آخرین خبرها

ویژگی های:گفتمان اسلامی معاصر


دکتر عصام بشیر

معاون رییس (اتحاد جهانی علمای مسلمان)

 و رییس مؤسسه(اعتدال و وسطیت)

مترجم: عبدالعزیز سلیمی

بسم الله الرحمن الرحیم

مفهوم ساختاری خطاب (گفتمان) در حوزه های گوناگون

خطاب دوگونه معنی دارد. معنی اول، اصیل، ثابت و ساده است و عرب ها با آن آشنایند، در قرآن کریم و احادیث رسول خدا (ص) و در فرهنگ لغت های نخستین آمده است.

اما معنی دوم مفهومی امروزی و دارای ماهیتی ترکیبی بوده که از دلالت لغوی فراتر رفته و به حوزه های: امور سیاسی ، منابع فلسفی و مقاصد پیام رسانی، وارد می شود.

با توجه به ساختارها و حوزه هایی که واژه «خطاب» در آنها بکار برده می شود، تفاوت های موجود میان دلالت ها نیز نمایان می گردند.

یکم: در میدان مفهوم لغوی.

در فرهنگ لغت «لسان العرب» واژه «خطاب» اینگونه مورد بررسی قرار گرفته است که:

«خطاب و مخاطبه»: باز بینی گفتار، گفتن، بیان و کسی را با سخن و کلام مورد خطاب قرار دادن است و «مخاطبه» به معنی سخن گفتن دو نفر با یکدیگر می باشد. و «فصل الخطاب» تمیز و تشخیص میان حق و باطل و یک حکم و مخالف آن است.

در نتیجه «خطاب» کلامی است که با هدف فهمانیدن مطلبی به طرف مقابل بیان می شود، و دادن آگاهی به کسی است که توان و استعداد آگاه شدن را داشته باشد، زیر کلامی که هدف از آن رساندن پیامی به شنونده نباشد «خطاب» نامیده نمی شود.

دوم: در عرصه مفهوم قرآنی.

در قرآن مشتقات واژه «خطاب» ۹ و لفظ خطاب ۳ بار آمده است. اما آنچه که در اینجا مورد نظر است و ذکر آن با این موضوع مناسبت دارد، این کلام خداوند است که:

«وشددنا ملکه و آتیناه الحکمه و فصل الخطاب» صاد – ۲۰»

«حکومت او را استحکام بخشیدیم و بدو فرزانگی و حکمت دادیم و قدرت داوری عادلانه اش ارزانی داشتیم.»

توجه به بافت جمله  و کاربرد واژه خطاب در آن، نشان می دهدکه «خطاب» با «حکمت» همراه است. امری که مجال گسترده ای برای بازشناسی مفهومی و دریافت معنای عمیق واژه خطاب و در نتیجه فراتر بردن آن از مدلول لغوی(بازبینی گفتار یا بیان هدفمند) و ارتقای آن به سطحی والاتر و نزدیک  به مترادف حکمت-به معنای قرار دادن هر چیزی در جای مناسب خود و مدیریت بهینه امور- را فراهم سازد.

دو مفهوم قرآنی و لغوی «خطاب» در تأکید بر دلالت بر منزلت بلند آن با یکدیگرهمآوایند، به این اعتبار که«فصل الخطاب» تنها زمانی صورت کاملی پیدا می کند که توأم با حکمت بوده و هدف از آن تبیین حقیقت به بهترین و کاملترین صورت باشد.

سوم: در حوزه مفاهیم نوین.

خطاب(گفتمان) اصطلاحی فلسفی است که در دلالت، به مفهوم «مقوله فلسفی» نزدیک است .

خطاب فلسفی فلان شخص، سبک او در خردورزی و نگرش بیان اندیشه های اوست. که ممکن است با گفتمان فلسفی شخص دیگری مطابق یا مخالف باشد.

این مفهوم همچنین  به حوزه «اندیشه سیاسی» نوین نیز وارد گردیده و «گفتمان سیاسی»منظومه فکری و درونمایه ایدئولوژی را در برمی گیرد، به گونه ای که «خطاب سیاسی» فلان گروه بیانگر باورهای سیاسی و رویکرد مذهبی آن است. در این مقام «خطاب» صرفاً به معنای رویکرد و بیان آراء و موضع گیری ها نیست، بلکه در کنار آن به معنای ظرفی برای بیان باورها، روح، فلسفه و مذهب نیز هست.

این مفهوم همچنین گفتمان فرهنگی، ادبی، هنری و اطلاع رسانی را نیز در بر می گیرد. در این میان البته مفهوم « گفتمان اطلاع رسانی»بیش از بقیه پذیرای مفاهیم گسترده آن است، به صورتی که امکان گنجایش تمامی گونه های خطابی در همه ی زمینه ها- یعنی خطاب دینی، خطاب اطلاع رسانی فلسفی و خطاب اطلاع رسانی سیاسی و …- را دارد.

طرح موضوع «خطاب اسلامی» غالباً همین معانی را به اذهان متبادر می سازد، یعنی وسیله ای که مسلمانان از طریق آن جهانیان را موردخطاب قرار دهند. سبکی که با آن باورها ، دیدگاه ها و موضعگیری را سرورسامان داده و آنها را از طریق رسانه های نوشتاری، شنیداری و دیداری به اطلاع بخش هر چه وسیعتری از افکار عمومی جهانی برسانند.

بر این اساس می توان گفت که: «گفتمان اسلامی» چهارچوبی فراخ تر برای دعوت و تبلیغ اسلامی در  مفهوم عمیق و فراگیر آن است.

تعریف «گفتمان اسلامی»:

«خطاب اسلامی» را می توان مقدمتاً اینگونه تعریف کرد که: گفتمانی است با مرجعیت اسلامی و الهام گرفته از «اصول قرآن و سنت» و دیگر ارزش های اسلامی، صرفنظر از اینکه طرح آن گفتمان از طرف یک جماعت اسلامی باشد یا یک نهاد تبلیغی رسمی یا مدنی و یا افراد پراکنده، اما همسو و هم پیمان در اداره امور سیاسی،اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و نیز در تعریف خود در دسته بندی های هویتی محلی و جهانی بر اساس دین و آموزه های دینی.

خطاب اسلامی معاصربین :

«تعارض ها و چالش ها»

«وحی» و «هستی»دو منبع شناخت

ضرورت دارد که خطاب اسلامی معاصر همزمان به منابع معرفت شناسی «شرعی و طبیعی» یعنی به «کتاب مکتوب» (قرآن) و «کتاب مشهود» جهان و پدیده های آن، توجه نماید و در کنار یکدیگر قرارشان دهد. که چنین چیزی در نهایت توجه به علوم شرعی است -که دین را- و علوم زندگی است- که دنیا را سرو سامان می بخشند، و از آنجا که هر دو از یک چشمه الهام می گیرند اهتمام عملی و وجود هردو ضرورت دارد. زیرا از جانب خداوند مسئولیم که :

«نقیم الوزن بالقسط و لانسخر المیزان.»

«معیار و میزان را دادگرانه برپا داریم و در استفاده از میزان ستم و زیان نورزیم»

بر پایه این توجه دوجانبه است که فرمان خداوند به دو گونه قرائت به پیامبر و پیروانش -که در اولین آیه آمده است-محقق می شود.

«اقراء باسم ربک الذی خلق، الانسان من علق. اقراء و ربک الاکرم الذی علم بالقلم علم الانسان مالم یعلم»علق:۱-۵

«بخوان به نام پروردگارت آنکه آفرید. آفرید انسان را از خون بسته. بخوان و پروردگارت گرامی ترین است. آنکه به وسیله قلم آنچه را که انسان نمی دانست به او آموزش داد.»

روشمندی: روش و مذهب

گفتمان اسلامی لازم است روشمندی خود را از راهکارها و برنامه های اسلام  و اصولی که پیشینیان پاکمنش(سلف صالح) مقرر داشته اند، بر گیرد. نه اینکه خود رادر چهارچوب مذهبی خاص محدود کند. (با علم به اهمیت مذاهب در عرصه تحقیقات تخصصی و آکادمیک که  مقدمه ای است برای ارزیابی انتخاب و اجتهاد.)

منظور از پایبندی به روش سلف صالح – اهالی قرون درخشان مشهور به رواج اخلاق و ایمان–  پایبندی به منابع، سبک فکری و شیوه استنباطی و روش ایشان در «تحقیق مناط» است و نه فروع و جزئیات.

البته همراه با ضرورت درک این حقیقت که این موضوع بستر فراخی است که مدارس و مذاهب متعددی را در بر گرفته و در لابلای آن روش «رخصت محوری» ابن عباس، و «عزیمت گرایی وقاطعیت» ابن عمر، و «نص گرایی» احمد بن حنبل، «قیاس و خردورزی» ابوحنیفه، «ظاهر گریی» ابن حزم، «مقاصدی بودن» شاطبی، «معنویت»جنید، «منطق» غزالی و «دائره المعارف بودن» ابن تیمیه، وجود و حضور دارند.

حصر و تقلیل مفهوم وفاداری به این رهاورد معرفتی گسترده به نوعی مذهب گرایی تنگ نظرانه محدود به گزینش پاره ای از آرای فقهی یا فکری برخی دانشوران مسلمان در مقاطعی از تاریخ اسلام، که خود نهایتاٌ نوعی اجتهاد بشری آمیخته به ضعف  و قوت است، بدون ملاحظه جامع نگری و شرایط مقتضی آنها، بی گمان به گونه ای خطای آشکار روش شناختی است.

پذیرش این رهیافت همچنین بر این ضرورت انکار ناپذیر تأ کید دارد که هیچ نسلی نباید از عرصه نوآوری و در انداختن طرح های نو به منظور غنی تر سازی تلاش های گذشتگان با استفاده از گنجینه تجارب و روش های نو و با درمان دلیرانه و بصیرانه مسائل مستحدثه پا پس بکشد.

سطح ها و لایه های گفتمان:

«امٌت دین گستر و امٌت دین پذیر»

پیام پیامبر تا آمدن آخرت متوجه دو گونه از آفریده های خداوند خواهد بود.

تمامی کسانی که شرائط تکلیف را داشته باشند، از همان زمان بعثت با برکتش، تا آخرین کسی که شاهد پایان جهان خواهد بود، به این اعتبار که خطاب اسلامی متوجه ایشان است، امت دعوت با شمار می آیند. اما آنانی که به «دعوت محمدی» پاسخ مثبت می دهند، «امت استجابت» به حساب می آیند.

و رسول خاتم به سوی هردوی آن ها فرستاده شده، تا آنان را در مسیر «جلب منافع و دفع مضار» قرار بدهد.

«و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین»انبیاء -۱۰۷

«ما تو را نفرستاده ایم جز اینکه برای تمامی جهانیان مایه رحمت(جلب منافع مادی و معنوی و رفع مضرات مادی و معنوی) باشی.»

هرکدام از اینان از گفتمان اسلامی،باید سطح و مضمون ویزه خود را داشته باشند.

 مبانی مسئولیت امت دعوت:

مسئولیت«امت دعوت» دارای مبانی و اصول زیر می باشد:

* اعتراف به این حقیقت که وجود اختلاف دینی میان انسان ها بر اساس اراده و خو است خداوند است، و خدا خود به انسان ها برای انجام دادن و ندادن و ایمان آوردن و کفرورزیدن حق آزادی و اختیار انتخاب داده است.

* یگانگی اصل انسان و مکرم بودن نسل بشری، چنان که خداوند متعال می فرماید:

«یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبایل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم». حجرات-۱۳

«ای مردم!  ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را به صورت ملت ها وقبیله هایی در آوردیم تا با یکدیگر در ارتباط باشید، به راستی گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزکارتینتان است.»

و این فرموده اش که:

«ولقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات»اسراء- ۷۰

«به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و وسایل حمل و نقل او را در دریا و خشکی فراهم ساختیم و از روزی های پاک او را بهره مند ساختیم.»

* تعارف و آشنایی و ارتباط.  خداوند متعال می فرماید:

«یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم» الحجرات: ۱۳

« ای مردم!  ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را به صورت ملت ها وقبیله هایی در آوردیم تا با یکدیگر در ارتباط باشید، به راستی گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزکارتینتان است.»

