صابر گلعنبری، کارشناس مسائل خاورمیانه
دیپلماسی ایرانی – یک روز التحریر قاهره همه را غافلگیر میکند و برای نخستین بار پس از انقلاب ۲۰۱۱ دوباره تظاهرکنندگان را به آغوش میگیرد و روز دیگر میدان التحریر در بغداد.
تظاهرات مردمی این روزهای عراق از دو جهت غافلگیر کننده بود، نخست از جهت شروع یکباره و بدون اعلام آن و دیگری هم از جهت حجم گسترده و شیوع سریع آن به انحای کشور. اما به نظرم این تظاهرات برای تحلیلگران بیطرف عراقی و غیر عراقی غیرمنتظره نبود.
این غیرمنتظرگی در موج نارضایتی عمومی قابل مشاهده بود که در نتایج چهارمین انتخابات پارلمانی عراق بعد از سال ۲۰۰۳، در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ خود را به شکل هشدارآمیزی نشان داد؛ اما جدی گرفته نشد. در این انتخابات شاهد پایینترین سطح مشارکت مردمی با ۴۴ درصد بودیم که دلیل آن احساس یاس و نارضایتی عمیق مردم عراق از نظام سیاسی حاکم بود.
در همان زمان هم، نگارنده در تحلیلی بیان داشت که تحریم اکثریتی خودخواسته انتخابات آتشی زیر خاکستر است و احتمالا در آینده بروزی قدرتمند داشته باشد. این خشم عمومی هم دو عامل مهم دارد: یکی مشکلات فزاینده معیشتی و اقتصادی و دیگری نومیدی مردم از نظام سیاسی حاکم در رفع این مشکلات. البته این مشکلات نتیجه طبیعی چهار دههِ پرتنش در این کشور است: جنگ ویرانگر با ایران در دهه هشتاد میلادی، تحریم بیامان در دهه نود میلادی قرن پیش، حمله آمریکا در دهه نخست قرن بیست و یکم و پیامدهای آن و جنگ با داعش و دیگر گروهها در دهه دوم همین قرن.
مردم عراق در دو دهه اخیر در کنار این مشکلات چون هنوز امیدی به نظام برآمده از جنگ ۲۰۰۳ داشتند، به نوعی تحمل کرده و خواستههای آنهای به تامین امنیت جانی تنزل یافته بود و به همین خاطر هم در سه انتخابات (۲۰۰۵، ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴) با وجود پدیده انفجارهای خیابانی، مشارکت بالای ۶۰ درصد داشتند. اما امروز پس از تحقق امنیتی قابل قبول به دنبال شکست گروه داعش و از میان رفتن دشمن مشترک، از یک سو، مشکلات عمومی از نبود برق و آب گرفته تا فرصتهای شغلی برای جوانان جویای کار، خود را بیش از گذشته نشان میدهند و از سوی دیگر، مردم عراق بیش از هر زمانی امید خود را به نظام حاکم برای حل این مشکلات از دست داده و هر روز شاهد گسترش فساد، رانت و ناکارآمدتر شدن آن هستند.
دلیل هم این است که این نظام با وجود این که پارلمانی بود و ظاهری دموکراتیک، خروجی آن دموکراتیک و برآیند خواست عمومی مردم نیست، بلکه همه چیز در واقع تحت تاثیر توافقات و زد و بندهای سیاسی است؛ از انتخاب شخص رئیس جمهور و نخست وزیر گرفته تا وزرا و دیگر مقامات کشوری و استانی. البته خود توافق ذاتا امری پسندیده است، اما وقتی سازوکاری غیردموکراتیک دارد و بر پایه سهمخواهی سیاسی، فرقهای و قومی استوار میگردد، مشکلزا و نتیجه هم فراگیر و نهادینه شدن فساد و فشل نظام سیاسی و حذف کلی چیزی به نام شایستهسالاری است؛ تا جایی که شخص نخستوزیر احیانا حتی قادر به تغییر وزیر ناکارآمد خود نیست.
مساله مهم دیگر این که آنچه از التحریر قاهره تا التحریر بغداد و دیگر التحریرها در منطقه در جریان است، گویای یک نکته کانونی است و آن هم بحران دولت – ملتی است که تازگی ندارد، اما بروز آن امروزه بیش از هر زمانی است.
همین بحران ریشهدار خود ریشه دیگر بحرانهای چند لایه و پیچیده اما مرتبط منطقه است. یعنی اگر این بحران دولت ملتی در یمن، عراق، سوریه، مصر، لیبی و غیره نبود که نه برخی از آنها به عرصه دخالت وتاخت و تاز قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای تبدیل میشد و نه این موجسواریها بر رنجهای ساکنان خسته خاورمیانه اتفاق میافتاد.
منطقی این است که در این قاب به تحولات این روزهای عراق نگریسته شود و حواله صرف آن به دخالتهای خارجی بیانگر فهم نادرست این تحولات است. بله! این وسط تلاشهای رسانهای و غیر رسانهای جدی صورت میگیرد تا تظاهرات تشدید و به عرصه تصفیه حسابهای منطقهای و فرامنطقهای و نزاع میان ایران و عراق به ویژه در آستاته مراسم اربعین تبدیل شود و این چیزی نیست که مغفول بماند.
قدرت و نفوذ آمریکا و عربستان در عراق در میان احزاب و جریانهای سیاسی و دولت است و در سطح مردمی در این حد نیست که همزمان بتواند صدها هزار نفر را در انحای این کشور به خیابانها بیاورد و هیچ گروهی هم این تظاهرات را بر عهده نگرفته است. در واقع مفروض این نگاه این است که آمریکا و عربستان اینقدر در عراق قدرت دارند که قادر به راهاندازی تحرکات گسترده در این حد هستند. اما در سایه حوادث ناگواری از جمله برخورد نامناسب با برخی گردشگران و دو دیپلمات عراقی و غیره، وارد کردن اتهام وابستگی یا فریبخوردگی به صدها هزار معترض عراقی از طریق انتساب اعتراضات آنها به خارج میتواند در سایه شایعات و تبلیغات دیگر طرفها مسبب اختلاف افکنی بیشتر میان دو ملت عراق و ایران شود.