مقدمه یکم:
مقدمهی نخست ویژه “شورای پژوهشها و پاسخگویی به پرسشهای دینی اروپا”
ربّنا لک الحمد کما ینبغی لجلال وجهک، و عظیم سلطانک. رضینا بالله رّباً، وبالإسلام دیناً و بمحمّد نبیّاً و رسولاً و صل اللّهم علی عبدک و رسولک و خاتم انبیائک، و صفوتک من خلقک محمّد، الذّی ارسلته رحمه للعالمین، و نعمه علی المؤمنین و حجه علی النّاس اجمعین و على آله الطیبین الطاهرین، و اصحابه الغّرالمیامین، و من اتّبعهم بإحسان الی یوم الدّین.
امّا بعد:
برادران گرامی اعضای دبیرخانه “شورای پژوهشها و پاسخگویی به پرسشهای دینی اروپا” که افتخار ریاست آن را بر عهده دارم، از من خواستند که امتیاز چاپ کتاب ” دین و سیاست” را به ایشان واگذار نمایم. در عین حال آنان بودند که مرا برای نوشتن آن تشویق کردند، و پس از یاری خداوند، ایشان در پایان پذیرفتن این کتاب صاحب فضل اند.
همچنین در این ارتباط که پس از فارغ گشتن از آماده سازی و پایان یافتن این کتاب یا این کار پژوهشی، آن را چاپ کنند و در میان اقلیتهای مسلمان ساکن در اروپا توزیع نمایند. اقلیتهایی که «شورای پژوهشها و پاسخگوییهای» ما از همان ابتدای پایه ریزی در راستای ارائهی بهترین روشها و استوارترین گامها به آنان بر پایه احکام آسانگیرانهی شریعت اسلامی و اهداف گسترده آن تلاش مینماید. همچنین از لابلای فقه پویا و ریشه دار اسلامی که میتواند میان بنیادگرایی و نواندیشی، یا “سلفیت و تجدید” ایجاد همگرایی بنماید، در ارتباط با اصول و ثوابت کوتاهی نورزد و با خردورزی به رویارویی نپردازد، و با میراث روایی درست درنیفتد و از واقعیتها غفلت نکند، و ضرورتها ونیازهای مردم را ـ که شریعت اسلامی به حق آنها را مدنظر داردـ مورد بی مهری قرار ندهد.
من امیدوارم که این کتاب به هدف رشد بخشیدن به توان فکری و فرهنگی اقلیتهای مسلمان در اروپا دست پیدا کند، تا در جامعههایی که درآنها زندگی میکنند نه ذوب شوند و نه کناره گیرند، بلکه در آن به روش مثبت و درست درآیند. این درست همان چیزی است که من از گذشتههای دور بارها گفته ام که:
” استقلال شخصیت و حفظ هویت بدون انزوا و دگماندیشی و حضوری منهای ذوب گشتن و خود باختگی ضروری است.”
قصد من از پرهیز از ذوب شدن و از دست ندادن هویت، کوتاهی نورزیدن در ارتباط با اصول اعتقادی و پایبندی به فرایض دینی و دوری از محرّمات بزرگی است که اسلام، اهل ایمان را از آنها برحذر داشته است، به ویژه گناهان نابود کننده و بسیار خطر آفرین.
من درباره تقلید کورکورانه از آداب و رسوم و رفتار جامعههای غربی که هیچ دینی آنها را درست نمیشمارد، و یهودیت و مسیحیت و تورات و انجیل نیز آنها را مانند قرآن مردود میدانند، به سختی هشدار میدهم. فرهنگ و آداب و رسومی که خود به اصلاح طلبان رفورمیستهای غربی نیز به سختی آنها را مورد انتقاد قرار میدهند، و آنها را خطری برای جامعههای خویش به شمار میآورند و بر این باورند که چنان چه ادامه یابند و گسترش پیدا کنند، پایهها وارکان جامعههایشان را مورد تهدید جدی قرار میدهند.
این همان تقلید ناپسندی است که پیامبرمان مارا از آن برحذر داشته که ” نباید از آداب و فرهنگ یهودیان و مسیحیان مو به مو و گام به گام پیروی نماییم، چنان چه آنان سر خویش را در سوراخ سوسماری کردند، مانیز چنان کنیم. [۱]“
از خداوند صاحب عزت و جلال میطلبم که این کتاب را برای روشن نمودن راه انسانها چراغ پر فروغی بگرداند، و برای هر کس که آن را میخواند و به انتشار آن اقدام مینماید سودمند بگرداند و فایدهاش آن فراگیر بشود.
آمین و الحمدلله رب العالمین
قطر: شوال ۱۴۲۷ ه. ق نوامبر ۲۰۰۶
یوسف قرضاوی
مقدمه دوم:
الحمدلله و کفی، و سلام علی رسله الذّین اصطفی ، و علی خاتم النّبیین المجتبی، محمّد و آله و صحبه أئمه الهدى، ومن بهم اقتدى فاهتدی.
امّا بعد: این کتاب پژوهشی است در ارتباط با “دین وسیاست” که در پاسخ به درخواست دیبرخانه “شورای فتوا و پژوهشهای اروپا” آن را نگارش نمودم، تا با ارائه اش شانزدهمین همایشی را که در روزهای آغازین ماه هفتم سال ۲۰۰۶ . م در ارتباط با ” فقه سیاسی” مرتبط با اقلیتهای ساکن در کشورهای اروپایی ترتیبش را داده بود، آن را ارائه دهم، ابتدا گمان نمیکردم که موضوع تا این حدی که هست، طولانی شود، امّا چنین شد، و آن چه روی داد خیر و مفید واقع گردید. آن را به دوستان شرکت کننده در آن همایش ارائه دادم، تا چنان چه در مواردی به اشتباه رفته باشم، آن را به من یادآور شوند، و اگر از راه درست بیرون رفته بودم به راه صحیح بازم گردانند، زیرا در دانش هیچ کس همیشه برتر نیست و بالاتر از هر آگاهی آگاهتری است.
با بهره گیری از ملاحظات ارائه شده دوستان به بررسی موضوع پژوهش پرداختم و خود نیز بیشتر در آن اندیشیدم و از آن برای کامل نمودن موضوع، بازنگری در ترتیب و تقسیم بندی بهره جستم. در نهایت این پژوهش یا کتاب را پس از مقدّمه به پنج بخش تقسیم کردم و هر بخش آن شامل بیش از یک فصل است، جز بخش پایانی که با موضوع “اقلیتها و سیاست ” در ارتباط است و تنها یک فصل میباشد.
بخش یکم: از دو فصل تشکیل شده و به تعریف مفاهیم و مبانی مربوط به “دین و سیاست” از نظر لغوی و اصطلاحی میپردازد و سیاست را از نگاه فقیهان با توجه به گرایشهای متفاوت مذهبی آنان، و متکلمان و فیلسوفان، و غربیها مورد بررسی قرار میدهد.
بخش دوم: به بررسی و تحلیل پیوند میان ” دین و سیاست ” از نگاه اسلامیها و سکولارها میپردازد.
اسلامگرایان به ضرورت پیوند میان دین و سیاست باور دارند و برای اثبات باور خود به دلایل شرعی و تاریخی خود استدلال مینمایند. که برای مثال بهاندیشه و ویژگی ” فراگیری اسلام ” اشاره میکنند.
امّا سکولارها بر این باورند که باید ” دین و سیاست ” را از یکدیگر جداکرد، زیرا پیوند میان آن دو پیامدهای مهم وزیانهای بزرگی را برای جامعه و ملتها در پی دارد. این بخش از کتاب مهمترین و مفصل ترین بخشهای آن است. در این بخش قواعد احکام و مبانی شرعی را بیان کردهایم، و به شبه افکنیهای سکولارها پاسخ دادهایم.
بخش سوم: به موضوع پیوند میان دین و دولت، از نگاه اسلامگرایان و سکولارها میپردازد و این بخش دارای شش فصل میباشد.
بخش چهارم: به بررسی اندیشه سکولاریسم میپردازیم، و به این پرسش پاسخ میدهیم که آیا سکولاریسم به راستی یک راه حل است یا خود مشکلی به شمار میآید. در این بخش توهم” سکولاریسم اسلامی” را مورد بررسی قرار داده ایم، و این بخش از دو فصل تشکیل شده است.
بخش پنجم: به بررسی موضوع دخالت اقلیتهای مسلمان در کشورهای اروپایی در امور سیاسی میپردازد و این بخش تنها دارای یک فصل است.
البته رویکرد و راهکارمن برای تمامی مطالعه کنندگان کتابهایم روشن است، مثل همیشه از نظریه پردازی بی پایه پرهیز مینمایم، و چنان چه به یک اندیشه و نظریه رسیدم، پس از آن از کسی تقلید نمیکنم، نه از پیشوایان پیشین خویش، و نه از کسانی از غربیها که در عصر حاضر برخی از مردم آنان را پیشوای خود گردانیدهاند. غربیان که فرهنگ آنان جهان از جمله جهان اسلام را مورد آماج خود قرار داده است. روش من بر پایه تکیه بر “نص صحیح ” همراه با “دلالت صریح” آن و پیوند دادنش با واقعیتهای زندگی است. واقعیتهای حقیقی نه توهمی، و به دور از ساختارشکنی و کجرویی و با تکیه بر روش مقایسه و سبک و سنگین کردن قرار گرفته بر روی دلیل، و در عین حال ایجاد ارتباط میان “نصوص فرعی” و اهداف “مقاصد کلی” شریعت اسلام.
برای اثبات آن چه نوشته ام جز بر آیه ای آشکار، و روایتی راست، و دلیل شرعی درست، یا منطق عقلی سالم تکیه نکرده ام، و در این رابطه از دیدگاههای دانشمندان مورد اعتماد الهام گرفته ام، تا نظریه خود را تقویت بخشم، و در بیان آن تنها نمانم، نه اینکه سخنانشان در ذات خود “حجّت” باشد، زیرا جز سخن صحیح پیامبرe که خداوند او را برای گسترش مهربانیها فرستاده و از پاکی بهره مندش ساخته و به وسیله او بشریّت را راهنمایی نموده، سخن هیچ کس حجّت شرعی نیست.
آنچه را که نگارش نموده ام چنان چه درست و خیر ومفیدند، تنها لطفی از طرف اوست، زیرا فضل و بزرگواریها از او و به سوی اوست. و هرچه نادرست است و به بیراهه رفتن و کوتاهی در آن هست، از نفس من و وسوسههای شیطان بوده است. و از آنها در پیشگاه پروردگارم پوزش میطلبم، و از او میخواهم که برای اصلاح خویش راهنمایی و یاریم بدهد، تا از یادآوریهای دوستان و خوانندگان کتاب نیز بهره بگیرم و چنان چه از پاداش”مجتهد مصیب”محروم شدم، مرا از پاداش “مجتهد مخطی” محروم نفرماید.
جز با یاری خدا توفیقی رفیق راهم نخواهد بود، بر او توکل کردم و به سوی او باز میگردم.
﴿رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ﴾. «پروردگارا! پس از آنکه ما را هدایت کردى دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان! و از جانب خود رحمتى بر ما ارزانى دار! به راستی که تو خود بخشایشگرى».
مصر، قاهره، ماه رجب، سال ۱۴۲۷ ه. ق، آگوست ۲۰۰۶ . م
نیازمند آمرزش آفریدگار
یوسف قرضاوی
[۱]. بخاری حدیث ۷۳۲۰، مسلم حدیث ۲۶۶۹ و مسند احمد ۱۱۸۰۰٫