آخرین خبرها

حقوق زن و مرد در اسلام ، عدالت، نه برابری کامل

imagesحقوق زن و مرد در اسلام ، عدالت، نه برابری کامل
عدالت، مساوات، احسان
امام راغب اصفهانی در توضیح واژه ی (عدل) می گوید: عدالت و معادله به معنی مساوات و برابری است. عدالت یعنی تقسیم یک چیز به طور برابر. در روایات آمده: با عدل آسمان ها و زمین استوار شده اند. یعنی اگر یکی از ارکان دنیا بیش تر یا کمتر از بقیه باشد نظم و هماهنگی عالم بر هم می خورد…[۱].
وی در توضیح واژه ی (سوی) و مساوات می گوید: مساوات برای اندازه گیری مساحت، وزن و پیمانه است. گویند این پارچه با آن پارچه برابر و مساوی است، این درهم با آن درهم مساویست، گاهی در کیفیت هم به کار می رود، مانند این سیاهی با آن سیاهی مساویست …[۲].
از این سخن روشن می شود که عدالت در بر گیرنده ی مساوات است و مساوات بخشی مهم از عدالت می باشد. خداوند حکیم این نکته را تأیید کرده و در بیش تر قوانین متعلق به زن و مرد اصل مساوات را رعایت نموده است[۳] و تفاوت های بیولوژیک و نقش های جسمی آنان را مانع برابریشان قرار نداده است، چون این تفاوت ها تأثیر چندانی در انسانیت آنان نداشته و از پیاده شدن عدالت که مفهومی است گسترده تر و فراتر از مساوات، پیشگیری نمی کند. اسلام پایه های مساوات را استوار کرده و بر مساوات در اخلاق و ارزش های انسانی پا فشرده است. تنها ام البشر حوی را در نخستین اشتباه آدمیان مقصر ندانسته و بر مساوات در تکلیف و حمل امانت تأکید ورزیده است. بر مساوات در اهمیت، نقش، حقوق، تکالیف، ثروتمندی عموم و مشارکت در زندگی اهتمام دارد.
پاسخ به ایرادات:
  1. قرآن گفته مرد و زن از یک جسم و از یک نفس آفریده شده اند، و حوی بر اساس درست ترین تفسیر و برداشت از همان چیزی به وجود آمده که آدم از آن خلق شده است و از پهلو و دنده ی آدم و یا از اندام های دیگرش آفریده نشده است: (یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیراً وَنِسَاء) [۴] «ای مردم! مواظب خداوندی باشید که شما را از یک نفس آفریده و همسرش را نیز از همان نفس آفریده است، و از آن دو مردان و زنان بسیاری را پراکنده است». «رازی از ابومسلم نقل کرده که (و همسرش را از همان نفس آفرید) یعنی آدم را از جنس زنش آفرید تا همانند هم باشند. پس ریشه ی بشر به زن و مردی برمی گردد که از یک جسم و از یک ماده آفریده شده اند. آیه می گوید هر کدامتان را از یک نفس آفریده و همانندتان انسان دیگری قرار داده که در انسانیت با هم برابر باشید. امام رازی با دلایل عقلی، لغوی و مقایسه با آیات دیگر این تفسیر را برتر می داند»[۵].
دکتر وهبه الزخیلی در تفسیر المنیر می گوید: اصل خلقت از یک تن آغاز شده است که جمهور علما گویند او آدم است. آدم خوابیده بود که حوا از دنده ی چپش آفریده شد، چو برخاست شگفت زده شد، این ماجرا را از حدیث زیر استنباط کرده اند: «درباره ی زنان از من سفارش نیکو بپذیرید که زن از یک دنده آفریده شده است.»[۶] ابومسلم اصفهانی و برخی از دانشمندان معتقدند که آدم و حوا از یک جنس و یک چیز آفریده شده اند. گفته اند: چرا خداوند زن را از دنده ی مرد بیافریند؟ مگر نمی توانست او را به سان آدم خلق کند. اصفهانی از آیه ی (وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً) [۷] «از نشانه های اوست که برای شما از جنس خودتان همسر آفرید» استدلال کرده که هر دو از یک جنسند، همانند آیه (هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِّنْهُمْ) [۸] «او کسی است که در بین بی سوادان از جنس خودشان پیامبر فرستاد»