و در حدیثی آمده که رسول خدا(ص) فرموده است:

«گواهی می دهم که همه انسان ها با هم برابرند.»سنن ابی داودج۲ ص  ۸۳

تعارف  و ارتباط اصلی است که قرآن مخاطبان خود را به آن فراخوانده است و ضرورتی است که شرایطی مانند شهروندی آن را ایجاب نموده و احیای روح برادری انسانی است.

* همزیستی مسالمت آمیز: زندگی انسان هایی که دارای مشترکات و پیوندهایی هستند. بدون همزیستی مسالمت آمیز و چشم پوشی و تسامح و خرید و فروش. قضاوت و اقتضا و تمامی امور زندگی اجتماعی ممکن نیست. در لا به لای کتاب تاریخ اسلام درباره ی همزیستی مسالمت آمیز با غیر مسلمانان صفحات درخشان و پیشرفته ای وجود دارند. خداوند متعال پایه این زندگی مسالمت آمیز را اینگونه مشخص فرموده که:

«لا ینهاکم الله عن الذین  لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم أن تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله لا یحب المفسدین» ممتحنه – ۸

«خداوند شمارا از نیکی کردن و رفتار دادگرانه با کسانی که با دین شما نجنگیده و از میهن و سرزمینتان بیرونتان نکرده اند، باز نمی دارد، براستی خداوند فساد برانگیزان را دوست نمی دارد.»

تعاون و همیاری: مسلمانان در بسیاری از مسایل عمومی زندگی با غیر مسلمانان دارای نقاط مشترکی می باشند که، می توان در مورد آن ها با یکدیگر تشریک مساعی داشته باشند. همچنین تهدید هایی که وجوه مشترک آن ها را در معرض خطر قرار می دهد، کم نیستند، که می توان در ارتباط با آن ها ضمن زندگی مسالمت آمیز همکاری های لازم را به عمل آورد.

اینک درباره ی مسائل ویژه به روابط میان مسلمین و امت دعوت (از جمله وضع مسلمانان در کشور های غیر اسلامی) مفصل تر سخن می گوییم. اموری که مراعاتشان از طرف دست اندر کاران گفتمان اسلامی معاصر ضرورتی حیاتی دارد.

۱- قبول تنوع تمدنی، فرهنگی، قانونگذاری، سیاسی و اجتماعی ، زیرا که خداوند می فرماید:

«لکل جعلنا منکم شرعه و منهاجاً و لو شاء الله لجعلکم امه واحده ولکن لیبلوکم فیما آتاکم» المائده- ۴۸

«برای هر دسته از شما قانون و راهکاری را قرار داده ایم، اگر خداوند می خواست می توانست شما را یک امت بگردانید، اما(قانون و راهکارهای مختلفی را قرار داد) تا در باره آنچه به شما داد آزمایشتان کند.»

۲- تلاش برای گسترش افق های تعامل تمدنی ، برای مثال می توان درفضایی محترمانه در عرصه علوم طبیعی، پیشرفت های عرصه مدیریت،بازسازی روحیه وقت شناسی و ارزش عدالت، از تمدن غرب بهره گرفت. هم چنین مشارکت انسانی اصولی و محترمانه و همیاری عادلانه و تلاش برای کم رنگ کردن شعارهای افراطیون طرفین را خواستار شد.

۳- اهتمام به نشر کتاب های ویزه غیر مسلمانان که در آنها به جای محوریت نصوص و دلایل شرعی، به دلایل حجت علمی و عقلی، توجه جدی صورت بگیرد.

۴- فراخوانی به تدوین فقه مخصوص اقلیت های مسلمان در جوامع  غیر اسلامی بر پایه اصل «ضرورت تناسب میان تکلیف و توانایی» به گونه ای که ضمن زندگی مسالمت آمیز و مشارکت در زندگی اجتماعی هویت خویش را حفظ نموده و از ذوب شدن و خود باختگی مصون بمانند.

۵- تمرکز بر روی منظومه ارزش های مبتنی بر قاعده وحدت منشاء انسانی و حرمت الهی بشر در روابط ما با غرب.

۶- تلاش برای شناسایی ویژگی های مشترک و  تقویت همگرایی، زیرا تمدن ها در احترام به ارزش هایی مانند: عدالت، مساوات و آزادی و … کم و بیش با یکدیگر نقاط مشترک دارند و اهل دانش و خرد از هرمردم و تمدن و دینی که باشد، مورد تقدیر و احترامند.

۷- به غرب به عنوان بلوکی واحد نگاه نکنیم، زیرا که غرب میدانی بسیار گسترده و دارای ورودی های فراوانی است. و می توان در جهت مراعات مصالح و منافع مشترک – بدون ستمگری و ستم پذیری و بخاطر تأمین صلح و امنیت جهانی، با بهره گیری از راهکارهای علمی و منطقی، باآنان گفتگو و تعامل کرد.

۸- ضرورت پایبندی شفاف و صادقانه به آزادی و مراعات حقوق بشر و اقرار به مشروعیت تفاوت های فکری تعدد دینی و فرهنگی و دست بدست شدن مسالمت آمیز قدرت و دفاع از این امور به عنوان اصولی اساسی و ارزشی اسلامی و نفی خشونت در کار سیاسی و پرهیز از در آمیختن آن با اصل جهاد مسلحانه.

۹- فراخوانی به احیای اصل «سالم سازی تمدن ها»  و پر کردن خلاء اخلاقی موجود در تمدن غرب و بر هم خوردن توازن آن،  از طریق ارائه الگویی انسانی و صادقانه که در آن آرمان و واقعیت در کنار یکدیگر قرار گیرند و پیام عملی و و اقعی آن به مراتب رساتر از پیام کلامی آن باشد.

۱۰- تلاش در جهت مخاطب قرار دادن افکار عمومی غرب بر پایه ارزش های انسانی در مورد مصایب مسلمانان از طریق وسایل ارتباط جمعیاثر گذار، و بهره برداری از آن در پیشبرد روند گفتگو و درک متقابل.

۱۱- حمایت و تقویت اندیشه مراعات حق شهروندی اقلیت های مسلمان در غرب همراه با ضرورت ها و نیاز های آن.

۱۲- لازم است اقلیت های مسلمان به پیمان نامه ها و توافق های خود با کشورهایی که در آنها زندگی می کنند وفادار باشند و به قوانین و مقررات موجود در آن کشور ها احترام بگذارند.

زیرا که خداوند می فرماید:

«واوفوا یالعهدان العهد کان مسئولأ»اسراء – ۳۴

«به تعهدات وفادار باشید! زیرا که در مورد مراعات عهد و پیمان مورد بازخواست قرار می گیرید.»

۱۳- مشارکت و فعالیت در جهت حل مشکلات موجود در جامعه های غربی و اصلاح دست آورد های نادرست تمدن مانند: فروپاشی خانواده ها، گسیختگی روابط اجتماعی، بحران اخلاقی، انحراف های جنسی، تعصب نژادی، و برجسته کردن مشارکت ها در این زمینه.

اما در ارتباط با «امت دین پذیر» خلاصه آنچه که  دست اندر کاران «گفتمان اسلامی معاصر» باید به آن توجه نمایند، در کلمه «مصالحه» خلاصه می شود.

* مصالحه بین فعالان در عرصه عمل و دعوت اسلامی.

* ایجاد همگرایی میان گروه های فعال اسلامی و جریان های میهنی و ملی.

* مصالحه میان سازمان های رسمی و مردمی.

* آشتی میان ملت ها و حکومت ها.

که به امید خداوند زیر عنوان «افق های پیش روی گفتمان اسلامی معاصر» در مورد این آشتی و همگرایی بیشتر سخن خواهیم گفت.

گستره گفتمان: نخبگان، عامه مردم

تأمل در این فرموده ی خدای متعال که می فرماید:

«وما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم …. » ابراهیم: ۴

«هیچ پیامبری را جز با زبان ملتش نفرستاده ایم.»

به روشنی بیانگر اهمیت بهره گیری از زبان خاص برای هرملت و هر خطاب است. زیرا آنچه که به لحاظ آموزشی و پرورشی برای «امت دین پذیر» مناسب است، لزوما از جهت تبلیغی هدایتگرایی برای  «امت دین گستر» مناسب نبست و به همین ترتیب سبک سخن گفتن با نخبگان، اندیشمندان، صاحب نظران و حاکمان لزوماٌ برای سخن گفتن با توده مردم مناسب نیست.

این البته به معنای شکاف سازی میان نخبگان و عامه مردم نیست، زیرا دین خداوند یک مجموعه یک پارچه است، گرچه هر یک از آن ها  به تناسب میزان فهم و معرفت وجایگاهی که دارند. از آن بهره ای مشخص می برند. چنان که از حضرت علی بن ابی طالب (رض) نقل است که:

«با مردم در حد آگاهیشان سخن بگویید، مگر می خواهید به خدا و پیغمبرش پشت کنند؟!»

مشابه همین کلام از ابن مسعود (رض) نیز روایت گردیده که:

«هرگاه مطالبی فراتر از سطح عقل و علم مردم مطرح کنی، ناگزیربرای برخی از ایشان زمینه انحراف خواهد بود».

محتوای گفتمان:

خطاب تزکیه: مراعات ظاهر و باطن.

مراعات تلازم و همبستگی میان «ظاهر و باطن» در جهت کامل کردن یکدیگر، برای گفتمان اسلامی معاصر ضرورت دارد. این مقصود از طریق بر پایی شعار و مناسک ظاهری و مراعات خواطر و مشاعر باطنی، تحقق پیدا می کند. این موضوع انسان را در صراط مستقیم سیر به سوی خداوند قرار می دهد، سیر و حرکتی درست و سازگار با آنچه در «ظاهر و باطن» از او انتظار می رود. به گونه ای که «کمال حالات ظاهری با جمال کیفیات باطنی» از طریق مراعات همه جانبه در «فقه ظاهر و فقه باطن و اعمال قلوب و اعمال اعضاء» به صورتی بالنده و زیبنده، هماهنگ می گردند.

این موضوع درست همان چیزی است که امام مربی ابن عطاء الله سکندری، می گوید که:

«کردارها صورت هایی موجودند که روح آن ها وجود اخلاص و معنا و اخلاق بلند در آن هاست». این یادآور همان مکارم اخلاقی است که رسول خدا (ص) در جهت تکمیل و تقویت آن ها بر انگیخته شده است.

در همین رابطه گفتمان اسلامی معاصر باید برای برداشتن حصار میان معنویت گرایان بی اعتنا به «فقه» و متشرعان بیگانه با «تزکیه نفس» به صورت جدی تلاش کند.تنزیل و تأویل:  تفاوت میان خطاب دین، خطاب دینداران.

اختلال در برنامه پیاده نمودن دین مطلق الهی و آرمانی و کلی بر واقعیت زندگی نسبی، ملموس و فرعی ، زمینه ساز پیدایش دو گروه ناسازگارشده است.

یکم: کسانی که شوق دینداری و اسلام خواهی تا حدود زیادی دردرون ایشان کمرنگ گردیده و حضور دین از زندگی روزانه آنان روبه افول و غروب است.

دوم:آن هایی هستند که در غیاب یک برنامه سنجیده و متوازن، پای بندیشان به احکام ظاهری به حد افراط رسیده است.

ار آنجا که بقای  دین با توجه به آیه زیر:

«انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» الحجر- ۹

«ما خود قرآن را فرو فرستاده ایم و خود ازآن محافظت می نماییم.»

به اجماع مسلمانان، تضمین الهی دارد، چیزی که باقی می ماند، کیفیت برانگیختن شوق دینداری و فعال سازی سرچشمه های دین خواهی در درون انسان ها و سپس ساماندهی رفتار فردی و اجتماعی بر پایه آموزه های ارزنده  دین است.

