توجه به توصیه ی آموزه های دینی، تجارب مفید و فطرت سالم انسانی ، ایجاب می کنند که هر کس حد توان و وسع علمی و تخصصی خویش را بشناسد و به پاسداشت احترام به شخصیت خویش، حقوق و حرمت دیگران و همگرایی جامعه ، پایش را از آن فراتر ننهد ؛ اما متأسفانه این قاعده در میان بسیاری از جهان سومی ها ؛ به ویژه مردمان ساکن خاورمیانه رعایت نمی شود و این درد عارض بسیاری از مسئولان و نخبگان جامعه هم شده و متاسفانه ویروسش هم مسری است .
همه می دانیم و عملا ًهم دیده ایم که:
- استادکار ندانمکار به خانه و وسائل مردم زیان می رساند.
- روحانی و ملای نادان و ناپرهیزکار؛ تیشه بر ریشه دین و ایمان مردم می زند.
- روانشناس روانی ؛ روان مردم را آشفته می سازد.
- پزشک تجارت پیشه ، مال مردم را غارت و با سلامتی و جانشان
بازی می کند. - قاضی طماع و قانون گریز ، حق دیگران را پایمال می نماید.
- در تحلیل و تبیین مسائل سیاسی و حقوق و روابط بین الملل؛ تحلیلگر غیر متخصص به مخاطب خود آدرس غلط می دهد.
- گزارشگر متعصب و غیر حرفه ای نیز واقعیت ها را وارونه نشان داده و مردم را دچار سردرگمی می نمایند.
لازم به یادآوری است که وجود هویت های گوناگون ملی، نژادی و تفاوت بینش، منش و روش انسان ها، احزاب و دولت ها ، سنتی الهی و پذیرش و احترام به آن ها در چهارچوب ارزش های اخلاقی و قوانین محلی و بین المللی، لازمه ی کسب آرامش و امنیت اجتماعی است ؛ چرا که تنها قانون، شریعت و اخلاق می توانند آن تفاوت ها را مدیریت و انسان ها را از تلاش برای حذف یکدیگر باز دارند.
خمیده شدن پشت جوامع شرقی و غربی زیر بار کج قومی گرایی فارسی، ترکی، عربی کوردی، ژرمن و اسلاو … و رشد علف هرز تعصبات فرقه ای شیعی، سنی و کاتولیک و پروتستان از یک سو و ناپرهیزکاری و تباهکاری بسیاری از رهبران دینی و سیاسی در برابر توسعه علمی، سیاسی ، امنیت و پیشرفت آن جوامع همیشه چالش بزرگی بوده است.
با کمال تأسف رویش آن علف های هرز در زمین ذهن و اندیشه بسیاری از مردم خاورمیانه ؛ بستر مناسبی برای بروز نزاع های دامنه دار و مانع جدی برای توسعه علمی، سیاسی و اقتصادی فراهم ساخت و شوربختانه هنوز هم تبعات آن بلا ، همچنان بر دوام است.
البته مطالبه گری برای اعاده ی حقوق ملی، مذهبی از راه های مدنی و قانونی، حقی شرعی و مورد تأیید تمامی مواثیق و منشورهای بین المللی است، همان گونه که گام نهادن در راه خشونت و امنیت یک کشور را مورد تهدید قرار دادن، از منظر همان قوانین ، ناپذیرفتنی است.
تعصب نژادی برخاسته از باورهای رژیم بعث عراق و بی توجهی به مطالبات بر حق مردم کورد ، بستر بروز جنگ های خونبار و طولانی شد ، هم چنین گروه های کورد ایرانی نیز ، پس از انقلاب برای دستیابی به همان خواسته ها دست به اسلحه بردند . اندیشه های پان ترکیزم حاکم بر ترکیه و تلاش آن برای محو هویت قومی و نژادی ملت کرد نیز زمینه را برای نزاعی مسلحانه در آن کشور فراهم نمود، و حتی پس از بر روی کار آمدن دولت حزب عدالت و توسعه ، در سال ۲۰۰۴م و دگرگونی های بنیادین در رویکرد و عملکرد دولت مردان جدید، جنگ به دلایلی همچنان ادامه پیدا کرد.
