آخرین خبرها

فلسفه تعدد ازواج رسول الله (صلی الله علیه و سلم)

در عصری زندگی می کنیم که گاها می شنویم برخی افراد مغرض، که هدف آفرینش و زندگی را در ارضای تمایلات جنسی و اشباع غرایز حیوانی خلاصه کرده اند، با عناوین گوناگون، اشکالات و شبهاتی بی اساس صرفا به دلایل سوء شخصی و مادی یا بعضا شهرت! به اسلام و احکام مقدس آن و مشخصا وجود مبارک پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه وسلم) وارد می کنند.

از جمله این شبهات مغرضانه اینکه؛ چرا پیامبر یازده زن اختیار کرد؟ مگر بر مسلملنان تشریع نگردیده که ۴ همسر اختیار کنند چرا محمد- صلی الله علیه وسلم- خود از این موضوع تجاوز کرده است؟ اصلاً فلسفۀ تعدد همسران پیامبر چه بوده؟ و یا اینکه – نعوذ بالله- تعدد همسران پیامبر از روی شهوت و هوس‏رانی نبوده است؟ و یا امثال اینها.

در نقطه مقابل این تهمت‏ها ما مسلمانان که وظیفه خطیر شناساندن و معرفی دین مبین اسلام و شخصیت گرانقدر پیامبر(صلی الله علیه وسلم) و فهماندن صحیح کتاب الله و سنت نبوی به دیگران را بر عهده داریم در مقابل آن سکوت اختیار کرده و متاسفانه حتی گاها خود نیز به دلیل نداشتن اطلاعات عمیق دینی و مذهبی در آن شک کرده و همسو با این موج مخرب، این سوالات رابی پاسخ می پنداریم. از این رو، نوشتار حاضر بر آن است تا با تشریح فلسفه و علل ازدواج‏های پیامبر اسلام (صلی الله علیه وسلم)، و بررسی اهداف  آنها، شخصیت حقیقی آن حضرت (صلی الله علیه وسلم) را، که از این اتهامات ناروا به دور است، به همگان بشناساند. بدین جهت ابتدا به طور اجمال به معرفی تعداد همسران آنحضرت (صلی الله علیه وسلم) می پردازیم:

 

همسران پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم:

آنچه در بین همه مورخان (اعم از شیعه و سنی) مورد تایید می باشد، این است که  همسران پیامبر اسلام (ص) جمعآ یازده تن بودند که بعد از رحلت ایشان  ۹ تن در قید حیات بوده، که نام آنها را بدین صورت ذکر کرده اند: خدیجه دختر خویلد از قبیله قریش، زینب دختر خزیمه از قبیله قریش، عایشه دختر ابوبکر صدیق از طایفه الیتیمه، حفصه دختر عمر فاروق از طایفه الغدویه، ام حبیبه،‌ رمله دختر ابوسفیان از قبیله بنی امیه، زینب دختر حجش الأسدیه از قبیله قریش، ام سلمه هند دختر ابی امیه المخزومیه از قبیله قریش، میمونه دختر حارث الهلالیه از قبیله بنی مخزوم، سوده دختر زمعه العامریه از قبیله بنی اسد، جویریه دختر حارث از قبیله بنی المصطلق، و صفیه دختر حی ابن اخطب النضریه الاسرائلیه الهارونیه از قبله بنی النضیر، (رضی الله عنهن اجمعین) از میان این بزرگواران حضرت خدیجه کبری و حضرت زینب دختر خزیمه در زمان حیات پیامبر (ص) از دنیا رفتند.

 حال پس از معرفی همسران پیامبر به علل تعدد آنان، که به دو علل عمومی و اختصاصی تقسیم می گردد، می پردازیم. لازم به ذکراست که علل عمومی مربوط به کلیه ازدواج‏ها بوده و علل اختصاصی علل مختص به هر کدام از آنها می باشد. و اما اولاً علل عمومی به اختصار:

۱- قبل ازهر چیز باید دانست که تعدد زوجات در آن زمان در منطقه عربستان یک امر عادی و متداول بود و مختص به رسول خدا نبود.

۲ـ همچنین علت کلی ازدواج‏های پیامبر (ص) بر اساس مصالح و حکمت‏هایی بود که در انجام مأموریت الهی به آنها نیازمند بود؛ چرا که اگر هدف عیش و نوش و شهوت‏رانی بود، همانند پادشاهان و سلاطین به جای زنان سالخورده و بیوه، دختران زیبا را اختیار می کرد.

