دائره المعارف بریتانیا در تعریف واژه (secularism)می گوید:
“سکولاریسم حرکتی اجتماعی است که برای از بین بردن ایمان به آخرت در میان مردم و متمرکز نمودن تمامی هم و غم آنان به دنیا و امور مادی تلاش می نماید.”
قاموس «جهان جدید» نوشته ی لوبستر در شرح و توضیح سکولاریسم یا لائیک می گوید:
۱- سکولاریسم با همه ی انواع ایمان ، عبادت ، معنویت ، اخلاق سر ستیز و دشمنی دارد.
۲- از نظر سکولار ها دین ومعنویت نباید در حوزه حکومت به ویژه عرصه تعلیم و تربیت و امور اجتماعی دخالت نماید.
دائره المعارف آکسفورد می گوید:
۱- سکولاریسم مکتبی کاملاً مادی و دنیوی است و با تمامی مظاهر معنوی و اخروی سر ناسازگاری دارد، و به دنبال سیاست، حکومت و هنر و اقتصاد غیر دینی است.
۲- سکولاریسم با دخالت اخلاق در حکومت، سیاست و اقتصاد مخالفت می نماید.
بر پایه تعاریفی که خود غربی ها از سکولاریسم دارند، اشاره ای هرچند کوتاه به بستر و زمینه پیدایش این تفکر و آیین لازم است. به عنوان مثال عواملی مانند:
الف: عدم وجود احکام و مبانی قوانین اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در آئین مسیحیت.
ب: مخالفت روحانیون مسیحی با دست آوردهای علم و تمدن و محاکمه اندیشمندان و دانشمندان به وسیله دادگاه های تفتیش عقاید.
ج: ناسازگاری تعالیم تحریف شده انجیل با فطرت بشری و روابط پیچده و رو به گسترش جامعه ها.
د: تعلق تعالیم عیسی مسیح به مقطع خاصی از زمان و نسخ آن پس از بعثت آخرین پیامبر خداوند(ص)
با توجه به تمامی آن موارد، نهضت سکولاریسم در اروپا در برابر آئین مسیحیت، حرکتی طبیعی و توجیه پذیر است، و پیشرفت های علمی ، سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی اروپا بعد از بهره گیری از تجارب علمی و عملی مسلمانان در عصر شکوفایی تمدن اسلامی، مدیون رهایی از قید و بند های کلیسائیان بوده است.
امّا اسلامی که اولین آیه کتاب آن با قرائت و خواندن شروع می شود و پیروان خود را به علم و دانش اندوزی فرا می خواند و آن را واجبی شرعی به شمار می آورد .
و اینکه اولین بنیانگزاران دانشگاه و بیمارستان و رصدخانه در تاریخ تمدن بشری مسلمانان بوده اند و در بسیاری از علوم به ویژه دانش پزشکی و ریاضی پیشگام و سرآمد بوده اند. همچنین پیامبر اسلام علیه الصلاه و السلام مردم را به بهر ه گیری از منابع و معادن و تهیه اسباب و امکانات آسایش و پیشرفت فرامی خواند، چنین دینی را که دین سازگار با سرشت و طبیعت فردی و اجتماعی بشریت است. به هیچ وجه نمی توان با آیین مسیحیت و یهودیت منسوخ و زمان به سر آمده مقایسه کرد.
اما سیاستگزاران و سرمایه داران کینه توز صلیبی و صهیونیستی با علم به این حقیقت از تمامی توانایی های خود در جهت رویارویی با احیای دوباره ی حاکمیت و خلافت اسلامی بهره می گیرند. و در راستای حفظ منافع نامشروع سیاسی، اقتصادی و غارت ثروت های نفتی ، باز نگاه داشتن بازار کشور های جهان سوم به ویژه ممالک اسلامی برای کالاهای خود ، حفظ امنیت اسرائیل و حمایت از بردگان فکری و سیاسی خود، از تمامی وسایل و روش های ماکیاولیستی و تبلیغات گسترده علیه اسلام سیاسی و جهادی بهره می گیرند.
