اصطلاح “جنگ داخلی” نزد بسیاری از کارشناسان یک اصطلاح فراگیر و وسیعی است، به طوری که بسیاری از درگیریها و کشمکشهایی را که بین یک حکومت و گروههای داخلی و یا بین دسته ای از افراد مخالف و دولت مرکزی رخ می دهد و شورش مسلحانه برای تسلط بر اوضاع سیاسی کشور و یا تجزیه کشور و تشکیل دولت انتقالی را در پی دارد، در بر می گیرد.
“جان کیغان”، نویسنده انگلیسی و کارشناس مسایل تاریخی- نظامی، پنج نمونه از جنگهایی را ذکر کرده است که می توان اصطلاح “جنگ داخلی” را بر آنها منطبق دانست. او جنگ انگلستان در قرن هفدهم و جنگ لبنان در قرن بیستم را از آن جمله برشمرده و این نکته را متذکر شده است که قاعده کلی در مورد جنگهای داخلی این است که در جنگ داخلی چند گروه با یکدیگر درگیر باشند و فرماندهان آنها اهداف و درخواستهای مشخصی برای جنگیدن داشته باشند.
علاوه از آن که ما در مورد مفهوم جنگ داخلی بیان کردیم، قانون بین الملل نیز جنگ داخلی را اینگونه تعریف می کند: در جنگ داخلی، درگیری بین شهروندان و اهالی یک کشور است؛ به طوری که هر گروه و دسته ای بر منطقه ای مسلط باشند و تشکیلات منظم و اداره مشخصی داشته باشند. چنانکه در جنگهای اسپانیا، لبنان، سومالی و سودان شاهد این نمونه از جنگها بوده ایم.
با توجه به این معیارها و توضیحات درباره مفهوم و مصداق جنگ داخلی، می توان گفت که آنچه که “اخضر ابراهیمی”، نماینده و فرستاده ویژه سازمان ملل در سوریه، درباره بحران این کشور گفته است و آن را یک “جنگ داخلی” توصیف کرده است، کاملا اشتباه و با معیارها و قوانین بین المللی در تضاد است و به هیچ وجه نمی توان آن را با اوضاع سوریه، از آغاز انقلاب مردمی آن تا کنون، متناسب دانست.
بسیار جای تعجب است که دیپلمات باتجربه ای همچون اخضر ابراهیمی که در اینگونه جریانات و بحرانهای حساس تجربه و سابقه دارد، چنین اظهارنظری سطحی ارائه کرده و دچار چنین تحلیل اشتباهی شود.
شاید دلیل این اظهارنظر اشتباه از سوی اخضر ابراهیمی این است که او به خوبی نتوانسته وضعیت کنونی سوریه را از تمام ابعاد و جوانب مورد بررسی و تحلیل قرار دهد، و یا اینکه می خواهد حقیقتی را مخفی کند که بر هیچ صاحب بینش و بصیرتی پوشیده نیست.
حقیقت این است که آنچه که امروز در سوریه شاهد آن هستیم، نسل کشی و به خاک و خون کشیده شدن ملتی است که برای آزادی قیام کرده است، نه جنگ داخلی، و این حقیقتی است انکارناپذیر که جای هیچ سیاهنمایی رسانه ای را در مورد اوضاع سوریه باقی نگذاشته است. اگر چه بخشی از این سیاهنماییها بر اثر تبلیغات دروغین و شایعه پراکنیهای دولت بشار اسد و همپیمانانش همچنان ادامه دارد.
اخضر ابراهیمی بعد از شکست طرح پیشنهادی اش در رابطه با آتش بس در ایام عید قربان، دست به ابتکار تازه ای زد و چنین اظهارات سؤال برانگیزی را ارائه نمود، در حالی که پیشنهاد آتش بس در عید قربان در واقع نقشه مدعیان دروغین برقراری صلح و امنیت در منطقه بود تا با این ترفند بر اشتباهات جبران ناپذیر خویش سرپوش گذاشته و خودشان را در سایه این به اصطلاح ابتکار، پنهان کنند، اما این نقشه آنها نیز با شکست مواجه شد.