بر همین اساس، بر گفتمان اسلامی معاصر است که برای رفع دو  آفت بی اعتنایی به احکام شریعت از یک سو و اجرای آنها در جای نا مناسب از سویی دیگر، در کنار اهتمام به «فقه دین»(روش فهم و استنباط احکام دینی در قالب فقه و اصول فقه) به «فقه تدین» (روش اجرای دین در زندگی روزمره یا به تعبیر امام شاطبی«اجتهاد مربوط به تحقیق مناط») نیز عنایت ورزد، با این توازن در نظر و عمل، مسلمانان از ابتلا به «دینداری آشفته» به تعبیر مرحوم سیخ محمد غزالی، که با مظاهری چون «افراط و تفریط» زیاده رویی و تنگ نظری و تبذیر و بخل که ملت های پیشین را گرفتار ساخت، مصون بمانند.

میراث پیشینیان و دانش معاصران: گفتمان اصالت و معاصرت.

 لازم است گفتمان اسلامی معاصر بر لزوم احترام به میراث امت اسلامی -به عنوان رهاورد بشری که گذشتگان ما در خلال آن کوشیده اند، بهترین و سودمندترین ارزشها را برای فرد و جامعه زمان خود عرضه کنند، تأکید ورزد و بدون «تقدیس و یا تنقیص» و کنار نهادن و یا قطعی شمردنشان با نگاهی خردمندانه، ارزیابی آگاهانه و بررسی موشکافانه، بر پایه ی احترام به تلاش های صورت گرفته آنان، با آن میراث ماندگار تعامل نماید. و برای اصلاح کژی ها و تکمیل کاستی ها تلاش کند، تا با تزریق اندیشه ها و رویکردهای متناسب با زمان و مکان، فرهنگ معاصری بر روی آن بنا کنیم که مقاصد شریعت را محقق و مصالح مردم را تأمین کند.

 لازمه ی قبول این راهکار میانه رو از میان رویکرد«جمود و ایستابی» بر روی میراث گذشتگان و ضرورت تقلید و بستن نظری یاعلمی باب اجتهاد از یک طرف و از طرف دیگر  رویکرد طرد میراث پیشینیان و نفی تمامی مذاهب و گشودن بدون ضابطه و قاعده ی باب اجتهاد و بر روی هر اهل و نا اهلی-همانگونه که در عنوان :« روشمندی: راهکار و مذهب» توضیح دادیم- احترام به مذاهب رایج و مدارس علمی پذیرفته شده – همراه با انتقاد علمی جدی و ضرورت نو اندیشی و اجتهاد روشمند و ساماندهی مصالح و مقاصد اساسی در قالب کمیته ها و تشکل های سازمان یافته و منع غیر متخصص از ریاست امور اساسی و سرنوشت ساز در عرصه های گوناگون زندگی مردم است.

  لازمه حفظ اصالت، پیروی از وحی الهی به عنوان منبع معرفتی درجه اول و التزام  به باید و نباید های احکام شریعت سازگار با فطرف و تلاش در جهت تحقق مقصود خداوند در ظاهر و باطن است  که لازم است ضمن راهکار علمی مطمئن و معتبری که عالمان و اندیشمندانی صادق و مخلص در طول قرن ها عمر و استعداد های خویش را مصروف سلامت و اصالت و روشمندی آن نموده اند صورت پذیرد.

لازمه توجه به معاصرت این است که، روح عصر شناخته شود، و اسباب پیشرفت مادی و علمی فراهم گردد. و از هیچ نوع از انواع مشارکت در پرورش انسانیت دریغ نشود.

بازسازی یا ویرانگری: گفتمان هوشمندانه.

تجدید گفتمان اسلامی و بازنگری در بسیاری از مسایل فکری، مفاهیم اساسی و اقدامات عملی مربوط به آن لازم است، اما نه از این جهت که برخی از قدرت های حاکم در اینجا و آنجا با نام «تجدید ونوگرایی» و بازنگری، خواهان از بین بردن نقش و حضور اسلام در جامعه های اسلامی هستند، همچنین نه به عنوان تسلیم شدن در برابر تلاش های شیفتگان تمدن غربی و سکولاریزه و تهی کردن اسلام از روح مبارزاتی آن، بلکه از این نظر که نوسازی دینی قاعده و سنتی الهی و تاریخی در طول قرون و اعصار بوده و عوامل و انگیزه های منطقی تجدید و نوسازی دین را لازم می شمارند، تا اسلام به کارکرد موثر و عمیق خودجامعه های اسلامی و حل مشکلات معاصر افراد و جوامع مسلمان را بازیابد.

نوسازی  نه به معنای ویرانگری، بلکه به معنای پاسداشت ویژگی های اساسی و اصالت اولیه و پایه های ثابت است، در اینجا یادآوری سخنی از شکیب ارسلان را مناسب می شمارم که:

«دو کس دین را تباه می سازند، یکی «متحجر» و دیگری «منکر» یکی با جمود و تنگ نظری خود، مردم را از دین متنفر می کند و دیگری با الحاد و انکار خود دیگران را به گمراهی می کشاند، هر که اندیشه اش را نونسازد، ریشه اش را می بازد و هرکه پیش نرود، از او پیشی می گیرند.!»

مقاصدگر یاظاهرگرا: گفتمان نوآوری یا دنباله روی.

در حوزه ی امور دینی اصل بر توقیف و تبعیت از رسالت رسول (ص) و التزام به اوامر و امتناع از نواهی است. زیرا که خداوند متعال می فرماید:

«و ما آتاکم الرسول مخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا» الحشر – ۷

«آنچه را که پیامبر برایتان آورده برگیرید و از آنچه که شما را برحذر داشته دست بردار شوید.»

اما در میدان مسائل دنیوی و زندگی اصل بر «ابداع و نوآوری» و پرهیز از ایستابی و بسنده نمودن به دست آورده های علمی موجود است. به روایت امام مسلم زمانی که برخی از اصحاب پیامبر (ص) ظاهر و شکل صوری سخنان او را درباره ی گرده افشانی درختان نخل ملاک کار خود نمودند و در نتیجه درختانشان بهره اندکی دادند، خطاب به ایشان فرمود: «هرگاه شما رابه موضوعی دینی امر کردم آن را عملی کنید، اما هر گاه در مورد چیزی دنیوی رأی و نظری داشتم، من نیز انسانم – و در معرض اشتباه و خطا قرار دارم-»

و در همین ارتباط خطاب به ایشان فرمود:

«انتم اعلم بأمور دنیاکم»

«شما خود به امور زندگی دنیویتان آگاه ترید.»

بر این اساس بر گفتمان اسلامی معاصر است که  تا بالاترین درجه به مقاصد شرع حنیف اهتمام بورزد،زیرا این نگاه مقاصدی  به  دین و زندگی است که رویکرد فقیه را در میدان و روند اجتهاد و نگرش مفتی را در فرایند فتوا و زاویه نگاه پژوهشگر را در عرصه نظریه پردازی- به ویژه در ارتباط با مسائلی که پیشتر وجود نداشته اند- شکل می دهند. زیرا اگر آنان قواعد و ضوابطی کلی را بر فعالیت های خویش حاکم نکنند، دچار پریشان گویی و کجروی می شوند و از درک درست دردها و ارائه راهکار ها ناکام می مانند و توان تجدید برنامه های دینی را برای واقعیت های متحول و متغیر از دست می دهند.

تبلور این موضوع را می توان در این سخن ابن قیم جوزیه ملاحظه نمود که می گوید:

«زیر بنای شریعت ملاحظه حکمت ها و مراعات مصالح مردم در دو جهان است. شریعت همه اش عدالت، رحمت، مصلحت، حکمت است. یعنی هر چیزی که از چهارچوب عدالت خارج و به ستم منجر شد ، و از رحمت به شقاوت و از مصلحت  به مفسدت و  از حکمت و هدفداری به بیهودگی -هر چند از طریق تفسیر و تأویل آن را با لعاب دینی رنگ آمیزی کنند_ به هیچوجه مقبول و موافق شرع نیست. زیرا احکام شریعت اسلام مظهر عدالت الهی میان بندگان و رحمتش در میان مخلوقات و/span سایه اش بر سرزمین است. و کامل ترین و راست ترین گواه بر حکمت خداوند و صداقت صاحب رسالت (ص) است.

پرهیز از تقلیل و بزرگ نمایی: گفتمان توازن.

احترام به حقیقت و پرهیز از اغراق و مبالغه بر گفتمان اسلامی معاصر لازم است. زیرا افراط و مبالغه زشت و ناپسند بوده و چهره حقیقت را مشوش، دور را نزدیک و نزدیک را دور و راه را غبار آلود نشان دهد و در حقیقت، توهین به فهم شنونده و تمسخر به وجدان اوست. مبالغه و افراطی گری آفت زندگی عامه مردم و پدیده ای نامبارک در فرهنگ اجتماعی، فردی و خانوادگی است، پس چگونه می توان۹- فراخوانی به احیای اصل «سالم سازی تمدن ها»د شاخصه گفتمان فکری یا تبلیغی باشد؟!.

از طرف دیگر بر گفتمان اسلامی است که در تمامی امور و مسائل«اعتدال و میانه روی» را پاس بدارد. زیرا هر دو طرف افراط و تفریط همیشه مشکل ساز بوده اند.

طرفی که تحت فشار بزرگنمایی دسایس دشمنان و مبالغه در «تئوری توطئه»دچار یأس و سرخوردگی شده و از عمل و اقدام بازمانده اند.

طرف دیگری لمس رنج ها و درد ها او را به خروش ناسنجیده و کنش ناپخته واداشته است.

بر امت صاحب رسالتی که بار امانت گفتمان اسلامی معاصر را بر دوش می کشد واجب است در مسیر کنش های سنجیده و سازنده گام بردارد و از حالت تدافعی و واکنشی پرهیز نماید و لازمه ی چنین چیزی تلاش در جهت توانمندی و آمادگی برای رویارویی با ستم  ستمکاران و مقاومت در برابر متجاوزان و گسترش عدالت و مراعات حقوق همگان است.

خردگرایی و خرافه پرستی: گفتمان سنت ها و قوانین.

خداوند متعال سنت ها، اسباب و قوانینی را مقرر نموده که مقاصدی را محقق ونتایجی را به دنبال دارند. و از انسان ها خواسته است که آن سنت ها و قوانین را به درستی درک کنند و- قبل از آن –  آنها را به صورت شریعت درآورده و مردم را با آن ها مورد خطاب قرار داده است، و از طریق درس و عبرت ها و آموزه های تاریخی و دلایل منطقی و علایم محسوس بر کارایی آنها تأکید فرموده است، و موفقیت در دنیا و سعادت در آخرت را به کشف قوانین و سنت ها و کاربست علمی و اصولی آنها مشروط نموده است.

ما انسان ها به یک اعتبار پدیده ای متعلق به گذشته و مظهری از مظاهر تحقق آن هستیم و ملاحظه سنت های ساریه و حاکمه خداوند است که رویداد های تاریخی را منظم، منسجم و منطقی می نمایاند.

در عین ایمان به قضا و قدر الهی، صاحب شریعت ما را به رویارویی با «اقدار و سرنوشت ها» به کمک طرف مقابل آن امر فرموده است، چنان که امام عبدالقادر گیلانی در بیانی ارزنده به این موضوع اشاره اندیشمندانه ای می کند:

«بسیاری از مردم زمانی که موضوع «قضا و قدر» پیش می آید، سکوت می کنند، اما روزنه ای از نور معرفت بر رویم گشوده شد که در پرتو آن برای رضای حق و به کمک  دیگر سنت های حق با قضا و قدر به مقابله پرداختم،  «ولی خداوند» آن  کسی نیست که تسلیم قدر و سرنوشت – خود و جامعه – شود، بلکه ولی کسی است که با اقدار و سرنوشت ها به مقابله برخیزد.»

ابن تیمیه نیز درباره آن سخنان امام عبدالقادر گیلانی اظهار نظر  نموده  و می گوید:

«همین سخنی را که شیخ عبدالقادر بیان نموده بر زبان پیامبر گرامی نیز آمده است، یعنی انسان های اهل ایمان به اطاعت اوامر و اجتناب از نواهی خداوند و رسول او مکلف اند، و چنانچه اسبابی برای آنها فراهم بود، قدری الهی را به وسیله قدری دیگر دفع می نمایند».