دین ستیزی:
انسان مسلمانی که به آیین سکولاریسم می گرود و آن را تبلیغ می نماید هر چند به وجود خداوند و قیامت باور داشته باشد، عقاید سکولاریستی اش او را به سوی الحاد و کفر سوق می دهد، زیرا او بسیاری از ضروریات و مبانی دین را مانند: ممنوعیت ربا ، زنا، شرابخواری، واجب بودن زکات، اجرای حدود شرعی و دیگر امور فطعی دین را با توجه به باور های لائیکی خودانکار و با اجرای آن ها مخالفت می نماید در حالی که بر اساس اجماع و اتفاق کارشناسان و عالمان دین انکار و مخالفت با چنین مسائلی سبب کفر و الحاد می شود. زیرا خداوند متعال می فرماید:
“ولقد بعثنا فی کلّ امّه رسولا ان اعبدوالله و اجتنبوا الطّاغوت.” النحل : ۳۶
“در میان تمامی امت ها و جامعه ها پیامبری را فرستادیم (که به آنان بگوید:)که تنها خداوند را عبادت واز آیین اوتبعیت کنید و از فرمانبرداری فرمانروایان خود کامه خود داری نمایید.”
امام ابن القیم در تعریف طاغوت می گوید:
«هر چیزی اعم از معبود و متبوع و اطاعت شونده که از موازین ایمانی و یکتاپرستی خارج شود، طاغوت است. طاغوت هر جامعه ای کسی و یا مرجعی است که بر خلاف دین خداوند از او به عنوان قانونگزار و توجیه گر اطاعت می کنند و از او چشم بسته فرمانبرداری می نمایند و حکم و فرمانش را همچون حکم خداوند و رسولش می دانند.» (اعلام الموقعینی – ص ۵۲)
شیخ محمد نجدی می گوید:
«طاغوت واژه ای کلی است که با (لا اله الا الله) در تضاد قرار دارد. اعم از اینکه اندیشه، قانون، سیستم، شخص، حزب، و یا حکومت باشد.» (مجمع التوحید – ص ۱۲)
استاد یوسف قرضاوی رئیس اتحاد جهانی علمای مسلمین در کتاب «الاسلام و العلمانیه وجها لوجه» می فرماید:
« ادعای مسلمان بودن آدم لائیک یا سکولاری که با اصل حاکمیت احکام شریعت مخالفت می نماید، ادعای بی اساسی است. و یقینا او آدمی مرتد به شمار می آید ، هویت اسلامی را از خو خلع کرده و احکام مرتدین مانند: جدا شدن از زن و فرزندان در مورد او اعمال می گردد، …» (صفحه ی ۶۷)
قانون گریزی:
از آنجا که در قانون اساسی بسیاری از ممالک اسلامی شریعت اسلام منبع قانونگزاری است و هر گونه قانون مخالف با آن مردود به شمار می آید ، اقدامات سکولار ها به تصویب قوانین لائیک بر خلاف قوانین اساسی قرار گرفته بر روی باورهای مورد قبول اکثریت مردم مسلمان است و در نتیجه مردود و غیر قابل قبول می باشد.
مردم ستیزی:
در بیشتر ممالک اسلامی مردم مسلمان از اکثریت بالای ۹۵% بر خوردارند و اکثریت قریب به اتفاق آنان خواهان اجرای احکام شریعت و تصویب قوانین بر پایه مبانی دین می باشند. و این خواست را بخشی از باورهای دینی و لازمه ی بندگی خداوند به شمار می آورند. اما سکولارها بر خلاف اراده اکثریت قاطع مردم خواهان کنار نهادن دین از واقعیت های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی هستند.
زیر پا نهادن مصالح در جه اول امت اسلامی:
سکولارها می گویند: با اعتقادات و عبادات دینی شخصی و غیر سیاسی و غیر اجتماعی انسان ها مخالفتی ندارند، و به آزادی انتخاب دین باور دارند. اما باید به آنان یاد آور شد که اسلام برگرفته از سرچشمه ی آن یعنی قرآن و سنت صحیح در عقیده و عبادت شخصی خلاصه نمی شود، زیرا حکومت، اقتصاد و فرهنگ و اداره ی امور اجتماع بخشی از تعالیم آن به شمار می آید. اسلام با حمایت حامیانش به هیچ وجه اجازه نمی دهند که زمام امور سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، تعلیم و تربیت و وسایل ارتباط جمعی در اختیار باورهای رنگ باخته بردگان و عوامل دشمنان اسلام و امت اسلامی قرار داشته باشند.