متأسفانه اضافه بر دولت های غربی و شرقی و دول رقیب منطقه ای نیز بدون رعایت ارزش های قانونی و اصول اخلاقی از انگیزه های قومی و مطالبات بر حق مردم کورد جهت رفع ستم ملی، مذهبی و طبقاتی برای دستیابی به اهداف خود و گرفتن امتیاز از طرف مقابل ، برخی از گروه و گرایش ها را حمایت پیدا و پنهان کرده و هرگاه طرفین از در گفتگو و مصالحه بر می آمدند ؛ طرفی سوم ، برای ناکام نمودن آن وارد عمل می شد .
اکنون هم به دنبال آغاز عملیات ارتش ترکیه در شمال سوریه که بازتاب سیاسی و رسانه ای گسترده ای به دنبال داشت ، رقیبان سیاسی و نظامی و تقاطع مصالح میان دولت های آمریکا، سعودیه، روسیه، ایران، ترکیه در آن کشور ، ضمن محکوم شمردن هر گونه عملیات نظامی ناسازگار با قوانین و عرف بین المللی و هدف قرار دادن عمدی و آواره نمودن مردم غیر نظامی ، بر این باورم که ارزش های انسانی و اخلاق و قانون مداری ایجاب می کنند که تنها پس از بررسی پیشینه نزاع، اهداف طرف های در گیر بر پایه نتیجه ی بررسی کارشناسان حقوق و روابط بین الملل ، و بدور از دخالت احساسات و تعصبات نژادی و مذهبی موضع گیری کنیم.
اما چنانچه به هر دلیل ، خواستیم در برابر اهداف و انگیزه های این عملیات موضعی داشته باشیم، به نظر شما آیا شایسته تر، منصفانه تر و آزادمنشانه تر نیست که ضمن محکوم نمودن کشته و زخمی شدن مردم کورد و آواره گردیدن هزاران نفر از ساکنان ستمدیده ی مناطق مورد حمله که غالبا غیر نظامی کورد و عرب شمال سوریه هستند ؛ چهره ی منصفانه تری از قضاوت هایمان را به نمایش بگذاریم ؟
- هر گونه فتنه گری، آشوب طلبی و جنگ افروزی برخی از دولت ها و گروه ها
- بکارگیری مکرر سلاح شیمایی توسط رژیم بعثی بشار اسد ، به گواه گزارش سازمان های بین المللی که سبب کشته شدن صدها غیر نظامی گردیده است ، را نیز محکوم کنیم و هم چنین
- کشته شدن ۱۷و زخمی گردیدن حدود ۷۵ نفر از مردم غیر نظامی شهرهای کردنشین داخل ترکیه
- کشتار بیش از یک میلیون انسان سوری و آواره شدن بیش از دوازده میلیون نفر دیگر در داخل و خارج کشور، توسط آن رژیم و دولت های هم پیمان آن- که ۴۵۰هزار نفرشان مردم کورد رانده شده به ترکیه هستند را بخاطر بیاوریم و مشکوک باشیم به این
- بسیج رسانه ای و بکارگیری شبکه های اجتماعی ، برای کوبیدن بر طبل نزاع های قومی و مذهبی در راستای بهره برداری سیاسی را در نظر بگیریم و تامل کنیم که سرکوب و به حاشیه راندن بیش از ۱۲ حزب کوردی سوری، غالباً با گرایش فکری اسلامگرا یی و نزدیک به حزب دمکرات عراق و مستقل و هم چنین
- خاک و وطن فروشی، برادر کشی، بده بستان کاری های سیاسی و ( گندکاری) برخی از سران احزاب کوردی را نیز محکوم کنیم؟
- و آیا نشانه دگرپذیری و دمکرات منشی نیست که از اهانت به ارزش های دینی و ناسزاگویی به شخصیت های مورد احترام میلیون ها انسان، خودداری نماییم و گویندگان و نویسندگان آن ها را نیز محکوم کنیم ؟
آیا وقتش نیست تا تمام شعارهای پر طمطراق از دگر پذیری و تحمل و رواداری را در این موقعیت حساس ، جامه ی عمل بپوشانیم ؟
عبدالعزیز سلیمی