از رسول خدا (ص) سؤال شد که: آیا دارویی که از آن برای درمان دردها استفاده می کنیم و حرامی که از آن پرهیز می نماییم، چیزی از تقدیر الهی را تغییر می دهند.؟ رسول خدا (ص) فرمود: خود آن ها نیز تقدیر الهی هستند». روایت ترمذی

محتوی و سبک: گفتمان زیبایی شناسی.

قرار داشن مضمون گفتمان اسلامی بر روی راهکاری اصیل و مورد تأیید اهل علم ضرورت دارد. و طرح آن باید به صورتی باشد که با اشخاص و اوضاع و احوال تناسب داشته باشد، زیرا که حقانیت و برتری و بهتری یک اندیشه آن را از ضرورت طرح زیبا و بیان دلکش آن بی نیاز نمی گرداند. زیرا کم نبوده اند حقیقت هایی که به سبب عرضه نازیبا تباه گردیده و فضایلی فراوان که به علت تبلیغ بد مورد استقبال قرار نگرفته اند.

سخنی سنجیده از حکیمان این موضوع را خلاصه می کند که گفته اند:

«از شروط یک اجرای خوب، مراعات حال و مقام است»

ضرورت تنوع در خطاب اسلامی معاصر از اینجا ناشی می شود. تا بتواند تشنگی های درونی اهل وجدان و جوش و خروش خردمندان و قدرت و توان ورزشکاران را برآورده سازد.

لازم است خطاب اسلامی به روشی متناسب هر یک از روح، عقل و اعضا ر ابا انگشت نهادن و تأکید بر روی تقویت ارزش های زیبا شناسی در اسلام و ارتباط دادن به باور ها و بیان مظاهر زیبای در جای جای هستی از آسمان بر افراشته و سرزمین گسترده و جانداران پراکنده و گیاهان و درختان زیبا و فریبنده، تغذیه و تقویت نماید. زیرا آفریدگار آفرینش زیباست و زیبایی ها را دوست می دارد. آفریده هایش را زیبایی بخشیده و در نقش و نگار بی نهایت نوآوری نموده «و قدر فهدی» «و قدر و طرح ها را ریخته و راه هدایت را نشان داده.»

سرزندگی و پویایی گفتمان اسلامی:

ثابت و متغیر: گفتمان انعطاف

مؤلفه های گفتمان اسلامی را می توان به دو دسته تقسیم نمود:

بخش شرعی: امور شرعی همان پیام و رسالتی است که وحی الهی و سنت صحیح  نبوی یعنی «قرآن و سنت» آورده اند  آن ها هستند که اصل و پایه و مرجع ثابت و همیشگی گفتمان دینی معاصر به شمار می آیند. زیرا از جانب خداوندی است که همه ی هستی را آفریده است.

بخش بشری: که عبارت است از معرفت ها ، قرائت ها و برداشت های بشری از نصوص شرعی و تمامی فراورده های فکری ، فقهی ، علمی و ادبی ناشی از آن قرائت هاست .یعنی این بخش، فرع و جزء بخش اول و برخاسته از آن است.

از آن جا که ربانی بودن منشأ بخش اول، ویژگی هایی مانند الهی، فراگیری ، ماندگاری ، اعتدالی، سازگاری و صلاحیت فرازمانی و فرا مکانی را به آن ارزانی داشته، با بهره گیری از معیار های و آموزه های آن می توانیم تمامی کاستی ها و نابسا مانی های موجود در زندگی کنونی را بشناسیم.

اگر گفتمان انسانی – در کل- در معرض تحول و دگرگونی است. گفتمان اسلامی ما از ویژگی خاصی برخوردار است و آن این که: ماهیت و روح آن دستخوش تغییر نمی شود. یعنی ثوابت اساسی مبتنی بر رکن شرعی – علی رغم رویداد و دگرگونی های پدید آمده در زمان و مکان و اوضاع و احوال- دچار تغییر و تزلزل نمی گردد.

اما دیگر مؤلفه های آن. میدانی گسترده برای «اجتهاد و تجدید» متناسب با اوضاع و احوال عام و خاص و زمانی و مکانی مخاطبان آن است.

استادمان علامه دکتر یوسف قرضاوی «رئیس اتحاد جهانی علمای مسلمین» می فرماید:

«وقتی پیشوایان ، فقیهان و دین پژوهان به تغییر پذیری فتوا به تناسب تغییرات زمان، مکان و اوضاع و احوال قائلند، و فتوا نیز با احکام شریعت در ارتباط است، عین همین منطق می گوید: تحول تبلیغ و گفتمان دینی به تناسب تغییر زمان و مکان و عرف و اوضاع و احوال نیز به طریق اولی  لازم است.

مبنایی و مرحله ای: گفتمان حکیمانه.

لازم است گفتمان اسلامی به تفاوت مبنایی و مرحله ای در دو میدان «نظری و عملی» توجه کند.

عدم تمییز میان این دو موضوع پویا بسیاری از عواقب نامطلوب را به دنبال داشته که تکامل گفتمان اسلامی را دچار مشکل نموده، و در عین حال دستیابی به مرحله تطبیق واقعی طبیعی و مستقری را به عقب انداخته است.

ده ها سال است که بیداری اسلامی به ویژه «اسلام پویا و حرکی» در میدان مبارزات سیاسی در برابر نظام های حاکم بر بسیاری از کشور های اسلامی به بدترین شکل مورد سرکوبی و خشونت قرار گرفته و در برخی از جامعه های اسلامی در معرض تلاش های آن رژیم ها در جهت خشکانیدن سرچشمه ها و منابع دینداری قرار گرفته و شاهرگ های حیاتی آن را پاره پاره کرده و ضربه های دردناکی را به آن وارد نموده و آن را به نابودی نزدیک نموده بود.

ضرورت دارد که گفتمان اسلامی در فرایند فراخوانی جهانیان به پیام و رسالت خداوند روی دو مبدأ و پایه ثابت و اصولی که تبلور «هویت اسلامی» است – که  پیشتر به آن ها اشاره شد – تمرکز جدی بنماید. و در نگاه مقطعی و مرحله ای انعطاف پذیر خویش که لازم است از آنها گذر کند و در تمامی درجات ابلاغ، بر پایه دو سنت الهی در ارتباط با «خلقت و شریعت» عمل نماید.

البته لازم است التزام به این موضوع بر پایه نگاه های کارشناسانه و تحقیقات علمی قرار داشته باشد و با یک چشم به «شریعت» سازگار با فطرت و با چشم دیگر به «واقعیت» های زندگی بنگرد.

بر این اساس لازم است گفتمان اسلامی از خاستگاه و قاعده ی: «پافشاری بر اهداف و انعطاف پذیری در ابزار» کارش را پیگیری کند. زیرا که اهداف با توجه به ثبات و ماندگاری منابعشان ثابت اند، اما وسایل بخاطر ارتباطشان به زمان های متغیر و مکان های مختلف بایستی انعطاف پذیر و متغیر باشند.

اهداف اولیه و برتر عبارتند از: «استواری ایمان»، «احترام به انسان» و تقویت روند تمدن علمی و اقتصادی، و تمامی اموری که می توانند در تحقق آن ها نقشی داشته باشند، بایستی مورد توجه قرار بگیرند. زیرا که «پیش زمینه تحقق یک واجب، خود نیز واجب است». و هر چیزی که ناکارآمدیش در تأمین و تقویت آنها ثابت شود، هیچ ارزش و قداستی ندارد، بلکه  باید کاراتر و مفیدتر را جایگزینش کرد.

اصلاح کلی و تغییر جزئی: گفمان خیزش.

همانگونه که شیخ الاسلام ابن تیمیه می گوید: «شریعت اسلامی بر پایه تحصیل ، تأمین و تکمیل «مصالح» و رفع و طرد «مفاسد» و یا کاهش آن ها قرار دارد. به همین سبب در میدان امر به معروف و نهی از منکر، توجه به کارایی و رعایت مصالح لازم است. یعنی اقدام به امر به معروف و نهی از منکر در مجموع نباید به مفسده یا منکری بدتر و یا همانند آن بیانجامد. چنانچه رویارویی با منکر سبب پیدایش منکر بدتری شود، وجوب رویارویی با آن منتفی می شود، حتی در چنین حالتی مقابله آن منکر روا نیست.

این موضوع به میدان «امر به معروف و نهی از منکر» محدود نمی گردد، بلکه در کل عرصه اصلاح، قاعده ای اساسی به شمار می آید.

در این ارتباط لازم است گفتمان اسلامی پاسداری از «ثوابت شرعی» و تلاش برای اصلاح تمامی کجروی و کوتاهی هایی که در این راه موانعی را ایجاد می نمایند، در رأس اولویت های کاری خود قرار بدهد، و در عین حال اصل «سخنان صلح آمیز و اقدامات آشتی جویانه و دوری از هرگونه غلتیدن به بیراهه خشم و خشونت را نباید فراموش نماید. و در فرایند فراخوانی به حق و خیر از هرگونه شائبه قیم  مردم یا وکیل خداو پیامبر(ص) بودن مطلقاً پرهیز شود.

از همه مهمتر این است که ظاهر و باطن باور ها و عملکرد های خویش را از ابتدا تا انتها بر راستای رضایت خداوند قرار بدهد و پایه امر به معروف و نهی از منکر را بر روی تلاش صادقانه برای تحقق مصالح میهن و مردم و رشد و بالندگی عمومی قرار بدهد.

همچنین بشارت و دلگرم نمودن به تحقق رنسانس علمی و پیشرفت فراگیر را مورد توجه جدی قرار بدهد. و بر روی عناصر مبنایی و اولیه لازم برای این خیزش تأکید نماید. این عناصر همانگونه که مرحوم مالک بن نبی می گوید: عبارتند از: «انسان، فرهنگ، سرزمین و زمان، تا از «دنیای اشیاء» به میدان تحقق مجموعه شروط مادی و معنوی لازم برای به ثمر نشستن تلاش ترقی خواهانه بشری وارد شود.

«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم» رعد- ۱۱

«به راستی خداوند حال و وضع امتی را دگرگون نمی نماید مگر آنکه خود برای تغییر حال و وضع خویش اقدام کنند.»

سپس از «مزرعه ی دنیا» -که نگاهبانی و تلاش در جهت رشد و بالندگیش ضرورت دارد- به «بهشت موعود آخرت» ادامه یابد.

«و ما خلقت الجن و الأنس الا لیعبدون» ذاریات- ۵۶

«جن و انسان را نیافریده ام مگر برای عبادت (و تبعیت از هدایتم)»

تئوری و اجرا: گفتمان واقعگرایی.

گفتمان اسلامی مترقی و نوین لازم است باور ها و نگاه های خویش را بر روی پایه هایی استوار «واقعیت» بنا نماید. و از بسنده کردن به «تئوری و نظریه» پردازی و ترک اجرا پرهیز کند. هم چنان که در چهار چوب  قوانین و سنت های الهی در آفرینش انسان و جهان باید تنها مسایلی را مطرح نماید، که قابل تحقق می باشند.

لازمه ی چنین چیزی این است که:

* شناخت صحیح «واقعیت معاصر» از طریق راهکارهای علمی و کارشناسی شده که ریشه ها و روند آن وقعیت را ارزیابی کند، روح و ماهیتش را به درستی درک نماید، و حقایق علمی و تحقیقی را از اوهام و خیالات و مسائل گذرای آن تشخیص دهد و افق ها و رویکرد های آینده آن را رصد نماید.

* شناخت مشکلات زندگی معاصر و چاره جویی مناسب فکری و فقهی برای آنها بر اساس قرائت مستقیم از مبانی شریعت حنیف با مراعات سازو کار استنباطی معتبر.

بومی یا جهانی: گفتمان جهانشمول.

از همان سال های آغازین دعوت نبوی ویژگی های «جهانی بودن رسالت اسلام» موضوعی معلوم و غیر قابل انکار بود. زمانی که رسول گرامی (ص) مأموریت یافت که از دو مرحله «دعوت سری» و «دعوت نزدیک ترین خویشاوندان» گذر کند و رحمت و خیر رسالت اسلام را به جهانیان تا پایان جهان عرضه نماید.

«و ما ارسلناک الاکافه للناس بشیراً أو نذیراً» سبا- ۲۸

«ما تورا نفرستاده ایم جز برای اینکه برای تمامی مردم بشارت دهنده و بیدارگر باشی.»

«قل یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعاً» اعراف- ۱۵۸

«ای پیامبر بگو! ای مردم من به راستی فرستاده خدا به میان همه شما هستم.»

«و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین» انبیاء-۱۰۷

«ما تورا نفرستاده ایم مگر برای اینکه مایه خیر و رحمت برای جهانیان باشی.»

بر این اساس لازم است گفتمان اسلامی معاصر میان ویژگی های یک جامعه و محیط و مسایل مرتبط با آن و میان جهانشمولی رسالت «توازن و هماوایی» لازم را ایجاد نماید. و این را از طریق بازآفرینی شیوه ی نوینی از گفتمان اسلامی که اساسا در ساختار جهانی دین اسلام وجود دارد، واقعیت بخشد، رسالتی که می تواند از مرز های جهان اسلام فراتر رفته و در جهت مخاطب قرار دادن غیر مسلمانان قاره ها را در نوردد.

بر این مبنا ضرورت دارد که چگونگی جذب دیگران به خود را بشناسد. و بر پایه قاعده ی مجاب سازی مبتنی بر اندیشه و احساس، با آنان ارتباط برقرار کند.

روابط فیما بین:

فقه ائتلاف و فرهنگ اختلاف: گفتمان تسامح

لازم است گفتمان اسلامی معاصر «فقه ائتلاف» را که به دنبال تعمیق نقاط اشتراک و تقویت هماوایی ها و گسترش دایره مشترکات است، تلاش نماید تا زمینه را برای تحقق پیش نیاز های وحدت، همکاری اجتماعی و هماوایی مدنی و صلح و امنیت اجتماعی، فراهم نماید.

همچنین ضرورت دارد که در پرتو اصل «آزادی قبول و تبلیغ هر مذهب و یا رأی معتبر»همراه با مراعات این موضوع که به قول ابن تیمیه «حق از هر زبانی که بیرون آمد پذیرفتنی است» و «آدم هوشیار و صادق بر اساس بهترین آنچه که قومی دارند با آنان معاشرت می نماید». و در کنار آن پیوند های برادری، احترام به حرمت و کرامت بشری، با مخالفان از در تندی ، خشم و خشونت، مجرم و محارب شمردن اثبات نشده مخالفان پرهیز می نماید.

در این ارتباط ملاک این سخن رسول خدا (ص) است که برای مجتهدی که به حق و صواب دست یافته، دو اجر  و برای محقق و مجتهدی که به اشتباه رفته یک اجر را قائل گردیده است.” (رواه البخاری و مسلم)

 ابن تیمیه این سخن را این گونه خلاصه می نماید که:

«در مورد مسائلی که زمینه برداشت های متعدد و گنجایش قرائت های متفاوتی را دارند، تندی و خشونت و اتهام وارد نمودن روا نیست. هر انسان مومن مجتهدی که به دنبال معرفت حقیقت بوده و در نهایت به نتیجه ی مطلوب نرسیده، خداوند خطا و اشتباه او را هر چه که باشد، اعم از مسائل نظری علمی، احکام فرعی عملی و … مورد بخشایش قرار می دهد و اصحاب رسول خدا (ص) و غالب امت اسلامی در این باره اتفاق نظر دارند.

پیام وجدان و حکم حاکمان: گفتمان  ارزش ها:

گفتمان اسلامی معاصر لازم است «ارزش های ایمانی» را بر «مواد قانونی» و ضابطه های اجتماعی را بر مقررات حکومتی ترجیح بدهد، و پیش از برخورد و مجازات به اصلاح و تربیت و قبل از «تهدید»  به »دلجویی»  مخالفان توجه داشته باشد.

خداوند متعال نفس بشری را به گونه ای آفریده که در آن کشش های خیر و شر هر دو وجود دارد.

«و نفس و ما سوا. فألهمهما فجور ها و تقوا ها. قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها.» شمس-۶-۱۰

«سوگند به نفس انسان و آنکه او را درست و سامان یافته آفرید. و اورا با گناهان و پرهیزکاریش آشنا ساخته. کسی رستگار می گردد که نفس خویش را پاکیزه دارد و کسی ناکام می گردد که نفس خویش را با گناه بیالاید و بپوشاند.»

همچنین خداوند پیروزی و شکست را در گرو تلاش انسان برای تزکیه وتعالی نفس خویش و یا تباهی و تنزل آن قرار داده است. و انسان از همان آغاز آفرینش میان دو گزینه ی «خیر و شر» آزاد و صاحب اختیار شده است، و از همین جاست که سفر طولانی و پر دردسر او در لابه لای کشش ها ، زیبایی و فریبندگی های خیر و شر آغاز می شود.

هرگاه که انسان پلیس نفس خویش شود، او را از حرام شرعی و ممنوع قانونی و ناپسندی های عرفی باز می دارد، او هیچگاه به صورت فرشته ای پاک و معصوم در نمی آید. بلکه  تنها به صورت انسانی خداگرا شخصیت خود را شکل می دهد،  به خطا می رود، اما ادامه نمی دهد، می لغزد و بر می خیزد، دچار گناه می گردد، اما توبه می کند و طلب بخشایش می نماید.

نقد و ارزیابی یا حریم شکنی و اتهام زنی: گفتمان بازنگری.

این بخش، بخش بسیار با اهمیتی است و ضرورت دارد که گفتمان اسلامی توجه لازم را به آن مبذول دارد. در این مورد قاعده بر این است که: بدون کمترین اججاف و حق کشی و افراط و تفریط، هر انسانی را در جایگاه واقعی و حقیقی اش قرار داد. زیرا خداوند متعال می فرماید:

 «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط و لا یجرمنکم شنأن قوم الا تعدلوا، اعدلوا … هوا اقرب للتقوی و اتقوالله ان الله خبیر بما تعملون» مائده-۸

«ای مؤمنان بر ادای وظایف الهی مواظبت کنید و از روی دادگری شهادت دهید و دشمنی و کینه قومی شما را برآن ندارد که دادگری نکنید، دادگری کنید که دادگری به پرهیزکاری نزدیکتر است.  از خدا پروا کنید! زیرا به راستی خدا از آنچه که انجام می دهید آگاه است.»

البته به یاد داشته باشیم که مشغول شدن به نظارت بر مردم و زیر ذره بین نهادن آنان تا دادگرانه یا ستمکارانه در مورد ایشان داوری شود، به هیچ وجه زیبنده نیست. از جمله مطالبی که از کتاب های پیامبران پیشین روایت شده یکی این است که:

« آدم خردمند لازم است  از زمان خویش آگاه باشد، به وضع و حال خود توجه کند، مواظب زیان خویش باشد، و هر کس سخن خود را به کردارش محدود کند، تنها در ارتباط با اولویت ها و مسئولیت هایش سخن می گوید».

هر گاه درباره ی شخص و یا گروه و یا اندیشه ای نقد و نظر ضرورت داشته باشد، باید عدالت و انصاف را  مراعات نمود و حق را معیار ارزیابی انسان ها و اندیشه ها قرار داد. نه عکس آن و این حقیقت را نباید بدست فراموش سپرد که جز آن که خداوند مصون و محفوظش فرماید. هیچکس از خطا و گناه مصون نیست.

گرچه ما مسلمانان از هدایتی الهی و راهکار های نبوی و میراث طولانی تاریخی برخورداریم ، که ما را با چگونگی آگاهی از اشتباهات خود و دیگران و راههای اصلاح اشتباهات آگاه می نمایند. اما دردا و دریغا که غربی ها بیش از ما در میدان امور دنیوی از این رهنمود ها و راهکار ها بهره برداری نموده اند و بر اساس ارزش ها و رهنمود های دین ماست که قوانین مربوط به نقد میان حکام و مردم را نهادینه نموده و در عرصه های رسانه ای، اقتصادی، سیاسی، و دیگر زمینه ها اصول و قواعد و مقررات لازم را وضع نموده اند، به گونه ای که هر کسی به درستی می داند که چگونه انتقاد کند یا دیگران را توجیه نماید، به چه صورتی درباره مسائل بزرگ و کوچک اظهار نظر نماید! به همین خاطر است که در هر یک از آنان انگیزه ی مشارکت فعال و سازنده در اداره امور جامعه و تلاش برای اصلاح اشتباهات و توجیه دیگران به وجود آمده است.

اما بسیاری از کسانی که خود را به اسلام نسبت می دهند، باور و برداشت های خویش را حقایق مطلق و بی چون و چرا می دانند  و بینش و منش دیگران باطل مطلق به شمار می آورند.

همگرایی نه همستیزی، هم پروری نه خودباختگی:

گفتمان تعارف

لازم است گفتمان اسلامی جهانی، به تثبیت و توسعه گفتمان «تفاهم انسانی» -که اساسش بر ایمان و یقین است به این که آفریدگار یکتا آفریده هایش را متنوع خلق کرده و هستی  را در اصل بر اساس اختلافات پدید آورده- روی بیاورد و آن را بطور جدی  مورد اهتمام قرار بدهد. زیرا که خداوند متعال می فرماید:

«ولوشاء ربک لجعل الناس امه واحده و لایزالون مختلفین، الا من رحم ربک ولذلک خلقهم.» هود- ۱۱۸ -۱۱۹

«اگرپروردگارت می خواست مردم را یک امت (بدون اختلاف نژادی ، دینی و فرهنگی) قرار می داد(اما چنین نخواست) و آنان همچنان دارای تنوع و تکثر خواهند بود، مگر کسی که پرودگارت در موردش خواست دیگری داشته باشد و خداوند برای همین (تنوع و تکثر) ایشان را آفریده است.»

این تنوع به دایره و محدوده تمدن ها خلاصه نمی شود، بلکه واقعیت ها شهادت می دهند که حتی در یک تمدن گونه های متفاوتی از رویکرد ها و گرایش ها وجود دارند. به همین سبب هر گونه تلاشی در راستای تقلیل تمدن ها به قالب های واحد و همشکل و نفی تعدد و تنوع موجود در یک تمدن و احجاف و بی انصافی است که قطعاً در عرصه ی نگرش ها به کج اندیشی ها وبیراهه رفتن های بسیاری منتهی می شود که در نهایت داوری ها و تصمیمات و سیاست های نادرستی را به دنبال خواهند داشت.

این تنوع و اختلاف مقتضی و الهامگر تقویت اصول تفاهم و همگرایی میان تمامی مخلوقات خداوند است.

«یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم ان الله علیم خبیر» حجرات-۱۳

«ای مردم! ما شما را از زن و مردی آفریدیم و به صورت ملت ها و قبیله هایی در آوردیم، تا با همدیگر در ارتباط و آشنایی باشید(اما بدانید ملت و نژاد مایه برتری نیست) زیرا که گرامی ترین شما در پیشگاه خداوند پرهیزکارترینتان است.»

یکی از شروطی که تحقق آن در واقعیت تفاهم و تعامل میان تمدن ها ها ضرورت دارد، تلاش برای تحقق «مساوات» و «هم پایگی» به جای برتری طلبی و رویارویی میان تمدن های پویاست.

این تکافو و مساوات و احترام متقابل بدین معناست که این باور در همگان ریشه دار شود که: تمامی این جهات در میراث عمومی بشری سهیم هستند و هر یک از آن ها شایستگی نقش آفرینی و مشارکت در پیکربندی و ساماندهی حال و آینده را دارد و تفاهم آن ها بر اساس این حقیقت باشد و از کنار نهادن و منزوی نمودن و به حاشیه راندن یکدیگر پرهیز نمایند، حقیقتی که بر پایه ی غنی گردانیدن هر چه بیشتر تجارب مشترک انسانی قرار دارد.

ارتباط میان تمام آفریده های الهی مسئولیتی شرعی است، اما بدون برتری طلبی یک طرف و استحاله طرف دیگر، هم چنین افتخار هر یک به هویت خاص خویش امری مطلوب است. اما نه بر اساس انزوا طلبی و محصور گردیدن در حصاری خاص. از طرف دیگر تسامح میان ملت ها در ارتباط با ناهنجاری ها و اشتباهات تاریخی، مطلوب است، اما نه به معنی کوتاهی در احقاق حق و بدست فراموشی سپردن درس عبرت های سازنده از آن ها.

جوانب منفی گفتمان اسلامی معاصر:

بحران ضابطه مندی و معرفت مصطلحات

یکی از مسائلی که لازم است محور اولویت های گفتمان اسلامی معاصر قرار بگیرد، تلاش در جهت مشخص نمودن مفاهیم و تعیین چهارچوب مصطلحات است، زیرا که این مسئله جزو لاینفک موضوع «حفظ هویت» است.

اصطلاحات – به عنوان بازتاب روح و ماهیت یک تمدن – چیزی به جز منظومه ای فکری که باید انسجام و تکامل داشته باشد، نیست. زیرا انسان از جهت فردی و به اعتبار عضوی از اجتماع نگاه خود به واقعیت ها و رویداد ها را به وسیله زبان بیان می نماید. و سبک بیان نیز به نوبه خود بر روی آن نگاه تأثیر می گذارد. زیرا ما به موازات آفرینش سبک بیان خویش، تحت تأثیر سیستم نمادهای مورد استفاده نیزقرار می گیریم.

چنانکه انواع گوناگون گفتگو میان مسلمانان و مسلمانان و دیگران تنها راه پیشگیری از جبهه گیری های فردی و جمعی ویرانگر است، مرزبندی معانی مصطلحات و تشخیص تفاوت معانی و مفاهیم مأموریتی اساسی و اولیه در فرآیند هر گونه گفتگوی جدی است که به منظور نجات زندگی فکری ما از خطر تعصب و جبهه صورت می گیرد. و در میان گرایش های مختلف و طرف های گفتگو  زبان و واژه های یکسانی را پدید می آورد.

شفاف سازی اصطلاحات از این جهت نیز ضرورت دارد که عدم وضوح و وجود غبار بروی آنها زمینه را برای بکارگیری بسیار نادرستشان فراهم می نماید. مانند «اشغالگری و بحران آفرینی» که برای شناخت واقعیت های معاصر و آگاهی از رویکردهای آینده آن بسیار مهم و کارساز است. زیرا معرفت عمیق و استوار، کلید تعامل همگرایانه و پایه موضعگیری های درست است.

بی توجهی به این موضوع یکی از بارزترین نقاط ضعف موجود در گفتمان اسلامی معاصر است که خطاهای بزرگ و گسترده ای را در هردو میدان «اندیشه و عمل» در پی داشته است.

اختلال در فهم اصطلاح «حاکمیت» در نهایت زمینه را برای فرو افتادن در باتلاق «تکفیر»  تمامی حکومت ها فراهم کرد– بدون توجه به تفاوت میان  «حاکمیت  تکوینی شرعی مطلق خالق» از یک طرف «حاکمیت اعتباری و نسبی مخلوق» از طریق راهکار اجتهاد در موارد فقدان نص ، یا در ارتباط با مسائلی که شارع خود آن را محل اجتهاد قرار داده است.

همانگونه که افراط درباره اصطلاح «جاهلیت»– بدون در نظر گرفتن تفاوت میان «جاهلیت اعتقادی» و «جاهلیت عملی»- به تکفیر جامعه ها انجامید.

همچنین افراط درباره ی اصطلاح «قرقه ناجیه» و «طائفه ظاهره» و «جماعت اسلامی» -بدون توجه به بافت نصوص و پیاده نمودنشان برواقعیت ها با توجه به مراد شارع، زمینه را برای «تکفیر مذهبی» فراهم گردانید.

از طرفی دگم اندیشی در ارتباط با اصطلاح «جهاد و حسبه» بستر ساز خشونت های فکری و رفتاری گردید، پدیده ای که عواقب و عوارض و هزینه های بالای آن بر امت اسلامی همچنان ادامه دارد.

در این بخش سعی می کنیم که برخی از آن «اصطلاحات» را مورد بررسی قرار بدهیم، اصطلاحاتی که کج فهمی و اختلال در معانی درست آن ها – همانگونه که گفتیم – به کجروی های فکری و عملی انجامید و اما این ها تنها نمونه ای از ده ها مورد است که در این مقاله مجالی برای بیانشان نیست.

دوستی و دشمنی: «موالاه و معاداه»

در قرآن آیات بسیاری در نهی از همپیمانی و یا«موالاه» با غیر مسلمانان وجود دارد، و به این اصل اشاره دارد که به هنگام نزاع موالاه و وفاداری اهل ایمان تنها با خدا و دیگر مؤمنان باید باشد.. اما این اصل در چهارچوب ضوابط و قواعدی قرار دارد که مانع از آن می شود که به دشمنی دینی و کینه توزی و نزاع های فرقه ای منجر بشود، و می توان به موارد زیر اشاره نمود.

*آن نهی و هشدار های قرآن از «موالاه» دیگران، مانع  دوستی و ولاء پیروان دیگر ادیان به عنوان هم میهن، همسایه، همسر و … نیست. بلکه پرهیز از موالاه ایشان شامل همکاری و همفکری با ایشان در جهت جنگ و دشمنی با دین خدا و پیامبر و مسلمانان است. به همین سبب است که عبارت «من دون المومینن» بارها در قرآن تکرار شده تا بیانگر نهی از موالاتی باشد که زمینه را برای گرویدن و هماوایی اهل ایمان با جبهه دشمنان دین و عقیده ایشان فراهم می نماید.

* مودت و محبت منفی، دوستی با شوریدگان بر ضد دین خدا و رسالت پیامبر است، کسانی که:

 «یخرجون الرسول و ایاکم ان تومنوا بالله ربکم» ممتحنه-۱

«پیامبر و شما را به سبب ایمان آوردنشان(ازشهر و دیار خویش) بیرون می کنند.»

نه صرف پیروان دیگر ادیان حتی اگر شرایط صلح و آشتی با مسلمانان قرار داشته باشند.

*غیر مسلمانانی که در حال جنگ با مسلمانان نیستند، گاهی دوستی و محبتشان واجب است،  مانند همسری که اهل کتاب(یهودی یا مسیحی) است و خانواده اش که پدر بزرگ و مادر بزرگ و عمه و خاله و دایی بچه های مسلمان هستند، رابطه و علاقه محبت آمیز با ایشان لازم و قطع زابطه با آنان قطع صله رحم و خانوادگی است.

*اسلام برای پیوند های دینی جایگاه بلندی قائل است. و آن را برتر از هر رابطه ی دیگری به شمار می آورد، اما این بدان معنی نیست که انسان مسلمان پرچم دشمنی با غیر مسلمانان را -صرفا به خاطر دین و عقیده ی  دیگری که دارند – بدست بگیرد.

 اصطلاح جزیه:

جزیه مالیات سرانه و سالیانه اندکی است که تنها از مردان بالغ و توانا با توجه به میزان دارایی آن ها گرفته می شود. بر خلاف باور بعضی «جزیه» در هر شرایطی با «معاهده ذمه» همراه نبوده است. بلکه فقها در ارتباط با اسباب و علت های آن سخنان بسیاری دارند، برخی از آنان می گویند: جزیه به خاطر عدم مشارکت غیر مسلمانان ساکن در «دارالسلام» در دفاع از جامعه اسلامی است. به همین خاطر اصحاب و تابعین جزیه را از کسانی که حاضر شده اند در کنار مسلمانان از جامعه و دارالاسلام دفاع کنند. ساقط نموده اند. سراقه بن عمرو در سال ۲۲ هجری با مردم ارمنستان این چنین رفتار کرد و حبیب بن مسلمه فهری نیز با مردم انطاکیه همین روش را در پیش گرفت. و در عصر خلافت حضرت عمر (رض) با ساکنین شهر جراجمه -یکی از شهر های ترکیه – به همین صورت عمل نمودند. و نماینده ابو عبیده بن جراح پیمان نامه را امضاء و ابو عبیده و دیگر اصحاب همره او آن را مورد تأیید قرار دادند.

همچنین مسلمانان در زمان عبدالله ابن ابی سرح با مردم «نوبه» در مورد مبادله هدایای سالانه میان طرفین به جای جزیه به توافق رسیدند. و در زمان معاویه با مردم قبرص بر اساس دادن «خراج» و بی طرفی درباره نزاع میان مسلمانان و رومیان مصالحه کردند.

شهروندان غیر مسلمانانی که خدمت سربازی را انجام می دهند و در ارتباط با دفاع از دار الاسلام همکاری می نمایند، به هیچوجه جزیه دادن بر آنان واجب نیست و «صغار» مورد اشاره آیه توبه به معنی پذیرفتن حکم قانون و مقررات دولتی است.

نابسامانی شعارها و بیماری  صدورحکم کلی:

این یکی از مهمترین مشکلات فکری به صورت کلی است. زمانی که صفت «اسلامی» هم پیدا نماید، به مراتب بر حجم و میزان خطر و زیان آن افزوده می شود. زیرا در چنین شرایطی با دوگونه کج اندیشی در ارتباط با مفهوم «دین» و «دینداری»- که پیشتر درباره ی آن سخن گفتیم- آمیخته می شود.

در اینجا تنها به یادآوری چند نمونه بسنده می کنیم، که شعار های توخالی که در بگیرنده مضامین علمی منطقی، و تعمیم هایی ناصواب وعاری از پشتوانه واقعی و تجربی بیش نیستند، اشاره می نماییم.

۱- کافران ملت واحدی می باشند.

این عبارت در رابطه با سرانجام و نهایت کفر سخن صحیحی است، اما این بدان معنی نیست که کفر اهل کتاب و کفر بت پرستان یکسان نیستند.

۲- یا التزام به کل اسلام یا ترک کل آن.

این عبارت در عرصه اعتقاد و تصور درست است. زیرا که نمی توان برخی از مبانی اعتقادی را پذیرفت و برخی دیگر را کنار نهاد. اما در حوزه تطبیق و اجرای احکام بر واقعیت های زندگی باید مرحله به مرحله  و تدریجی اقدام نمود.

۳- جهانی شدن به  تمام معنی بد است.

این سخن، سخن سنجیده ای نیست، زیرا که جهانی شدن به رغم شر و زیان های بسیاری که دارد، جوانب مثبت و مفید بسیاری نیز، حتی برای «دعوت اسلامی» دارد.

امید ها و مسئولیت ها:

 دورنمای گفتمان اسلامی معاصر.

سعی و تلاش خطاب اسلامی معاصر در جهت تقویت و گسترش فعالیت ها، جبران کمبود ها و در ارتباط با پاره ای از مسائل مهم و حساس که مجالی برای به تأخیر انداختن و کوتاهی درباره ی آن ها وجود ندارد، ضرورت حیاتی دارد، برخی از آن مسایل مهم عبارتند از

محافظت از مبانی دین در برابر تحریف و تقلیل:

کم نیستند کسانی که جفاکارانه به دنبال آنند که اسلام را به عنوان: «ایمان منهای احکام، دین بدون دولت، فقه منهای حدود، عبادات بدون معاملات و حقیقت بدون قدرت، رحمت بدون قاطعیت، تسامح بدون صلابت، گفتگوی منهای مساوات، و انفتاح بدون هویت» معرفی بنمایند.

بدین صورت امت اسلامی از هر سو  در معرض تلاش ها و شعارهایی است که در پوشش بهانه هایی مانند: تضمین آزادی ها، تعمیم نوسازی و پیوستن به کاروان جهانی شدن،  در صدد عاری ساختن این امت از ثوابت و شاخصه های فرهنگی و هویت تمدنی آن هستند.

اما ما باید تمامی تلاش ها  خویش را برای پاسداری از «اندیشه اسلامی» در برابر کج فهمی های ناشی از: «عقاید خرافی، عبادت های ساختگی و منفی گرایی در میدان تربیت، جمود فکری، تقلید فقهی و کوتاهی در رابطه با سنت های الهی، بکار گیریم.

برای مصونیت در برابر آن بیماری ها و معالجه به موقع آن ها هیچ راهی به غیر از راهکار «اعتدالی و وسطی» نیست، راهکاری که زیستن در زمان و سازگاری با واقعیت های آن را – بدون از دست دادن هویت و کوتاه آمدن از حقوق خویش و برخورداری از شخصیت امروزی و متمدن و مستقل- تضمین می نماید.

آشتی همه جانبه:

بازیابی نقش پیشوایی در عرصه علم و تمدن و حاکمیت جهانی امت اسلامی مشروط به مصالحه همه جانبه میان بخش های مختلف فعالیت های امت اسلامی و همکاری تام و تمام میان مراکز قدرت و نفوذ و تأثیر گذار است که موارد زیر را در بر می گیرد:

یکم: مصالحه میان فعالان اسلامگرا.

این امکان برای گروه های فعال در میدان «عمل اسلامی» وجود دارد که بر پایه رهنمود ها و راهکار های زیر با یکدیگر از در همکاری و همگرایی برآیند:

۱- اجماع و اتفاق در مورد یکایک احکام فرعی دین نه اینکه امری محال است بلکه با طبیعت این دین هماوایی ندارد، زیرا وجود اختلاف واقعیتی است که از ما می طلبد:

– مسایل مورد اختلاف را به داوری خداوند و پیامبر باز گردانیم.

– یقین پیدا کنیم که پس از پیامبر هیچکس از خصلت عصمت برخوردار نیست و بجز او سخن هر کسی را می توان پذیرفت یا رد کرد.

– اصلاح قصد و نیت در این جهت که هدف، بیان و رسیدن به حق و صواب است.

– حسن ظن به عالمان امت اسلامی و احترام به ایشان و جستجوی توجیه و عذر تقصیر آنان.

–  ضرورت کنار هم نهادن نصوص و اقوال- قبل از صدور حکم نهایی بر اساس نصی واحد- همراه با مراعات ساختار لفظی و معنوی و بستر آن ها، بدین معنی که «مبهم خفی» را بر «واضع جلی»، «مشکل» را بر «مفسر» «مجمل» را بر «مفصل» ، «عام» را بر «خاص» «مطلق» را بر «مقید» حمل نمود و «منطوق» را بر «مفهوم» و «عباره» را بر «اشاره» و متأخر را بر متقدم در جهت تحقق حق و انصاف و داوری درست، ترجیح داد.

– ضرورت حمل کلام بر بهترین و پسندیده ترین وجه آن، مشروط بر این که در دایره تأویل بگنجد وچنان فهمی روا باشد. زیرا که این روش در میان پیشوایان دینی بسیار معمول بوده است.

به خاطر مسائلی که پذیرای قرائت های مختلف و میدانی برای آراء متفاوت و عرصه ای در جهت وجود دیدگاه های مختلف است، تندی و جفاورزی به دیگران و تکفیر و گمراه شمردن شهروندان – با توجه به خطورت و اهمیت موضوع – روا نیست.

– معرفت این حقیقت که لازمه توافق کلی بر روی مبانی روش شناختی، به معنی توافق بر روی جزئیات و فروع آن ها نیست. زیرا که مخالفت در ارتباط با فروع یک راهکار به معنای خروج از اصول و مبانی آن نیست. از جمله اختلاف نظر علمای سلف در میدان فروع اعتقادی مانند این موضوع که رسول خدا (ص) در شب معراج خداوند را روئیت نموده است یا خیر؟ و درجات فضیلت اصحاب و …

– ضرورت مراعات اصل اعتدال حتی در شرایطی که عداوت مخالفان شدت می گیرد و اختلافات گسترش می یابد، زیرا در این چنین شرایطی مراعات حق ، عدالت و انصاف ضرورتش بیشتر و کارسازتر است.

– خطایای پیشوایان و دعوتگرانی که پیشوایان در دین مورد اعتراف و گواهی هستند، در میان دریای حسنات و فضایلشان پنهان می ماند، و به هیچوجه نباید به دنبال یافتن اشتباهات و لغزش های بزرگان و پرچمداران رفت، بلکه باید به فضل و پیشگاهی اهل فضل احترام گذاشت.

۲- چنانکه به هنگام وجود اختلاف، دلایل قاطعی وجود نداشت که طرفین را قانع کند، هر یک از دو طرف، برادر ایمانی خویش را معذور شمارد، و پنهانی هایش را به پروردگار بسپارد و از برادریش با او محافظت کند. و بر اساس اصول، کلیات و قطعیات و محکمات مورد اتفاق با یکدیگر همکاری و همراهی نمایند و در ارتباط با فروع و جزئیاتی که در معرض اجتهاد و بررسی قرار دارند و میدانی برای دیدگاه  های متفاوت هستند – یعنی با ضابطه امکان اجتهاد – از در تسامح با یکدیگر وارد گردند، و به همین میزان از اختلافی که منهاج و راهکار به ما اجازه می دهد، اکتفا کنند.

۳- اعتراف به حق کثرت گرایی حرکی و فعالیت هر یک از جماعت ها در چهارچوب هنر و تخصص و تجربه ای که دارد.

۴- پاسداری از الفت و اخوت و مراعات حقوق و حفظ حرمت ها

۵- در ارتباط با مسایل و مصالح درجه اول و سرنوشت ساز همه باید صف واحدی را تشکیل داده و در یک سنگر قرار بگیرند.

۶- پرهیز از مطلق گرایی و اینکه در میدان معرفت و قرائت نصوص و تطبیق آن ها بر واقعیت ها، تمامی حق از آن یک گرایش نیست.

۷- احیای فقه «اجتهاد جمعی» در ارتباط با «فقه نصوص و فقه مقاصد و فقه واقعیت ها و فقه رویکرد های آینده « فقه مآلات»

دوم: ضرورت مصالحهمیان جماعت های اسلامی فعال و گرایش های میهنی و ملی.

این امکان وجود دارد که گروه های فعال اسلامی و گرایش های ملی و میهنی در مورد مسائل زیر به توافق برسند:

۸- محافظت از هویت ها و ثوابت: زیرا که در سایه جهانی شدن فرهنگی و فکری، جهات بسیاری وجود دارند که به دنبال متزلزل کردن ثوابت و ایجاد فاصله میان نسل های مسلمان از هویت حقیقی خویش هستند.

۹- تأمین امنیت و استقرار: زیرا که نا امنی در جای جای سرزمین های ما باعث تباه شدن  توانایی ها و نیروها ، فرار مغزها، بیرون بردن سرمایه ها و معطل ماندن رشد  و توسعه می شود.

۱۰- تقویت ارکان گفتگو و تمرین آن: زیرا که گفتگو و پرداختن عملی به آن از اهمیت خاصی برخوردار است، از این نظر  که میان مؤلفه های جامعه ی مدنی و سازمان های رسمی، جوانب مشترکی وجود دارند و امت اسلامی بیش از هر زمان دیگری به گفتگو میان بخش های مختلف جامعه نیاز دارد.

۱۱- فعال نمودن نیرو های مردمی: مهمترین مسئولیت ما به عنوان گرایش های اسلامی و ملی و میهنی، دادن پوشش مردمی به اندیشه ها  و انرژی های متراکم  و برنامه هایی است که پرچم آن را به دست گرفته ایم. بر همین اساس ما مسئولیم که فعالیت های مردمی را در عرصه های مختلف – به ویژه در ارتباط با حفظ «هویت و ثوابت» و مقابله با برنامه های صهیونیست  و غرب زده ها، یا در میدان تحقق وحدت امت و احیای امیدواری و فعال نمودن و سازماندهی و مدیریت  بکار بگیریم.

۱۲- تلاش  درجهت رشد و توسعه برای تحقق عدالت اجتماعی: امت مسلمان در تمامی ممالک اسلامی به نهضت توسعه و پیشرفت همه جانبه نیازمند است. به همین علت بکارگیری و فعال سازی تمامی توانایی ها در جهت رشد و بالندگی و کاستن هر چه بیشتر از فاصله های طبقاتی در جامعه ها. ضرورتی حیاتی دارد.

سوم: مصالحه میان سازمان های رسمی و مردمی.

چنانچه گفتمان اسلامی معاصر –  سازمان های رسمی که از طریق فعالیت های اداری ، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود بخش وسیعی از جامعه را تحت پوشش و احیاناً تأثیر گذاری دارند، چه بسا بر روی دولت ها و تصمیم گیری های آن ها می توانند موثر واقع شوند. نادیده بگیرد، خطاب محدود و ناتمامی خواهد بود. درباره ی اینگونه سازمان ها لازم است به جایگاه علمی و موقعیت اجتماعی آن ها احترام نهاده شود، و بر پایه امور زیرا با آنان وارد گفتمان  و تبادل نظر شود.

۱۳- تعداد بسیاری زیادی از علما هستند که به دلایل مختلف – گاهی اداری و احیاناً فکری مرتبط  با وجوب یا عدم وجوب همراهی با جماعت های اسلامی – با آنان ارتباط کاری ندارند، که شرعا سوءظن به ایشان روا نیست.

۱۴- این شعار که «بر اساس مسایل مورد اتفاق با یکدیگر همکاری کنیم و در ارتباط با امور مورد اختلاف عذر یکدیگر را بپذیریم» همه ی مسلمانان را شامل می شود. و بدون شک موسسات و سازمان های مردمی و رسمی را نیز در بر می گیرد.

چهارم: مصالحه میان ملت ها و دولت ها.

حکومت ها در دوری و نزدیکی به اسلام یکسان نیستند، زیرا که به میزان اجرای شریعت و یا موانع اجرای کامل شریعت توسط آن ها بستگی دارد. اما علت هر چیزی که باشد، به راستی رویارویی میان جماعت های فعال اسلامی و حکومت ها جز گسترش پراکندگی میان امت اسلامی و گشودن باب بر روی دخالت بیگانگان حاصل دیگری را در پی نخواهد داشت.

بر همین اساس ایجاد آشتی میان ملت ها و حکومت ها به دلایل زیر ضرورت حیاتی دارد:

* همکاری و درک متقابل،  فضای مناسب را برای گسترش امنیت و استقرار اجتماعی که امت اسلامی در جهت رشد و توسعه همه جانبه و تقویت راه های ایجاد زندگی محترمانه به آن نیازمند است – فراهم می سازد.

* کار تدریجی و مرحله بندی شده در جهت اجرای احکام شریعت، برای زدودن شبه افکنی مخالفان و ایجاد مؤسسات اسلامی جایگزین، وقت کافی را فراهم می نماید، چیزی که موفقیت این تجربه را تضمین می کند.

* تفاهم و همگرایی میان مردم و حکومت ها، اتهامات آنانی را که جماعت های اسلامی را به تند رویی و خشونت طلبی متهم می کنند، کم رنگ نموده و تمامی نیروها را برای رویارویی با دشمنان حقیقی ذخیره و همسو خواهد ساخت.

* تعاون و همکاری ملت ها و حکومت ها را در یک میدان و سنگر قرار خواهد داد، چیزی که زمینه را برای شناخت درست متقابل و اسباب و عوامل بازدارنده اسلامی شدن جامعه، و منزوی نمودن نیروهایی که بذر تفرقه را با هدف از بین بردن توانایی های امت اسلامی در بستر جامعه می پاشند،فراهم می سازد. و فضای مناسبی را برای طرفین فراهم می نماید که درجهت گذر از آن موانع با یکدیگر همکاری نمایند.

 طرح و برنامه نهضت فراگیر:

نگاه ما به نهضت مترقی، اعتدالی و همه جانبه ی امت اسلامی بر پایه ی عناصر اولیه و لازم برای یک نهضت استوار است. آن عناصر اولیه و اساسی همانگونه که مالک بن نبی می گوید: عبارتند از: «انسان، فرهنگ، سرزمین و زمان» تا از «دنیای اشیاء» فراتر رفته و تحقق شروط کلی مادی و معنوی لازم را برای یک تلاش انسانی در جهت تحول و تغییر و رفتن به سوی شرایط بهتر، آسان گردد.

«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم» رعد-۱۱

«به راستی خداوند وضع و حال مردمی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خود به تلاش برای تغییر حال و وضع خود بپردازند.»

همچنین تا از «مزرعه زمین» که نگاهبانی و بالندگی آن ضرورت دارد – فراتر رفته و به «بهشت موعود» وارد گردد.

«و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» ذاریات-۵۶

«جن و انسان را جز برای بندگی (و پیروی از هدایت) خویش نیافریده ام.»

نهضت و رنسانس نوین مورد نظر، تولد دوباره امت اسلامی در تمام عرصه ها همراه با روش و راهکاری است که اصول و ارزش هایی مانند: نگاه و عملکرد مثبت و سازنده جدی، دقت و درستکاری، بهره برداری بهینه از زمان، بکارگیری صحیح منابع و درآمده ها و نیروهای طبیعی و انسانی، برنامه ریزی علمی،  ایجاد و تقویت می نماید.

همچنین لازم است در این میدان اندیشه ها و نظریه های بزرگ به صورت طرح و پروژه ها در آیند و آرزوهای بلند پروازانه در قالب طرح و برنامه ها شکل واقعی به خود بگیرند و همه شروط و شرائط برای تحقق امید ها و برنامه های نهضت نوین اسلامی فراهم شوند، تا در چهارچوب رؤیاهای تاریخی محبوس باقی نماند.

بجای اشک ریختن ، شمعی را روشن نماییم.

یکی از مهمترین مسئولیت های گفتمان اسلامی معاصر، تلاش علمی برای واقعیت بخشیدن به اهداف مورد نظر و نتایج مطلوب و قرار دادن آن ها در قالب برنامه های علمی و طرح های اجرایی است. و با فعالیت در این میدان از مرزهای مختلف امت اسلامی به وسیله ی اسباب محافظت کننده در مصونیت قرار بگیرد و با یک چشم و اقعیت را بنگرد و با چشم دیگر به آینده ای درخشان و امید بخش نگاه نماید.

زمانی چنین برنامه ای به خوبی پیش خواهد رفت که بر پایه ی مبانی کار جمعی و برخوردار از روح همگرایی سازمان یافته و مدیریت فعال و علمی استمرار و استقرار پیدا نماید. و توانایی و تلاشگری، تخصص و شایستگی از طریق تهیه استراتژی ها، برنامه ریزی ها و بکارگیری نیرو های متخصص و کار آمد و نمونه در تمامی میادین کار و تلاش، بکار گرفته شوند.

و تنها از این طریق است که زمان گذر از اشک و آه و افروختن شمع راهگشا فرا می رسد، از سختی و مشکلات به آسودگی و بالندگی و از مرحله شعار به مقطع اجرا گام می گذاریم.

برخی از مهمترین مواردی که لازم است در این زمینه مورد توجه قرار بگیرد، عبارتند از پروژه های حیاتی و فوری زیر:

۱- تقویت و تسریع روند اصلاحات فراگیر:

این مسئله از طریق تحقق نظام حکومتی مترقی مبتنی بر اصل «شورا» تضمین آزادی ها، محافظت از حقوق انسان ها، مشارکت مدنی، تهیه ی برنامه های آموزشی و فرهنگی امروزی، سازماندهی رسالت موسسات اطلاع رسانی، و در کل تلاش برای پیشرفت جامعه و ریشه کن کردن عقب ماندگی از کاروان علم و تمدن، تحقق پیدا می نماید.

۲- ایجاد و تقویت توسعه پایدار:

آنچه که از رشد و توسعه مورد نظر است، تامین نیاز های نسل موجود بدون تعرض به توانایی نسل های آینده برای تامین نیاز های خویش است. این قضیه را همگان می دانند که، روند توسعه در بسیاری از کشور ها متأسفانه بر پایه نابودی منابع اقتصادی قرار دارد، موضوعی که نسل های آینده باید بار تبعات ناگوار آن را بر دوش بکشند.

۳- تقویت و توسعه ی عدالت اجتماعی

در صورتی که گفتمان اسلامی به مساله ی مهم و حیاتی «عدالت اجتماعی» که در قرآن در آیات بسیاری به آن اشاره شده و اصول و مبانی آن را استوار و اهل ایمان را به ایجاد جامعه ای مبتنی بر عدالت ترغیب نموده، بی توجهی کند، گفتمانی محدود و ناقص خواهد بود. عدالتی که در تشکیل نظام سیاسی، قضایی، اقتصادی و تقویت و تثبیت حقوق و مسئولیت ها و اصول روابط متقابل میان مردم، پایه و اساس به شمار می آید.

۴- رفع بیکاری:

ناظرانی که از افزایش میانگین بیکاری و رشد روز افزون آن در جهان ، اطلاع دارند بی گمان عمق مشکل فراروی جامعه هایی که شعار رفاه اقتصادی و اجتماعی را سر می دهند و برای بهتر نمودن اوضاع معیشتی و توسعه ی اقتصادی تلاش می کنند، به درستی درک می کنند.

هم چنین حجم عظیمی از مشکلات اجتماعی ناشی از آن و عظمت مسئولیت گفتمان اسلامی در این زمینه را به خوبی تشخیص می دهند. 

۵- اصلاح و بازسازی محیط زیست.

خطاب اسلامی معاصر نباید از مشاکل و عوارض موجود در محیط زندگی که به خاطر انقلاب صنعتی معاصر پیش آمده، و نابسامانی های بسیاری را در شرایط زیست محیطی پدید آورده غافل بماند. کارخانه هایی که دودکش هایشان مواد زیانبار بسیاری را در هوا رها کرده و زمینه را برای بارش باران های اسیدی زیانبار بر روی لایه گیاهی به وجود آورده و دود ناشی از کار موتور اتومبیل ها که باعث ازدیاد میزان اکسید کربن در هوا شده و سبب افزایش دمای لایه های جوی و یا به تعبیر دیگر سوراخ شدن لایه ی اوزون گردیده و زندگی بسیاری از جانداران را مورد تهدید قرار داده است.

 همچنین سفرهای فضایی سفینه ها در کاهش میزان گازهای لایه اوزون نقش منفی داشته و اشعه ماوراء بنفش را مورد تهدید قرار داده که طبعا پیامد های ناگواری را به دنبال خواهد داشت.

در پایان:

نقش و مسئولیت گفتمان اسلامی را اینگونه می توان خلاصه نمود که: لازم است، اسلام را به عنوان طرح و راهکاری در ارتباط با زمان ، مکان ، انسان و واقعیت های زندگی، با زبان روز معرفی نماید. اسلامی که «نقل صحیح و عقل صریح» را در کنار یکدیگر قرار می دهد، با آغوش باز از «اجتهاد و تجدید» بر پایه بررسی و استدلال معتبر اهل تخصص استقبال می نماید. اسلامی که «اصول و کلیات» آن را ثابت و ماندگار و «فروع و جزئیاتش» متغییر و انعطاف پذیر است.

 اسلامی که در محافظت از «اهداف اساسی» انعطاف ناپذیر و مبناگرا و در استخدام اسباب و ابزار و راهکار با آغوش باز از تحول و تغییر استقبال می نماید، اسلامی که از تمامی میراث قدیمی کارآمد ، سازنده و سودمند بهره می گیرد و بدون از دست دادن هویت خاص خویش و ذوب شدن و خودباختگی، تمدن های دیگر را محترم می شمارد و دانش و حکمت را از هر ظرفی و از هر طرفی که باشد می پذیرد و طلب می کند.

اسلامی که در راستای تقویت مشترکات تاریخی ،تمدن علمی و انسانی تلاش می نماید، اسلامی استوار بر روی اصول مرتبط  با روند پیشرفت و تمدن امروزی.

حقیقت این است که این رسالت و مسئولیت رسالت و مسئولیت بسیار حساس و مهم و سرنوشت سازی است، و هیچ چاره ای جز ادای آن نیست و لازمه و نشانه ی بهتر بودن یک امت ادای آگانه و صادقان این مسئولیت است و نباید فراموش نمود که خداوند توفیق دهنده و یاری کننده است و هیچ توانایی و تحولی جز با یاری او امکان پذیر نیست.

سپاس و ستایش خداوند پدید آورنده و پرورش دهند ه ی جهانیان را سزاست.

دکتر عصام بشیر

معاون رییس (اتحاد جهانی علمای مسلمان)

 و مسئول مؤسسه(اعتدال و وسطیت)

درباره‌ی سـلیمی

نویسنده و مترجم

همچنین ببینید

اسلام سیاسی، آری یا نه؟

اخیرا در ارتباط با اصطلاح «اسلام سیاسی» بگو مگوها و اظهار نظرهایی میان اهل دین …

گفت‌وگوی اختصاصی اصلاح وب با دکتر محمّد جهانگیری‌اصل درباب ترجمه‌های قرآن کریم توسّط دکتر عبدالرّحمن پیرانی و استاد عبدالعزیزسلیمی

اشاره: «محمّد جهانگیری اصل» متولّد ١٣۶۵ شهرستان اشنویه در نوار مرزی عراق و ترکیه، در سال …

زلزله پدیده ای طبیعی یا عذاب الهی؟

زلزله چگونه روی می دهد؟ بنا بر یافته های دانش زمین شناسی و فیزیک مجموعه …

بیانیه «اتحادیه جهانی عالمان و دانشگاهیان مسلمان»

بیانیه «اتحادیه جهانی عالمان و دانشگاهیان مسلمان» در ارتباط با رویدادهای جاری ایران «اتحادیه جهانی …

نظری نیست.

  1. استاد عزیزسلام با عرض معزرت ، چند روزی طول کشید و من هم بر اثر عدم آشنائی با کار اینترنت به اشتباه رفتم لطفاً مرا ببخشید،و همانطوریکه عرض کردم من صاحب نظر نیستم و انتظار دارم که اگر نارسائی و اشتباهی بود ضمن حذف مطلب مرا ارشاد فرمائید، ممنون.

  2. استاد عزیزسلام با عرض معزرت ، چند روزی طول کشید و من هم بر اثر عدم آشنائی با کار اینترنت به اشتباه رفتم لطفاً مرا ببخشید،و همانطوریکه عرض کردم من صاحب نظر نیستم و انتظار دارم که اگر نارسائی و اشتباهی بود ضمن حذف مطلب مرا ارشاد فرمائید، ممنون.

  3. سلام ، بیانات خوب و آموزنده ای است ، اجرشان با خداوند منان، از مطالعه ی آن لذت بردیم،من هم معتقدم که پایه و اساس تمام اختلافات موجود در بین جامعه ی بشریت با اراده ی خالق در بدوی خلقت آدم پیریزی شده است، ودر واقع همین اختلافات است که موجب پیشرفت و تکامل وکشف ناشناخته های عالم هستی میشود.( مترجم عزیزبا سلام دوباره ،حال که تمام نظریات مرا حذف میفرمائید اشکالی ندارد، اگر صلاح دانستید در خصوص اشتباهاتم لطفاً راهنمائیم فرمائید، ممنون.

    • برادر بسیار بزرگوارم.
      جناب کاک محمد علی. سلام علیکم.
      کم لطفی می فرمایید من همه دیدگاه های درست و سنجیده شما را خواندم و تأیید نمودم.
      از اظهار نظراتتان و اهتمامی که به مطالب موجود در سایت من می دهید بسیار سپاسگزارم.

  4. سلام ، بیانات خوب و آموزنده ای است ، اجرشان با خداوند منان، از مطالعه ی آن لذت بردیم،من هم معتقدم که پایه و اساس تمام اختلافات موجود در بین جامعه ی بشریت با اراده ی خالق در بدوی خلقت آدم پیریزی شده است، ودر واقع همین اختلافات است که موجب پیشرفت و تکامل وکشف ناشناخته های عالم هستی میشود.( مترجم عزیزبا سلام دوباره ،حال که تمام نظریات مرا حذف میفرمائید اشکالی ندارد، اگر صلاح دانستید در خصوص اشتباهاتم لطفاً راهنمائیم فرمائید، ممنون.

    • برادر بسیار بزرگوارم.
      جناب کاک محمد علی. سلام علیکم.
      کم لطفی می فرمایید من همه دیدگاه های درست و سنجیده شما را خواندم و تأیید نمودم.
      از اظهار نظراتتان و اهتمامی که به مطالب موجود در سایت من می دهید بسیار سپاسگزارم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *