اسلام دین ترور نیست.
سـلیمی
2014/09/13
سیاسی
356 بازدید
اسلام دین ترور نیست
اگر ارشادات قرآنی و دستورات پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و سلم بطور دقیق و همه جانبه، بیطرفانه و منصفانه مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد، با وضوح تمام در خواهیم یافت که دین اسلام دین صلح و دین رحمت بوده و در هیچ زمانی دین جنگ و کشتار نبوده و نخواهد بود. پیامبر ما حضرت محمد صلی الله علیه و سلم برای گسترش صلح، آرامش و رحمت مبعوث گردیده است. طبیعتا دینی که اساس آن رحمت باشد، پیامبر آن نیز باید پیام آور رحمت و صلح باشد. «و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین» (انبیاء/ ١٠٧) یعنی و ما تو را جــز مایه رحمت برای جهانیان نفرستاده ایم. همچنین پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و سلم در این مورد میفرمایند: «و أنا نبی الرحمه»؛ (ترمذی/ ٠۶ا) و «انما انا رحمه مهداه»؛ (ابن کثیر ٣/٢٢١) صحابه کرام بعد از همه تجاوزات و اهانتهایی که مشرکین مکه علیه پیامبر صلی الله علیه و سلم و اصحابش روا داشتند نزد پیامبر اسلام عرض کردند: یا رسول الله! در حق این قوم نفرین بفرست تا از شر آن نجات یابیم. ولی پیامبر اسلام در جواب صحابه کرام فرمودند: «انی لم ابعث لعانآ و انما بعثت رحمه.» (ابن کثیر تفسیر القرآن العظیم ٣/٢١١) یعنی من برای نفرین کردن فرستاده نشدم؛ بلکه برای رحمت فرستاده شده ام.
واقعا هم روش پیامبر اسلام، روش عفو و گذشت و روش رحمت و مرحمت بود. واقعه ی شهادت حضرت حمزه رضی الله عنه توسط وحشی و قصه ی عفو و بخشش وی توسط آنحضرت یکی از مصادیق بارز رحمت و بخشش این پیامبر و دین الهی است. پایه و ستون شریعت اسلام را صلح، رحمت و عدم خشونت تشکیل میدهد. قرآن عظیم الشان و سنت پیامبر اسلام بر اصل صلح و رفتار مسالمت آمیز تأکید نموده و همه ی احکام اسلامی و الهی بر این اصل نیز استوار میباشد. قرآن عظیم الشان اعراب جاهلیت را که با جنگ و خونریزی عادت کرده بودند در اولین پیام خویش آنان را به صلح دعوت نموده و خطاب به آنان میفرماید: «وإن جنحوا للسلم فاجنح لها و تو کل علی الله» (انفال/۶١) یعنی چنانچه برای صلح آغوش گشودند تو نیز برای صلح آغوش بگشای. دین اسلام حتی در میدان جنگ و نبرد هم خواهان صلح و آشتی است: «ولا تقولوا لمن اَلقی اِلیکم السلم لست مؤمنآ» (نساء/ ٩۴) یعنی به آنانکه با شما از در آشتی و تسلیم در آید مگویید که بی ایمان است.
مفسرین بر این عقیده اند که اگر کسی که با مسلمانان در حال نبرد، اقدامی صلح جویانه بکند بر مسلمانان واجب است تا در مقابل آن به جواب مثبت بپردازد و از جنگ دست بردارد. (قرطبی ـ الجامع لاحکام القرآن ١۴٠/۵ـ ۳۳۶/۵). سلام (صلح) یکی از نامهای پروردگار میباشد. «هو الله الذی لا اله هو الملک القدوس السلام» (الحشر/ ٢٣) یعنی اوست خداوندی که خدایی جزو او نیست، فرمانروای قدوس سلام … قرآن عظیم الشان یکهزار و چهارصد سال قبل شعار صلح جهانی را بری عالم بشریت مژده داده و میفرماید: «یا ایها الذین امنوا ادخلوا فی السلم کافه و لاتتبعوا خطوات الشیطان» (بقره/ ٢٨) یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید همگی در صلح در آیید و از پیروی راه شیطان بپرهیزید.
قرآن کریم التزام مسلمانان را به صلح و امنیت با زیبایی خاص خویش چنین بیان میدارد: «فان اعتزلوکم فلم یقاتلوکم و القوا الیکم السلم فما جعل الله لکم علیهم سبیل»؛ یعنی وقتی که از شما دست بر دارند و با شما سر جنگ نداشته باشند و بخواهند از در آشتی با شما پیش آیند، خداوند راهی را برای شما علیه آنان قرار نداده است. (نساء/ ۹۰)
بر این اساس و حکمت است آیاتی که دلالت بر صلح و آشتی دارد نسخ نشده است و جنگ و مبارزه زمانی رواست که صلح خواهی وجود نداشته باشد. اصطلاح (سلام) و مشتقات آن در پیش از یک صد آیه از قرآن عظیم الشان به کار رفته است. و بالعکس اصطلاح (جنگ یا حرب) و مشتقات آن به جز در شش آیه از قرآن کریم ذکر نشده است.
پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و سلم از جمله اولین شخصیتی در عالم بشریت است که به دیپلماسی واقعی صلح جویانه اقدام به عمل آورد. سفیران و هیاتهای سیاسی و دیپلماتیک خویش را برای تاسیس و برقراری روابط مسالمت آمیز نزد دولتها و امپراتوریهای زمان خویش گسیل داشت. از جمله میتوان از ارسال نامه های صلح آمیز به پادشاهان مصر، بیزانس، حبشه، فارس و غیره … نام برد.
«سلام» مشتق از «سلم» است. اصطلاح «السلام علیکم و رحمه الله و برکاته» و «علیکم السلام و رحمه الله و برکاته» کلماتی است که روزانه به میلیونها مسلمان از ته قلب آن را بر زبان جاری میسازدند که در این اصطلاحات، عالیترین مفاهیم صلح و دوستی و محبت و آشتی نهفته است. همچنین مسلمانان همه روزه نمازهای پنجگانه خویش را به عالیترین شعار صلح، دوستی، محبت و رحمت به شعار «السلام علیکم و رحمه الله» به پایان میرسانند. مورخین مینویسند: پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و سلم قبل از هجرت، زمانی که در مکه زندگی میکرد هیچ وقت به عملیات نظامی و امور جنگی مشغول نشده بود. ولی زمانی که به مدینه منوره مجبور به هجرت نمود و در آن دیار، باز هم مسلمانان مورد آزار و تجاوز متعدد کفار و دشمنان اسلام قرار گرفتند، لذا جهت حفظ و صیانت این دین الهی، جهاد از سوی پروردگار بر مسلمانان فرض گردید. همین بود که مسلمانان به خاطر دفاع از خود، به خاطر دفاع از دین و عقاید خویش و به خاطر دفاع از نوامیس خود و در نهایت به خاطر دفاع از حکومت و زندگی خویش، دست به مبارزه مسلحانه زدند.
همانگونه که ما شاهد هستیم اکثر جهادهای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم جنگهای تدافعی بود نه تهاجمی. در احادیث متبرکه ذکر شده است که پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و سلم زمانیکه گروههای نظامی خویش را به سوی جبهات اعزام میداشتند، اکیداً به ایشان میفرمودند: «و لاتقتلوا شیخآ فانیآ و لا طفلا صغیراً و لا امرآه و لاتغلوا و اصلحوا و احسنوا ان الله یحب المحسنین.» الشامی ١٣١۴ـ ٧/۶. سالمندان، پیر مردان، اطفال و زنان را به قتل نرسانید، خیانت نکنید، صلح را در پیش گیرید، نیکی کنید که پروردگار نیکوکاران را دوست میدارد. این است عظمت اسلام، این است زعامت عالم بشریت که همه فرمودههایش بر مفاهیم صلح، مرحمت و عطوفت استوار بوده و پیروان خویش را به امر مقدس صلح دعوت نموده است.
تاریخ دعوت اسلامی به اثبات رسانیده است که مسلمانان پیش از آنکه قادر باشند آزار و شکنجه مشرکان را از سر راه خویش دور نمایند، خود قربانی خشونتها و شکنجه مشرکان قرار گرفته اند. از خانه و کاشانه خویش بیرون رانده شده و راه حبشه را در پیش گرفتند و در نهایت به آن سر زمین پناه بردند. مسلمانان هیچگاه به زور متوسل نشدند مگر در برابر زور که منطق نمیپذیرد. هرگاه به مسلمانان تعرض نشود از آنان بدی سر نزده است. برخورد مسلمانان با دولت حبشه مبین چنین واقعیت است. در جزیره العرب جنگی میان مسلمانان و قبایل عرب در نگرفت جز آنکه ماهیت دفاعی داشت یا هدفی پیشگیرانه در بین بود. حق شمشیر برابر با حق زندگی است. هر جا اسلام دست گرفتن شمشیر را لازم دانسته است از باب اضطرار و برای حق حیات خویش بوده است. حق زندگی در اسلام یعنی حق آزادی در دعوت و عقیده …
اگر به نقشه فعلی جهان نظر بیاندازیم در خواهیم یافت که شمشیر جز در اندک مواردی موجب نفوذ اسلام در جهان نشده است. سر زمینهایی که جنگ در آن کمتر روی داده است بیشترین عوامل آن مسلمان اند. نمونه بارز آن کشورهایی چون اندونزی، هند و چین … و غیره هستند. بر این اساس، طبق حقوق اساسی اسلام، رابطه میان ملتها بر روابط مسالمت آمیز مبتنی است و توسل به جنگ در اسلام به واقع دفاع در برابر جنگی است که آتش آنرا دیگران روشن ساخته اند.
مشهور ترین آیه قرآن عظیم الشان که از آن درباره جنگ ذکر شده است آیه ٢۶ سوره توبه «وقاتلوا المشرکین کافه کما یقاتلوکم کافه و اعلموا ان الله مع المتقین» میباشد. مفسرین در تفسیر این آیه متبرکه چنین نوشته اند:
۱ـ هدف این آیه متبرکه حفظ حق حیات انسانی است. بر این اساس چنانچه دشمنان اسلام همگی قصد سلب حیات مسلمانان را کنند، ضروری است مسلمانان نیز به دفاع از حق خویش که حق مشروع خویش است در برابر آنان ایستاده و راه مقاومت را در پیش گیرند طوریکه برای همه معلوم است چنین دفاعی با فطرت انسانی نیز سازگار است.
٢ـ در آیه متبرکه آمده است: چون آنان قصد جنگ با همه شما دارند، شما نیز با آنان کار زار کنید. بنابراین آنان هستند که به مسلمانان تعرض میکنند و مسلمانان نیز در جواب اقدام تجاوز کارانه دشمن با تمام توان با آنان مقابله مینمایند. اگر غزوات پیامبر صلی الله علیه و سلم به طور دقیق مورد تحلیل و مطالعه قرار گیرد، در خواهیم یافت که همه غزوات پیامبر صلی الله علیه و سلم ماهیت دفاعی داشته و با اصل صلح و مرحمت سازگاری دارد. غزوات اسلام با هدف اجبار مردم برای پذیرفتن دین جدید نبوده زیرا دین در ماهیت خود اجبار را نمیپذیرد. همه درگیریهایی که در عصر رسالت صورت گرفته، مقاومت بوده و هر کدام از آنها بر حسب شرایط و اقتضای خاص، با هدف دفاع از هویت اسلامی صورت گرفته است.
این مشرکان بودند که محمد صلی الله علیه و سلم و یارانش را از دیارشان بیرون کردند. اگر یاران پیامبر صلی الله علیه و سلم را از خانه و کاشانه شان بیرون نمیراندند و باز در مدینه علیه شان جنگ و تجاوز را روا نمیداشتند به هیچوجه جنگی صورت نمیپذیرفت. ولی همین مشرکین مکه بودند که علیه مسلمانان در مدینه هجوم را براه انداختند و میخواستند پایتخت مسلمانان را در مدینه در به راه انداختن جنگهای احد و احزاب نابود کنند. ما میتوانیم از روابط حسنه و مسالمت آمیزی که مسلمانان و دولت اسلامی با دولت حبشه در صدر اسلام داشتند یاد نمائیم، نمادی از روابط حسنه و صلح و دوستی اسلام و مسلمین میباشد.
در این اواخر در وسایل ارتباط جمعی جهان، با آغاز سبک و آهنگ جدیدی، شبهات و القائات واهی به سمع جهانیان بدین عنوان میرسانند که جهاد یعنی جنگ مسلحانه است. حتی در قاموسهای معتبر جهان به معنای جنگ مسلحانه تعریف شده است. در حالیکه جهاد انواع مختلف دارد و یک نوع آن مبارزه مسلحانه است. بله باید گفت که هدف از جهاد که دین مقدس اسلام بدان تأکید میدارد، تامین امنیت و تضمین حاکمیت و استقلال و دفاع از امت اسلامی است. جهاد برای استقرار صلح و حمایت از ادیان آسمانی فرض گردیده است.
قرآن عظیم الشان این مطلب را با زیبایی خاص این چنین تعریف مینماید: «وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ». حج/۴٠. یعنی و اگر خداوند بعضی از مردم را به دست بعضی دیگر دفع نمیکرد هم صومعه های راهبان و معابد مسیحیان و عبادتگاههای یهودیان و مساجد مسلمانان که نام خداوند در آنها بسیار یاد میشود ویران میگردید و خداوند توانای پیروزمند است. جهاد هیچگاه مفهوم جنگی دینی برای وادار کردن دیگران برای پذیرش دین اسلام نداشته و ندارد. چنین برداشتی به ماهیت، روح و جوهر دین مقدس اسلام و روح هدایت قرآن عطیم الشان (لَا اِکْرَاهَ فِی الدِّیْنِ) که برای آزادی عقیده اعلان شده است نا سازگار و متضاد میباشد.
در تاریخ زندگی پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و سلم دیده نشده که یک مسیحی را به این دلیل که اسلام را قبول نکرده است به قتل رسانیده باشد. بلکه بالعکس پیامبر اسلام با مسیحیان نجران با اکرام برخورد کرده و حتی به آنان اجازه داده است تا در مساجد مسلمانان به عبادت خویش بپردازند. مورخین بهترین دوران را مرحله دو ساله صلح حدیبیه، صلحی که بین مسلمانان و قریش صورت گرفت یاد مینمایند. در این دو سال تعداد زیادی از مردم به دین اسلام مشرف شدند که تعدادشان بیش از تعداد کسانی است که قریب بیست سال از آغاز اسلام تا زمان عقد این پیمان مسلمان شده بودند.
چنانچه گفتیم روابط میان جهان اسلام با غیر مسلمانان بر اصل متین صلح مبتنی بوده که در صورت تعرض نظامی به سرزمین اسلامی در قالب حق دفاع مشروع و قانونی توجیه میشود. دفاع مشروع نیز حقی است که در حقوق بین الملل هم پذیرفته شده است. ماده ۵١ منشور سازمان ملل متحد نیز بدان تصریح نموده است. همچنین اگر دین اسلام را دین کامل بدانیم منطقی است که در کنار مجموع مقررات اخلاقی و قواعد مورد نیاز زندگی، به قواعد جنگی و صلح و روابط خارجی نیز پرداخته است، زیرا زندگی بشر، همواره از جنگها و صلحها متشکل شده و چیزیست اجتناب ناپذیر.
مگر موجودیت چنین قواعد و مقرراتی در یک نظام حقوقی، نمیتواند دلیلی بر دائمی بودن یک وضعیت در آن نظام باشد؟ و چون در اسلام جهاد فرض گردیده است پس مسلمانان همواره در جنگ دائمی با غیر مسلمانان به سر میبرند؟ همچنین قابل ذکر است که آیا ادیان دیگر همیشه در صلح زندگی کرده اند و هرگز دست به جنگ نزدهاند؟ مگر در تاریخ مسیحیت جنگ متعددی برای مسیحی کردن دیگران صورت نگرفته است؟ آیا میتوان جنگهایی را که مسیحیان به راه انداخته اند به حساب دین حضرت عیسی علیه السلام که از آن با عنوان «دین صلح» یاد میگردد حساب کرد؟
بله آنانی که میگویند که اسلام دین شمشیر است، اگر هدفشان از دین شمشیر، آن باشد که این دین جهاد و بخصوص جهاد نظامی را بر پیروان خویش فرض گردانیده است و مفهوم جهاد را وسیعتر از جنگ با شمشیر میدانند در آنصورت سخن بجا گفتهاند. ولی اگر هدفشان این باشد که دین اسلام به زور شمشیر منتشر شده است در اشتباه اند، زیرا دین اسلام دین عقل و منطق، دین صلح، ترحم، گذشت و شفقت است. دین اسلام از راه عقل و منطق جهانشمول شده است.
دین اسلام پیروان خویش را همیشه به استدلال، منطق و برهان دعوت مینماید آنجا که میفرماید: «أدع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی أحسن». یعنی به راه پروردگارت با حکمت و پندهای حسنه فرا خوان و با آنان به طریق و شیوه ای که بهتر است، مجادله و مقابله کن. (نحل/ ١٢۵)
دین اسلام دین اعتقاد و باور قلبی است که با اراده و اختیار باید آن را پذیرفت نه با قهر و غلبه و شمشیر. دعوت اسلام منحصر به زبان نیست، بلکه در عمل باید نشان داد که دین اسلام دین صلح، صفا، دین رحمت و مرحمت است. بله اسلام دارای شمشیر است ولی برای دفاع و رفع موانع مشروع و با حفظ و صیانت از اصول و قواعد اسلامی و انسانی. دفاع و اشاعه دین مبین اسلام بر اساس دعوت است نه برای هجوم و غلبه بر دیگران.
• امین الدین سعیدی/ مدیر مرکز مطالعات استراتژیک افغان
نویسنده : سنت آنلاین ۲۰ اسفند ۱۳۹۲
موضوع : تاریخ اسلام, ویژه, پاسخ به شبهات
یک نظر