۳ـ علت دیگر این ازدواج‏ها، مهر و شفقت و دلسوزی و رحمت آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- نسبت به زنان بیوه و بی یاور بود. اگر [العیاذبالله] نیروی هوا و هوس و عشق و شهوت بر نفس پیامبر غالب بود، پیش از نبوت می توانست هر زنی را اختیار کند؛ آن‏هم در ابتدای جوانی و زمانی که از طرفی مورد توجه شدید مردم بود و از سوی دیگر کفار اصرارمی ورزیدند تا به ایشان زیباترین زن را تقدیم کنند تا ایشان از رسالتشان دست بکشند، اما آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- هرگز این کار را نکرد.

۴ـ هدف دیگر اینکه ازدواج‏هاى پیامبر – صلی الله علیه وسلم- جنبۀ سیاسى – تبلیغى داشت؛ یعنى با ازدواج، موقعیتش در بین قبایل مستحکم گردد و بر نفوذ سیاسى و اجتماعیش افزوده شود و از این راه براى رشد و گسترش اسلام استفاده نماید. آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- به خاطر دست‏یابى بر موقعیت‏هاى بهتر اجتماعى و سیاسى، در تبلیغ دین خدا و استحکام آن و پیوند با قبایل بزرگ عرب و جلوگیرى از کارشکنی‏هاى آنان و حفظ سیاست داخلی و ایجاد زمینه مساعد براى مسلمان شدن قبایل عرب، به برخى ازدواج‏ها رو آورد.

۵ـ گذشته از اینها پیامبر – صلی الله علیه وسلم- تا سن پنجاه یا پنجاه و سه سالگی غیر از «خدیجه»، همسر دیگری برنگزید.

۶ـ همه زنان پیامبر – صلی الله علیه وسلم- به جز عایشه صدیقه بیوه بودند.

۷ـ همسران پیامبر، به جیز حضرت عائشه، پیش از آنکه با پیامبر – صلی الله علیه وسلم- ازدواج کنند، یک یا چند بار ازدواج نموده بودند.

۸- همۀ زنان آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- پیش از آنکه حکم حرمت ازدواج به بیش از چهار زن نازل شود، به عقد پیامبر- صلی الله علیه وسلم- درآمده بودند. آیه مربوط به حرمت بیش از چهار زن، در اواخر سال هشتم هجری در مدینه نازل شد و حضرت، پیش از این تاریخ همسران خویش را به عقد خود درآورده بود و پس از این هم خداوند به پیامبرش دستور داد که اجازه ندارد زنانش را طلاق دهد و به جای آنان زنان دیگری برگزیند.

و بسیاری دلایل دیگر که در این مجال کوتاه از بیان آن صرف نظر کرده، و حال به بیان علل اختصاصی هر کدام از ازدواج‏های رسول الله – صلی الله علیه وسلم- به طور جداگانه می پردازیم:

۱ـ حضرت خدیجه (رضی الله عنها): خدیجه دختر خویلد یکی از اشراف و ثروتمندان قریش بود و مادرش فاطمه یکی از زنان با عفت و نامدار مکه بود. خدیجه در جاهلیت از حیث پاکی و نجابت به «طاهره» معروف بود. در عین حالی که به این پیوند مبارک هیچ نقدی نیست، اما مطابق قول مشهور ایشان قبلا دو بار ازدواج کرده و همسرانش از دنیا رفته بودند و هنگام ازدواج با پیامبر – صلی الله علیه وسلم- که خود ۲۵ ساله بود ایشان ۴۰ سال داشت. حال سؤال اینجاست:

الف- اگر این ازدواج پیامبر – صلی الله علیه وسلم- از روی شهوت بود، چرا به جای خدیجه یک دختر جوان انتخاب نکرد؟ یا در کنار او همسران دیگری اختیار ننمود؟

ب- چرا با کسی که ۱۵ سال بزرگتر از خودش بود ازدواج کرد؟ آن هم در اوج جوانی؟

ج- چرا حتی با کسی ازدواج کرد که قبلا یک یا دو بار نیز ازدواج کرده؟

و.. اما پیامبر – صلی الله علیه وسلم- با اینکه حضرت خدیجه تمام ثروتش را در اختیار او گذاشته بود و کاملا تسلیم او بود و هیچ مشکلی حتی ازدواج مجدد برایش ایجاد نمی کرد، تا وقتی خدیجه زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد. همچنین پیامبر هیچ انگیزه و یا منفعت شخصی از ازدواج با خدیجه، به خاطر ثروت و سرمایه او نداشت؛ چون از سرمایۀ خدیجه جز در راه اعتلای دین اسلام استفاده نکرد.