اما یادآوری این حقیقت را لازم می شمارم که :اسلام به هیچوجه تعالیم و راهنمایی ها و راهکار های خود را با استفاده از زور و اجبار به هیچکس تحمیل نمی کند و با کفار و ملحدین و مشرکین و سکولار ها و ناسیونالیست و مارکسیست هایی که ابزار دست دشمنان و زمینه ساز حاکمیت آنان نشوند و مصالح درجه اول جوامع اسلامی را زیر پا نگذارند، از روی تسامح برخورد می نماید و در جامعه اسلامی حقوق شهروندی ایشان را مراعات می کند. زیرا بر خورد قانونی با اشخاص و گروهایی که به عنوان ستون پنجم دشمنان عمل می کنند و زمینه ساز حاکمیت ایشان می شوند در قوانین تمامی کشور های جهان – حتی آن دسته از کشورها که مدعی پیشگامی در آزادی و تمدن و تسامح هستند- وجود دارد . آنان نیز با افراد و افکار و احزابی که مصالح کشورشان را مورد تهدید جدی قرار دهند، با قاطعیت برخورد می نمایند.
در شرایط زمانی کنونی با توجه به گسترش روز افزون منابع تحقیقاتی و وجود رسانه های ارتباط جمعی گمان نمی برم که کنکاشگران و جویندگان حقایق و واقعیت ها در رابطه با تهاجم همه جانبه قدیم و جدید فکری، فرهنگی، سیاسی و نظامی جهانخواران و غارتگران به ممالک جهان سوم – به ویژه دنیای اسلام- تردیدی در دل داشته باشند. و ندانند که اساسی ترین عامل عقب ماندگی اقتصادی ، توسعه سیاسی و علمی و گسترش فساد اداری دنیای سوم خوی سیری ناپذیری و تمامیت خواهی دولت های استعماری بوده و هست. برای مثال می توان به اشغال نظامی و تحکیم سلطه سیاسی آنان بر بسیاری از کشورهای جهان و اشغال آشکار کشورهای عراق و افغانستان اشاره نمود.
اما آنانی که دلشان در بند بندگی مقام و موقعیت های کاذب است و چشمان خرد خویش را بر روی واقعیت های انکار ناپذیر بسته اند و شیفته و شیدای تبلیغات بوق های ناهنجار بیگانگان و بردگان آن ها شده اند، همچون شب پره از رؤیت آفتاب ناتوانند و حقایق انکار ناپذیر ی مانند: رفتار غیرانسانی آمریکایی ها و اعوان و انصار آنها با زندانیان زندان ابو غریب و اخیرا بازداشتگاه جادریه بغداد و اعتراف آمریکایی ها به استفاده از اسلحه کشتار جمعی فسفر سفید در جنگ فلوجه و کشته شدن ده ها هزار انسان غیر نظامی در عراق و افغانستان و حمایت همه جانبه فرعون زمان از دیکتاتور های سکولار ، لیبرال و ناسیونالیست در تونس و مصر و اردن و … و ترویج فرهنگ حیوانی در میان مردم و غارت گسترده منابع نفتی منطقه را نمی خواهند بپذیرند..
استعمارگران تمامیت خواه در عرصه های متعددی همچون فرهنگ با بهره گیری از کارشناسان کارکشته برای نفوذ در ذهنیت ها و باورهای ملت های مورد تهاجم برنامه ریزی کوتاه و بلند مدتی داشته و دارند. و به خوبی می دانند که پیش از تصرف و اشغال سرزمین ها به وسیله ی نیروی نظامی لازم است قلعه قلوب و عقول و باورها ی تعدادی هرچه بیشتری از ایشان را تسخیر کرد و برای اجرای مراحل بعدی برنامه ها از آنان بهره گرفت.
به گذشته های نه چندان دور و به تلاش های گستره ی صلیبی و صهیونیست ها برای متلاشی نمودن امپراطوری عثمانی ها بنگرید ، که چگونه پیش از اجرای کودتای کمال آتاتورک – از یهودی های متظاهر به مسلمان شدن اسپانیا – با بهره گیری از روش های گوناگون انگیزه های نژادپرستی ترکی، عربی و فارسی را در میان ملت های مسلمان و یکپارچه ی تحت حاکمیت عثمانی ها که در حد بالایی از برادری و تفاهم و عمل به مسئولیت و حفظ حقوق یکدیگر قرار داشتند ترویج نمود. از طرف دیگر به قول مرحوم شریعتی مذهبی را علیه مذهب دیگر مورد حمایت قرار می داد.
در این اواخر و به دنبال تأسیس و گسترش نهضت بیداری در ممالک اسلامی کارشناسان صلیبی وصهیونیستی در جهت تضعیف هر چه بیشتر کشور های جهان سوم به ایجاد جند دستگی و تفرقه افکنی در میان مردم مسلمان باورهای بیگانه ای مانند:
«لیبرالیسم، سکولاریسم و ناسیونالیسم» رادر میان تعدادی از روشنفکران ناپخته و در مواردی طمعکار و دغل دزد و دون صفت جا انداخت و آنان را در دام پول و مقام و شهرت گرفتار گردانید و با حمایت های سیاسی، اطلاعاتی و گاهی نظامی ایشان را در بسیاری از ممالک عربی و اسلامی بر سر کار آورد، تمامی امکانات را در اختیارشان قرار داد و زمام حکومت ها را به دستشان سپرد، که برای مثال می توان از حکومت هایی مانند: حکومت مصر، ترکیه، اردن ، کویت و تونس و … نام برد.
آنانی که نقش ستون پنجمی «لیبرال و سکولار و ناسیونالیست” ها را در زیر پانهادن مصالح درجه اول امت اسلامی و زمینه سازی برای حاکمیت فکری ، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی استعمارگران انکار می کنند، به نظر اینجانب سهم بسیاری از خوی خامی و یا خط خیانت دارند.
اگر دشمنان صلیبی وصهیونیستی بر پایه ی باورهای مذهبی و مصالح مادی و سیاسی خود دین، ثروت و فرهنگ ملت های جهان سوم را هدف قرار می دهند لائیک ها و نژادپرستان و مذاهب و فرقه های جعلی نقش جاده صاف کن و راهنمایی و همکاری با آنها را در برابر کسب مال و مقام بر عهده گرفته و می گیرند.
فجایع سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و استراتژیک را که حکومت های لائیک و ملیگرا در ترکیه، مصر، اردن، کویت، تونس و… پدید آورده اند، آنقدر عظیم و گسترده است که به هیچوجه با تهاجم قدیم صلیبی ها و مغول ها قابل مقایسه نیستند.ما در اینجا فهرست وار به موارد زیر اشاره می نماییم:
۱_وابستگی شدید سیاسی کشورهای تحت حاکمیت آنان به بیگانگان به حدی که استقلال آنها را به سختی زیر سؤال می برد.
۲_ عقب ماندگی وحشتناک علمی و اقتصادی.
۳_ اختناق و دیکتاتوری .
۴_گسترش فساد اخلاقی و اجتماعی.
۵_ همکاری های گسترده اطلاعاتی و امنیتی علیه حرکتهای سیاسی اصیل ، متعهد ومردمی.
۶_ همکاری های گسترده نظامی با صلیبی ها و صهیونیست ها علیه دولت ها و حرکت های مخالف با استکبار جهانی.
تمامی این موارد از حاکمیت دولت های لائیک و لیبرال و ناسیونالیست مورد حمایت غرب به ویژه آمریکا و انگلستان و در پشت سر آنها صهیونیسم بین الملل سرچشمه می گیرند و پراکندگی داخلی نیز به آن موارد دامن می زند.
کشور مصر را سکولارهای سرسپرده به مرزبان مرزهای اسرائیل و دلال اجرای سیاست های دشمنان و کشوری با حجم سنگین از مشکلات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی درآورده اند و هر بار در عین تحریم گاهی ۷۷% مردم در انتخاباتی ساختگی و مورد حمایت غرب به حکومت فرعونی خود ادامه می دهند، و اگر به دلایلی گوشه درب فضایی سیاسی را با هزار ترس و احتیاط باز نمایند همچون انتخابات پارلمانی اخیر حرکت بیداری اسلامی شگفتی خواهد آفرید و قمه کشی و خریداری گسترده آراء به وسیله حامیان حزب حاکم مانع از پذیرش واقعیت اسلمخواهی آگاهانه مردم نخواهد گردید.
ترکیه مرکز خلافت عثمانی را به پایگاهی نظامی و فرهنگی و سیاسی برای خود آورده اند و از تمامی امکانات آن برای سرکوبی اسلام و ایجاد پراکندگی نژادی بهره می گیرند . بسیاری از احزاب لائیک و ملیگرا همچنین برخی از فرقه های متصوفه حامی سکولارها در کنار حکومت نظامیان صداقت خود را در دوستی صهیونیست ها بارها به اثبات رسانیده اند ، و بر خلاف شعاری های دمکراسی خواهی خود به هیچوجه اجازه برگزاری انتخاباتی آزاد و واقعی را نمی دهند و در عین حال اسلامیون را به مخالفت با دمکراسی متهم می نمایند. اگر در انتخاباتی آزاد مانند انتخابات ۱۲ سال پیش الجزایر مسلمانان پیروز شوند با حمایت استعمارگران و نظامیان سر سپرده کشور را به حمام خون تبدیل می کنند و نیروهای اطلاعاتیشان دست به کشتار مردم می زنند و آن کشتار ها را به اسلامخواهان نسبت می دهند..
هر چند سکولاریسم را در غرب به جدایی دین از حکومت معنی می کنند و دین را در رابطه شخصی میان انسان و خداوند و معابد محدود می دانند، اما در جهان اسلام ازآیین سکولاریسم به عنوان ابزاری برای دشمنی با اسلام سیاسی_ اسلامی که به دنبال خیر و سعادت و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی و بدست گرفتن زمام امور حکومت و در نتیجه زمام امور جامعه است_، بهره می گیرند، و پدیده هایی را که ناشی از باورهای خاص مسیحی و فرهنگ غربی بوده است به شیوه ای ناپسند می خواهند در میان مسلمانان رواج بدهند.
اما بر خلاف ادعای خود مبنی بر جدایی دین از سیاست، محافظه کاران جدید حاکم بstrongر آمریکا بسیاری از سیاست ها _ به ویژه سیاست خارجی_ خود را بر پایه ی باور های مسیحی افراطی قرار داده اند. برای مثال جورج بوش جنگ خوددر عراق و افغانستان را جنگ جدید صلیبی می نامد، خود را از جانب خداوند برای دگرگونی جهان مأمور می داند و منتظر بازگشت حضرت عیسی مسیح و سرکوبی مسلمانان و حاکمیت یهود است.
اسرائیل پارلمان خود را کنیست، “عبادتگاه خاص یهودیان” می نامد، بر اساس تعالیم تحریف شده تورات. از رود نیل در مصر تا رود فرات در عراق را از آن یهود به شمار می آورد. غیر یهودیان را جاندارانی برای بردگی خود می داند. غصب اموال و سرزمین های غیر یهودیان را روا می شمارد و گاهی هیئت هایشان برای ادای مراسم دینی خود جلسه ی کنفرانس ها را ترک می نمایند و … .
این بدان معنی است که هدف صلیبی و صهیونیست ها از حمایت از احزاب و حکومت های ناسیونالیستی وسکولاریستی مبارزه فرهنگی ،سیاسی و نظامی در جهت جلوگیری از احیای خلافت اسلامی است، آنها می خواهند همچنان با بهره گیری از حکومت های لائیک و ناسیونالیست مورد حمایت خود مصالح نامشروعشان را تأمین نمایند.