شگفتا که حدیث فوق چنین تفسیر می شود! زیرا این حدیث سفارش می کند که به زن نیکی کرده و در برخورد با او خشونت و تندی نشود، بنابراین منطقی نیست که پیامبر (ص) در مقام سفارش به مردان، چنین تلقین کند که زن پست و کج بوده و اصلاح شدنی نیست – آن گونه که ممکن است در برداشت های سطحی به نظر آید- حدیث می خواهد زن را در ویژگی های زنانه و سرشت عاطفی و روانی اش به دنده تشبیه کند، یعنی زن باید زن بماند و مرد نیز آن را در نظر گرفته و به خصوصیات زنانه اش احترام بگذارد. اگر زن از این سرشت بیرون رود نمی تواند نقشش را انجام دهد، همان گونه که دنده نمی تواند به وظیفه اش عمل کند مگر آن گاه که به همین شکل و قوس دار باشد. اگر دنده راست باشد، سینه ی انسان نوک تیز می شود، در آن صورت چقدر زشت می گردد!! بنابراین حدیث می گوید آفرینش زن همانند خلقت دنده است. رمز ماندگاری زن در همین ویژگی های زنانه بوده و زیبایی و کمالش در آن خصوصیات است. اگر زن از این سرشت بگریزد و مرد گونه شود، نمی تواند وظیفه اش را انجام دهد، همان طور که دنده با راست شدن نمی تواند در بدن جایی داشته باشد.[۹] منظور حدیث همین است. این حدیث به آیه ی زیر ماند: (خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ)[۱۰] «انسان از شتاب و عجله آفریده شده است.»
که به صورت مجاز به کار رفته است، زیرا (عجله) از عناصر موجود در بدن انسان نیست. در زبان عربی مجاز کاربرد بسیاری دارد[۱۱]، پیامبر (ص) هم برای آموزش زیست شناسی و کالبد شناسی این سخن را نگفته اند، که برای سفارش درباره ی زنان بیان داشته اند.
مفسران معاصر مانند رشید رضا، محمد عبده، طاهر بن عاشور و سید قطب چنین دیدگاهی دارند. سید قطب در توضیح آن می گوید: « این حدیث و آیات مشابه آن در قرآن، از کیفیت و عناصر آفرینش حوا سخن نمی گوید، و تمام روایت هایی که گفته اند حوا از دنده ی آدم آفریده شده بخشی از اسرائیلیات بوده و نمی توان بر آن ها اعتماد کرد»[۱۲] شاید همگونی واژه ای میان متون تورات و احادیث باعث شده اکثر مفسران چنین برداشت هایی داشته باشند. دانشمندانی که از یهودیت به اسلام گرویده اند در پخش و جا اندازی این تفسیرها نقش به سزایی داشته اند.
  1. قرآن برخلاف آنچه در کتاب های تحریف شده ی تورات و انجیل آمده، نگفته است که حوا، آدم را گول زده و به اشتباه واداشته است. بدین گونه هر دو را در نیکی و صلاحیت برابر دانسته و یکی را سرچشمه ی بدی و پلشتی به شمار نمی آورد تا هر کدام مورد خطاب خداوند قرار گیرند: (وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ)[۱۳] « ولی به این درخت ، نزدیک نشوید ( و از آن نخورید ، که اگر چنین کنید ) از زمره ستمکاران خواهید شد.» و در تأثیر پذیری از شیطان برابر باشند: (فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ)[۱۴] « سپس اهریمن آنان را وسوسه کرد» و در ارتکاب گناه نیز برابر: (فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَهَ)[۱۵] « هنگامی که از آن درخت چشیدند» در نتیجه مساوی گردند: (بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّهِ)[۱۶] «عورات خویش بدیدند ، و ( برای پوشاندن شرمگاه‌های خود ) شروع به جمع‌آوری برگهای ( درختان ) بهشت کردند و آنها را بر خود افکندند.» ندا و توبیخ الهی برابر آمد: (وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَکُمَا عَن تِلْکُمَا الشَّجَرَهِ)[۱۷] « پروردگارشان ( به سرزنش ایشان پرداخت و خطاکاری آنان را متذکّر شد و ) فریادشان زد که آیا شما را از آن درخت نهی نکردم.» توبه و پوزش هم برابر بود: (‏ قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ ‏)[۱۸] « ‏ ( آدم و همسرش ، دست دعا به سوی خدا برداشتند و ) گفتند : پروردگارا ! ما ( با نافرمانی از تو ) بر خویشتن ستم کرده‌ایم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود.» حتی آیات قرآن مسئولیت بزرگ تر را بر دوش آدم می نهد: (وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى)[۱۹] « آدم از فرمان پروردگارش سرپیچی کرد و راه را گم کرد» (‏ فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ‏)[۲۰] « ‏ سپس آدم از پروردگار خود کلماتی را دریافت داشت ( و با گفتن آنها توبه کرد ) و خداوند توبه او را پذیرفت . خداوند بسیار توبه‌پذیر و مهربان است.»
  2. قرآن در میزان پاداش و دستمزد، زن و مرد را که مقررات دینی را انجام دهند، برابر می داند: (‏ إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَهً وَأَجْراً عَظِیماً ‏)[۲۱] « ‏ مردان مسلمان و زنان مسلمان ، مردان باایمان و زنان باایمان ، مردان فرمانبردار فرمان خدا و زنان فرمانبردار فرمان خدا ، مردان راستگو و زنان راستگو ، مردان شکیبا و زنان شکیبا ، مردان فروتن و زنان فروتن ، مردان بخشایشگر و زنان بخشایشگر ، مردان روزه‌دار و زنان روزه‌دار ، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن ، و مردانی که بسیار خدا را یاد می‌کنند و زنانی که بسیار خدا را یاد می‌کنند ، خداوند برای همه آنان آمرزش و پاداش بزرگی را فراهم ساخته است.»
(‏ مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ ‏)[۲۲]« ‏ هرکس چه زن و چه مرد کار شایسته انجام دهد و مؤمن باشد ، بدو ( در این دنیا ) زندگی پاکیزه و خوشایندی می‌بخشیم و ( در آن دنیا ) پاداش ( کارهای خوب و متوسّط و عالی ) آنان را بر طبق بهترین کارهایشان خواهیم داد».
  1. برابری باعث توجه به طرف مقابل و در نتیجه خوشبختی در زندگیست: (هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ)[۲۳]« آنان پوشش شمایند و شما پوشش آنانید». (الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ)[۲۴] « زنان ناپاک ، از آنِ مردان ناپاکند ، و مردان ناپاک ، از آنِ زنان ناپاکند ، و زنان پاک ، متعلّق به مردان پاکند ، و مردان پاک ، متعلّق به زنان پاکند.»
  2. زن و مرد در حقوق و تکالیف برابرند: (وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ)[۲۵] « و برای همسران ( حقوق و واجباتی ) است ( که باید شوهران اداء بکنند ) همان گونه که بر آنان ( حقوق و واجباتی ) است که ( باید همسران اداء بکنند ) به گونه شایسته‌ای ( که برابر عرف مردمان و موافق با شریعت اسلام باشد).»