۲ـ حضرت سوده (رضی الله عنها): سوده دختر زمعه بن قیس از قبیله بنی اسد بود. وی قبلاً با “سکران بن عمرو” که مسلمان بود و به حبشه مهاجرت کرده بود، ازدواج کرد. اما شوهرش درهمان جا درگذشت. او پس از مرگ شوهرش تنها و بی سرپرست ماند و برای تأمین زندگی خویش در آن محیط غریب، پر تعصب و شرک آلود، چاره ای جز این نداشت که یا از آیین اسلام دست بردارد و یا به خاندان بت پرست و مشرک خود بپیوندد یا یک همسر مناسبی از مسلمانان پیدا کند. پس رسول خدا- صلی الله علیه وسلم- با وی ازدواج کرد. این ازدواج یک سال پس از رحلت حضرت خدیجه، یعنی سال ۱۱ بعثت صورت گرفت. رسول الله با وی ازدواج کرد تا؛۱- از یک طرف او را از برگشتن به اقوامش و خطر قتلش توسط آنان نجات دهد؛ ۲- از طرف دیگر با قبیله وی رابطه برقرارکند و بدین گونه آنان نیز به اسلام و تعالیمش ایمان آورند؛۳- علاوه از همه این‏ها هیچ کس نگفته است که سوده جمال یا مال و مقامی داشت که این ازدواج به خاطر آن رخ داده باشد.

۳ـ حضرت زینب (رضی الله عنها): زینب دختر خزیمه نوۀ دختری عبدالمطلب و دخترعمۀ رسول خدا- صلی الله علیه وسلم- بود. شوهر قبلی او “عبیده بن حارث بن عبدالمطلب” بود که در جنگ بدر به شهادت رسید. حضرت سوده در مراحل واپسین زندگی خود به سر می برد که افتخار همسری پیامبر- صلی الله علیه وسلم- را پیدا کرد. این ازدواج در سال سوم هجرت و در مدینه صورت گرفت.

 موارد مورد توجه در این ازدواج:۱- حضرت زینب ثروتمند نبود و وقتی همسر پیامبر شد دورۀ جوانی اش نیز گذشته بود؛۲- پیامبر – صلی الله علیه وسلم- از روی دلسوزی و نیز برای حمایتش با وی ازدواج کرد. یتیم نوازی و دلجویی حضرت زینب از بیچارگان و درماندگان، زبان‏زد مردم بود، به حدی که لقب «ام المساکین» یا مادر بیچارگان به او داده بودند. حضرت زینب  تقریبا دو سال، یعنی تا سال پنجم هجرت، با پیامبر- صلی الله علیه وسلم- زندگی کرد و از دنیا رفت. او تنها زنی بود که پس از حضرت خدیجه، در ایام حیات پیامبر – صلی الله علیه وسلم- درگذشت.

۴ـ حضرت عایشه (رضی الله عنها): عایشه دختر حضرت ابوبکر صدیق (رضی الله عنها) از قبیله تمیم بود. مشهور است که هفت ساله بود که پیامبر – صلی الله علیه وسلم- در مکه از ایشان خواستگاری کرد. حضرت عایشه (رضی الله عنها) از بانوان نمونه و باعفت اسلام است که همگان کمابیش با شخصیت و زندگی پاک ایشان آشنایند.اما اهداف این ازدواج:۱- می توان گفت که بعد  از حضرت خدیجه (رضی الله عنها)، حضرت عایشه (رضی الله عنها) جزو همسران پیامبر بود که ایشان علاقۀ وافری به وی داشت و این واقعیت در جای جای تاریخ ذکر گردیده است، به طوری که هیچ کس نمی تواند این واقعیت و مهر نبی – صلی الله علیه وسلم- به عایشه صدیقه را انکار کند.

از طرف دیگر اهدافی همچون نزدیکی و پیوند با قبیلۀ  بزرگ تمیم و اسلام آوردن آنها و مهمتر از آن محکم‏تر کردن رابطه خود با یار و یاور همیشگی خویش، یعنی حضرت ابوبکر صدیق(رضی الله عنه) که نفوذ زیادی نیز در میان اعراب داشت، ازاهداف مهم این ازدواج بود.

۵- حضرت حفصه (رضی الله عنها): حفضه  دختر حضرت عمر فاروق (رضی الله عنه) از قبیله بزرگ عدی و از زنانی بود که به مدینه هجرت کرد. همسرش “خنیس بن عبدالله” در اثر جراحت‏های فراوان در جنگ بدر از دنیا رفته بود. پس از وفات شوهرش، پیامبر با وی ازدواج کرد. هدف این وصلت نیز: ۱- حمایت و سرپرستی از حفصه۲؛- تحکیم بیشتر رابطه رسول الله – صلی الله علیه وسلم- با حضرت عمر (رضی الله عنه) ۳- از این طریق با قبیله بزرگ و تأپیرگذار عدی نیز نزدیک شده و سبب اسلام آوردن آنها شدند.

۶- حضرت ام سلمه (رضی الله عنها): نام ایشان هند و دختر ابی امیه حذیفه بن مغیره از قبیله بنی مخزوم است. مادرش “عاتکه” دختر عبدالمطلب بود. بنا بر این، ام سلمه دخترعمۀ پیامبر- صلی الله علیه وسلم- بود. او یکی از بانوان پاکدامن و پرهیزگار، و همچون دیگر همسران رسول الله – صلی الله علیه وسلم- باحیا و صاحب فضیلت بود. نخست با پسرعمویش، “ابوسلمه مخزومی” ازدواج کرد و فرزندانی نیز از او داشت. شوهرش در جنگ احد جراحت شدیدی برداشت و در اثر آن از دنیا رفت،و او و۴ فرزند یتیمش تنها ماندند. با ازدواج رسول الله – صلی الله علیه وسلم- با ام سلمه؛ ۱- آنحضرت بار سنگین سرپرستی یتیمان و حمایت از ام سلمه را بر دوش گرفتند و از همین امر می توان پی برد که  اگر هدف غیر این می بود پیامبر – صلی الله علیه وسلم- می توانست با زنی جوان، باکره و بدون فرزند ازدواج کند.۲- با این ازدواج بار دیگر یکی دیگر از اهداف رسالتآن حضرت – صلی الله علیه وسلم-، یعنی حمایت از پی پناهان و بی سرپرستان را به همگان اثبات کردند.

۷- حضرت زینب بنت جحش (رضی الله عنها): زینب دختر جحش مادرش امیمه، دختر عبدالمطلب بود. پس او نیز همچون ام سلمه، دختر عمۀ پیامبر – صلی الله علیه وسلم- محسوب می شد. این ازدواج در سال ۵هجری انجام گرفت. این ازدواج از جمله ازدواج‏های آنحضرت – صلی الله علیه وسلم- است که بیشترین شبهات به آن وارد شده است، چه در زمان خود آن حضرت توسط منافقان و چه در زمان‏های بعدی. به همین جهت علل آن را با توضیح بیشتر بیان می کنیم.

شوهر سابق زینب، “زید بن حارثه” بود. زید غلام پیامبر بود که حضرت خدیجه او را به عنوان خدمتکارش به پیامبر داده بود. علاقه پیامبر به زید بسیار بود، تا جایی که او را به فرزندی انتخاب کرد. به همین جهت مردم نیز به او «زید بن محمد» می گفتند. از آنجایی که یکی از اهداف پیامبر – صلی الله علیه وسلم- حذف فاصله طبقاتی بین ثروتمندان با فقرا و همچنین ازدواج کردن اشراف با طبقۀ تهیدست و فقیر بود، برای تحقق این امر از خانواده خود شروع کرد. لذا دختر عمۀ خود زینب را به ازدواج غلام سابق خود- که الان دیگر آزاد شده  و فرزندش محسوب می شد- درآورد تا همه بدانند که ملاک برتری، تقوی و پرهیزگاری است نه مال و ثروت. اما این ازدواج پایدارنبود و به دلایلی به طلاق انجامید وعلیرغم خواستۀ پیامبر، سرانجام آن دو از یکدیگر جدا شدند. بعد از مدتی پیامبر- صلی الله علیه وسلم- با زینب ازدواج کرد. اما این ازدواج بدین گونه سریع و بی دلیل نبود.

توضیح: پیامبر – صلی الله علیه وسلم- با این ازدواج نیز قصد ابطال یک عادت ناپسند جاهلی را داشت؛ در آن زمان عادت پسرخواندگی میان عرب‏های قبل از اسلام خیلی رواج داشت. ‌بدین صورت که شخصی می آمد و پسر دیگری را به عنوان پسر خود قرار می داد و مثل فرزند حقیقی‏اش با او رفتار می کرد و در هیچ چیزی (اعم از نکاح،‌ میراث،‌ ازدواج و..) بین او با فرزندان اصلی‏اش امتیاز و تفاوتی وجود نداشت. اگر این قضیه به منظور ابرازعلاقه و حمایت باشد، عمل درستی است، اما اگر تا حدی باشد که فرزند واقعی و ناتنی در یک حد قرار بگیرند و هیچ فرقی بین آنها نباشد، پذیرفتنی نیست؛ چرا که در آن صورت نسب- این عامل مهم اجتماع و خانواده- دیگر مفهومی ندارد. (امام بخاری و مسلم از عبدالله بن عمر  روایت می کنند که فرمود: ما زید پسر حارثه غلام رسول خدا را به نام پسر محمد  صدا می کردیم تا اینکه آیۀ “أُدعُوهُم لأبائِهِم هُو أقسط عند الله ” یعنی عدالت این است که به نام پدرانشان آنها را صدا کنید. نازل شد. سپس پیامبر- صلی الله علیه و سلم- فرمود: از این به بعد شما زید پسر شرجیل هستید. با این توضیح بهترین موقعیت بود که پیامبر – صلی الله علیه و سلم-این رسم غلط را براندازد و عادت بد پسرخواندگی را ابطال نماید. اما بیم آن می رفت که منافقین این موضوع را بزرگ کرده و مطرح کنند که پیامبر، همسر پسر خویش را به عقد خود درآورده است. لذا این آیه نازل شد: «و تخشی الناسَ و الله اَحَقُ اَن تخشاه، ‌فَلّما قضی زیدُ منهما وَطَراً زوَّجناکها لکیلا یکون علی المؤمنین حَرَجٌ فی أزواج ِ أدعیائَهم إذا قَضَوا مِنَهُنّ وَطَراً و کان امرالله مفعولا»

