ما ایمان داریم که اسلام دین رحمت و مهربانی است و خداوند متعال “رحمت”را به عنوان شعار رسالت محمد (ص) برگزید و خطاب به وی گفت:«و ما أَرسلناک إِلاَّ رحمهً لِّلعالمین»(انبیاء/۱۰۷) (و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستاده ایم.) پیامبر اکرم نیز خود را به این عنوان توصیف کرده است:«به درستی که من چون رحمتی، پیشکش شده ام.»(۱) از همین روست که میان مسلمانان تعبیر “محمد پیامبر رحمت” شهرت یافته است. خداوند متعال او را چنین توصیف کرده است:«فبما رحمهٍ مِّن الله لنت لهم ولو کنت فظاًّ غلیظ القلب لا نفضُّوا مِن حولک…»(آل عمران/۱۵۹) (پس با بخشایشی از سوی خداوند، با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می بودی، از دورت می پراکندند…)
احادیث نبوی هم سرشار از تشویق به مهرورزی و مهربانی است:«مهربانان را خداوند نیز مهربانی می کند.»(۲) «به آنها که در زمین اند رحمت کنید تا آنکه در آسمان است به شما رحمت می کند.»(۳) «هر کس رحم نکند، به او رحم نمی شود.»(۴)
در احادیث آمده که زن زناکاری سگ بسیار تشنه ای را سیراب کرد، خداوند او را بخشید.(۵) و یا «زنی وارد آتش دوزخ شد چون گربه ای را آنقدر زندانی کرد تا مرد!»(۶) اینها اشاره های روشنی در اهمیت رحمت و مهرورزی حتی با حیوانات است و این کار گناهان بسیاری را پاک می کند؛ هر چند، انجام معصیت را توجیه نمی کند.
قرآن کریم نیز گروهی را بدین تعبیر مورد نکوهش قرار داد:« ثم قست قلوبکم من بعد ذلک فهی کالحجاره أو اشد قسوه…»(بقره/۷۴)(پس از آن، دلهایتان به سختی گرایید؛ همچون سنگها بلکه سخت تر …) و درباره گروهی دیگر می گوید:«فبما نقضهم مِّیثاقهم لعنَّاهم و جعلنا قاسیهً…»(مائده/۱۳) (پس به سبب پیمان شکنی، لعنتشان کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم…)لذا سختی دل آنان به عنوان مجازات الهی برای گناهانی که مرتکب شدند، در نظر گرفته شده است.
پیامبر اکرم (ص) می فرماید:«هر کس مهرورزی نکند، از هر خیری محروم می شود.»(۷) «خداوند مهربان است و مهربانی را دوست دارد و پاداشی به آن می دهد که به خشونت و تندی نمی دهد.»(۸) «مهرورزی با هر کس، عامل آن را ارزشمندتر می کند و مهر نورزیدن، از شأن او می کاهد.»(۹)
اسلام هیچ گونه خشونتی را نمی پسندد و مردم را به حکمت و اندرز فرمان می دهد و در برخورد با دیگران می گوید:«ادفع بالَّتی هی أَحسن السَّیَّئه»(مؤمنون/۹۶)(بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن…)و هرگز به کارگیری قدرت مادی را ــ جز در جای خود ــ روا نمی دارد و جان و مال مردم را جز با دلیلی موجّه و مشروع در معرض خطر قرار نمی دهد و خشونت را تنها با دشمن محارب و در جنگ و درگیری می پذیرد. مسلمانان هرگز آغازگر خشونت با دیگران نیست ولی می تواند در برخورد با خشونت، مقابله به مثل کند و اسلام فرمانش می دهد که در مقابله به مثل، فراتر نرود. در عین حال، او را به عفو و گذشت تشویق می کند:«و إِن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خیرٌ لِّلصَّابرین»(نحل/۱۲۶)(و اگر کیفر می کنید مانند آنچه کیفر شده اید کیفر کنید و اگر شکیبایی پیشه کنید همان برای شکیبایان بهتر است.)
اسلام که خشونت را محکوم می کند، تروریسم را نیز به طریق اولی محکوم می کند؛ زیرا چنین چیزی بیش از خشونت است. خشونت، رفتاری همراه با تندی و درشتی است؛ حال آنکه تروریسم، به کارگیری زور توسط شخص یا گروهی سازمان یافته علیه مردم است. تروریست، قربانیان خود را نمی شناسد و مسئله ای میان آنان وجود نداشته است. تروریسم (ارهاب) در زبان عربی از ریشه أرهب به معنای ترساندن و به وحشت افکندن دیگران است و بنابراین تروریسم یعنی ایجاد ترس و وحشت در میان مردم و محروم ساختن آنان از امنیت و آرامشی که طبق آیه ای که در پی می آید بزرگترین نعمت خداوندی بر بندگانش است:«فلیعبدوا ربَّ هذا البیت، الَّذی أطعمهم مِّن جوعٍ و آمنهم مِّن خوفٍ»(قریش/۳ و ۴)(پس باید پروردگار این خانه را بپرستند؛ همان که آنان را در گرسنگی، خوراک داد و از بیم، امان بخشید.)
این آیه شریفه به دو نعمتی که بزرگترین نعمتهای الهی اند اشاره کرده است؛ دو نعمتی که دو نیاز اساسی بشریت یعنی خوراک کافی و امان از ترس و هراس را تأمین می کنند. بدترین دردی که یک جامعه می تواند گرفتارش شود محرومیت از این دو نعمت یعنی دچار گرسنگی و هراس شدن است:«و ضرب الله مثلاً قریهً کانت آمنهً مطمئنهً یأتیها رزقها رغداً مِّن کلِّ مکانٍ فکفرت بأنعم فأذاقها الله لباس الجوع و الخوف بما کانوا یصنعون»(نحل/۱۱۲)(و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی مردمش از همه جا فراوان می رسید، آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه مردم آن انجام می دادند، گرسنگی و هراس فراگیر را به مردم آن چشانید.)
حدیث شریف نبوی زیر نیز “امنیت” را از جمله نعمتهای اساسی سه گانه ای بر شمرده که انسان برای احساس آراش و آسایش به آنها نیاز دارد:«هر کس در سر پناه خود امنیت داشت و در بدن از سلامتی برخوردار بود و خوراک روزانه اش را همراه داشت، مانند این است که همه دنیا به مالکیت او در آمده است.»(۱۰)
خداوند عز و جل بر مردم قریش و اهالی مکه منت گذارد و حرم امنی بر ایشان در نظر گرفت که اگر کسی قالت پدرش را نیز در آن بیابد، کاری به وی نخواهد داشت. خداوند متعال می فرماید:«…و مَن دخله کان آمنًا…»(آل عمران/۹۷)(….و هر که در آن درآید، در امان است…) و نیز می فرماید:«…أَولم نمکِّن لَّهم حرماً آمناً یجبی إِلیه ثمراتُ کلِّ شی ءٍ…»(قصص/۵۷)(…آیا ما به آنان در حرمی امن، جایگاه ندادیم که فرآورده های هر چیز را… به سوی آن می آورند؟…)؛«أَولم یروا أَنَّا جعلنا حرماً آمناً و یتخطَّف النَّاس مِن حولهم»(عنکبوت/۶۷)(آیا ندیده اند که ما حرمی امن پدید آوردیم؛ در حالی که مردم از پیرامونشان ربوده می شوند؟…)
و هنگامی که یعقوب (ع) و فرزندانش وارد مصر شدند و عزیر مصر یعنی یوسف فرزند یعقوب(ع) به استقبالشان آمد، به آنها گفت:«ادخلوا مصر ان شاء الله آمنین»(یوسف/۹۹)(…اگر خداوند بخواهد بی بیم به مصر درآیید.)
از ویژگیهای بهشتی که خداوند متعال برای بندگان صالحش در آن جهان در نظر گرفته، کاملاً امن بودن آن است و لذا فرشتگان به بهشتیان می گویند:«ادخلوها بسلام آمنین»(حجر/۴۶)(در آن با تندرستی و ایمن، درآیید.) و بهشتیان نیز کسانی هستند که «و لا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون»(بقره/۶۲)(…نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می گردند.)
بر این اساس است که اسلام تأمین امنیت برای همه مردم را از جمله اهداف اساسی شریعت تلقی کرده و سلب امنیت مردم عادی را بزرگترین جرم قابل تعقیب می شناسد. از این رو در شرع، مجازات سرقت بریدن دست است؛ ولی چنین مجازاتی برای غصب اموال ــ که به نوبه خود ستم بزرگی است ــ در نظر گرفته نشده است. زیرا دزدی به صورت پنهان صورت می گیرد و امنیت مردم را تهدید می کند؛ حال آنکه غصب در روز روشن و آشکارا انجام می پذیرد.
همچنین اسلام برخورد سختی با راهزنی و گردنه گیری کرده و راهزنان و گردنه گیران را:«…یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فساداً…»(کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ بر می خیزند و در زمین به تبهکاری می کوشند…)تلقی نموده و مجازات آنان را » «…أَن یقتَّلوا أَو یصلَّبوا أَو تقطَّع أَیدیهم و أَرجلهم مِّن خلافٍ أَو ینفوا مِن الأَرض…»(مائده/۳۳)(… که کشته یا به دار آویخته شوند یا دستها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند…) در نظر گرفته است؛ زیرا راهزنی جرمی است که امنیت جامعه را تهدید می کند و ترس و وحشت در آن می گستراند و در واقع، جرمی تروریستی و ارعاب و تهدید مدنی است که سزاوار چنین مجازات سختی شده است. اسلام هر نوع ارعاب و ترساندن مردم را به هر وسیله ای ــ هر چند ناچیز و کوچک ــ از جمله گناهانی که خداوند متعال آن ها را حرام دانسته قلمداد می کند و مرتکبان آن در آخرت نیز مجازات و عقاب می بینند.
در حدیثی که “نعمان بن بشیر” (رضی الله عنهما) آورده، می گوید: «همراه با پیامبر خدا (ص) در مسیری حرکت می کردیم. مردی همچنان که بر شترش سوار بود، چرت کوتاهی زد و در این میان مرد دیگری برای مزاح، تیری از ترکش وی برداشت. در این لحظه، مرد خواب آلود متوجّه شد و یکه خورد. پیامبر خدا (ص) فرمود: هیچ کس نباید مسلمانی را بترساند.»(۱۱) با اینکه این ترساندن جنبه شوخی داشته و با اینکه این ترس، تنها برخاسته از احساس برداشتن یا گرفتن چیزی بوده است، پیامبر اکرم (ص) این کار را تحریم فرمود.
«هیچ مسلمانی نباید فرد مسلمانی را بترساند.» به این معنا نیست که حرمت ترساندن تنها منحصر به مسلمانان است. حدیث یاد شده به این دلیل که مربوط به دو نفر مسلمان بود به این تعبیر وارد شد، ولی به دلیل این گفته حضرت (علیه الصلاه و السلام) ترساندن هر کس به طور کلی جایز نیست:«مؤمن کسی است که جان و مال مردم از وی در امان باشد.»(۱۲) صفت ایمان واقعی تنها زمانی برازنده ی مؤمن است که همه مردم ــ اعم از مسلمان یا غیر مسلمان ــ مقدسات و ناموس و اموالشان از وی در امان باشد.
پی نوشت ها :
۱.”الحاکم” در المستدرک، کتاب الایمان، شماره (۱۰۰) به نقل از “ابوهریره” و می گوید: حدیث صحیح است به شرط آن دو. و “الدارمی”، کتاب المقدمه، باب کیف کان شأن النبی (ص)، شماره (۱۵) به نقل از “ابو صالح” که رجال آن ثقه هستند.
۲٫ “سنن الترمذی”، کتاب البر و الصله، باب ما جاء فی رحمه الناس، شماره(۱۸۴۷) به نقل از “عبدالله بن عمرو” و می گوید: حدیث حسن و صحیحی است؛ “سنن ابی داود” ، کتاب الادب، باب فی الرحمه، شماره(۴۲۹۰) به نقل از “عبدالله بن عمرو”.
۳٫ “سننن ابی داود”، کتاب الادب، باب فی الرحمه، شماره (۴۲۹) به نقل از “عبدالله بن عمرو” و “سنن الترمذی” کتاب البر و الصله به نقل از رسول الله، شماره(۱۸۴۷)، باب ما جاء فی الرحمه، به نقل از “عبدالله بن عمرو” که می گوید حدیث حسن و صحیحی است.
۴٫ “صحیح البخاری”، کتاب الادب، باب فی رحمه الولد و تقبیله، شماره(۵۵۳۸) به نقل از “ابوهریره” و “صحیح مسلم”، کتاب الفضائل، باب رحمته للصبیان و العیال، شماره(۴۲۸۲) به نقل از “ابوهریره”.
۵٫ “صحیح مسلم”، باب السلام (۱۵۴).
۶٫ “صحیح مسلم”، کتاب السلام، باب تحریم قتل الهره، شماره حدیث(۴۱۶).
۷٫ “صحیح مسلم”، کتاب البر و الصله، باب فضل الرفق، شماره(۲۵۹۲) به نقل از “جریربن عبدالله البجلی”و “سنن ابن ماجه”، کتاب الادب، باب الرفق، شماره (۳۶۷۷) به نقل از “جریر بن عبدالله البجلی”.
۸٫ “صحیح مسلم”، کتاب البر و الصله و الادب، باب فضل الرفق، شماره(۲۵۹۴) به نقل از “عایشه”، “سنن ابی داود”، کتاب الجهاد، باب ما جاء فی الهجره، شماره(۲۴۷۸) به نقل از “عایشه”.
۹٫”صحیح مسلم”، کتاب البر و الصله و الاداب، باب فضل الرفق شماره(۲۵۹۴) به نقل از “عایشه”، و “سنن ابی داود”، کتاب الجهاد، باب ما جاء فی الهجره، شماره (۲۴۷۸) به نقل از “عایشه”.
۱۰٫ “الترمذی”، کتاب الزهد، “ابن ماجه”، کتاب الزهد به نقل از “عبید الله بن محصن الانصاری”.
۱۱٫ “المسند”(۲۶۲/۵) و “ابو داود” به نقل از “عبد الرحمان بن ابی لیلی” در “باب الادب”.
۱۲٫ “الترمذی” به نقل از “ابوهریره” در کتاب الایمان و می گوید: حدیث حسن و صحیحی است .