آسیب شناسی شبکه های ماهواره ای
ماهواره به عنوان یک معضل و رسانه ی نا همخوان و مشکل آفرین در سال های اخیر باعث بروز مشکلات زیادی در کشور ما ایران شده است.این مقاله با مرور مشکلات ایجاد شده توسط ماهواره در بعد اجتماعی( خانواده، جامعه و…)، فردی( روانشناسی) و اشاره به مشکلات آتی که امکان بروز دارند، تمهیدات اجرا شده توسط دولت و مردم را بازبینی می کند و در ادامه راهکاری هنری را برای رفع برخی از معضلات این دشمن خاموش پیشنهاد می دهد.
ما در عصر ارتباطات زندگی می کنیم که خصیصه آن تکنولوژی روز افزون جهان است که در بعضی موارد این تکنولوژی آنچنان رشد بی رویه و سریعی دارد که قبل از آگاهی رساندن و آماده کردن مردم و به عبارتی دیگر فرهنگ سازی در جوامع( مخصوصا جوامع سنتی)، تکنولوژی وارد می شود و طبعا به علت نا آشنایی مردم و سوء استفاده افراد فرصت طلب و سود جو، گاهی ضربه های مخربی به پیکر جوامع وارد می کند که چاره جویی و درمان آن بسیار هزینه بر است و زمان زیادی را می طلبد.( شاهد این مدعا ورود اینتر نت به صحنه ی مردمی و مصائبی که به دنبال داشت و یا حتی همین موبایل که امروزه دیگر در هر نقطه ای و در دست هر انسانی حتی بدون اقتضای سن، یافت می شود و شاید امروز مشکلات آن برای همه اقشار ملموس نباشد اما به یاد بیاوریم در بدو ورود آن و قبل از بومی شدن و آشنایی مردم به استفاده صحیح آن چه مشکلاتی را با خود به ارمغان آورد که هنوز هم ادامه دارد و درمان قطعی نشده است.)
این مقاله به معضلات ماهواره می پردازد و رویکردی انتقادی و اصلاحی دارد. آسیب هایی که ماهواره می تواند بر فرد و جامعه بگذارد بر کسی پوشیده نیست، البته نکات مثبتی هم در آن یافت می شود اما زیان های چشمگیری را در سالهای اخیر به خصوص در کشور و جامعه ی ما که می توان گفت هنوز فرهنگی سنتی و مقید دارد به بار آورده است که در ادامه بیشتر به چگونگی آن پرداخته می شود.
ماهواره رسانه ای جهانی است که مطابق نیاز های ترویج فرهنگ غربی ساخته و پرداخته شده است و بسیاری از کشورها از وجود آن استفاده های زیادی از فرهنگی و سیاسی تا اقتصادی و تبلیغی می برند. در این میان کشورهایی چون ایران و دیگر کشورهای همگن آن نیز با تجاوز این پدیده در حریم کشور و فرهنگشان روبرو هستند.
آسیب های ماهواره
با اینکه ماهواره ساخته خود غرب است و از سیاست های خود کشورهای غربی پیروی می کند اما این نکته به این معنا نیست که این پدیده در غرب مشکل زا نیست. بسیاری مشکلات از جمله اعتیاد به رسانه، تنبل شدن افراد، آسیب های روانی، از هم پاشیدگی خانواده ها، سست شدن روابط، فحشا، جرم، خشونت و اعمالی از این دست با زیان های کوتاه مدت و بلند مدت فراوان، حتی گردن خود این کشورهایی که داد از آزادی فکر و بیان و فرهنگ بالا و انعطاف پذیر را می زنند، گرفته است.
مشکلات اشاره شده طبعا به شکل شدیدتر، متنوع تر و با دامنه بُرد وسیع تر و بیشتر در کشورهای جهان سوم، در حال توسعه و سنتی، وجود دارند و رو به افزایشند. در این مقاله ما در مورد مشکلات این رسانه در کشور خود سخن به میان می آوریم و آسیب های آن را با دو نگرش اجتماعی و روانشناسانه بررسی می کنیم.
الف) آسیب های اجتماعی
۱- ترویج فساد در جامعه
۲- افزایش خشونت در جامعه
۳- بد حجابی و پوشش بد
۴- تضعیف فرهنگ ملی
۵- به خطر انداختن امنیت ملی
۶- تشویش اذهان عمومی( با پخش اخبارهای دروغین و برجسته سازی مشکلات)
۷- افزایش نرخ جرم و بزه
۸- از هم پاشی کانون خانواده
۹- سست کردن روابط اجتماعی
۱۰- تولید آرمان های دروغین
۱۱- تبلیغ فرقه های پوچ
۱۲- نابود کننده سنت های جامعه
۱۳- ترویج الگوی غلط زندگی
۱۵- تضعیف ایمان و ترویج کفر
۱۶- سخیف کردن سلایق هنری مردم
۱۷- بی انگیزه کردن تولیدگران برنامه داخلی
۱۸- صرف هزینه های گزاف ملی برای مقابله با ماهواره
۱۹- تسریع امر فرار مغزها( با آرمانی نشان دادن و دروغهای رنگین زندگی توام با رفاه در کشورهای غربی)
۲۰- تضعیف هنجارهای رسمی جامعه
و بسیاری از مشکلات ریز و درشت دیگر…
برنامه های فراوان و رنگارنگ با مقاصد و هدف های گوناگون آشکار و پنهان ساخته می شوند که هر کدام حاوی چندین بد آموزی است که جوامع را تهدید می کند و می توان با مطالعه ای هوشیارانه آنها صدها مورد اختلال اجتماعی دیگر بر لیست بالا افزود. ذکر این نکته هم ضروری است که آسیب های متنوع ماهواره در فرهنگ و سیاست و اقتصاد و دیگر ابعاد جامعه نیز مطرح است و در همین لیست بالا هم شاهد عناوینی که این خصایص را دارند، هستیم و حتی می توان تمام معضلات را در چند گروه کلی نامبرده شده طبقه بندی کرد و تنها برای روشن تر شدن مسئله به صورت مصداقی آورده شد، اما تمام این معضلات را به علت دامنه وسیع آنها و تاثیر بر گروههای فردی در قسمت آسیب های اجتماعی آوردیم.
در ادامه به آسیب هایی که ماهواره از لحاظ روانشناسی به فرد استفاده کننده وارد می آورد پرداخته خواهد شد و تقابل و واکنش دولت در برخورد با این معضل مورد بازبینی و بحث قرار خواهد گرفت.
ب) آسیب های فردی و روانی
۱- تنبل کردن فرد( نشاندن ساعتهای ممتد به پای تماشای برنامه های متنوع)
۲- آموختن ایده های پوچ( با دادن ایده های غیر منطقی و ایده های پوچ و بدون پشتوانه ی علمی)
۳- آموختن سخنان یاوه و اراجیف
۴- حسرت( نشان دادن سطحی زندگی شاد و مفرح افراد غربی که فرد با مقایسه خود با آنها دچار حسرت می شود)
۵- ایجاد روابط نا سالم
۶- تنوع طلبی( جنسی و کالایی)
۷- هیجان کاذب
۸- امید کاذب
۹- آرمان های دروغین
۱۰- مصرف گرا شدن
۱۱- افسردگی
۱۲- سرخوردگی
۱۳- روان پریشی
۱۴- ضعف ایمان و عقیده
۱۵- تشویش و ترس( با پخش اخبار دروغین)
۱۶- دودلی و شک( با طرح سوالات پیچیده که جوابش را افراد غیر کارشناس و عادی نمیدانند)
۱۷- فاصله گیری از کانون خانواده
۱۸- بلوغ زودرس جنسی
۱۹- خود ارضایی
۲۱- بد آموزی کودک
۲۲- و مواردی از این دست…
در بالا هم یاد آوری شد که سیل انبوه برنامه های متنوع مشکلات متنوعی را نیز به بار می آورد. یک مشکل دیگر هم ورای مشکلات کشورهای دیگر گریبان گیر کشور ماست: انقلاب ما هنوز تازه بنیاد است و نتوانسته فرهنگ سازی کاملی از خود ارائه دهد و هنوز از چند دستگی و نفاق رنج می برد. بسیاری از افراد و مسلک ها هم از این رسانه برای اهداف پلید خود و رواج نگرش های فاسد خود سود میبرند که این خود باعث بروز مشکلاتی متفاوت تر و بیشتر برای کشور ما نسبت به دیگر کشورهای آسیب پذیر فراهم کرده است. حتی دین مبین ما و نگرش شیعی ما نیز توسط برخی از این شبکه ها مورد هجوم قرار گرفته اند، حال شما سیل برنامه ها و حملات چند بُعدی مستقیم و غیر مستقیم را تصور کنید که بر خانواده ها و افراد ما حمله ور شده و تاثیرش را بر افرادی که روزانه چند ساعت هدف این تبلیغات قرار می گیرند را حساب نمایید.
تمهیدات جامعه و دولت در مقابله با معضل ماهواره
۱- برخورد قانونی در قالب جلوگیری از ورود دستگاه های ماهواره( دیش و رسیور و ال ام بی و….)
۲- برخورد قانونی در قالب جمع آوری و جریمه متخلفان مصرف کننده
۳- برنامه سازی و پخش آن در ساعات پر بیننده از تلویزیون ملی با هدف تقابل با ماهواره
۴- برنامه سازی با هدف فرهنگ سازی و آگاه سازی مردم از مشکلاتی که ماهواره می تواند به بار آورد
۵- راه اندازی شبکه های ماهواره ای فرا ملی با سیاست دفاع از آرمانهای اسلامی و مقابله با تحریف
۶- ضد تبلیغ به صورت بیلبوردهای خیابانی علیه ماهواره
۷- آگاهی بخشی به کودکان در مدارس
۸- ایجاد پارازیت در امواج ماهواره ای
۹- قفل کردن کانالهای مستهجن توسط خود خانواده ها
۱۰- منع کردن دسترسی به ماهواره توسط سرپرست خانواده
و بسیاری از کارهای دیگر که روزانه شاهد آن هستیم و این ها نشانه های درک معضل پیش رو توسط مسئولان و خانواده هاست که دست به هر کار و ایده ای برای جلوگیری و مبارزه با این دشمن دوست نما می کنند.
حال سوال اینجاست که تا چه حد این تدابیر کارگر افتاده اند و موفق بوده اند؟
با تمام تلاش های شبانه روزی سازمان های مسئول باز هم جلوی ورود دستگاه های ماهواره به کشور گرفته نشده! جمع آوری ماهواره ها و جریمه ی خانواده ها و افراد خاطی نیز بی تاثیر بوده چون ارزانی و در دسترس بودن و از طرفی عادت به ماهواره باعث تهیه دوباره آن شده است. به نقل از پایگاه خبری تحلیلی انتخاب، در مصاحبه با احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی ایران، وی اظهار داشته: تنها ۱۶ درصد از خانواده هایی که ماهواره شان ضبط شده، دیگر دیشهای خود را نصب نکرده اند؛ یعنی ۸۴ درصد دوباره ماهواره می بینند.
ناگفته پیداست که برنامه سازی با هدف تقابل هم در اکثر موارد به شکست انجامیده و راهکاری موقتی به شمار می آید، چرا که ممنوعیت تصویر سازی در کشور و متانت فرهنگی غالب بر فرهنگ ما در مطرح کردن هر موضوعی باعث می شود بیننده ی کنجکاو گول آزادی دروغین و سطحی در تصویر را خورده و دست به انتخاب خلاف نظر تولید کنندگان بزند. از طرفی قبل از همه گیر شدن ماهواره به مدت تقریبی ۲۰ سال تلویزیون ملی هر چه در چنته داشته رو کرده و برنامه های آن چیزی جز تکرار مکررات نیستند که طبیعتا قدرت مقابله و پیروزی در برابر ماهواره که هنوز مردم تشنه ترفندها و برنامه هایش هستند، ندارد.
راه اندازی شبکه های فرا ملی با مشی شبیه به تلویزیون ملی نیز تابع همان مورد پیش گفته می شود و تاثر ناچیز و غیر محسوسی دارد.
ضد تبلیغ و بیلبوردها و بنر های گروهها و احزاب خود جوش، آگاهی بخشی به کودکان در مدارس و برنامه سازی جهت آگاهی فرهنگی بخشیدن به افراد و خانواده ها نیز تاثیر شایان ذکری نگذاشته! شاید به دلیل دیر جنبیدن آنان و فرصت طلبی برنامه سازان ماهواره ای و یا شاید به علت تازگی مضمون ماهواره ها برای مخاطبین و از این دست رویکردهاست که برنامه های تبلیغی دولت را با شکستی نسبی روبرو کرده اما بی شک مهمترین علت آن این است که: افراد بیشتر در معرض تبلیغ ماهواره هستند تا تبلیغات نظام. تماشای برنامه های رنگین و غالبا با کیفیت بهتر و بالاتر از ماهواره نسبت به رسانه های ملی آنهم چند ساعت در روز به راحتی قدرت هیپنوتیزم فرهنگی فرد و غالب کردن نگرش های دلخواه به او را فراهم می کند.
ایجاد پارازیت هم در مدتی موقتا جواب گو است اما راه حلی مقطعی است و در بلند مدت کارایی ندارد زیرا که افراد راه مقابله با آن را کشف می کنند و در ضمن بسیار هزینه بر است و اضافه بر آن در تمامی نقاط کشور قابل اجرا نیست و حتی در شهرهایی که اجرا می شود هم قابلیت پوشش همه نقاط شهری را دارا نیست. از طرفی شایعه هایی( که کانال های معاند بر سر زبان ها انداختند و حتی می توان این نکته را هم افزود که این رویکرد بیشتر به نفع کانال های ماهواره ای تمام شد و حتی برنامه های زیادی هم بر همین اساس ساختند) مبنی بر مشکلات و بیماری هایی که امواج پارازیت پدید می آورند( حالا راست یا دروغ!) خود دست آویز بهتان ها و عوام فریبی ها و حرف های تکراری آزادی نداشتن و در قفس بودن توسط نظام و دیگر مسائل و مصائب را با خود به ارمغان آورد.
منع کلی از ورود ماهواره به کانون خانواده( که مبارزه ای خود جوش است و یا می توان گفت تاثیر فرهنگ سازی منع ماهواره و یا به دلایل اعتقادات مذهبی و یا تربیتی انجام می گیرد) نیز راه حلی موقتی است و این بر همه روشن است که استبدادهای خانوادگی همیشه شکننده اند و تاثیر سوء و برعکسی به جا می گذارند، چرا که خانواده هایی که به کل ماهواره ندارند در ارتباط با جامعه به عقب افتادگی و یا خشکه مذهب بودن متهم می شوند و حتی در بلند مدت خود فرد در تقابل و بحث و تعامل با جامعه احساس فقر اطلاعات و نا آگاهی از مسائل روز و دغدغه های دیگران میکند و حتی در صورت تئوریسین بودن و آگاهی وسیع عمومی برای مبارزه با اراجیف و ایده های پوچ، به یک بعدی دیدن مسائل متهم می شود و حتی خود او این ضعف را در خود احساس می کند که ولو بخاطر آشنایی و دانستن حرفها و اندیشه های مخالف خوان به دیدن این برنامه ها و وجود فیزیکی ماهواره احتیاج دارد.
قفل کردن کانالها توسط سرپرست خانواده که به بهانه های تربیتی و یا اعتقادی صورت می گیرد هم کم تاثیر است و اشکالات متعددی دارد. یک علت آن ذات انسان است که به دنبال فهم هر چه او را از آن نهی کنند است، و عموما کسانی که از دیدن کانالهای مستهجن نهی می شوند کودکان و نوجوانان خانواده ها هستند که به تعبیر روانشناسی در سنی قرار دارند که بسیار کنجکاو هستند و چه بسا با آگاهی ندادن و توجیه نادرست خانواده بیشتر تشنه ی تماشا کردن شوند. ازدیگر مشکلات این است که قالب کانالها با معیارهای فرهنگی و اعتقادی ما جور نیست و کانال مستهجن را پاک کردن و یا قفل کردن کاری سلیقه ای به حساب می آید و از طرفی اگر واقعا کسی به صورت کارشناسانه وقت در شناسایی کانال های ماهواره بگذارد و مغایرت های فرهنگی و مذهبی را لحاظ کند فکر نکنم از هزاران کانال ماهواره جز انگشت شمار کانالهایی که آنها هم جذابیت چشمگیری ندارند از آن باقی نمی ماند. دیگر مشکل هم این است که قالبا این کانال ها برای مثلا پدر و یا مادر و حتی در مواردی بچه های بزرگ سال خانواده قابل مشاهده هستند و فقط کودکان و نوجوانان از آن نهی می شوند که این خود باعث مشکلات عدیده ای از جمله احساس تبعیض و جدا ماندگی، سرخوردگی و افسردگی برای کودکی که هنوز به بلوغ فکری نرسیده و خوب و بد را از هم تشخیص نمی دهد، می شود.
بر این اساس مشاهده شد که هیچ کدام از راهکارهای اعمال شده سود و فایده ی زیادی ندارند و اگر هم به طور موقت تاثیر گذار باشند این تاثیر عمق زیادی ندارد و به زودی تاثیر خود را از دست می دهد.
در سوال از اکثر کارشناسان، مسئولان و افراد ذیربط معضلات پیش گفته تکرار می شوند و در پایان به راهکارهایی فراخور موضوع اشاره می شود که آنها هم به تلخیص آورده شد و مثال نقض آنها هم اعاده گشت. نکته جالب دیگر این بود که در میان راهکارهای ارائه شده فرهنگ سازی توسط رسانه های جمعی همسو به عنوان یک راهکار عمده معرفی شده بود، در صورتی که برای رسیدن به این مهم ابتدا مخاطب باید جذب رسانه های خودی باشد تا این امر بر وی اثر کند.
ارائه راهکار
برخی از کانال ها و برنامه ها هستند که جز راهکارهای مقابله به وسیله ی رسانه های داخلی و ملی هیچ کار دیگری در موردشان
نمی شود کرد هرچند که مشکلات آن قبلا گفته شد. به طور مثال کانال هایی وجود دارند که به ترویج دیگر دین های جهان و فرقه های دروغین انسان ساز با هدف ضربه زنی بر اسلام فعالیت می کنند.
برای مبارزه با اینگونه برنامه ها باید افراد کارشناس و مطلع، جامعه را با تزریق ایدئولوژی درست به اذهان اجتماع و دادن تئوری های کار ساز و جواب گو( در جواب سوالات پیچیده ای که عموما این شبکه ها از آن به عنوان سیاست های پیش تعیین شده استفاده می کنند) افراد و خانواده ها را واکسینه کنند. یکی از قوی ترین رسانه های ما که متاسفانه امروزه قدرت خود را از دست داده است منبر ها و مساجد هستند که دیگر از استقبال پیشین برخوردار نیستند و تنها راهکار استفاده از رسانه ی عمومی است که باز هم دچار همان مشکل پیش گفته هستند( اقبالی در برابر ماهواره برای جذب مخاطب ندارند). اما اگر برنامه هایی با تبلیغ قبلی و بیان دیدگاه مشخص در رابطه با سوالات مشخص پخش شوند می توان امید بیشتری بر اثر بخشی آنها داشت.
از دیگر برنامه ها پخش آهنگ و به اصطلاح عموم شو های تلویزیونی است که در ابتدای شروع کار ماهواره های خارج از کشور فارسی زبان همین کلیپ های تصویری آهنگ ها بودند که مردم را جذب این کانالها کردند و استقبال زیادی از آنها می شود به صورتی که چندین کانال به طور تمام وقت به پخش آنها مشغولند. این نوع برنامه ها با ترویج بد حجابی، نشان دادن چهره ی دروغین از ایرانیان، پوچی برنامه ها، دعوت به بی خیالی و اثرات زیان باری از این دست مشغول به کار هستند.
بسیاری از خواننده ها و آهنگ سازان و دیگر هنرمندان وطنی داخل کشور هم به علت نبود تریبونی برای معرفی، از تغزیه کننده های این شبکه ها به حساب می آیند( البته در سال های اخیر با تهدید و ارعاب و ممنوع الکار کردن این هنرمندان با این معضل برخورد شده و آن را بسیار کمرنگ کرده است) در صورتی که به راحتی با سامان دادن به آنها و مدیریت نیروی داخلی و ساختن برنامه هایی برای نشان دادن هنر آنها با نگرش صحیح و اصولی می توان نیاز بیننده وطنی را ارضا کرد.
بعضی کانالها هم که خود به خود از دور خارجند چرا که نه برنامه های جذاب دارند و نه کیفیت قابل قبول و مردم خود به خود آنها را بایکوت کرده اند و از همین دست هستند کانال هایی که به مسابقات چرت و بی محتوا می پردازند و یا فیلم های وطنی را با کیفیت نازلی پخش می کنند و نیم بیشتر ساعات خود را به تبلیغات می پردازند( خود من روزی از یکی از این کانال ها تبلیغ قرص ترک اعتیاد را تماشا می کردم که ادعا می کرد بهترین و پر فروشترین قرص ترک اعتیاد است، بلا فاصله پس از آن تبلیغ دیگری با همین مضمون فقط در مورد مارکی دیگر از این قرص ها از همان شبکه پخش شد!).
از این دست شبکه ها می توان به شبکه هایی که اقدام به پخش مسابقات بهترین صدا! بهترین رقص! و اینگونه اراجیف می پردازند، اشاره کرد که البته همانطور که گفته شد، دیگر بازتاب و مقبولیت اولیه خود را از دست داده اند و خود مردم به پوچی آنها پی برده اند.
در میان برنامه ها و کانال های ذکر شده خطرناک ترین آنها کانال هایی هستند که به صورت زیر پوستی و پنهان افکار و عقاید خود را بر مردم چیره می کنند. کانال های پخش سریال های خارجی با دوبله ی فارسی از این دست کانال ها به حساب می آیند که بسیار پر بیننده و اثر گذار هستند و نوک پیکان معارضه نیز به سمت آنها است.
این کانال ها که پر بیننده هم هستند تبدیل به نگران کننده ترین معضل ماهواره ای شده اند چرا که با برنامه ریزی هدفمند و هوشمندانه به تمامی فرهنگ و سنن ما حمله ور شده اند و می توان گفت نسبت به دیگر هم نوعان پلید خود تا حد زیادی هم موفق بوده اند. رسانه های جمعی داخلی هم با تمام توان و هزینه های هنگفت به سریال سازی و ساخت تله فیلم های تلویزیونی برای مقابله با آنها پرداخته اند و می توان گفت که بیشترین هزینه ها برای این شق از معضل ماهواره صرف می شود و عموم توجه و نگرانی ها نیز به این سو است. و موضوع اصلی و هدف غایی این تحقیق هم پیش آوردن راهکار هنری برای این معضل بوده، چرا که به اعتقاد این حقیر با هر معضلی باید بنا به نوع خودش راهکار ارائه داد.
راهکار مواجهه با این امر هیچ کدام از راههای پیش گفته و انجام شده نیست بلکه فقط باید صبر پیشه کرد!
شاید کمی عجیب به نظر برسد اما واقعا جز صبر نمی توان کاری کرد. حالا صبر تا چه زمان و برای چه؟ در ادامه توضیح می دهم.
در سینما اصطلاحی به نام ژانر( به معنای گونه و نوع) وجود دارد. ژانر اضافه بر این که نوع فیلم را مشخص می کند و با شنیدن آن( مثلا ژانر اکشن، ژانر معمایی، ژانر فاجعه و…) یک پیش فرض در مورد فیلم یا سریال در ذهن آدم شکل می گیرد، جنبه ی کنترل کننده نیز برای سازندگان فیلم و سریال دارد، به این صورت که وقتی کسی می خواهد فیلمی بسازد( در مورد سریال هم صدق می کند) و فیلمنامه ای بر اساس یک ژانر( البته فیلمهایی هم هستند که ترکیبی از چند ژانر باشند اما با کمی گستردگی بیشتری که دارند باز هم مشمول قاعده ی طرح ما می شوند) در دست می گیرد بدین معنی که باید از قواعدی خاص پیروی کند. به طور مثال ما نمی توانیم در یک فیلم اکشن قهرمان ضعیف داشته باشیم که تا پایان شکست بخورد و یا در یک فیلم کمدی سراسر اشک ریزان به پا کنیم.
یکی از کانال هایی که در سال های اخیر با روند پیش گفته وارد میدان شد کانال فارسی وان بود. این کانال در ساعات پر بیننده ی تلویزیون دست به پخش چند سریال پشت سر هم و متواتر می کرد. در یک واکاوی تمامی سریال های آن رویکردی با درون مایه خیانت و ترویج آن داشتند. در تمامی سریال ها شاهد دوستی های خلاف شرع، توجیح این دوستی ها، خیانت به همسر و همانطور که گفته شد ترویج این افکار هستیم.
این کانال تا حدود دو سال سیطره ای بی رقیب بر کانال های داخلی و حتی خارجی داشت به گونه ای که نقل تمام محافل شده بود و به قول معروف واقعا خیابان ها را خلوت می کرد و در زبان ریز و درشت صحبت از آن بود.
اما ناگهان بازخورد آن به شکل فاحشی کاهش پیدا کرد و بینندگان اولیه ی خود را از دست داد!
دلیل اصلی آن که شاید برای اکثریت پنهان مانده باشد همین ژانر بود! به این صورت که این کانال با روند پخش سریال هایی با یک مضمون شبیه به هم و در ژانر عشقی و احساسی شروع کرد و ادامه داد. بیننده وقتی که این سریال ها را مشاهده می کرد از روی کنجکاوی و اینکه تا به حال سریال هایی با این مضمون آن هم به صورت دوبله ی فارسی ندیده به سرعت جذب این کانال شد.
شما وقتی که یک سریال را در چندین قسمت میبینید که مضمونی جدید دارد طبیعتا شما را جذب می کند و با ولع و دقت زیادی به مشاهده ی آن می نشینید. اما وقتی چند داستان از یک ژانر( به این معنی که از قوانین ثابتی پیروی می کنند) را ببینید و ترفندهای جذب کننده و پیچش های داستانی آنها برای شما تکراری شود آیا باز هم به تماشای اینگونه سریال ها می نشینید؟
بعد از از سکه افتادن کانال فارسی وان کانال دیگری به نام جِم( هرچند هرگز مقبوبلیت فارسی وان در ابتدای کارش را نیافته) وارد میدان شد( که گفتن این نکته هم جالب است که رقابت این کانال ها و امثال آنها با هم اثرات آنها را که در واقع یک هدف و سیاست را دنبال می کنند، کم می نماید).
اگر فارسی وان با ملودرام های عاشقی و خیانتی ساخت آمریکای جنوبی( غالبا کلمبیا) و کره وارد میدان شده بود، کانال جم با ملودرامهای عاشقانه و اشک انگیز غالبا ترکی( که روزی فیلم های این ژانر یکی از ژانرهای معروف سینمای ایتالیا بود) پا به عرصه ی رقابت گذاشت و هنوز هم از مقبولیت نسبی برخوردار است اما به حتم این حالت هم ثابت نخواهد بود و رفته رفته بیننده ی خود را از دست می دهد.
یکی از علل ثابت کننده ی این مدعا این است که: انسانها با چیزی( منظور داستان، روایت، شعر، فیلم و کلا هنر است) ارتباط برقرار می کند و خوش آمدش است که بتواند با ائ همذات پنداری کند و برای دستیابی به این مهم هنر باید با فرهنگ و سنن و هنجارهای جامعه که در فرد نهادینه شده اند همخوانی داشته باشد و چون این کانال ها و برنامه هایی که پخش می کنند با بیننده ی ایرانی سنخیت فرهنگی و زیستی ندارد به چشم او ساختگی و رویایی و دور از واقع به نظر می رسند و به همین علت مقبولیتشان به علت کنجکاوی مخاطب بوده و هست و دیری نمی پاید که این کوه برساخته از کاه را باد ببرد.
شاید گفته شود که خُب، این مشکل با تنوع پخش سریال ها درست می شود.کانال هایی چون mbc action از سری کانال های mbc وجود دارد که با رویکردی سرگرم کننده اقدام به پخش سریال های متنوع با موضوعات و ژانرهای مختلف، می کند، اما آیا بازخورد فراوانی دارد؟ شاید.( جدیدا کانال های نامبرده شده هم دست به چنین تمهیداتی زده اند که سریال گوناگون بگذارند و برنامه های جنبی دیگری را در کنار آن به منظور تنوع بیاورند اما این نیز فایده نمی کند)
اما نکته ی ظریفی که در اینجا وجود دارد خسته کنندگی ذاتی سریال ها است، مثلا خیلی ها شاید حوصله ی صبر کردن برای دنبال کردن داستان های سریال ها که عمدتا هم با آب بستن در داستان و طول و تفصیل بیهوده و نا لازم آن را کش داده اند، نداشته باشد و اطای آن را به لقایش ببخشند و از دنبال کردن آن بپرهیزند.
نکته تکنیکی دیگر در ادامه ی همین خستگی ذاتی سریال، داستان و مضمون کلی و به تعبیری پیام آن است. شما فرض کنید که سریالی را مثلا در ۱۰۰ قسمت مشاهده کرده اید و قرار است برای دوستی که آن را ندیده و به آن دسترسی هم ندارد تعریف کنید، مطمئنا تمام این قسمت ها که از لحاظ صرف وقت و انرژی شاید ماه ها شما را مشغول کرده را در ۱۰ دقیقه تعریف می کنید! حالا اگر بیننده ی سریالی مثلا از کانال فارسی وان بوده اید و شخصی از شما بپرسد.