و از مردم می ترسیدی، در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی.هنگامی که زید نیاز خود را بدو به پایان برد،‌ ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسرخواندگان خود نباشند. بدانگاه که نیاز خود را بدانان به پایان ببرند (وطلاقشان دهند) فرمان خدا باید انجام بشود.

این عمل شجاعانه پیامبر – صلی الله علیه و سلم- موجی از اعتراض و انتقاد را از جانب منافقان و کوته فکران پدید آورد، اما خداوند برای سرکوبی این افکار آیه ۴۰ سورۀ احزاب را فرو فرستاد: محمد پدر یکی از مردان شما نیست؛ او سمتی جز اینکه رسول خدا و خاتم پیامبران است ندارد و خداوند از همه چیز آگاه است.

 قرآن حتی پیامبر خدا را در اجرای این فرمان الهی در آیه های ۳۸ و ۳۹ سوره احزاب مورد ستایش قرار داد.

اما قضیه به همین جا پایان نمی یابد، چرا که عده ای  بی خبر یا مغرض، همه این آیات صریح قرآن را نادیده گرفته و شبهات بی اساس دیگری برای فریب افراد ساده لوح و بی اطلاع مطرح کردند. آنان این داستان ساختگی را بیان کردند که [نعوذ بالله] روزی چشم پیامبر بی اختیار به زینب می افتد. زید احساس می کند که پیامبر به زینب علاقه مند شده است و چون خود علاقۀ زیادی به پیامبر – صلی الله علیه و سلم- داشت او را طلاق می دهد تا مانعی برای ازدواج زینب با پیامبر نباشد. دلایل ذیل بطلان این داستان موهوم و مجعول را روشن می سازد:

الف. آیۀ ۳۷ سورۀ احزاب تصریح دارد که خداوند خود، این ازدواج را ترتیب داده و آن به منظور ابطال یک سنت غلط بوده، نه به منظور علاقه مندی و دلباختگی. این مطلب در صدر اسلام مورد تأیید همه بوده است و حتی یهودیان، مسیحیان و منافقان بر پیامبر به خاطر این عملش خرده نگرفتند.

ب. زینب دختر عمۀ پیامبر بود و پیش از ازدواج با زید، به پیامبر پیشنهاد ازدواج داده بود، ولی پیامبر علیرغم خواستۀ او اصرار ورزید که با غلامش، زید ازدواج کند. بنابراین، اگر پیامبر – صلی الله علیه و سلم- علاقه داشت با او ازدواج کند، پیش از ازدواج او با زید، زمانی که او دختر بود و هیچ مانعی هم بر سر راه نبود و حتی مقتضی (خواستۀ زینب) هم موجود بود، می توانست با او ازدواج کند، در حالی که چنین نکرد.

ج. بسیار دور از عقل و جریان طبیعی عرف آن روز بود که پیامبر – صلی الله علیه و سلم- در همسایگی منزل خود تا آن زمان آثار جمال و زیبایی زینب را بی اختیار ندیده باشد؛ علاوه بر آنکه دختر عمۀ او نیز بود و خود پیامبر- صلی الله علیه و سلم- مقدمات و لوازم عروسی زینب را فراهم ساخته بود. بنابراین بسیار بعید است که نگاه پیامبر به زینب- آنگونه که در آن داستان مجعول آمده است- اولین نگاه بوده باشد.

