اسلام و دمکراسی.
نویسنده:دکترقرضاوی
مترجم:عبدالعزیزسلیمی
جای بسی تعجب است که عده ای بدون آشـنایی کافی از ماهـیت دمکراسـی آن را کفر یا حداقـل انحرافی آشکار از دین می دانند. درحالی که این یک اصل است که حکم درمورد چیزی تنها پس از آشنایی کافی با آن صحیح است.
آیا دمکراسی مطلوب ومورد نظربسیاری ازملتهای جهان که مردم شرق وغرببرای دستیابی به آن تمام سختی ها و مشکلاتی را متحمل شده و با دیکتاتورها وستمکاران مبارزه می کنند پدیـده ای که بسیاری از صاحب نظران مسلمان آن را مقبول می دانند کـفر و انحراف است ؟
ماهیت دمکراسی:
به دورازتعریفها واصطلاحات پیچیده ماهیت دمکراسی این است که: مردم خودمسئو لین اداره مملکت را انتخاب کنند و در صورت ارتکاب خـطا توسـط مردم بازخواست یاعزل شوند.وهمچنین رویکردهای اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خلاف نظر مردم بر آنها تحمیل نشود.
آیا ماهیت دمکراسی با توجه به این تعریف با اسلام منافات دارد؟ چه دلیلی در قرآن وسنت صحیح پیامبر برای اثبات این ادعا وجود دارد.
واقعیت این است که دمکراسی به روح و ماهیت اسلام بسیارنزدیک است.
برای نـمونه : اسـلام مخالـف پـیشـنمازی کسی است که مردم ازاو ناراضی هستـند. زیرا روایتی داریم که رسو ل خدا فرموده اند: نماز سه نفر یک وجب از بالای سر آنها بالاتر نمی رود. اولین آنها پیشنمازی است که مردم از او بدشان می آید.
و یا این حدیث صحیح که می فرماید : “بهترین رهبران شما کسانی اند که دوستشان دارید و آنها نیز شما را دوست دارند وبرایشان دعا می کنید وآنها نیز دعا گوی شما هستند
قرآن و استبداد سیاسی:
قرآن در آیاتی متـعدد حکام مستـبد را مورد تهاجم قرار می دهد به ویژه درسوره فجر (۶- ۱۲) و. . به این مو ضوع اشاره صریح دارد .
عـلاوه بر این قرآن اطاعت از مستبدین و همرکاب شدن با آنها را شریک جرم شدن با آنان به شمار می آورد و می فرماید :
( اطرافیان و قوم فرعون ازامراواطاعت کردند. درحالی که فرمان فرعون به سوی هدایت نبود. او در روز قیامت پیشاپیش قوم خود بوده و آنها را به سوی جهنم رهبری خواهد نمود …) سوره هود ( ۹۷ و ۹۸ )
اسلام و حکام :
ازنـظراسـلام حکام وکـیل مردم هستـند. مـوکل حـق دارد وکیل خو درا مورد بازخواست قرار دهد. از نظر اسلام رهبر و فرمانروا معصوم نیست بلکه ممکن است دچار خطا و اشتباه گردد وعامه مردم حق دارند درصورت مشاهده خطا وانحرافش او را اصلاح ویا برکنار کنند . حضرت ابو بکرصدیق می فرماید: ای مردم مرا به پیـشوایی شما برگـزیده اند درحالی که من برشما هیچ برتری ندارم اگربر راه حق بودم یاریم دهید، در غیر این مرا به سرراه صحیح باز گردانید… واگرخدا رانافرمانی نمودم هیچ لزومی ندارد شما ازمن اطاعت کنید.
حضرت عمرفاروق نیز می فرماید:خداوند کسی را که عیوبم را به من می گوید مورد رحمت خویش قرار دهد. حضرت علی وقتـی که یک نفر در مورد مـوضوعـی با رای او مخالـفـت کـرد فرمود: رای شما صحیح است و من اشتباه نمودم و این آیه را قرائت فرمود که:
« و فوق کلِ ذی علم ٍ علیم » یوسف:۷۶
(بالاتر از هر آگاهی آگاهتری است.)
آیا انتخاب نوعی شهادت دادن است ؟
در قرآن آمده است :« و اَ شهدوا ذوی عدلٍ منکم » ( طلاق ۲۰ )
(دونفر دادگر ازخود را به شهادت بگیریید.)
کسی که به آدم نالایقی رأی می دهد درواقع اقدام به شهادت دروغ نموده وقرآن آن را هم ردیف شرک قرار داده و می گوید:
« فا جتنبوا الرّجس من الأ وثان واجتنبوا قول الزّور » الحج:۳۰
(از پرستش پلیدی ها “یعنی بتهای جاندار و بی جان”و از سخن و شهادت دروغ دوری کنید.)
همچنین کسی که تنها به خاطر خو یشاوندی – بدون بر خورداری از صلا حیت – یا به خاطر منافع شخصی به کسی رأی می دهد. بر خلاف دستور خدا عمل کرده است. زیرا خدا می فرماید :
« و أقیموا ا لشهادهَ لِلهِ » الطلاق:۳۰
(تنها در جهت رضایت خداوند گواهی بدهید.)
