است شأن و حال مومن که هرگاه حقیقت ایمان در دلش جای گیرد و نور یقین قلبش را صفا و زیور تقوا وجودش را آزین بخشد، این همه شیدای خلوت و شیفته ی عبادت الله جل جلاله  می گردد و این به راستی سعادتی است که ارزش دارد برای آن رشک برد و اشک غبطه از دیده گان ریخت.

 

این گونه این حدیث مبارک با بیان حال و مقام هفت گروه یادشده، آتش شوق را در دل اهل ایمان بر می افروزد تا هر مومنی با آراستن خویش به این خصال حمیده به این کاروان نور بپیوندد و به سعادت دو جهان نایل آید.

 

به راستی؛ این حدیث مبارک تصویری بدیع از یک جامعه ی الگو و مورد پسند الله متعال را به تصویر می کشد و با اختصار تمام و با یک شیوه ی تحیرآور، حامل این همه پیام، اصلاح و تغییر برای امت اسلامی است و شکی نیست اگر هر یک از اقشار جامعه ی ما به الگوی مربوط به خود که در این حدیث مطرح شده است، اقتداء کند، به یقین ما شاهد یک جامعه ی اسلامی -به معنای دقیق و واقعی آن- خواهیم بود، زیرا جامعه ای که:

 

حاکمان آن عدالت داشته باشند

نسل جوان آن به عبادت پروردگار رشد یافته باشند

مردان آن شیفته ی خانه های الله (مساجد) باشند

افراد آن به خاطر الله متعال دل ها را از مهر و محبت هم دیگر آکنده سازند

زن و مرد آن لباس عفت و خداترسی به تن داشته باشند

اغنیاء آن با اخلاص و بی هیچ چشم داشتی، سخاوت مندانه مال شان را برای رشد دین و جامعه صرف کنند

اهل آن، مشتاق عبادت پروردگار بوده و در خلوت انس به یاد خدا اشک بریزند

جامعه ای که چنین باشد، یقیناً جامعه ای الگو و سربلند خواهد بود. الله متعال توفیقش را رفیق راه همه ی ما در جهت عمل بدین حدیث بگرداند.

نوشته: ضیاء احمد فاضلی

منبع: حوزه علمیه تربت جام

p class=”MsoNormal” dir=”RTL” style=”text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;”

.

درباره‌ی سـلیمی

نویسنده و مترجم

همچنین ببینید

اسلام سیاسی، آری یا نه؟

اخیرا در ارتباط با اصطلاح «اسلام سیاسی» بگو مگوها و اظهار نظرهایی میان اهل دین …

گفت‌وگوی اختصاصی اصلاح وب با دکتر محمّد جهانگیری‌اصل درباب ترجمه‌های قرآن کریم توسّط دکتر عبدالرّحمن پیرانی و استاد عبدالعزیزسلیمی

اشاره: «محمّد جهانگیری اصل» متولّد ١٣۶۵ شهرستان اشنویه در نوار مرزی عراق و ترکیه، در سال …

سریال تاریخی دیدنی (سلجوقیان بزرگ)

سریال تاریخی فوق العاده (قیام سلجوقیان بزرگ) بازخوانی مهمترین بخش از تاریخ فراموش شده ایران، …

به مناسبت در گذشت علامه دکتر قرضاوی

بیوگرافی دکتر یوسف قرضاوی خاستگاه و تحصیلات دکتر یوسف قرضاوی در روستای صفت تراب مرکز …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *