نقش تاریخی دولت های عربی برضد فلسطین و تقویت صهیونیسم
سـلیمی
2014/09/13
بین الملل, سیاسی
287 بازدید
نقش تاریخی دولت های عربی برضد فلسطین و تقویت صهیونیسم
نویسنده : سنت آنلاین ۱۴ مرداد ۱۳۹۳
موضوع : تاریخ اسلام, غزه؛ اخبار و مطالب, مناسبتها
این بار سناریو کاملا آشکار است و نشانه های متعددی از شکل گیری یک جریان وجود دارد که سعی در متهم کردن تمامی مخالفان رژیم صهیونیستی به “تروریسم” و تلاش برای نابودی و حذف آنها دارد.
در همین راستا، ما امروز در جنگ جاری در باریکه غزه شاهد ائتلاف طرف های منطقه ای و بین المللی با رژیم صهیونیستی و قرار گرفتن آنها در جبهه مقابل مقاومت هستیم. گذرگاه رفح در مرزهای باریکه غزه با مصر که شاهراه ارتباطی این منطقه با جهان خارج به شمار می رود، در راستای تشدید محاصره غزه به روی ساکنان این منطقه بسته شده است و تحلیلگران سیاسی مختلف رژیم صهیونیستی در راستای تبیین بیشتر این مساله تاکید کرده اند که رژیم صهیونیستی با همکاری و هماهنگی مصر به غزه حمله کرده است و طرفین مصری و صهیونیستی با هم منافع مشترک دارند.
در همین حال، تشکیلات خودگردان فلسطین به ریاست محمود عباس از ارسال محموله های دارو به نوار غزه خودداری می کند و از سوی دیگر، ابراهیم خریشه نماینده تشکیلات رام الله در سازمان ملل متحد اعلام می کند که موشک های مقاومت که از باریکه غزه به سمت مناطق صهیونیست نشین شلیک می شوند، جنایت ضدبشری به شمار می روند.
واقعیت این است که مواضع طرف های مذکور تا حد زیادی به موضع رژیم صهیونیستی و غرب در مخالفت و دشمنی با مقاومت نزدیک شده است و این وضعیت بیشتر یادآور صحنه های تکراری است که ما از مان اشغال سرزمین فلسطین توسط رژیم صهیونیستی مشاهده کرده ایم. علاوه بر این، وضعیت مذکور نقش نظام های عربی حامی رژیم صهیونیستی را که کاملا در نقطه مقابل نقش ملت های عربی و جهاد آنها در راه فلسطین قرار دارد، فاش می کند؛ مساله ای که پرداختن به آن اطلاعات و واقعیت های زیادی را فاش خواهد کرد که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
ـ در آوریل سال ۱۹۲۰ نخستین انقلاب عربی در فلسطین و در جریان درگیری شدید فلسطینیان با یهودیان و اشغالگران انگلیسی رقم خورد که منجر به زخمی شدن ۲۵۰ نفر از نیروهای دو طرف و کشته شدن ۹ یهودی و شهادت ۴ فلسطینی شد و آنها در حافظه تاریخی ملت فلسطین به عنوان طلایه داران شهدا ماندگار شدند.
در آن زمان یهودیان و اشغالگران انگلیسی توانستند این انقلاب فلسطینیان را سرکوب کنند، اما طولی نکشید که شعله های انقلاب بار دیگر در تاریخ ۲۰ آگوست سال ۱۹۲۹ زبانه کشید و این انقلاب تا سال ۱۹۳۶ ادامه پیدا کرد. ملت فلسطین در جریان این انقلاب توانست با کمک ملت های عربی صحنه های زیبایی از رشادت و فداکاری را ثبت کردند و دهها شهید در این راه تقدیم کردند که از جمله آنها می توان به شیخ عزالدین قسام، شیخ موسی کاظم حسینی اشاره کرد. علاوه بر این، شمار زیادی از فلسطینی ها به خارج تبعید و یا بازداشت شدند، اما این مساله نیز نتوانست باعث تضعیف اراده آنها شود.
هنوز شعله های این انقلاب فروکش نکرده بود که انقلاب شدیدتر دیگری با نام “انقلاب بزرگ عربی” در سال ۱۹۳۶ آغاز شد. این انقلاب ۷ ماه (از ماه آوریل تا اکتبر) به طول انجامید و فلسطینیان در جریان آن دست به جهاد مسلحانه ای زدند که باعث ایجاد رعب و وحشت در دل یهودیان و امپراتوری بریتانیا شد. این انقلاب همچنان ادامه داشت تا اینکه با مداخله سران عربی و استفاده آنها از اعتبار و وجاهت خود برای متقاعد کردن انقلابیون به توقف انقلاب شان به پایان رسید و آنها تضمین دادند که عدالت در حق فلسطینیان رعایت شود و آنها به حقوق شان دست پیدا کنند.
سران کشورهای عربی در نامه های خود به ملت فلسطین اعلام کردند که «ما از شما می خواهیم با اعتماد به حسن نیت کشور دوست ما “انگلیس” و با در نظر گرفتن تمایل آن برای برقراری عدالت در جهان، آرامش را برقرار کنید تا جلوی خونریزی های بیشتر گرفته شود.» (برگرفته از کتاب سخنرانی هایی درباره تاریخ مساله فلسطین ص ۱۸۶).
بدین ترتیب، انقلاب بزرگ عربی به دست دولت عربی که به کشور دوست بریتانیا اعتماد داشتند، خاموش شد و امروز بار دیگر، اکثر کشورهای عربی با اعمال فشار علیه مقاومت به منظور خلع سلاح و مصادره قدرت آن در راستای حمایت از رژیم صهیونیستی درصدد ایفای همین نقش تاریخی هستند.
ـ در جریان جنگ سال ۱۹۴۸ که با شکست ارتش های عربی همراه بود، مبارزان فلسطینی به همراه برخی گروه های ارتش های عربی توانستند صد هزار یهودی را در داخل قدس محاصره کنند و نزدیک بود همین محاصره کفه ترازو را به نفع ارتش های عربی سنگین کند؛ به طوری که سربازان ارتش های عربی و مبارزان تحت فرماندهی احمد عبد العزیز مانع از رسیدن کمک ها و مواد غذایی به آنها شده بودند و در نتیجه گرسنگی و تشنگی بر یهودیان تحت محاصره چیره شده بود. تمامی جهانیان منتظر بودند که این شهر هر لحظه به دست عرب ها خواهد افتاد؛ به ویژه پس از آنکه تلاش های نماینده صلیب سرخ برای وارد کردن آب به قدس بی ثمر مانده بود. (همان منبع قبلی)
اما ناگهان در وسط سر و صدای توپ ها و گلوله ها، سیل نامه های استمداد از قدس به سمت تل آویو به راه افتاد و به دنبال آن یهودیان با برگزاری تظاهرات هایی خواستار زمین گذاشتن سلاح و برقراری صلح شدند. در نتیجه دولت بریتانیا از شورای امنیت سازمان ملل متحد درخواست کرد که جنگ به مدت ۴ هفته متوقف شود و در عین حال، متعهد شد که در این مدت هیچ گونه نیروی جنگی و تجهیزات نظامی به فلسطین ارسال نکند و در غیر این صورت، طرف متخلف مشمول قانون مجازات های نظامی و اقتصادی شود.
بدین ترتیب، شورای امنیت در تاریخ ۲۹ ماه مه سال ۱۹۴۸ قطعنامه ای را صادر کرد و دولت بریتانیا اعلام کرد که از ارسال سلاح به کشورهای عربی ذیربط معاهدات مذکور که همان مصر، اردن و عراق بودند، خودداری خواهد کرد. (جهاد فلسطین طی نیم قرن)
نمایندگان کشورهای عربی برای بررسی این مساله نشستی را برگزار کردند و پس از بحث های طولانی با قطعنامه شورای امنیت موافقت کردند و این موافقت سرآغاز دوران پیروزی یهودیان پس از نجات آنها از مرگ حتمی بود. کنسول وقت آمریکا در قدس با اشاره به همین مساله می گوید:« قطعنامه شورای امنیت که باعث شکل گیری نخستین توافق آتش بس شد، تنها عامل نجات یهودیان و ممانعت از نابودی آنها به دست ارتش های عربی بود.» (ستاره جدید در خاورمیانه ـ کنیث بلبیص ۲۵)
علاوه بر این، مناخیم بگین سرکرده گروهک تروریستی “ارگون زفای لیومی” در آن زمان درباره این حادثه به صراحت در کتاب خاطراتش می نویسد:
«اخبار واصله از تمامی شهرها و شهرک های یهودی نشین حاکی از این بود که یهودی ها و به ویژه یهودی های ساکن قدس که شاهد شکست نیروهای یهودی در فتح دروازه “واد” و رساندن کمک های غذایی به اهالی آنجا بودند، دچار ترس و هراس شده بودند و ارتش عربی در برخی مواقع آتش توپخانه سنگین خود را بر سر یهودیان می ریخت. در این شرایط یهودیان دست به تظاهرات زده و خواستار پایان یافتن جنگ به هر قیمت ممکن شدند و از بن گوریون خواستند به قدس سفر کند. یهودیان به دنبال راهی برای نجات خود بودند و ضمن برقراری برخی احکام عرفی در قدس از جمله قانون منع آمد و شد، جوانان را در خطوط مقدم مستقر کرده بودند، اما هیچ سلاح و تجهیزاتی در اختیار نداشتند و حتی به مواد غذایی و کمک های مالی هم دسترسی نداشتند و تنها نصیب آنها گلوله های دشمنان بود. در این شرایط، نهادهای صهیونیستی سعی در اعزام پیک های صلح به فلسطین و برقراری آتش بس موقتی به منظور پایان دادن به رسوایی بزرگ بودند. در نهایت آتش بس برقرار شد و ما کمک های غذایی و آب در اختیار یهودیان قرار دادیم و علاوه بر این، سلاح و تجهیزات جنگی به آنها رساندیم و زمینه حضور نیروهای داوطلب و جنگجویان یهودی در قدس را فراهم کردیم. (روزنامه الحیات)
بهترین اظهارنظر در این باره از سوی یک مورخ عربی بیان شده است که جزء فرماندهان جنگ فلسطین بود و به پذیرش آتش بس از سوی دولت های عربی اشاره کرده و می گوید:«من چاره ای جز توصیف این تصمیم به جنایت بزرگ ندارم و شاید این کمترین وصفی باشد که بتوان درباره موافقت اتحادیه عرب با مفاد آتش بس به کار برد..» (فاجعه فلسطین ص ۲۰۳)
ـ پس از آن بار دیگر بعد از پایان آتش بس در تاریخ ۹ ژوئن سال ۱۹۴۸ جنگ از سر گرفته شد، اما دیگر موازنه قدرت تغییر کرده بود و بدین ترتیب، فاجعه بزرگی رخ داد و تمامی ارتش های عربی در برابر چند گروهک صهیونیستی شکست تلخی را متحمل شدند.
در این جنگ تنها مبارزان فلسطینی و مبارزان عربی و اسلامی و برخی شهروندان غیور عربی بودند که توانستند در برابر گروهک های یهودی ایستادگی کرده و رشادت های غیرمنتظره ای از خود نشان دهند که باعث ترس و وحشت دشمن یهودی و جامعه بین المللی شود. اما نقراشی پاشا با صدور دستور عقب نشینی مبارزان اخوان المسلمین از میدان های جهاد در فلسطین در سال ۱۹۴۸ و انداختن آنها به گوشه های زندان و در ادامه انحلال کامل جماعت اخوان و اتخاذ رویکرد سختگیرانه در قبال آنها، به این وضعیت پایان داد.. و امروز ما عین همین مساله را در مصر پس از انقلاب مشاهده می کنیم.
از آن زمان، جنبش اسلامی در کانون تمامی تحرکات مردمی قرار داشته است و با وجود تعقیب و پیگردها و بازداشت ها و کشتارها و نیز تحریم و محاکمه های نظامی بی وقفه، رهبری جهاد علیه دشمن را بر عهده داشته است و در این راستا، برای هر مرحله برنامه مشخصی دارد؛ هر چند که طرف مقابل با برنامه های مشخص در هر مرحله و دوره ای سعی در ضربه زدن به این جنبش مردمی را دارد که هدف اصلی آن آزاد سازی فلسطین است.
از زمان سفر انور سادات رئیس جمهور مصر به اسرائیل در سال ۱۹۷۷ تمامی گروه های مخالف صلح با این رژیم و در راس آنها جنبش اسلامی در معرض حملات سازمان یافته قرار دارند تا زمینه نابودی آنها و یا حداقل تعطیلی فعالیت شان فراهم آید.. آیا این جنگ تمام عیار و بی وقفه علیه جنبش اسلامی و گروه های مخالف صلح با رژیم صهیونیستی به نفع آرمان آزادی فلسطین است یا منجر به غلبه یهودیان بر ما می شود؟
وقتی هم که تشکیلات خودگردان فلسطین در سال ۱۹۹۳ روی کار آمد و در قبال تاسیس و به منظور بقای آن مقرر شد (این تشکیلات) در راستای ریشه کن کردن جنبش اسلامی جهاد در فلسطین فعالیت کند ـ یعنی همان چیزی که خود فلسطینی ها نتوانسته بودند به آن دست یابند ـ این تشکیلات تمام تلاش خود را برای تحقق این هدف به کار بست، اما ناگهان متوجه شد که خواسته اصلی از آن نابودی ملت فلسطین است و نه یک گروه خاص. لذا، از ادامه راه دست کشید و نتیجه این نافرمانی همان جنایتی بود که آریل شارون با محاصره و ترور عرفات پس از حمله بی رحمانه به کرانه باختری در سال ۲۰۰۲ مرتکب شد و در مقابل با اقدام غیرمنتظره ملت فلسطین در زمینه مقاومت مواجه شد.
بی کسی پوشیده نیست که عملیات های رسمی علیه جنبش مردمی مقاومت با شعار “جنگ علیه تروریسم” صورت می گیرد و این همان چیزی است که دشمن صهیونیستی در جنگ های مکرر خود علیه ملت فلسطین از آن استفاده کرده است.
اما بسیاری از نظام های عربی گذشته ها را فراموش کرده اند و در راستای نابودی جنبش مردمی و به ویژه جنبش اسلامی گام بر می دارند. آنها سعی در ضربه زدن به یکی از مهمترین مولفه های پایداری و ایستادگی وطن را دارند که در صورت نابودی آن بسیاری از مولفه های ملی دیگر نیز در برابر پروژه صهیونیستی نابود خواهند شد.
* شعبان عبد الرحمن
منبع: مرکز اطلاع رسانی فلسطین