  3. و نیز برابرند در حمل امانت دعوت، اصلاح، مشارکت در اجتماع، امر به معروف و نهی از منکر، اصلاحات سیاسی و اجتماعی و … زیرا اصلاح و کار همگانی به کوشش تمام نیروها نیازمند است، همان گونه که اهریمنان از تمام توان و لشکریانشان بهره می برند: (‏ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُواْ اللّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ‏ ‏ وَعَدَ الله الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْکُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا هِیَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِیمٌ ‏)[۲۶] « ‏ مردان منافق و زنان منافق همه از یک گروه ( و یک قماش ) هستند . آنان همدیگر را به کار زشت فرا می‌خوانند و از کار خوب باز می‌دارند و ( از بذل و بخشش در راه خیر ) دست می‌کشند . خدا را فراموش کرده‌اند ( و از پرستش او روی‌گردان شده‌اند ) ، خدا هم ایشان را فراموش کرده است ( و رحمت خود را از ایشان بریده و هدایت خویش را از آنان دریغ داشته است ) . واقعاً منافقان فرمان‌ناپذیر ( و سرکش و گناهکار ) هستند . ‏ خداوند به مردان و زنان منافق ، و به همه کافران وعده آتش دوزخ داده که جاودانه در آن می‌مانند ، و دوزخ برای ( عِقاب و عذاب ) ایشان کافی است . ( علاوه از آن ) خدا آنان را نفرین و از رحمت خود به دور داشته و دارای عذاب همیشگی خواهند بود.»
پس از این دو آیه خداوند در طرف مقابل می فرماید: (‏‏ وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاَهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَیُطِیعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ‏ ‏ وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ‏)[۲۷] « ‏ مردان و زنان مؤمن ، برخی دوستان و یاوران برخی دیگرند . همدیگر را به کار نیک می‌خوانند و از کار بد باز می‌دارند ، و نماز را چنان که باید می‌گزارند ، و زکات را می‌پردازند ، و از خدا و پیغمبرش فرمانبرداری می‌کنند . ایشان کسانیند که خداوند به زودی ایشان را مشمول رحمت خود می‌گرداند . ( این وعده خدا است و خداوند به گزاف وعده نمی‌دهد و از وفای بدان هم ناتوان نیست . چرا که ) خداوند توانا و حکیم است . ‏ خداوند به مردان و زنان مؤمن بهشت را وعده داده است که در زیر ( کاخها و درختهای ) آن جویبارها روان است و جاودانه در آن می‌مانند ، و مسکنهای پاکی را در بهشت جاویدان بدانان وعده داده است ( که جای ماندگاری همیشگی و زندگی سرمدی است . از همه مهمتر خداوند خوشنودی خود را بدیشان وعده داده است که ) خوشنودی خدا بالاتر از هر چیز است . پیروزی بزرگ همین است.»
