استادناصر_سبحانی_و_رویشی_نو_در_اندیشه
سـلیمی
2017/03/22
اجتماعی, اهل سنت, داخلی, دانش و اندیشه, شخصیات, فرهنگی
546 بازدید
ناصر_سبحانی_و_رویشی_نو_در_اندیشه
انگار همین دیروز بود که با احتیاط و گاهی ترس، عکس ها و نوار سخنرانی های استاد ناصر سبحانی را بین کتاب خانه هایمان جا می دادیم و مواظب بودیم کسی نفهمد که چرا؛ نام کودکی را « ناصر» می گذاشتیم.
اما امروز بعد از گذشت آن سال های خاکستری، گویی استاد سبحانی زنده است و میانمان نفس می کشد.
شاید مصداق همان بیت از شعر سعدی که:
سعدیا! مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آنست که نامش به نکویی نبرند
سخن از مردان دیروزی است که تاریخ نامشان را ثبت کرد و امروز دوباره فکرشان بعد از سال ها جوانه زده و در محافل تحلیل می شود.
فکری که برای مسلمانان مرز و جغرافیا نشناخت و خودش را در سطحی وسیع مطرح کرد. ترس یک نویسنده و دغدغه اش، تازگیست؛ زیرا خوب می داند که بعد از مدتی غبار کهنگی روی مطلبش می نشیند و در یک مقطع بریده زمانی، پاسخگوی ذهن های درگیر سوال است؛ اما فکر کسی مثل: استاد سبحانی، تمام این فاصله های زمانی را حتی با زیر زمینی شدن فکرش، طی کرد و مرزهای تاریخمندی را شکست.
جالب تر آن که بعد از گذشت چند دهه از طرح نظرات ایشان، دوباره محافل دینی و علمی را درگیر نقد وبررسی و حتی آسیب شناسی کرد. فکری که هیچ گروه و دسته و حزبی، هرچند انحصارگرایانه قصد تصاحبش را داشتند؛ ولی مانند اقیانوسی از داشته ها و دانسته ها، همه را سیراب کرد و اجازه نداد این فکر را تک بعدی و یک سویه به نفع خود مصادره کنند. عقاید و ایده های این مرد، پتانسیل آن را دارد تا سالیان دراز دیگر هم، جوانان را به لحاظ فکری تغذیه کند. مناظره های استاد با نحله های دیگر فکری، هنوز هم جوان جویای حقیقت را به وجد می آورد، هنوز گوشه هایی جای سخن دارد، آن قدر تازه مانده اند که می شود از نو برایش جای خالی گذاشت و تحلیلش کرد. گذر زمان و حتی ممنوعیت و تاریک خانه نشینی فکر استاد، نتوانست هیجانش را کمرنگ کند. سخنرانی های پرشور و حرارتی که ادبیات ایشان را در قاب ماندگاری جا داد و جاودانه کرد.
مدتی پیش نوار سخنرانی ایشان با عنوان (اثبات وجود خدا) را پسرم پیاده کرد و من کار ویرایش آن را انجام می دادم، هر جمله که پیش می رفتم، چنان در متن غرق شده بودم که یادم می رفت باید غلط های ویرایشی و نگارشی آن را پیدا کنم. بارها و بارها، جلو می رفتم و باز می گشتم. وقتی مورد را برای پسرم توضیح دادم، او هم با تعجب گفت: که همین احساس را داشته است.
شاید این خاصیت سحر کلمات استاد بود که جان مخاطبش را تسخیر می کرد و بی آن که کسی بداند، اسیر کلمات استاد می شدیم. جملات محکم، ساده و متین و قوی در ادله بودند و اسناد و تکیه گاه های قرآنی، چنان بی نقص بود که جای هیچ شبهه را باقی نمی گذاشت. زبان به تحسین باز می شد و ذهن بعد از جنجال های پر هیاهو در کناره های این اقیانوس آرام می گرفت و به سلامت مقصد را نشانه می رفت.
شاید در میان مصلحان و روشنگران فکر دینی، کمتر کسی از این جاذبه و خاصیت برخوردار باشد، اما آن چه واضح است و نمی شود تکذیب ش کرد، این خاصیت به روز ماندگی است و تازگی که بعد سال ها هنوز جا دارد تا درباره اش سخنرانی ها و کتاب ها و کانال ها و گروه ها شکل بگیرند و هربار گوشه ای از این بیکران را به میدان آورد و درباره اش داد سخن داد. موضوع دیگری که بیش از هر مورد دیگری جلب توجه می کند. تازگی موضوعات طرح شده از طرف استاد است که می تواند هر محفلی را به خود اختصاص دهد. جایی نکته ای را نحله های فکری و یا حتی روشنفکر های دینی، از مطلب استاد ناصر سبحانی قرض گرفته اند و در باره اش محفل آرایی می کنند. وقتی کسی چنین قوی، برای همه جای حرف دارد؛ آیا نباید چنان اوهایی پرورد و برای اهل سنت ذخیری فکری کرد؟
مگر نه اینکه تربیت قرآنی استاد را چنین با نبوغ و فکرش جذب کرد تا تیتر جلسات بحث جوانان و طالبان دین گردد، و آیا این ذخایر و گنج های اهل سنت چرا نباید تکرار شوند و برخیزند؟
کسی که سه دهه بعد از شهادتش و مرگ فیزیک و آناتومیش، فکرش زنده مانده و راهنمای جوانان بسیاری است.
کجا کم گذاشته ایم؟ کجا جاده را تنگ کرده ایم که نمی شود این مسیر، محل عبور جوانانی دیگر باشد تا چون سبحانی ها را بپرورد؟ آیا تشکیک ها و تحلیل های غلط و آغشته ی تردید از طرف کج رو های فکری نباید با پاسخ هایی از جنس پاسخ های سبحانی، جواب داده شود تا باز هم زمانه ی یکه تازی فکرهای توحیدی و قرآنی بر تارک محفل های دینی بدرخشد و از قلبش، سبحانی ها متولد شود و جان تشنگان راه را سیراب کند؟ آیا نسل سبحانی ها منقرض شده یا اجازه ی ظهور ندارند که فکر تاریخمندان قرآن چنین در فقدان آنها می تازند؟ جای خالی سبحانی ها، باز هم می گویم: بیش از هر زمان دیگر احساس می شود، تا دندان شکن شبهه های تشکیک افکنان را با برهان های موثق، پاسخ دهد و حاکمیت فکر قرآنی و توحیدی را بر صدر بنشاند!
کتایون_محمودی… روزنامه_نگار