د. «در آن عصر [پیش از بعثت] زنان حجاب نداشتند و زینت خود را آشکار می ساختند، بعدها اسلام این کار را حرام کرد. با وجود این، محمد کسی نبود که به زیبایی زنان فریفته شود و در زندگانی خدیجه و پیش از ازدواج با او این کار از او معروف نبود. به این ترتیب، عجیب است که پس از پنجاه سالگی ناگهان عوض شود و … به یک نظر دلباخته دختر جحش شود.» حال مشخص گردید که فلسفه این ازدواج نیز چه بود و پیامبرچگونه توانست به نحو احسن با این ازدواج از یک طرف سنت و روش جاهلی و غلط  پسرخواندگی را همانند سنت‏های خرافی دیگر درهم بکوبد و آن را با عمل، که تأثیرش بیش از گفتار و جعل قانون است، از میان مردم عرب بردارد، و از طرف دیگر نیز این ازدواج مظهر مساوات و برابری نیز قرار گرفت؛ زیرا پیامبر گرامی اسلام به عنوان رهبر امت اسلامی با زنی ازدواج کرد که در گذشته همسر بندۀ آزاد شدۀ او بود و در دنیای آن روز چنین ازدواجی، مخالف شئون اجتماعی به شمار می رفت.

۸ـ حضرت جویریه بن حارث (رضی الله عنها): او دختر حارث بن ابی ضراره، زن بیوه ای بود که پیش تر با پسرعموی خود به نام “مالک بن صفوان” ازدواج کرده بود. او که زنی پاک، و دارای ادب و متانت بود. در سال ششم هجری به افتخار همسری پیامبر (صلی الله علیه وسلم) درآمد و در سال ۵۶ هجری در مدینه از دنیا رفت.

قضیه ازدواج ایشان با پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم از این قرار بود که در غزوۀ بنی المصطلق، حضرت جویریه به همراه عده ای از زنان و مردان، اسیر مسلمانان شدند. هنگام تقسیم غنایم، جویریه که دختر رئیس قبیله بنی المصطلق بود، سهم ثابت بن قیس شد. جویریه با مولای خود، ثابت بن قیس، قراردادی نوشت که در قبال پرداخت پول آزاد شود. روزی جویریه که آثار زبونی و بیچارگی در سیما و حرکاتش آشکار بود، به حضور پیامبر اسلام رسید و اظهار داشت: من دختر حارث رئیس قبیله بنی المصطلق هستم. بلاها و مصایبی که به من رسیده، بر شما پوشیده نیست. من برای آزادی خود عقد مکاتبه نوشته ام، مرا برای تهیۀ پول یاری کن. پیامبر صلی الله علیه و سلم. اما از آنجایی که پیامبرمی خواست بالاتر از کمک مالی به او بشود، به وی پیشنهاد ازدواج داد و او نیز پذیرفت.

اما آثار این ازدواج مبارک:

۱ـ هنگامی که مسلمانان قضیه ازدواج پیامبر و جویریه را شنیدند به خودشان گفتند: از این پس پیامبر داماد قبیلۀ بنی المصطلق شده است و ما در واقع خویشان و بستگان پیامبر را به اسارت نزد خود گرفته ایم، روا نیست که خویشان رسول خدا در اسارت مسلمانان باشند. از این رو همۀ اسرا را، که نزدیک به ۲۰۰ نفر بودند، آزاد کردند.

۲ـ هنگامی که آزادشدگان به قبیله خود برگشتند و این لطف و بخشش مسلمانان را مشاهده نمودند، به آیین اسلام گرویدند و حتی در صف مسلمانان و در رکاب پیامبر صلی الله علیه و سلم جنگیدند.

۳ـ این رفتار رسول خدا صلی الله علیه و سلم نه تنها در قبیلۀ بنی المصطلق بلکه در سران قبایل دیگر نیز تأثیر مثبت گذاشت و دلهای آنها را نیز به اسلام متمایل کرد. بدین سان، با یک ازدواج هزاران دل به سوی اسلام متمایل گشت.

۹ـ حضرت ام حبیبه (رضی الله عنها): نام اصلی او “رمله” می باشد. او دختر ابوسفیان (رضی الله عنه) و همسر “عبیدالله بن جحش اسدی” بود. به همراهی شوهرش به حبشه مهاجرت کرد و شوهرش در همانجا بر اثر تبلیغات مسیحیان از آیین اسلام برگشت و مسیحی شد و در همانجا از دنیا رفت. د راین حالت ام حبیبه (رضی الله عنها) که به همراهی دیگر مهاجران حبشه از ترس اذیت و آزار پدرش، ابوسفیان (که در آن زمان مسلمان نبود و از مخالفان سرسخت اسلام بود.) و دیگر کفار به آنجا پناهنده شده بود، نمی توانست بی پناه و بی سرپرست بماند، از این رو پیامبر (صلی الله علیه وسلم) اقدام به حمایت و سرپرستی او نمود و با فرستادن شخصی نزد پادشاه حبشه او را به ازدواج خویش درآورد. او بعد از آن یک سال در حبشه بود و در سال هفتم هجری با آخرین گروه مهاجران حبشه به مدینه بازگشت.

ام حبیبه هنگام ازدواج با رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) حدود چهل سال سن داشت. بنابراین در زمانی که کسی جرأت نگهداری و سرپرستی ام حبیبه را نداشت، (چون او دختر ابوسفیان، دشمن درجه یک آن زمان اسلام بود) پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) به حمایت و سرپرستی او اقدام نمود و با این کار هم ام حبیبه را نجات داد و هم با قبیله بزرگ و تاثیرگذار مکه، یعنی بنی امیه، که از دشمنان سرسخت و لجوج آن زمان مسلمانان به شمار می رفتند، رابطه خویشاوندی برقرار کرد تا در نتیجۀ آن باعث نرم کردن دلهای آنها و همچنین پیوند دادن دلهای بسیاری از آنها با اسلام شود. از طرف دیگر خود ام حبیبه نیز عامل بسیار مؤثری برای تبلیغ اسلام در خانواده های مکه شد.

۱۰ـ حضرت صفیه (رضی الله عنها): صفیه دختر حیی بن اخطب رئیس قبیله بنی النضیر بود و سلسله نسب او به هارون، برادر حضرت موسی علیه السلام می رسید. او پیش از ازدواج با رسول اکرم صلی الله علیه و سلم، ابتدا با “سلام بن مشکم” و سپس با “کنانه بن ربیع”، که در واقعۀ جنگ خیبر به دست مسلمانان کشته شد، ازدواج کرده بود.

پس از فتح خیبر در سال هفتم هجری، حضرت بلال او را نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) آورد. چشم حضرت به صورت کبود شدۀ صفیه افتاد و علت آن را پرسید. صفیه جواب داد: شبی در خواب دیدم که ماه در دامان من واقع شده است. صبح خواب را برای شوهرم بیان کردم، او سیلی محکمی به صورتم زد و گفت: مثل اینکه آرزوی محمد در دل می پروری؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: اگر اسلام را قبول کنی، تو را به همسری خود برمی گزینم و اگر بر یهودیت باقی باشی، تو را آزاد می کنم تا نزد قبیله ات برگردی. صفیه جواب داد: نزد رسول خدا برایم ارزشمندتر است. بدین ترتیب بود که پیامبر در همان سال (سال هفتم هجری) او را به عنوان همسر برگزید.

صفیه عشق وافری به پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم داشت و هنگام بیماری آن حضرت بی تابانه گریه می کرد و از صمیم دل از خدا می خواست که دردهای پیامبر را به جان او بیندازد و او به جای پیامبر در بستر بیماری قرار گیرد. ایشان در سال ۵۰ هجری درگذشت و در قبرستان بقیع دفن گردید.

علت این ازدواج آن بود که خودِ مسلمانان راضی نبودند صفیه که دختر رئیس قبیله بنی النضیر بود جز به پیامبر اسلام، به کس دیگری اختصاص یابد. با این وصلت، شخصیت اجتماعی او و عشق وافرش به اسلام نادیده گرفته نمی شد. ایجاد دوستی میان یهودیان و مسلمانان و نیز تشویق و ترغیب یهودیان به پذیرش اسلام را می توان از فواید دیگر این ازدواج برشمرد.

۱۱ـ حضرت میمونه (رضی الله عنها): میمونه دختر حارث خواهرزاده حضرت خالد (رضی الله عنه) از قبیله بزرگ بنی مخزوم بود. میمونه آخرین همسر پیامبر (صلی الله علیه وسلم) می باشد.همسر سابق میمونه، “ابی رهبه” نام داشت که پس از فوت وی میمونه خود را به پیامبر (صلی الله علیه وسلم) هبه کرد. این قضیه در سال هفتم هجری و در سن ۵۱ سالگی میمونه رخ داد. (هبه: نوعی ازدواج می باشد که طبق آیۀ ۵۰ سورۀ احزاب  از احکام اختصاصی رسول خداست و در آن زن، خود را بدون مهر و صداق به پیامبر ببخشد و خود را به همسری پیامبر درآورد. پس چون آیه تصریح قرآن می باشد ابهامی در آن نیست. علاوه بر آن، میمونه از قبیله بنی مخزوم (بزرگ ترین قبایل عرب) بود و قرار گرفتن وی در زمرۀ همسران پیامبر باعث شد تا روابط میان پیامبر و قبیله بنی هاشم با قبیله بنی مخزوم بیش از پیش مستحکم تر گردید.

و به اذعان بسیاری از تحلیلگران بزرگ مانند “گئورگیواین” ازدواج یک اقدام سیاسی برجسته به شمار می آمد؛ چرا که حضرت میمونه هشت خواهر داشت که هر یک همسر رجال برجسته مکه بودند، و گویا حضرت محمد (صلی الله علیه و سلم) بعد از ازدواج با میمونه خویشاوند تمام اهالی مکه می شد. از دیگر نتایج ازدواج پیامبر(صلی الله علیه و سلم) این بود که خالد بن ولید (رضی الله عنه)، سردار بزرگ مکه که نسبت فامیلی با میمونه داشت، با ایشان خویشاوند شد. تأثیر این ازدواج به قدری بود که خالد بن ولید بالای کوه رفت و دربارۀ پیامبر به اطرافیان خود گفت: این مرد که چنین دینی آورده است، اهل خدعه و تزویر نیست.

آری، این بود شرح ازدواج‏های مبارک پیامبر اکرم (صلی الله علیه و سلم) که به حق بسیارهوشمندانه و با در نظر گرفتن تمام مصالح سیاسی، اجتماعی و فرهنگی  صورت پذیرفته بود و حال در جواب آن بی‏خردان مغرض باید بگوییم که اگر پیامبر اسلام در پی ارضای غرایز نفسانی بود، می باید در سنین جوانی به این کار مبادرت می کرد، نه در ۵۳ سالگی که دیگر غریزه ای نمانده و یا رو به کاهش باشد، و یا حداقل با زنان جوان و کم سن و سال و یا باکره نه با زنی که ۵۰ سال یا بیشتر سن دارد و یا زنی که در گذشته دو بار شوهر کرده بود، یا زنی که چند فرزند داشته و یا زنی که پانزده سال از وی بزرگتر بوده و..!!!! آن هم در شرایطی که تعدد زوجات در آن محیط امری عادی محسوب می شد. آن‏هم برای شخصی همچون رسول الله که همۀ آن چه موجب جلب توجه زنان می شود مانند زیبایی، شخصیت فامیلی، شهرت، صداقت، امانتداری و… را دارا بود.

 آری اینگونه بود که با این همه، آن حضرت (صلی الله علیه و سلم)  در پی کام گیری از زنان نبود و در طول زندگی خویش عفیف و پاکدامن بود. این پاکدامنی و اکتفا به زنی بیوه و بزرگسال در عهد جوانی، با واژه هایی بی اساس و بی پایه و بهتان‏هایی که بیانگر تفکر فاسد اتهام زنندگان است، ناسازگار است.

و در آخر قاطعانه می گوییم که پیامبر ما از تهمت‏های بی اساسی که کینه توزان به شخصیت بزرگ و مبارک ایشان وارد می نمایند، مبرّا و به دور است و از ذکر حکمت‏ها و فلسفه هایی که در تعدد زوجاتش توضیح داده شد،‌ در می یابیم که تعدد زوجات ایشان ناشی از دلسوزی و رحم و مهربانی اوست نسبت به جامعه و مستضعفان. چنان که خداوند در وصف او می فرماید: «لَقَد جاءکُم رَسُولٌ مِن اَنفُسِکُم عَزیزٌ علیه ما عَنِتُّم حریصٌ علیکم بالمؤمنینَ رَءُوف رَحیمٌ» یعنی: بی‏گمان پیغمبری (محمد نام) از خود شما (انسانها) به سویتان آمده است، هر گونه درد و رنج و بلا و مصیبتی که به شما برسد، بر او سخت و گران می آید، به شما عشق می ورزد و اصرار به هدایت شما دارد، و نسبت به مؤمنان دارای محبّت و لطف فراوان و بسیار مهربان است.

و صلی الله علی محمد و علی آل و أصحاب محمد و أتباع محمد اجمعین

ومن الله توفیق

حامد اکبری

منبع: سنی نیوز

درباره‌ی سـلیمی

نویسنده و مترجم

همچنین ببینید

قطر ۱۰هزار خانه سیار به زلزله زدگان ترکیه و سوریه هدیه می دهد

وزارت خارجه قطر از ارسال ۱۰ هزار خانه سیار به مناطق زلزله زده ترکیه و …

اسلام سیاسی، آری یا نه؟

اخیرا در ارتباط با اصطلاح «اسلام سیاسی» بگو مگوها و اظهار نظرهایی میان اهل دین …

آیا پروژه (هارپ) عامل زلزله اخیر ترکیه بوده است؟

از ساعات نخست زلزله ترکیه بار دیگر شایعات عجیب درباره احتمال وقوع زلزله بر اثر …

سریال تاریخی دیدنی (سلجوقیان بزرگ)

سریال تاریخی فوق العاده (قیام سلجوقیان بزرگ) بازخوانی مهمترین بخش از تاریخ فراموش شده ایران، …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *