بسم الله الرّحمن الرّحیم
بیش از یکسال و نیم است قیام قهرمانانه مردم سوریه که خواهان آزادی و کرامت انسانی خود هستند، بر ضد خودکامکی و استبداد حزب بعث ادامه دارد. اینک با گسترش درگیریهای نظامی به داخل دو شهر پرجمعیت اقتصادی و سیاسی حلب و دمشق روند رویارویی میان دو طرف وارد مرحله ای حساس و سرنوشت ساز شده است.
نزاعی نابرابر میان ارتشی تا دندان مسلح و برخوردار از تمامیاختیارات و حامیانی مهم و تأثیر گذار در صحنههای سیاسی و اقتصادی بین المللی و برخوردار از حق وتو در شورای امنیت، و در طرف مقابل قیام اکثریتی قاطع از مردم سوریه، با حمایت نظامیانی جدا شده از ارتش و جوانانی که پس از ۸ ماه راهپیمایی مسالمت آمیز و تحمل بیش از ۵هزار کشته، ناچار گردیدند برای دفاع از خود مسلح شوند. ارتش نامنظمی که ناظران تعدادشان را به بیش از صدهزار نفر بر آورد میکنند، از ده ماه پیش تا کنون وارد جنگی سخت در صحنههای سیاسی، رسانه ای و نظامیشده اند. نزاعی که بنا بر آخرین آمارها تا کنون به مرگ حدود ۲۳۶۰۰نفر و زخمیو آواره گردیدن دهها هزار نفر دیگر انجامیده است. همچنین ویرانی گسترده شهرها، روستا و زیر ساختهای اقتصادی، مراکز اداری و خدماتی که تنها پس از پایان بحران ابعاد آن معلوم خواهد شد.
کشور سوریه با توجه به موقعیت استراتژیک، جمعیت بیست و سه میلیونی، همجواری با اسرائیل، لبنان، ترکیه، عراق، اردن و قرار داشتن پایگاه دریایی روسها در شهر ساحلی طرطوس، همچنین سرمایه گذاریهای سی و چند ساله سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران، میدانی برای تصفیه حسابها و زورآزماییهای بین المللی و منطقه ای شده است. و ظاهراً هر یک از طرفهای درگیر در جهت حفظ مصالح خود تا حد توان در این میدان باقی خواهند ماند. اظهارات اخیر وزیر خارجه ایران در کنفرانس مطبوعاتی با همتای سوری خود و سخنان اخیر لاوروف وزیر خارجه روسیه و دیگر مسئولان آن دو کشور شاهدی بر این مدعاست.
برخی از ناظران بر این باورند که، بسیاری از طرحهای جامعه عرب، همچنین طرح شش ماده ای بی نتیجه کوفی عنان که مورد حمایت لفظی کشورهای غربی و عربی، همچنین روسیه، چین و ایران نیز قرار گرفت، خواسته یا ناخواسته نوعی فرصت دادن بیشتر به دولت بشار اسد بوده است تا شاید بتواند موج اعتراضهای مسالمت آمیز و مردمی و در کنار آن رویارویی نظامیان جدا شده از ارتش و شبه نظامیان مسلح را مهار کند. از طرفی تا کنون دولتهای به اصطلاح دوستدار مردم سوریه-جز کمکهای محدود دارویی و غذایی برای حمایت از مردم کاری نکرده اند.
هرچند بیشتر گروههای معارض دولت سوریه، و غالب مردم مسلمان مخالف دخالت بیگانگان در سرنوشت کشورها و مردم منطقه هستند، و خود مردم سوریه نیز با دخالت نظامیغرب- از نوع آنچه برای ساقط کردن رژیم بعث عراق روی داد- مخالفت مینمایند، غرب هنوز برای دخالت نظامی–دست کم اعلام منطقه پرواز ممنوع در شمال و شمال غرب آن کشور- اقدامیرا صورت نداده و ظاهراً برای آن برنامه ای را در دست إجرا ندارد. و از این به بعد نیز با توجه به پیشرفتهای نظامیارتش آزاد در حلب و دمشق و مناطق دیگر، و کشته شدن تعدادی از سران نظامیو امنیتی دولت سوریه در انفجار اخیر، و جداشدن تعدادی دیگر از نظامیها و سفرای آن کشور، چنانچه غرب بخواهد در آن کشور دخالت نظامیبنماید، تنها با هدف کنترل أوضاع در راستای مصالح خود و إدامه حفظ امنیت اسرائیل خواهد بود.
عدم دخالت نظامیغرب به ویژه آمریکا در بحران سوریه با توجه به سابقه آن کشور در دور زدن شورای امنیت سازمان ملل-که نمونههای آن را در اقدام نظامیبرای پایان بخشیدن به بحران یوگسلاوی، همچنین برای اسقاط رژیم صدام حسین، و تعیین منطقه پرواز ممنوع برای استانهای کردنشین شمال عراق در برابر حملات نیروهای هوایی رژیم بعث شاهد بودیم- پرسشهای بسیاری را برانگیخته است.
بنا بر تحلیل برخی از صاحب نظران عدم دخالت نظامیغرب-دست کم اعلام منطقه پرواز ممنوع برای حمایت مردم در برابر حملات هوایی به مناطق مسکونی- تنها در راستای مصالح سیاسی و اقتصادی کوتاه و دراز مدت کشورهای غربی و شرقی درگیر مسأله سوریه قابل تفسیر و توجیه است، از جمله:
۱– غرب و شرق در باره حفظ توازن قدرت میان دولتها، گرایشها، اقوام و فرقههای منطقه هم صدا هستند، و به هم خوردن آن را به زیان مصالح کوتاه و دراز مدت خود به شمار میآورند. واقیعت این است که بهار دمکراسی خواهی در جهان عرب غالب برنامه های کوتاه و دراز مدت آنان را به چالش سختی کشیده و برای نخستین بار آنها را در انفعال سیاسی و در برابرنقطه عطفی تاریخی قرار داده است.کشورهای غربی و شرقی صاحب مصالح در منطقه برای یافتن راه چاره ای در برابر این پدیده تاریخی و سونامی سیاسی مراکز استراتژیک خود را بسیج کرده و از وسیله و ترفندی برای رویارویی با آن بهره می گیرند.
بر خلاف آنچه ادعا می شود که توطئه ای بین المللی بر ضد دولت سوریه در کار است، تمامی آثار و شواهد شهادت می دهند که بسیاری از کشورهای غربی، عربی و شرقی از جمله آمریکا، روسیه، سعودی، الجزایر، موریتانی، مراکش وعمان و… تمامی توانایی های پیدا و پنهان خود را برای مهار آن خیزش ها به کار گرفته و می گیرند، و ادامه سرگونی دکتاتورها و حکومت های واپسگرای منطقه را بر ضد مصالح کوتاه و دراز مدت اقتصادی و سیاسی و امنیتی خود می دانند، و به هر لطائف الحیلی برای جلوگیری از ادامه آن متوسل می شوند. و با توجه به ساختار قومی و فرقه ای و وجود مصالح مشترک قدرت های بزرگ و پاره ای از دولت های مؤثر منطقه ای در کشور سوریه آن را بهترین گزینه و فرصت برای مهار بهار دمکراسی خواهی به شمار می آورند.
۲– پس از آن که مخالفان حکومت بشار اسد برای دفاع از قیام خود ناچار شدند اسلحه بدست بگیرند، و در مقابل دولتها و گروههای حامیرژیم حاکم بر سوریه وارد عمل گردیدند، قدرتهای بزرگ درگیر با پدیده تروریسم، إدامه جنگ و کشته شدن تعداد هر چه بیشتری از طرفین نزاع را-که آنان را کم و بیش تروریست یا حامیان تروریسم به شمار میآورند- فرصتی طلایی برای ادامه کشتار یکدیگر تضعیف تواناییهای هر دو طرف قلمداد مینمایند.
۳– از نگاه استعمارگران ادامه جنگ داخلی بهترین گزینه برای گسترش هرچه بیشتر شکاف میان پیروان مذاهب و فرقههای موجود در جامعه سوریه، و تضعیف توان نظامیو اقتصادی آن کشور- پیش از سقوط رژیم اسد- به شمار میآید. تا مخالفان و دولت آینده وارث ارتشی ضعیف و کشوری ویران بشوند، و برای بازسازی آن به سالها وقت و میلیاردها دلار نیاز پیدا کنند، و در کوتاه مدت برای امنیت اسرائیل تهدیدی به شمار نیایند. همچنین در آینده بازار فروش اسلحههای آنان رونق هر چه بیشتری پیدا کند.
۴– کشور سوریه بر خلاف لیبی کشوری نفت خیز نیست، و مقدار نفت تولیدی و صادراتی و تحریم شده آن به حدی نبود که غرب برای ادامه صادرات آن و حفظ توازن بازار نفت به اقدام نظامیدست میزد.
۵– با توجه به برخورداری ارتش پانصد هزار نفری سوریه از توان نظامیمتشکل از چندین هزار تانک و نفربر و صدها هواپیما و هلیکوپتر جنگی روسی و انبارهای مملو از اسلحه شیمیایی و میکربی، اقدام نظامیبر ضد آن کشور ممکن بود امنیت کل منطقه از جمله اسرائیل را دچار خطر جدی بنماید. زیرا این احتمال وجود داشت هنگامیدولت سوریه امید خود را برای بقا از دست بدهد، و برای رهایی از وضعیتی که در آن قرار گرفته راه گریزی را پیش روی خود نمیدید، اقداماتی نظامیرا برضد رژیم صهیونیستی صورت دهد.
۶– با توجه به روابط سرد میان دولتهای ترکیه و رژیم صهیونیستی و نگرانی مسئولان این کشور و حامیانش از رویکردهای پیدا و پنهان حکومت عدالت و توسعه، گسترش نفوذ ترکیه در سوریه پس از رژیم بعث و نزدیک شدن به مرزهای رژیم غاصب و تروریستی اسرائیل، برای آنان یک کابوس به شمار میآید. طبعاً قرار گرفتن کشورهایی مانند: لیبی، تونس، مصر- که نسیم بهار عربی حال و هوای تازه ای را در آنها به وجود آورده- همچنین حمایت برخی از کشورهای خلیج از محور ترکیه، مصر، سوریه، بر حجم این نگرانی صهیونیستها و حامیان آنان میافزاید. به ویژه زمانی که پاییز استبداد و لیبرالیسم وابسته در دو پادشاهیهای اردن و سعودیه به روزهای پایانی خود نزدیک شوند، یا ناچار گردند به اصلاحاتی بنیادین تن بدهند، و یا به وسیله خیزشهای مردمیدولتهای حاکم برآنها دگرگون شوند.
اضافه بر آن چنانچه مسئولین ایرانی پس از سقوط رژیم اسد نیز برای جبران گذشته و بازسازی روابط خود با کشورهای منطقه، در مورد پاره ای از رفتارهای سیاسی و فرهنگی خود در داخل و خارج تجدید نظر نمایند، و با توجه به نقش، اهمیّت و موقعیت غیر قابل انکار ایران در منطقه به این نتیجه برسند که با کشورهای تأثیر گذار و تحول یافته خاورمیانه و شمال آفریقا در جهت تشکیل اتحادیههای سیاسی، اقتصادی و نظامیدر برابر زورگوییهای اسرائیل و غربیها راه همکاری را در پیش گیرند، اسرائیل و حامیانش از هر نظر در موقعیت انفعالی قرار خواهند گرفت، و به یاری خداوند شمارش معکوس خواری و درماندگی صهیونیستها و استعمارگران سرعت بیشتری خواهد گرفت.
البته نباید فراموش نمود که با معیار قرار دادن سنّتهای الهی و ارزشهای قرآنی، در باره نظامهای جهانخوار، ستم پیشه، فریبکار و فرعون صفت، برای همگان چاره ای جز پذیرش این حقیقت نیست که «قبل و بعد» از اینگونه رویدادها، «أمر و تدبیر» جهان و پدیدههای مربوط به روابط جهانیان و کار «تداول أیام» در اختیار خداوند«خالق و آمر» است، و صحنههایی مانند آنچه که در عراق، افغانستان و کشورهای دستخوش دگرگونی گذشت، و آنچه در فلسطین و سوریه میگذرد، میدانی برای آزمون مدعیان دینداری، دفاع از حقوق بشر و دمکراسی خواهی به شمار میآیند، تا گروه و گرایشها و احزاب و دولتهای تأثیر گذار، کارنامه کردار خود را رقم بزنند، و خود را در معرض داوری نسلهای موجود و آیندگان، و پیش از آن فرمان فرمانروای جهانیان قرار دهند، و بر پایه چگونگی و درست و یا نادرست بودن عملکردشان در میزان دین خالص خداوند و قوانین و مقررات پذیرفته شده جوامع بشری، سربلند و یا سرافکنده شوند. این قانون و سنّتی الهی است که به هیچوجه پذیرای دگرگونی و جایگزینی نیست، همانگونه که خداوند میفرماید:
« الم * أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا آمنا وهم لا یفتنون * ولقد فتنّا الذین من قبلهم فلیعلمنّ الله الذین صدقوا ولیعلمنّ الکاذبین * أم حسب الذین یعملون السیئات أن یسبقونا سآء ما یحکمون» سوره عنکبوت(۱-۴)
« آیا مردم گمان کرده اند، این که بگویند:(به الله و پیامبر) ایمان آورده ایم، بدون این که(به وسیله خیر و شر) آزمایش شوند(به حال خود) رها میگردند؟* به راستی کسانى را که پیش از ایشان بودند، آزمایش نمودیم، قطعاً الله آنان را که راست گفتند(و درست رفتار کردند) و دروغگویان را(از یکدیگر معلوم و) مشخص مینماید.* آیا کسانى که بدیها (و گناهانی) را انجام میدهند، گمان کرده اند (میتوانند از مجازات) ما بگریزند؟ (به راستی) بد قضاوت میکنند.»
همچنین میفرماید:
«وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصَارُ» ﴿ابراهیم: ۴۲﴾
« گمان مکن که، الله از آنچه ستمگران انجام میدهند، غافل است. فقط تا روزی که چشمان انسانها (از تعجب) خیره میشوند (مهلتشان میدهد، و مجازاتشان را) به تأخیر میاندازد.»
میتوان عقربههای ساعت را به میل خود به عقب برگرداند، امّا گردش ماه به دور زمین و هر دو را به دور خورشید نمیتوان متوقف کرد. در پی یکدیگر آمدن شب و روز و سال ماه و دست بدست شدن قدرت کار خداوند توانا و با حکمت و تدبیر است. و این سنّت بدون تغییر و تبدیل اوست که ستمگران روزی در دریای ستم و حق ناپذیری خود غرق میشوند. در وقوع آن شکی نیست بلکه مسأله تنها مسأله گذر زمان، و عمل به مسئولیت پایداری و بردباری است.
عبدالعزیز سلیمی
رمضان المبارک ۱۴۳۳ق