همچنین شرکت نکردن در انتخابات اگر منجر به موفقیت فرد بی لیاقت یا کم شایسه ای بشود درواقع کتمان حق و نافرمانی خداوند به شمار می آید . زیرا می فرماید :
« و لا یابَ الشّهداءَ اِذا دُعُوا » ( بقره ۲۸۲ )
(هر گاه گواهان فرا خوانده شونداز دادن شهادت دریغ ننمایند.)
« ولا تکتموا الشهادهَ و مَن یکتمها فإ نَّهُ آثمٌ قلبُهُ » ( بقره ۲۸۳)
( شهادت به حق را کتمان نکنید هر کس آن را کتمان کند دل او به راستی گناهکار است.)
استبداد سیاسی:
اوّلین مشکلی که مسلمانان در تاریخ با آن روبه رو بوده اند کوتاهی در مورد اصل حاکمیت نظام شورایی بوده است.حق آن بود که مسلمـانان از وضع و حال امپراطوریها و انحراف ها و ستم و رذایلی که زمینه ساز زوال آنها بوده درس و عـبرت می گرفتـند.
امّا متأسفانه مسلمانان از بدترین و زشت ترین پدیده موجود در زندگی سیاسی ایشان یعنی پدیده استبداد با آغوش باز استقبال کردند و آن را در حیات سیاسی خویش به کار گرفتند . در واقع بیشتر گرفتاریهای مسلمانان پیامد وجود حکومتهای مستبد بوده و هست.
علاوه براین کنار گذاشتن شریعت اسلامی و تحمیل علمانیت وسکولاریسم ,اجبار مردم به پـیروی از فرهنگ غرب، سرکـوبی دعـوت اسلامی وزنـدانی نمودن پـیشگـامان
دعوت تنها در سایه شوم حکومتهای مستبدی است که ما خود آنها را پذیرفته ایم .
« آزادی سیاسی یک ضرورت اجتناب ناپذیر »
اوّلین جبهه بیداری اسلامی در دنیای معاصر جنگ بر سر آزادی است.بر همه دلسوزان مسلمان واجب است که برای تحـقـق آزادی صف واحـدی را تشکیل دهند زیرا برترین نیازی که هیچ جایگزینی برای آن وجود ندارد اصل مسلم آزادی است. و در راستای تحقیق این هدف هر راهکار و اصطلاحی که مردم آنرا قبول دارند و مخالف با روح اسلام نیـست ایـرادی نـدارد. بـرای مثـال اگـر دمکـراسـی وسیــله ای آسـان وساختاری سروسامان یافته درراستای تحقق زندگی با کرامت باشد استفاده و بکار گیری آن چه اشکالی دارد.؟
ما نباید گوش خود را بر روی بعضی از اصطلاحاتی که مردم آن هارا قبول دارند ببندیم.
اصل این است که بتوانیم زندگی خدا پسندانه و با کرامتی را فراهم سازیـم تا در سایـه آن بتوانیم با میل و رضایت خویش فرمانروایان و رهـبران خود را انتـخاب کنـیم وحقوق واقعی خویش را بدست آوریم.تحقق دمکراسی و آزادیهای انسانی با هر نام و از هر طریق و راهکاری که صورت پذیرد, بـرای همه یک آرزو است .
(کتاب فقه سیاسی)
span style=”font-family: ‘Tahoma’; font-size: x-small;”
بدعت = نوعی إبداع و نو آوری و حکمت
میشه شما لطف بفرمائید اول بدعت رو معنی کنید . این چیزی که شما گفتید همان بدعت بود
من همچنان منتظر جواب سوالاتی که پرسیده بودم هستم.
سلام علیکم
دین به یک اعتبار به دو بخش ثوابت و متغییرات تقسیم می شوند
۱- ثوابت دین. که گذر زمان و تفاوت مکان و دگرگونی اوضاع و احوال آنها را دچار تغییر نمی نمایند و اساساً نیازی به دگرگونی ندارند که عبارتند از:
الف:ثوابت اعتقادی مانند إیمان آفریدگار انسان و جهان، إیمان به جهان پس از مرگ و…
ب: ثوابت اخلاقی مانند: صداقت، امانت داری و… که در هر زمان و در هر شرایطی مطلوبند. و زشتی و بدی دروغ و تهمت و خیانت که در هر زمان و مکانی نامطوب هستند.
ج-ثوابت عبادتی مانند: وجوب نماز و روزه و…
هرگونه کاستن و افزودن به این اصول و ثوابت بدعت و حرام است.
اما در باره متغیرات و امور انعطاف پذیر مانند: مسائل سیاسی ، اقتصادی،راهکارها و ابزارهای چگونگی تعلیم و تربیت و مدیریت جامعه در ابعاد مختلف، اجتهاد و فتوا و پذیرش تجارب مفید بشری مطلوب هستند و هرگونه اقدام به اجتهاد علمی جمعی در آنها إبداع و نوآوری به شمار می آیند.
اگر وقت کردید و کتاب (سنت و بدعت) دکتر قرضاوی را مطالع کنید.
باسلام خدمت استاد گرانمایه عبدالعزیز سلیمی!
بنده با احترامی که به همه نوشته های استاد قرضاوی دارم ولی یک مشکل در قسمت دیموکراسی نزدم بدون تعریف مانده است.
اول درقسمت تعریف دیموکراسی:آیا تعریف دیموکراسی حکومت مردم وقوانین ساخته شده آنها بالای مردم نیست؟؟؟ که دراین صورت این تعریف با اسلام درتناقض قرار دارد
دیگر اینکه اسلام یک دین کامل است و نیازی نیست که از اصطلاح دیموکراسی استفاده کنیم وباید بجای آن از اصطلاح آزادی اسلامی استفاده کنیم،گرچه میدانم که دردعوت اسلامی نباید درگیر اصطلاحات شویم ولی به نظر من برای بستن دهن مغرضین باید برای ترک این اصطلاح اقدام نمود.
اگر در وضاحت این مشکل مرا کمک کنید خورسند خواهم شد.
برادر تان فهیم عمر از افغانستان
بسم الله الرحمن الرحیم
دوست گرامی جناب فهیم عمر السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
۱- چنانچه کتاب«فقه سیاسی» و کتاب «الدین و السیاسه» ایشان را که اینجانب توفیق ترجمه آنها را پیدا نموده ام مطالعه فرموده باشید. ایشان دمکراسی را به عنوان راهکاری تجربه شده برای مدیریت جامعه نگاه می کنند و در واقع دمکراسی به هیچوجه مصدر تشریع و قانونگذاری نیست. و بر خلاف دیدگاه برخی از گرایش های اسلامی دمکراسی نه اینکه بدعت نیست بلکه با اندکی تعدیل و اجرای درست آن توسط دینداران و یا قانونمندان تکنوکرات نوعی إبداع و نو آوری و حکمت است.
۲- از نگاه دکتر قرضاوی دمکراسی با شیوه اداره جامعه با روش شورا و بیعت و عزل و نصب حاکمان بسیار نزدیک است.
برای اطلاع بیشتر این مقاله می تواند تا حدودی به شما کمک کند.
http://www.penous.net/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&p=2585
سلام علیکم و رحمه الله.
چند مورد در این مقاله هست که اگه خود آقای قرضاوی خلافشو انجام داده باشند پس (( لم تقولون ما لا تفعلون))
و اگر این چنین چیزی انجام نداده باشند ما در اینجا از رهروان مکتب فکری ایشان این را دیده ایم.
اول در مورد قرآن استبداد که ایشون فرمودن :قرآن در آیاتی متـعدد حکام مستـبد را مورد تهاجم قرار می دهد به ویژه درسوره فجر (۶- ۱۲) و. . به این مو ضوع اشاره صریح دارد .
عـلاوه بر این قرآن اطاعت از مستبدین و همرکاب شدن با آنها را شریک جرم شدن با آنان به شمار می آورد و می فرماید :
( اطرافیان و قوم فرعون ازامراواطاعت کردند. درحالی که فرمان فرعون به سوی هدایت نبود. او در روز قیامت پیشاپیش قوم خود بوده و آنها را به سوی جهنم رهبری خواهد نمود …) سوره هود ( ۹۷ و ۹۸ )
آیا حکومت مصر در قبل از این انقلاب مستبد نبودن؟اگر بودن چرا ایشون باهاشون همکاری میکرد؟انسان باید موضع مشخصی داشته باشه نه اینکه مثل گل افتابگردان هر لحظه جهتشو تغییر بده.و اما رهروان در ایران : چرا وقتی آقای احمدی نژاد به ریاست جمهوری رسید و در رسانه ی ملی کاملا اصحاب کرام حضرت معاویه و حضرت طلحه و حضرت زبیر را به باد ناسزا گرفت آقای پیرانی رئیس اخوان ایران اولین نامه فدایت شوم(تبریک باد) رو برای ایشان فرستادن؟چرا ایشون با حکومت همکاری میکنن؟
باز در این مقاله نوشتین که : کسی که به آدم نالایقی رأی می دهد درواقع اقدام به شهادت دروغ نموده وقرآن آن را هم ردیف شرک قرار داده و می گوید:
« فا جتنبوا الرّجس من الأ وثان واجتنبوا قول الزّور » الحج:۳۰
(از پرستش پلیدی ها “یعنی بتهای جاندار و بی جان”و از سخن و شهادت دروغ دوری کنید.)
اگر اینطوره چرا شما اخوانی های ایران برای میرحسین تلاش میکردید که رای بیاره؟؟بعدش چرا تا دیدید رای نیاورد زود به احمدی نژاد تبریک گفتید؟واقعا قباحت داره که شما دم از دین میزنین البته برای شما فقط قدرت گرایی حکم هستش نه اسلام
سلام علیکم.
دوست عزیز! اگر به زندان رفتن، شکنجه دیدن، تبعید شدن و سال ها ممنوع الورود بودن دکتر قرضاوی به مصر را به وسیله دولت های سکولار وابسته به صهیونیسم، شما همکاری می دانید؟ سخن شما خیلی صحیح و سنجیده است.!