بنابراین نقشه و سناریو تازه آنها این است که آنچه را در سوریه جریان دارد، یک “جنگ داخل” بنامند؛ آن هم از زبان نماینده عربی تبار سازمان ملل، تا از این طریق بتوانند به صورت مرموز و مکارانه ای در مقابل انظار جامعه بین الملل به مداخله در اوضاع سوریه بپردازند. از سوی دیگر رژیم حیله گر سوریه نیز با پیش دستی و در همان آغاز، اظهارات اخضر ابراهیمی را رد کرد تا از این رهگذر راه را برای مداخله کشورهای هم پیمان سوریه و همسو با سیاستهای سرکوبگرانه و جنایتکارانه بشار اسد باز کند.
لذا ملت انقلابی سوریه و مخالفان دولت این کشور یکصدا این اظهارنظر اخضر ابراهیمی را مردود می دانند، زیرا دیگر این حقیقت برای تمام دنیا مثل روز روشن شده است که آنچه سوریه در این روزها شاهد آن است یک جنگ داخلی نیست، بلکه نسل کشی و نابودی ملت و کشوری مهم از خانواده بزرگ جامعه انسانی و بین المللی است که این کار به شکل برنامه ریزی شده و با وضع بسیار وحشتناک و فجیعی در حق مخالفان نظام استبدادی و طاغوتی سوریه انجام می گیرد.
از این رو است که “شیخ حمد بن جاسم آل ثانی”، وزیر خارجه قطر نیز بیانات اخضر ابراهیمی را وقیحانه و مستهجن توصیف کرده و گفته است: «آنچه در سوریه رخ می دهد، یک فاجعه بزرگ و نابودی ملتی است که برای آزادی انقلاب کرده است.» وی در ادامه می افزاید: «حوادث و بحرانهای مشابه بسیاری در کشورهای دیگر رخ داده است، که جامعه جهانی و سازمان ملل برای حل آنها از راههای دیپلماسی و نظامی استفاده کرده است، بدون آنکه حل آن بحرانها را در گرو وتو چین و روسیه قرار دهد.» “احمد داود اوغلو”، وزیر خارجه ترکیه نیز موضعگیری مشابهی در قبال سخنان اخضر ابراهیمی داشته است.
اما صرف نظر از همه این اظهارنظرها باید به اخضر ابراهیمی متذکر شویم که؛ رسول خدا- صلی الله علیه وسلم- فرموده است: «لیس منا من لم یرحم صغیرنا ویوقر کبیرنا» هر کس بر کودکان ما رحم نکند و به بزرگان ما احترام نگذارد، از ما نیست. پس چه می توانیم بگوییم درباره مردی که این هوکاست و نسل کشی را در حق مسلمانان مظلوم سوریه می بیند، اما باز هم می گوید این یک “جنگ داخلی” است؟!
همین اخضر ابراهیمی مدتی قبل در استانبول ترکیه اظهارات دیگری مطرح کرده بود و گفته بود که حق با ملت سوریه است. به راستی دلیل تغییر موضع وی و اظهارنظری اینچنینی چیست؟! مگر آقای اخضر ابراهیمی نمی داند که در جنگ داخلی افراد و گروهها بنا بر اختلافات مذهبی با یکدیگر درگیرند و یکدیگر را می کشند. در حالی که در سوریه چنین جنگی نیست، مگر در مناطق کوچکی که فقط ۵% سوریه را تشکیل می دهند، اما در بقیه مناطق وضعیت به شکل دیگری است. اخضر ابراهیمی به خوبی می داند که جنایاتی را که جلاد سوریه، بشار اسد، مرتکب می شود در حقیقت آینه تمام نمایی است از آنچه که بلوک نفاق و فتنه آن را دیکته می کنند.
اخضر ابراهیمی و امثال او هرگز چنین گمان نکنند که ملت سوریه با تجهیزات اندک و حرکت کُندش توان مقابله با نظام مستبد سوریه را ندارد، بلکه چه بسا بوده است لاک پشتی که با تجربه و آشنایی کامل از مسیرش، توانسته از خرگوش باهوش سبقت گرفته و پیروز شود. لذا اینها باید بدانند که؛ حق گر چه ناچیز به نظر آید، اما می تواند باطل را، اگر چه قوی و بزرگ باشد، از بین ببرد. در پایان این سخن “عمر ابوریشه” را به این دسته از افراد یادآور می شوم که می گوید: «لا یموت الحق مهما لطمت عارضیه قبضه المغتصب» هر چند مشت غاصب، گونه های حق را سرخ کند، اما حق فنا ناپذیر است.
نوشته: خالد هنداوی
ترجمه: ابومحمد