حکومت های وابسته ای که قطعاً پست های مانند: ریاست جمهوری ،یا سلطنت و مقامات سه وزارتخانه: دفاع، کشور و اطلاعات آنها پس از مشاوره و تأییداستعمارگران تعیین می شوند. حتی تعدادی از ناظران مسائل منطقه بر این باورند که بسیاری از دولت های خاورمیانه از جمله : دولت های اردن، مصر ، تونسو کویت و… بخشی از وزارت جنگ و وزارت خارجه آمریکا هستند و اساسا دولت به معنای صحیح آن به حساب نمی آیند.
ما بر اساس آرائ دانشمندان و دین شناسان بر این باوریم که گرویدن آگاهانه به اندیشه ها و مکاتب سکولاریسم و لیبرالیسم و ناسیونالسیم و مذاهب و فرقه های وابسته و درخدمت بیگانگان به معنای:
– پذیرفتن ولاء و اربابی دشمنان صلیبی و صهیونیستی
– رویگردانی از دین و فرهنگ امت اسلامی
– خیانت و بردگی قرن بیستمی
– زیر پا نهادن مصالح درجه اول امت اسلامی
– زمینه سازی همه جانبه برای غارت ثروت مادی و معنوی
– گسترش فقر و عقب ماندگی و وابستگی علمی و اقتصادی
– جلوگیری از توسعه ی سیاسی و کثرت گرایی
– تفرقه و پراگندگی هر چه بیشتر در بین امت اسلامی است.
خداوند متعال در قرآن حساب آنانی را که ولاء دشمنان را می پذیرند، همچون حساب آن دشمنان به شمار می آورد و می فرماید:
«یا ایّها الّذین آمنوا لا تتّخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولّهم منکم فأنّه منهم انّ الله لا یهدی القوم الظالمین»المائده:۵۱
« ای اهل ایمان یهودیان و مسیحیان را به عنوان ارباب و دوست خود بر نگیرید، آنان یار و پشتیبان یکدیگرند و هرکس از شما که اربابی ایشان را برگزیند و کارگزار آنان بشود ، او نیز به راستی از جمله ایشان است.”
سکولارها بر خلاف ادعای دمکرات و آزاد منشی خودگاهی حتی تحمل حجاب و روسری دختران دانشجو و کارمند را ندارند.؟ نمونه آن سیاست های دولت های فرانسه، ترکیه و تونس در مورد زنان و دختران کارمند و دانشجو است.
– صد در صد امکانات دولتی و رسانه ها را در اختیار می گیرند.
– از رسانه های ارنباط جمعی برای گسترش فساد فکری ، اخلاقی و دروغ پراکنی بهره می گیرند.
– حقایق را انکار و یا وارونه جلوه می دهند.
– مقاومت را در برابر دشمنان که حقی طبیعی است و قوانینی بین المللی و احکام شریعت اسلامی و وجدان بیدار بشری آن را مورد تائید قرار می دهند، تروریسم ، اما قتل عام و استفاده از اسلحه کشتار جمعی اربابان خود را آزادسازی وتلاش برای گسترش دموکراسی به شمار می آورند.
– و……
اما از نگاه ما اسلامیون سر انجام سرگشتگان سراب سکولاریسم و ناسیولیسم و مذاهب و فرقه های جعلی وخرافی و وابسته به بیگانگان در عمل چیزی به غیر از به بن بست رسیدن وسر سپردگی و خواری دنیوی و اخروی نخواهد بود، و تمامی تلاش های آنان و اربابانشان برای مقابله با اسلام توحید و تقوا ، اسلام عدالت و آزادی اسلام عملگرا ومبارز و متمدن به شکست و بن بست خواهد رسید.
“یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم والله متمّ نوره و لو کره الکافرون.”الصف:۸
” می خواهند با باد دهان های خود نور (دین)خداوند را خاموش کنند ، اما خداوند علی رغم ناخوشایندی کافران کامل کننده نور (دین) خود خواهد بود.”
سلامت و سعادت از آن حقیقت و هدایت طلبان خواهد بود.
عبدالعزیز سلیمی (۲۵/۸/۱۳۸۴)
www.salahadin.com