گذری بر مراسم پاسداشت استاد دکتر مصطفی خرم دل.
ماموستای آیینی، قرآن پژوه شهیر، دکتر مصطفی خرم دل؛
اگر قرار باشد در این مقال، مقام والا و جایگاه علمی دکتر خرم دل در جامعه اهل سنت ارائه شود؛ مطمئنا کلام در بیان شأن شخصیت بی نظیر ایشان کم می آورد.
دکتر خرم دل، تئورسین اسلامگرای کورد ایرانی که نزدیک به شش دهه با فعالیت علمی، و تلاشی بی نظیر در پی ترجمه ی دقیقی از اسلام به ملت کورد بود.
و با تالیف کتاب دستور زبان کوردی و مکالمه روزمره این زبان، برادری خویش را به ملتش ثابت کرد. تا بتواند با هم سویی آثار دینی اش با آثاری که در زمینه ی زبان و ادبیات کوردی نگارش نموده؛ به نقطه ی اوج این مهم برسد.
و این پیام را به ناسیونالیست های کورد برساند که حجره، دین و مفاهیم اسلامی عمیق تر و وسیع تر از آن است که مولد فاشیسم بوده و در پی تضعیف ملت ها برآید.
پاسداشت امروز و استقبال فوق العاده ی مردم فهیم کورد و شخصیت های ممتاز جریانات مختلف اهل سنت اعم از شخصیت های مطرح دانشگاهی، حوزوی و همچنین عامه مردم-تا حدی که بالای چند صد نفر به دلیل نبود صندلی خالی، مجبور به بازگشت به خانه هایشان شدند-حامل این پیام بود، که امثال دکتر خرم دل، نقطه ی ثقل جریان های اسلامگرای مقیم کوردستان ایران است. و هنوز پیکر اهل سنت در حال نفس کشیدن است و پتانسیل وحدتی از جنس امروز، جهت یک صدایی این پیکر نیمه جان وجود دارد که صدای آرامش، صلح و همزیستی را به افکار و عقاید مختلف برساند. طنین انداز شدن آوای دلنشین گروه یاران برای اولین بار در محیط دانشگاه کردستان و قرائت پیام ناخوانده ی بیست و اندی سال پیش نیز از نوع همین صداهاست که مخاطبش ملت و مردم کوردستان بود.
سخنرانی حماسی روحانی شیعه مذهب؛ محمد علی کوشا در ابراز تقریب فکری و ایجاد برادری، با یک روحانی اهل سنت و البته دانشگاهی را میتوان فصل جدیدی از نگاه روحانیون اهل تشیع به شخصیت های اهل سنت دانست. همچنین خطابه ی پر احساس دکتر محمود ویسی در بیان ممتاز بودن شخصیت استاد خرم دل به عنوان الگو و موثر در تنویر افکار مسلمانان کورد زبان، حضور اساتیدی چون ملا شفیع برهانی، ملا احمد نعمتی، ملا عبدالرحمن یعقوبی، ملا ابوبکر حسن زاده، ملا عبدالعزیز سلیمی، ملا حسین علیمرادی، ملا محمد خضر نژاد، ملا ابراهیم مردوخی، ملا علی رحمانی، دکتر محمود ابراهیمی، کاک رزگار مرادی، و دهها تن از روحانیون مستقل یا وابسته به احزاب دینی سرشناس کوردستان در این مراسم، نوید ایجاد نوعی تکامل و پویایی نو در میان اسلامگراهای کورد میدهد که در پی وحدت و یک صدایی اهل سنت در جریان است.
اما پیام آخر دکتر خرم دل در این که (تا جان در بدن دارم، میخوانم و می نویسم) در واقع پیامی از بدنه ی نیمه جان اهل سنت کورد به نمایندگی ایشان، به عموم ملت کوردستان بود. که ما اسلامگرایان اهل سنت، تا آخرین نفس مان میخوانیم و می نویسم و صحنه دعوت عملی و تئوری را ترک نخواهیم کرد.
عدنان حسینی راد، دانشجو و طلبه علوم دینی
خاطره ای بیاد ماندنی از استاد دکتر مصطفی خرم دل??
#داود روحانی
در سال ۱۳۶۷ شمسی به شبانه روزی مقطع راهنمایی شهرستان کامیاران که در روستای موچش قرار داشت جهت ادامه تحصیل به آنجا رفتم..دقیق یادم نیست که در چه فصلی بود نزدیک جشن قربان بود که بچه ها هرکدام به خانه خود میرفتند منم در این فکر بودم که اگر به روستا برگردم خیلی دور است به محض رسیدن به خانه باید فورا برگردم . بالاخره تصمیم گرفتم که به شهر سنه به منزل دایی بروم . تا رسیدن به شهر دیگر غروب بود اون شب خوابیدیم روز بعد همراه دایی رفتیم به مسجد سید قطب در محله ظفریه برای ادای نماز عید.. هنگامی که در مسجد نشسته بودم نگاهم به اون ردیف اول متوجه شد که چند نفری رو به مردم نشسته اند و با هم دارند صحبت میکنند. از دایی پرسیدم اون افراد چه کسانی هستند دایی فرمودند : آقایان دکتر خرم دل(بانی ساخت مسجد ) محمدشیخ الاسلامی (امام مسجد) دکتر مسعود قادر مرزی ،دکتر ابراهیمی، محمد صدیق فرهادی و…. هستند . اون موقع منم اسم دکتر ابراهیمی و دکتر خرم دل شنیده بودم . از دیدن آنها خیلی خوشحال شدم. در این هنگام آقای محمد صدیق فرهادی بلند شدند و شروع کردند به سخنرانی در بین صحبت هایشان دقیقا این مطلب بیان داشتند که ملا خدر روار با کفش هایش(کلاش) روی آب راه رفته و خیس نشده است . فورا دکتر قادرمرزی بلند شدند و فرمودند این مطلب واقعیت ندارد و فرمودند شماها تا کی از این خرافاتها دست برنمی دارید . دکتر خرم دل نیز با بیان مطالبی زیبا و قانع کننده همراه دکتر قادرمرزی شد . و آقای فرهادی هی داشت به ایشان تهمت وهابی میدادند . خلاصه در مسجد همهمه ای برپا شد.تا اینکه به وساطت مرحوم شیخ الاسلام پایان یافت.و نماز به امامت مرحوم شیخ الاسلام اقامه گردید.از اون موقع که دکتر چنین موضعگیری شجاعانه ای گرفتند تا حالا محبوبیتش تو قلبم جا گرفته است . استاد زمانی که در سنندج بودند زحمات زیادی در راستای بهره رساندن دین خدا به مردم با سخنرانیها و تدریس در دانشگاه و محافل علمی کشیدند . اما با بی مهری مسئولان وقت مواجه میشد تا جایی که استاندار وقت رحیمی (اختلاس )با توجه به شنیده ها ایشان را مجبور به ترک سنندج کرد و به زادگاه خویش مهاباد برگشت .
و اینکه خیلی دوست داشتم در بزرگداشت استاد فرزانه شرکت کنم ، متاسفانه کار داشتم و نتوانستم در این پاسداشت حضور یابم . چون شرکت در این بزرگداشت نصیب اینجانب نگردید خواستم با بیان این خاطره یادی از دکتر و عالم فرزانه اهل سنت کوردواری کرده باشیم .
بزرگداشتش گرامی، تنش سالم،دستش باصلابت