برد و باخت های مشابه اخوان المسلمین در مصر و ترکیه
این کودتا اخوان را پخته تر می کند
میرمحمود موسوی، مدیر کل پیشین وزارت خارجه و کارشناس مسائل منطقه در گفتگو با دیپلماسی ایرانی با کودتا خواندن اقدام اخیر ارتش مصر معتقد است همانطور که کودتا علیه اربکان اخوان ترکیه را پخته تر کرد کودتا علیه مرسی نیز اخوان مصر را پخته تر خواهد کرد.
سقوط محمد مرسی، اولین رئیس جمهور منتخب مصر، توسط ارتش این کشور شوکی به فضای سیاسی منطقه وارد کرد. تا پیش از آن، این ترکیه و مدلی اخوانی بود که حرف اول و آخر را در منطقه می زد ولی پس از سقوط مرسی مشخص شد که جریانهایی دیگر نیز هستند که در منطقه حرفهایی برای گفتن دارند. در حالی که سقوط مرسی با استقبال و حمایت کشورهای عربی نظیر عربستان و امارات مواجه شد، ترکیه با کودتا خواندن این واقعه به تندی از آن انتقاد کرد. در مورد این موضع و تاثیر آن بر روابط ترکیه و مصر و عربستان و همچنین تاثیر آن بر مسئله سوریه با میرمحمود موسوی، مدیر کل پیشین وزارت خارجه و کارشناس مسائل منطقه گفتگو کرده ایم که در زیر می خوانید:
سقوط دولت مرسی یکی از مهم ترین اتفاقات سیاسی چند مدت اخیر بوده است. پس از این اتفاق، ترکیه تنها کشوری بود که سقوط دولت مرسی را با عنوان کودتا محکوم کرد. به نظر شما چرا بر خلاف دیگر کشورها، ترکیه اقدام ارتش علیه دولت مرسی را محکوم کرد و با تحولات مصر همراه نشد؟
برای پاسخ به این سوال باید به این نکته توجه کرد که دولت ترکیه سیاست خارجی خود را بر مبنای تفکرات حزب عدالت و توسعه تعریف می کند. حزب عدالت و توسعه که محصول فعالیت های چند دهه مسلمانان ترکیه به رهبری نجم الدین اربکان است به شکل سنتی گرایش به سمت اخوان المسلمین دارد. گرایش های این حزب گرایش های اعتقادی، تاریخی و سیاسی است. جریانات اسلام گرایی در ترکیه شاخه های مختلفی دارد اما اصلی ترین جریان، شاخه ای است که ارتباط با اخوان المسلمین داشته و در فعالیت های چند دهه گذشته در کنار اخوان مصر بوده است. بنابراین نکته اولی که در این ارتباط باید مورد توجه قرار بگیرد، قرابت حزب عدالت و توسعه با خانواده اخوان المسلمین است و این که محمد مرسی از طرف اخوان المسلمین رئیس جمهوری مصر را در دست گرفته بود.
نکته دومی که در اینجا مطرح است رویکرد ترکیه به مجموعه تحولات کشورهای عربی موسوم به بهار عربی است. اگر بررسی اجمالی از این رویکرد داشته باشیم همه کشورهای منطقه و خارج از منطقه موضع یکسانی نسبت به این تحول نداشتند. فرصت قیاس همه این ها وجود ندارد ولی اجمالا می توان اشاره کرد که ترکیه یکی از کشورهایی بود که از این تحول بسیار خشنود بود و از هر حرکتی که در هر یک از این کشورها اتفاق می افتاد حمایت می کرد و سعی می کرد که از گروههای جدیدی که میل به آزادی و دموکراسی نشان می دادند حمایت کند. این حمایت ها اشکال مختلفی به خود گرفته است. در مصر، در لیبی و سوریه شاهد آن بودیم.
آنچه که در مصر اتفاق افتاد اخلال در مسیری بود که مصر در روند حرکت به سمت دموکراسی سپری می کرد. هرچند اگر انتقادی هم به مشی و عملکرد اخوان المسلمین و محمد مرسی در یک سال گذشته وجود داشته باشد در جای خود قابل بررسی است ولی کلیت قضیه حرکت به سمت جلو تلقی می شد .در کودتایی که رخ داد حرکتی اساسی در مقابل دموکراسی دیده می شود. بنابراین از جنبه حرکت ضد دموکراتیک تحولات مصر است که حزب عدالت و توسعه و اردوغان از شرایط کنونی مصر ناخشنود هستند.
