عشق به خدا و آرزوی وصال الهی، هسته اصلی فلسفه مولانا را تشکیل می دهد. فلسفه انسانگرایی که فلسفه غرب پس از گذشت قرن ها با آن آشنا شد، اساس فلسفه مولانا می باشد
هر یکی قولی است ضد هم دگر
چون یکی باشد یکی زهر و شکر
تا ز زهر و از شکر در نگذری
کی تو از گلزار وحدت بو بری
و یا در جایی دیگر می گوید:
کل شو و از راه کل، کل را شناس
یار بینش شو، نه فرزند قیاس
این اشعار نمایانگر افکار و اندیشه مولانا با وضوح کامل می باشد. مولوی گری در واقع به معنی وحدت وجودی خداوند با جهان هستی است. خداوند در جهانی که آفریده خود را به منصه ظهور رسانده است. همه چیز از اوست و در نهایت به او بر می گردد. زندگی در واقع یک تکامل معنوی است و بازگشت به خداییست که همه از اوئیم.
از جمادی مردم و نامی شدم، وز نما مردم به حیوان برزدم
مردم از حیوانی و آدم شدم، پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
حملهٔ دیگر بمیرم از بشر، تا بر آرم از ملایک بال و سر
وز ملک هم بایدم جستن ز جو، کل شیء هالک الا وجهه
بار دیگر از ملک قربان شوم، آنچ اندر وهم ناید آن شوم
پس عدم گردم عدم چون ارغنون، گویدم که انا الیه راجعون
ذکر خدا، شکر او و صبر ۳ قانون مهم در مکتب مولاناست. ذکر خداوند، صبر در مقابل تمامی مشکلات و مصیبتهایی که انسان در زندگی با آنها مواجه می شود و شکر خداوند به خاطر تمامی نعمتهایی که به ما داده است. همه اینها در واقع با آموزش حاصل می شود و راه رسیدن به بلوغ می باشد.
چونک حق و باطلی آمیختند، نقد و قلب اندر حرمدان ریختند
پس محک میبایدش بگزیدهای، در حقایق امتحانها دیدهای
تا شود فاروق این تزویرها، تا بود دستور این تدبیرها
و در جای دیگر می گوید:
هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست
ما به چمن میرویم عزم تماشا که راست
نوبت خانه گذشت نوبت بستان رسید
صبح سعادت دمید وقت وصال و لقاست
ای شه صاحب قران خیز ز خواب گران
مرکب دولت بران نوبت وصل آن ماست
طبل وفا کوفتند راه سما روفتند
عیش شما نقد شد نسیه فردا کجاست
ای خنک آن را که او رست از این رنگ و بو
زانک جز این رنگ و بو در دل و جان رنگهاست
ای خنک آن جان و دل کو رهد از آب و گل
گر چه در این آب و گل دستگه کیمیاست
در ترکیه روزهای بین ۷ الی ۱۷ دسامبر بعنوان هفته مولانا گرامی داشته می شود. در طول این هفته علاوه بر قونیه که بعنوان محل زندگی و مرکز فلسفه مولانا شناخته می شود، در بسیاری دیگر از شهرهای ترکیه کنفرانس ها، پانل ها، نمایشات، کنسرتها، فیلم و تئاترهای زیادی به اجرا در می آید و سعی می گردد تا این اندیشمند بزرگ در سطح جهان معرفی گردد.
این مراسم در قونیه با پیشگامی استانداری و شهرداری این شهر و نیز دانشگاه سلجوق قونیه برگزار می گردد. اجرای آیین مولوی و رقص سماع از مهمترین مراسمی هستند که در جریان مراسم ترتیب یافته در این هفته اجرا می گردند و مورد استقبال تماشاچیان قرار می گیرند.
ما نیز در نظر داریم در این نوشته در رابطه با مولانا و آموزه اصلی وی که پس از گذشت ۱۳.۵ قرن هنوز از ارزش و اعتبار آن چیزی کاسته نشده است، به گفتگو بپردازیم. همچنین ناگفته نماند که با فهمیده شدن ارزش و اعتبار مولانا در سطح جهان نیز سال ۲۰۰۷ از سوی یونسکو بعنوان سال مولانا نامگذاری شده بود.
و همه ساله در ۱۷ دسامبر نیز در قونیه مراسم شب عرس که به معنی شب وصال مولانا می باشد، برگزار می گردد. مولانا روز مرگ خود را بعنوان روز وصال با معشوق تعریف می کند و چنین می گوید:
گفتند از دل برود هر آنکه از دیده برفت
گفتم: آنکه در دل باشد، دیده دل بیند