عبدالعزیزسلیمی
هنگامی که از صاحب خانه ای که خانه اش مورد تهاجم قرار گرفته و او را از بیشتر بخشهای ان بیرون کرده اند،خواسته می شود که با مهاجم مهربان باشد وبا او صلح و سازش نماید و بر رویش لبخند بزند ،و از او به خاطر بخشهای باقیمانده ی خانه اش تشکرکند.
زمانی که از شلاق خورده خواسته می شود داد و فریاد سر ندهد، تا فریادش شلاق بدست را آزرده خاطر نگرداند و سرش را به درد نیاورد !
زمانی که قربانی را به آرامش فرا می خوانند ،تا تکان و تقلای او مانع اقدام قصاب نشود و کفش و لباس او را خون آلود نگرداند!
آنگاه که خانم محترم و پاکدامنی مورد تعرض قرار می گیرد و او با چنگ و دندان از حرمت و حیثیت خود دفاع می کند ،از او خواسته می شود که مقاومت نکند تا مزاج متجاوز مختل نشود، و لذت تجاوز را به کام او تلخ نگرداند!
زمانی که برای دقت هدف گیری موشک های شلیک شده از هلیکوپترهای آپاچی آمریکایی به وسیله ی شیاطین یهود ،که شیخ فاضل و مجاهدی را که از نماز بامداد بر روی ویلچر او را باز میگردانیدند،به شهادت می رساند، هورا کشیده می شود ومورد تحسین قرار می گیرد !
وقتی از کودکی که در آغوش مادر هدف تیر شیاطین شراره به دست یهود قرار گرفته و خونش آغوش و دامان مادر را رنگین می کند، پرسیده می شود که به چه گناهی کشته شده ای و او از دادن پاسخ باز می ماند !
زمانی که کارگزاران آمریکایی،انگلیسی واسرائیلی سازمان ملل در برنامه نفت در برابر غذا و دارو برای مردم عراق ده میلیارد دلار آن را -که دست کم دو میلیاردآن متعلق به مردم کردعراق است – می دزدند، و در طول یازده سال محاصره اقتصادی یک ونیم میلیون انسان عراقی از کمبود غذا و دارو تلف می شوند!
زمانی که مجسمه بزرگ آزادی نیویورک برای آنکه صدای آزادیخواهی ملت های فلسطین، چچن ، فیلیپین ،کشمیر ، عراق و کردستان ترکیه و… را نشنوند انگشتان خود را در گوش خویش فرو می برد!
آنگاه که بولدوزرهای شیاطین یهود درختان زیتون پیر زنان و یتیمان فلسطینی را قلع و قمع می نمایند و اگر اعتراض کنند با باتوم و قنداق تفنگ سربازان هرزه و سرمست و وحشی صهیونیست روبه رو می شوند؟!
زمانی که دشمنان تاریخی ملت کرد در پی آنند “نژادپرستی” را جایگزین “خدا پرستی” بگردانند، و تاریکی را بر نور پیروز نمایند!
هنگامی که حاکمان مردم مسلمان با نام اسلام به اسلام خیانت می کنند و در برابر بت آمریکا ، اسرائیل و انگلیس سر تعظیم فرود می آورند ، و خود نیز مردم مسلمان را از عدالت و دادگری و آزادی محروم می نمایند!
زمانی که حکام مسلمین به ماموریت های خود در جهت جلوگیری از توسعه سیاسی و اقتصادی جهان اسلام مغز ها را در سیاه چال ها می اندازند یا برای خدمت به غربی ها به خارج فراری می دهند!
درشرایطی که زمامداران صهیونیست شده ی آمریکا از یک طرف رهبران ، حکومتها و احزابی را مورد حمایت همه جانبه قرار می دهند و از طرف دیگر رهبران و حکومت ها و احزاب دیگری را قلع و قمع می کنند و فریب خورده و یا سیاستمدار تجارت پیشه ای را در آغوش می گیرند و مبارزی را چشم بسته تحویل مزدوران دیگر خود می دهند!
زمانی که ” ستم و تجاوز وجنگ ” را “دادگری و آزادسازی و صلح ” می نامند و تروریسم افسار گسیخته دولتی و قتل عام دسته جمعی و غارت ثروت های مردم را “ گسترش دمکراسی و دفاع از خود “و مقاومت و مبارزه را ” تروریسم “می نامند!
وقتی که چشمان سر سپردگان و باز ی خوردگان به سراب آزادی و دمکراسی دشمنان که دامی دیگر و دروغی دیگر بیش نیست ، خیره می شوند و نمی دانند که کتاب دروغ های دشمنان ، پرفروشترین کتاب سال کشورشان بوده است!
آنگاه که وارثان همه فراعنه تاریخ عزیزان را ذلیل و ذلیلان را ندیم خویش می نمایند! و بنام و بهانه امنیت صدها عالم ودانشمند را در پایتخت هارون الرشید و عمر بن عبدالعزیز در یک سالن لخت و عریان شبانه روز در کنار هم در بند می کشند!
زمانی که فریبکاران و مدعیان آزادی بیان و اطلاع رسانی و تحلیل آزاد وقایع مراکز تلویزیون های مستقل را به بمباران تهدید نموده و دفتر های آنها را در کابل و بغداد هدف قرار می دهند وخبرنگاران آنها را که چشم و گوش مردم مظلوم عرب و مسلمانند به قتل می رسانند!
زمانی که دشمنان دین و بشریت با نام دفاع از دمکراسی به دنبال پیشگیری از دمکراسی واقعی هستند و می خواهند مردم فراموش کنند که ده ها سال است از بدترین و شرورترین دیکتاتور ها حمایت می نمایند!
وقتی که دشمنان ملتی به سراب وعده های استعمارگرانی -که آنها را به انتقام پیروزی ها و قهرمانی های بزرگانی مانند صلاح الدّین ایوبی در میان چهار کشور دیگر تقسیم کرده اند – خیره می شود و سیاست مداران تجارت پیشه بر ریشه فرهنگ و تاریخ و مبارزات و دین ملت خود تیشه می زنند!
در چنان شرایطی همه ارزش های آسمانی و زمینی بی رنگ می شوند، معیارها مختل می گردنند، امید ها به نا امیدی تبدیل می شوند، حق و باطل با هم مشتبه می گردند، و گرگ خود را در پوست میش مخفی می کند، و روباه ردای زهد و تقوا بر دوش می اندازد، و واژه ها معانی دیگری پیدا کرده و مردم به فرهنگ لغت جدیدی نیاز پیدا می کنند، و در آن لغتنامه می بینندکه ” ظلم ” را ” عدالت ” ، ” بردگی ” را ” آزادی ” ، “ استبداد” را ” دمکراسی ” ، ” تبعیض ” را ” مساوات ” ، ” زورگویی غارتگران و مستکبران ” را ” گفتگوی میان تمدن ها و ادیان ” ، ” تبعیت ” را ” تعاون ” ، ” قتل ” را عین” زندگانی ” ، ” فساد ” را ” اصلاح ” ، ” فریاد مظلوم ” را ” تروریسم ” ، ” مجاهد ” را “مجرم ” و ” شهادت و از جان گذشتگی ” را ” خودکشی و انتحار ” معنی می کند .
در چنان شرایطی شرایع و قوانین کنار نهاده می شوند و قانون جنگل حاکم می گردد و “منطق قدرت” جای را بر “منطق عقلانیت” تنگ می کند، و زورگویان و زورمداران عملاً همچون فرعون به همه می گویند:
« ما اَراکم الّا ما اَری و ما اَهدیکم الّا سبیل الرّشاد » غافر: ۲۹- ۴۰
” من بجز دیدگاه و نظر خود چیز دیگری را برای شما نمی پذیرم و به غیر از راه درست راهی را برایتان نمی نمایانم.”
و به آن هم قناعت نمی کنند و می گویند:« هر کس با ما همراه نیست ،دشمن ماست.»
و “جنگ ما جنگ صلیبی جدیدی است” و در عمل می گویند:
« اَنا ربّکم الاعلی » النازعات ۷۵- ۳۴
« من فرمانروای برتر شما هستم.»
اما سرنوشت محتوم ستمکاران و زورگویان بجز خواری و درماندگی دنیوی و اخروی چیز دیگری نخواهد بود، و:
« سیعلم الّذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون.» الشعرا:۲۲۷
“و کسانی که ستم می کنند خواهند فهمیدکه بازگشتشان به کجا و سرنوشتشان .چگونه خواهد شد”
۸۹/۱۲/۱۵