سومین موضوعی که در این ارتباط مطرح می شود چینش نیروها در مصر و ترکیه است که با یکدیگر شباهت هایی دارد. از این جنبه که در مصر در طول چندین دهه، ارتش قدرت اول در کشور بوده است و در ترکیه نیز مشابه مصر، ارتش جایگاه اول را داشته است. یعنی ارتش گاهی در جلوی صحنه بوده است و دست به کودتا می زده است و در مواقعی نیز در پشت صحنه اعمال قدرت می کرده است. کودتایی که در مصر رخ داد، حزب عدالت و توسعه و جامعه ترکیه را مجددا متوجه این واقعیت کرد که دخالت نیروهای مسلح می تواند دموکراسی را تعطیل کند. چیزی که شاید برای مدتی در ترکیه مغفول مانده بود، مجددا به صحنه سیاسی بازگشت و محافلی راکه اتکای به جامعه دموکراتیک دارند نگران کرد. آنها از این جهت نگران شدند که آیا ممکن نیست که نظامیان ترکیه نیز با پیروی از ارتش مصر و در فضایی که ایجاد شده است دست به اقدامی مشابه بزند؟ این نگرانی وقتی مضاعف می شود که توجه کنیم که ظرف یکی دو ماه اخیر شاهد بعضی حرکت های (شبه) اجتماعی در ترکیه بوده ایم. آنچه که در استانبول و بعضی شهرهای دیگر رخ داد و از خلال شعارهای آن بر می آمد، حرکت هایی بود که میل به این داشت که در مقابل دولت دموکراتیک عدالت و توسعه راه دیگری را برای رسیدن به قدرت باز کند.
من در جای دیگری اشاره کرده بودم که نارضایتی های ارتش هم در این تحرکات بی تاثیر نیست. یعنی دخالت غیر آشکار ارتش را هم نمی توان در آنچه که در چند ماه گذشته در ترکیه رخ داد منتفی دانست. لذا ما به این وجه موضوع هم باید توجه داشته باشیم که این شباهت نسبی بین فضای سیاسی ترکیه و فضای سیاسی مصر هم موجب نگرانی حزب عدالت و توسعه می شود و این کودتا در مصر را محکوم کند.
این مسائل را باید عوامل اصلی دانست که ترکیه موضعی متفاوت ازبرخی از کشورهای دیگر منطقه در مقابل تحولات مصر اتخاذ کرد. به ویژه موضعی متفاوت از کشورهایی که میانه ای با دموکراسی ندارند مثل عربستان سعودی و امارات که نه تنها از کودتا حمایت کردند بلکه این حمایت جنبه های مالی بسیار سنگین در قالب تعهدات چند میلیارد دلاری به خود گرفت. در حالی که از سوی این کشورها چنین حمایتی از حرکت های دموکراتیک یک سال گذشته در مصر مشاهده نشد. اگر حمایتی از حرکت های دموکراتیک در مصر وجود داشت حمایت ترکیه بود.
در واقع می توان مسئله را اینگونه ساده کرد که رقابتی وجود دارد بین کسانی که در جبهه دموکراسی خواهان و آزدی خواهان هستند درمقابل کسانی که در جبهه استبداد و ضد دموکراسی در منطقه هستند. این دو جبهه در منطقه مشاهده می شود که در راس دموکراسی خواهان ترکیه قرار دارد.
وقتی تحولات کشورهای عربی آغاز شد و حکومت مبارک سقوط کرد و مرسی در این کشور به پیروزی رسید، بسیاری از تحلیلگران ترکیه را پیروز تحولات منطقه اعلام کردند. حال با این تحول جدید وضعیت ترکیه در منطقه چگونه است؟ این تحولات چه تاثیری بر جایگاه منطقه ای ترکیه می گذارد؟
به نظر می رسد که فعلا برای پاسخ به این سوال زود باشد.چرا که تصورمن این است که وقایع مصر مراحل دیگری دارد و نمی توان همین الان جمع بندی کرد که تحولات مصر در وضعیت کنونی خواهد ماند. علت آن این است که در حال حاضر دو قدرت اصلی در مصر یعنی ارتش و اخوان المسلمین به دنبال تفاهم و یافتن راه حل برای شرایط کنونی نیستند بلکه در تقابل با یکدیگر به سر می برند ومی بینیم که طرفداران اخوان المسلمین هنوز در خیابان ها اعتراض می کنند و در درگیری های اخیرچند نفر دیگر کشته شده اند. آیا ادامه این وضعیت موجب خواهد شد که حامیان محمد مرسی و اخوان المسلمین خیابان ها را ترک کنند؟ آیا اخوان المسلمین سیاست اعتراضات خیابانی خود را تغییر خواهد داد و به تعامل سیاسی و گفتگو روی خواهد آورد؟ حتی این احتمال هول انگیز را هم نباید منتفی دانست که جنگ داخلی آغاز شود. این ها مسائلی است که هنوز مشخص نیست و باید به تحولات زمان داد که صحنه روشن تر شود و فعلا نمی توان تصویر روشنی از تحولات اینده ارائه داد. بنابراین تصور نمی کنم که ما بتوانیم بر اساس شرایط کنونی موضع درازمدت ترکیه در قبال مصر را ارزیابی کنیم.
همانطور که اشاره کردم خط کلی موجود در سیاست خارجی ترکیه حمایت از حرکت های آزادی خواهانه در منطقه است. آنها در این سیاست حتی اسم اخوان المسلمین را هم نمی آورند. وقتی به صحبت های اردوغان نگاه کنیم می بینیم که او از دموکراسی و انتخابات سخن می گوید و اعلام می کند که ترکیه از حکومت مرسی حمایت می کند چرا که این حکومت از صندوق های رای در آمده است نه به این دلیل که حکومت اخوان المسلمین است. این خط مشی کلی را می توان در سیاست خارجی ترکیه دید که در مورد مصر، سوریه و دیگر کشورها حمایت از حرکت های دموکراسی خواهانه را در دستور کار خود قرار داده است. شاید در آینده وضعیت دیگری شکل بگیرد و سیاست خود را تغییر دهد.
شما به تفاوت مواضع ترکیه و عربستان و امارات اشاره کردید. آیا به نظر شما مسئله مصر می تواند در روابط این کشورها با همدیگر موثر باشد به خصوص روابط ترکیه و عربستان؟
قطعا همینطور است. اختلاف نظر در مورد تحولات مصر و یا هر موضوع دیگری سیاست های همگرایانه کشورها را تحت تاثیر قرار می دهد. وقتی در منطقه ثبات و آرامش برقرار باشد، زمینه های توسعه روابط بین کشورها شکل می گیرد ولی اگر رقابت های اینچنینی شکل بگیرد و قطب بندی های سنگین و جدی ایجاد شود همه طرف ها را تحت تاثیر قرار می دهد.
قبلا گفته می شد که عربستان و ترکیه به همراه قطر با توجه به این که هر سه کشور سنی مذهب هستند، اتحاد اهل سنت علیه شیعیان تشکیل داده اند و نوعی جناح بندی دینی و مذهبی در منطقه تشخیص داده می شد. آیا اختلاف اخیر در مورد تحولات مصر می تواند بر این همگرایی و اتحاد تاثیر بگذارد؟
حتما همینطور است. باید توجه داشت که در منطقه فقط تفاوت های مذهبی وجود ندارد بلکه تفاوت های قومی مثل عرب و غیر عرب هم داریم. مثلا ترکیه یک کشور غیر عرب محسوب می شود و کشورهای عربی ترکیه را جزو خود نمی دانند. بنابراین این تفاوت یک لایه دیگری از تفاوت هاست.
مسئله دیگر همانطور که اشاره شد این است که در ترکیه شاهد نوعی از دموکراسی هستیم ولی در عربستان وامارات و کویت ما شاهد نظام دموکراتیک نیستیم. اگر در موضوعی مثل قطب بندی های شیعه و سنی در منطقه این کشورها با همدیگر قرابت پیدا می کنند ممکن است در مورد دیگر از همدیگر فاصله پیدا کنند که در مورد تحولات مصر این مسئله را می بینیم. موضع گیری ترکیه حمایت از دموکراسی و صندوق های رای است در حالی که موضع عربستان در تقابل با این موضع است. طبیعتا این ظروف با همدیگر مرتبط هستند و بر همدیگر تاثیر میگذارند. به سختی می توان تصور کرد که آنها بدون توجه به اختلافات خود بر سر موضوع مصر بتوانند قضیه شیعه و سنی را به شکل سابق ادامه دهند. این دو مسئله با همدیگر تزاحم سیاسی دارند و درازمدت تاثیرات خود را می گذارد.
اگر حرکت اخوان المسلمین در ترکیه را با حرکت اخوان المسلمین در مصر مقایسه کنیم یک نتیجه می رسیم و آن این که اخوان با هر تجربه ای پخته تر می شود. اخوان المسلمین ترکیه به واسطه تجربه دهه هفتاد هجری است که چند سال بعد اردوغان می تواند به مدت ده سال در حکومت بماند در حالی که ارتش و گروههای مخالف دیگر در این کشور دارای قدرت هستند. به این دلیل است که اردوغان می تواند ده سال قدرت را حفظ کند و همانند سالهای گذشته پشتیبانی مردم را هم داشته باشد. ببینید که حرکت هایی که در خیابان های استانبول، آنکارا و دیگر شهرهای ترکیه رخ داد منجر به سقوط دولت و انجام کودتا نشد.
اما این موکول به این است که این مسئله اختلافی ادامه دار باشد. به هر حال دیپلماسی برای این است که کشورها با گفتگو چنین موانعی را از سر راه روابط خود بردارند. محتمل می دانم که این دولتها در آینده با هم بنشینند و بخشی از این اختلافات را حل و فصل کنند .
بحران سوریه یکی از مهم ترین مسائل منطقه ای طی دوسال اخیر بوده است. به نظر شما تحولات مصر چه تاثیری می تواند بر بحران سوریه داشته باشد؟
برای اظهار نظر در این مورد هم زود است. با این وجود می توان گفت که ارتباط زیادی بین مسائل مصر و سوریه وجود ندارد. مصر در سوریه نقش درجه یک نداشته است چرا که از زمانی که تحولات مصر آغاز شده است تاکنون حکومت مصر درگیر گرفتاری های داخلی خود بوده است و کمتر درصحنه خارجی فعال بوده است. البته فراموش نکنیم که مصر در طول ۵۰ و ۶۰ سال گذشته یعنی بعد از به قدرت رسیدن ناصر در مصر، یکی از قدرت های جهان عرب بوده که بر تحولات مختلف در منطقه تاثیر می گذاشت و رقابت هایی هم با عربستان داشت. اما با توجه به تحولات یکی دوسال اخیر و مشکلات و مسائل داخلی مصر، این کشور نقش چندانی در سوریه نداشته است که با این تحول انتظار تغییر در سوریه داشته باشیم.
تحولات در مصر در سیاست ترکیه در قبال سوریه چه تاثیری می گذارد؟
تصور نمی کنم تاثیری بگذارد. من دلیلی نمی بینم که این مسئله در سیاست ترکیه در قبال سوریه تاثیر بگذارد.
بعد از شکوفایی اولیه ای که اخوان المسلمین در پی تحولات منطقه و به راه افتادن جنبش های مردمی در کشورهای عربی به دست آورد اکنون افولی در این فعالیت سیاسی اخوان مشاهده می شود. آیا این افول در فعالیت اخوان المسلمین در منطقه را قبول د ارید؟ دلیل آن چیست؟
بله من قبول دارم که اخوان المسلمین به عنوان یک حرکتی که از مرزهای مصر فراتر می رود و در منطقه فعال است و حتی شاخه های آن به اروپا می رسد دچار مشکلاتی هست. ولی این مسئله طبیعی است چرا که اخوان المسلمین در جوامعی نفس می کشد که این جوامع دچار مشکل هستند. اخوان المسلمین چیزی جدا از این جوامع مثل جامعه مصر یا ترکیه نیست. سطح فرهنگ، تجربیات سیاسی، شرایط سیاسی و اقتصادی این جوامع بستری را که حزب در آن فعالیت می کند، می سازد. اخوان المسلمین مصر در یک سال گذشته اشتباهاتی داشته است و آن چه امروز در مصر شاهد آن هستیم را فقط نمی توان تقصیر ارتش دانست که کودتا کرده است بلکه اشتباهات اخوان المسلمین نیز موثر بوده است و اگر مشکلات مصر مدیریت می شد چه بسا این اتفاق نمی افتاد. در مورد ترکیه نیز در دهه هفتاد شمسی زمانی که اربکان به مدت یک سال حکومت را در دست گرفت، اشتباهاتی داشت. او این اشتباه را کرد که شیب حرکت را تند گرفت و منجر به تحریک ارتش شد و ارتشی ها به ناحق و با یک کودتا دولتی را که از یک انتخابات دموکراتیک برآمده بود کنار گذاشتند. آن اتفاق را هم باید به حساب اشتباه محاسبه اخوان المسلمین در ترکیه گذاشت.
اگر کلی نگاه کنیم باید بگوییم که اخوان در مصر در رفتار خود بازنگری خواهد کرد و اشتباهات خود را مورد بررسی قرار می دهد و به نظر می رسد که اخوان در آینده پخته تر از گذشته عمل خواهد کرد. این شکست ها برای اخوان المسلمین در منطقه سرمایه خواهد شد.
وقتی به وضعیت ترکیه امروز نگاه کنیم می بینیم که هم در سطح منطقه تحولات آن طور که مطلوب ترکیه بوده پیش نرفته و هم در عرصه داخلی دچار مشکلاتی شده است. حزب عدالت و توسعه در مقابل این مشکلات چه رویکردی را در پیش خواهد گرفت و چشم انداز حزب عدالت و توسعه در ترکیه در آینده چگونه خواهد بود؟
در دو صحنه مورد اشاره یعنی هم عرصه داخلی و هم عرصه بین المللی باید این مشکلات بررسی شود.
بر اساس یک نظر سنجی که شرکت کانسنسس حدود سه هفته پیش منتشر کرده بود محبوبیت حزب عدالت و توسعه ۴۷٫۱ ذکر شده که رقم چشمگیری است. نباید فراموش کنیم که حزب عدالت و توسعه در انتخابات پیشین بیش از ۴۹ درصد آراء را کسب کرد و حکومت را در دست گرفت. البته بر اساس قوانین ترکیه آرای احزاب زیر ده درصد هم بین احزاب مختلف تقسیم می شود که بر این اساس آرای این حزب از ۵۰ درصد فراتر رفت. محبوبیت ۴۷ درصدی برای حزب عدالت و توسعه در شرایط کنونی در عرف سیاسی یک موفقیت است چرا که احزاب در دوران کار اجرایی خود و در زمانی که به اداره کشور می پردازند با مشکلاتی مواجه می شوند که محبوبیت خود را از دست می دهند؛ در حالی که در مورد حزب عدالت و توسعه این افول محبوبیت بسیار اندک است. به خصوص وقتی توجه کنیم که این همه اعتراضات در استانبول و شهرهای دیگر بر سر مسئله پارک گزی ایجاد شده است. بنابراین در صحنه داخلی ترکیه من تحول جدی نمی بینم. اگرچه آنچه که اتفاق افتاده برای حزب عدالت و توسعه ضربه بوده است و این حزب با مشکلاتی مواجه بوده است ولی این مشکلات در حدی نبوده است که حزب عدالت و توسعه را از راه خود باز دارد.
در صحنه خارجی، نیز باید توجه داشت که تحولات منطقه آنقدر سریع بود که نه فقط ترکیه بلکه هر کشوری در منطقه و هر قدرت فرامنطقه ای را نیز در ارزیابی آینده و سمت و سوی تحولات دچار مشکل کرد. موضع گیری های ترکیه هم در تحولات مصر و سوریه و … هم جای تامل دارد و به نظر می رسد که در ماههای اخیر نسبت به یکی دو سال گذشته پخته تر عمل می کند. با این وجود این قاعده در مورد همه کشورها صادق است. آیا کشورهای اروپایی و آمریکا تصمیم به دخالت نظامی در لیبی نگرفتند؟ چرا در سوریه این کار را نمی کنند؟ برای این که در لیبی با مشکلاتی جدی مواجه شدند و در حال حاضر با وجود این که شرایط سوریه بسیار بدتر از لیبی است و قریب به صد هزار نفر کشته شده اند هنوز وارد عملیات نظامی نشده اند و فعلا چشم اندازی از این موضوع دیده نمی شود. بنابراین همه کشورها دچار این آزمون و خطا هستند و ترکیه هم از این قاعده مستثنی نیست.
منبع: دپلوماسی ایرانی