  1. همچنین برابرند در اشتغال و مالکیت: ( ‏ ‏ وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَ وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً ‏)[۲۸] « ‏ آرزوی چیزی نکنید که خداوند برخی از شما را با ( اعطای ) آن بر برخی دیگر برتری داده است ( و مردان را در بعضی از چیزها بر زنان ، و زنان را در بعضی از چیزها بر مردان فضیلت داده و مرحمت روا دیده است ) . مردان نصیبی دارند از آنچه فراچنگ می‌آورند و زنان ( هم ) نصیبی دارند از آنچه به دست می‌آورند ( و هر یک از زنان و مردان دارای سرشتی و حقوقی فراخور حال خود می‌باشند . پس با تلاش و کوشش شبانه‌روزی رحمت و برکت خدای را بجوئید ) و طلب فضل او کنید . بیگمان خداوند ( کاملاً ) آگاه از هر چیزی بوده ( و به هر نوعی ، چیزی بخشیده است که شایسته‌اش بوده است ).»
بدین ترتیب هر جا مساوات باعث عدالت و نیکی باشد، اسلام آن را میان زن و مرد مقرر کرده و تبعیض را حرام دانسته است؛ تبعیضی که یکی را بر دیگری برتری داده یا تحقیر می کند. رسول الله (ص) فرموده اند: «مردم همانند دانه های شانه برابرند»[۲۹] و «زنان یاور مردانند»[۳۰] این بانگی است شگفت انگیز و سخنی است نوین که بشریت پس از قرن هایی پیاپی که بر زنان ستم روا داشته و آنان را نسبت به مردان بی ارزش دانسته است، آن را می شنود.
وی گفته است: به جز عبدالله بن عمر العمری سایر راویان سند مورد اعتمادند و امام احمد و ابن ابی شیبه این حدیث را روایت کرده اند. سند حدیث مذکور دو اشکال دارد: ۱- العمری مجهول الهویه است ۲- از احادیث شاهد ندارد، که بدین سبب از رتبه ی احادیث حسن و صحیح کمتر است. باید دانست این سخنان درباره ی سند حدیث گفته شده، ولی این حدیث از لحاظ مفهومی صحیح است.
اصل همان احکامی است که زن و مرد را برابر می داند و اگر در جایی مساوات نباشد، عدالت پا به میدان می گذارد که فراتر از مساوات است.
پرسش: آیا مواردی هست که مساوات، عدالت نباشد؟ پاسخ: بله، در موارد گوناگونی مساوات، عدالت نیست که بر آن اساس احکامشان نیز متفاوت می شود. این تفاوت نخواسته از منزلت زن یا مرد بکاهد یا یکی را از دیگری فراتر یا فروتر بداند، که می خواهد با توجه به واقعیات یا مصلحت های برتر و معتبر و تفاوت گذاشتن، عدالت را پیاده کند. روشن است که هر قانون و حکمی بدون توجه به مرد یا زن بودن، اهداف و ملاک های دیگری را رعایت می کند، لذا نمی توان هر قانونی را بر مبنای مرد یا زن و تفاوت هایشان تفسیر کرد.
در اسلام سه رتبه و اصل به نام مساوات، عدالت و احسان وجود دارد که عمل به هر کدام با توجه به دو تای دیگرست و هر یک در کنار دیگران روا، ناروا و یا بی اهمیت می شود؛ مساوات امریست پسندیده و زیربنای احکام، اما گاهی با عدالت متعارض می شود. عدالت نیز گاهی با احسان در تعارض می افتد. مثال: اگر دو کارگر داشته باشی که یکی کهنسال یا ناتوان باشد و دیگری نیرومند، و هر دو یک کار سخت انجام دهند، تو بر اساس مساوات به آن دو که یک کار را در یک زمان به پایان رسانده اند پاداش می دهی. اما این مساوات با عدالت ناسازگار است، زیرا بر مبنای عدالت باید به کهنسال یا ناتوان مقداری در کار تخفیف دهی ولی همان پاداش را بدهی. همچنین کارمندی که عیال وار و بچه دار است با کارمندی که مجرد است در قبال یک کار، حقوق برابر می گیرند، این نیز مساوات است ولی عدالت نیست.
دو برادر حقیقی که از پدرشان به طور برابر ارث می برند، اگر یکی میلیونر و دیگری تهیدست و بدهکار باشد، دادن میراث برابر به آنان مساوات و عدالت هست ولی احسان نیست، زیرا با توجه به احسان باید یکی را بر دیگری برتری دهیم. در برخی آیات خداوند مساوات و عدالت را (بدی) نامیده است: (وَجَزَاء سَیِّئَهٍ سَیِّئَهٌ مِّثْلُهَا)[۳۱] « کیفر هر بدی ، کیفری همسان آن است.» در جای دیگری آن ها را (تجاوز) نامیده: (فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ)[۳۲] « هر که راه تعدّی و تجاوز بر شما را در پیش گرفت ، بر او همانند آن ، تعدّی و تجاوز کنید.» این نوع نامگذاری دلالت دارد که مساوات عادلانه در همه جا شایسته نیست و (إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ)[۳۳] « خداوند به دادگری ، و نیکوکاری دستور می‌دهد.».
راغب اصفهانی می گوید: «عدالت یعنی برابری در پاداش، خواه خوب باشد خواه بد، و احسان یعنی خوبی را چند برابر کردن و از بدی کاستن». بی تردید احسان برتر از عدالت است.
بنابراین از نظر اسلام نگرش هایی که در پی برابری زن و مرد هستند، ناتمام و ناکام بوده و نمی توانند عدالت و آسایش را در جامعه پیاده کنند و زن را خوشبخت گردانند و خواه ناخواه به تبعیض منجر می شود. فمینیسم تبعیض مثبت (positive discrimination) را پذیرفته است. در توافقنامه (CEDAW) اشاره شده: تبعیضی که بر اساس آن زن بتواند به فرصت هایی بهتر یا حقوقی دلخواه دست یابد، تبعیض ناروا و منفی نیست.
مساوات کامل از فریضه ی همانندی کامل بین زن و مرد زایش می یابد، که فریضه ای است باطل، زیرا زن و مرد در کالبد و نقش بسیار متفاوتند، اگر این دو به طور کامل همانند و همسان بودند زندگی به نیستی می گرایید، مانند انگشتان دست که اگر همانند و برابر بودند نمی توانستند به درستی نقش خود را انجام دهند. برخی مفسران از آیه ی (‏ بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ )[۳۴] «‏ آری ! ( آنها را گرد می‌آوریم ) ما حتّی می‌توانیم سر انگشتان او را ( که یکی از دقائق اندام بدن است ) کاملاً همسان خودش بیافرینیم ( و به حال اوّل بازگردانیم ).» چنین برداشتی دارند. و نیز دنده های بدن اگر همگی برابر بودند، چالش هایی در پی می آمد. با تصور چنان مساواتی است که زندگی لنگ و مختل می گردد، گر چه این مساوات در عمل هرگز رخ نمی دهد. مساوات پیش از آن که مفهومی ریاضی و هندسی باشد مفهومی اجتماعی و بشریست، گر چه در ریاضیات و اشکال هندسی مساوات با اندازه های میلی متری شدنی و ممکن است ولی در جهان بشری که با تنوع، تداخل و تفاوت در توانایی و نقش همراهست، فقط مفهوم عدالت شایستگی دارد و اگر خوشبختی، رشد و تعادل با عدالت تحقق نیافت، احسان خشت آخر را می گذارد.
جامعه ای خواستار برابری کامل است که پیوسته به سبب نداشتن ملاک های ارزشمند عادلانه، قوانین ثابت، همبستگی حقیقی، مهر و دوستی بین مردم، روحیه ی جمع گرایی و اجتماعی بودن، احترام به ارزش های غیر مادی و … در نگرانی و پریشانی واقعی است، بنابراین وجود چنین نگرشی در غرب توجیه پذیر است، چون پلاکارد، نماد و عنوانی است برای خواسته ها و اوضاعی بهتر یا مقاومتی است رو در روی کسانی که زن را پست یا کمتر از مرد می دانند.
—————————————————————
منبع: فمینیسم جنبش های آزادی بخش زنان /مؤلف: مثنی امین الکردستانی /مترجم: عبدالظاهر سلطانی /انتشارات: مشهد:حافظ ابرو، ۱۳۸۸
[۱]– راغب اصفانی، المفردات فی غریب القرآن.
[۲]– همان.
[۳]– به تعبیری دیگر خداوند مساوات را در تمام احکام دینی رعایت کرده است، به جز امور اندک و محدودی که برای تحقیق عدالت – که مفهومی بسیار فراگیرتر و گسترده تر از مساوات است- مساوات رعایت نشده است.
[۴]– نساء/۱٫
[۵]– راشد الغنوشی، همان، ص ۷٫
[۶]– بخاری، ج ۳، شماره ۳۱۵۳، و مسلم، ج ۳ شماره ۱۴۶۸٫
[۷]– روم/۲۱٫
[۸]– جمعه/۲٫
[۹]– بسیاری از فمینیست ها از زن می خواهند که مرد باشد، این ثمره ی نقصی است که در آنان کاشته شده است. این نگرش زن و مادینه بودن را بی ارزش کرده وبه نرینه بودن ارج می گذارد، گویا فقط مرد، انسان کامل است وهر کس می خواهد انسان باشد باید مرد شود. اسلام اجازه نمی دهد زن به مرد تبدیل شده یا مرد همانند زن گردد، چون نیرنگ و پیروی کورکورانه بوده وباعث تحقیر زن یا مرد شده ودیگری را برتری می دهد. مرد هرگز نمی تواند زن شده و زن هم نمی تواند مرد شود، به کوری چشم فیلم های غربی که از زن می خواهند در کشتار، جنایت و سرکردگی گروه های قاچاق و مواد مخدر درآید تا همانند و برابر مرد به شمار آید.
[۱۰] – انبیاء: ۳۷
[۱۱] – مجاز یعنی کاربرد یک واژه برای واژه ای دیگر به خاطر ارتباطی که بین آن هاست. مجاز بر دو نوع است: مجاز مرسل، و آن وقتی است که ارتباط بین اسم و مسمی باشد، مانند نام گذاری یک چیز به نام مکانش یا بر اساس آنچه که بوده یا خواهد بود و … و اگر ارتباط به خاطر شباهت باشد، مثل به کار بردن واژه ی ماه برای زن یا شیر برای فرد شجاع و … از نوع دوم مجاز است.
[۱۲] – الغنوشی، همان، ص ۱۵٫
[۱۳] – اعراف/۱۹ آوردن شناسه و ضمیر دوتایی در آیات روشن و هدفمند است، زیرا می توانست همانند بسیاری از آیات و متون دیگر به صورت مفرد بیاورد.
[۱۴] – اعراف/۲۰٫
[۱۵] – اعراف/۲۲٫
[۱۶] – اعراف/۲۲٫
[۱۷] – اعراف/۲۲٫
[۱۸]– اعراف/۲۳٫
[۱۹] – طه/۱۲۱٫
[۲۰] – بقره/۳۷٫
[۲۱] – احزاب/۳۵٫
[۲۲] – نحل/۹۷٫
[۲۳] – بقره/۱۸۷٫
[۲۴] – نور/۲۶٫
[۲۵] – بقره/۲۲۸٫
[۲۶] – توبه/۶۷ و ۶۸٫
[۲۷] – توبه/۷۱ و ۷۲٫
[۲۸] – نساء/۳۲٫
[۲۹] – محمد بن سلامه القضاعی در مسند الشهاب آن را از انس بن مالک روایت کرده است.
[۳۰] – سنن ترمذی، ج ۱، ص ۱۹۰؛ مبارکفوری در تحفه الاحوذی، ج۱، ص ۳۱۲٫
[۳۱] – شوری/۴۰٫
[۳۲] -بقره/۱۹۴٫
[۳۳] – نحل/۹۰٫
[۳۴] – قیامه/۴٫
نویسنده : دکتر مثنی امین الکردستانی /مترجم: عبدالظاهر سلطانی

درباره‌ی سـلیمی

نویسنده و مترجم

همچنین ببینید

قطر ۱۰هزار خانه سیار به زلزله زدگان ترکیه و سوریه هدیه می دهد

وزارت خارجه قطر از ارسال ۱۰ هزار خانه سیار به مناطق زلزله زده ترکیه و …

اسلام سیاسی، آری یا نه؟

اخیرا در ارتباط با اصطلاح «اسلام سیاسی» بگو مگوها و اظهار نظرهایی میان اهل دین …

گفت‌وگوی اختصاصی اصلاح وب با دکتر محمّد جهانگیری‌اصل درباب ترجمه‌های قرآن کریم توسّط دکتر عبدالرّحمن پیرانی و استاد عبدالعزیزسلیمی

اشاره: «محمّد جهانگیری اصل» متولّد ١٣۶۵ شهرستان اشنویه در نوار مرزی عراق و ترکیه، در سال …

زلزله پدیده ای طبیعی یا عذاب الهی؟

زلزله چگونه روی می دهد؟ بنا بر یافته های دانش زمین شناسی و فیزیک مجموعه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *