این روزها کاملا روشن است که محور ترکیه – مصر – شمال افریقا – غرب به رقیبی جدی برای محور ایران – عراق – سوریه – لبنان – فلسطین تبدیل شده است.
دیپلماسی ایرانی: با آغاز بهار عربی در کشورهای عربی و به ثمر رسیدن این انقلاب ها در این کشورها شاهد بروز معادله ای جدید در منطقه با رهبرانی جدید هستیم که قصد دارند طرحی نو در اندازند و تئوری جدیدی در منطقه ارائه دهند. تئوری ای که همان طور که در یادداشت های گذشته اشاره شد متاثر از اندیشه های جدید اخوانی اسلامی با رویکرد آشتی جویانه با غرب است. در راس این کشورها مصر ایستاده است که در مقابل حکومت فرتوت، افراطی و دیکتاتوری عربستان سعودی قصد دارد تجربه ای نو را به جامعه عربی و اسلامی معرفی کند.
با روی کار آمدن محمد مرسی، رئیس جمهوری اخوانی مصر این کشور وارد مرحله تازه ای از دوران سیاسی خود شده است. کشوری که قصد دارد جامه دوران دیکتاتوری مبارک را از تن در آورد، از موضع انفعال در پرونده های منطقه ای به موضع فعال برسد و تعریفی تازه در رابطه با غرب ارائه دهد. سرزمین فراعنه برای رسیدن به این هدف به آغوش متاخرترین قوه استعماری اسلامی خود یعنی ترکیه افتاده است. ترکیه ای که سودای احیای دوران عثمانی را در ذهن می پروراند و همه تلاش خود را به کار گرفته است تا تئوری نوعثمانیسم را به مرحله عمل برساند.
اقتصاد شکوفا، تلفیق سنت و مدرنیت، رسیدن به دروازه های صنعتی شدن و احیای فرهنگ اصیل و سنت دیرینه عثمانی و همچنین حفظ رابطه گرم با غرب و فرهنگ غربی در عین حفظ فاصله با آن از ترکیه کشوری ساخته که بتواند یکی از تاثیرگذاران تحولات جهانی باشد و یک موتور محرک برای به پیش راندن کشورهای عربی انقلابی که با روی کار آمدن جریان های اسلامی در هرم قدرت می خواهند الگوی ترکی را برای خود انتخاب کنند. تمایل به الگوی ترکی زمانی افزایش یافته است که روابط حسنه ترکیه با اسرائیل که قبل از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در اوج خود بود دگرگون شد تا آن جا که توافق نامه های امنیتی امضا شده میان آنها عملا ملغی شد و ترکیه سفارتخانه خود را در خاک اسرائیل بست و سفیر این رژیم را نیز از خاک خود بیرون کرد. مساله ای که باعث شد از ترکیه کشوری مطلوب برای کشورهای عربی بسازد.
از این رو پیش بینی می شود که روابط ترکیه و مصر به زودی به یکدیگر نزدیک شده و یک ائتلاف منطقه ای جدید میان آنها شکل بگیرد و تا شمال آفریقا یعنی تونس، لیبی، مغرب و احتمالا در آینده الجزایر امتداد یابد. به این محور می توان حماس در فلسطین را نیز افزود که این روزها بیش از پیش تلاش می کند که خود را به خواستگاه فکری خود یعنی مصر اخوانی نزدیک کند. حماسی که عملا مقر خود ر از دمشق در سوریه به قاهره منتقل کرده و حلال مشکلات خود را چه داخلی چه منطقه ای مصر می داند.
این محور از حمایت بین المللی نیز برخوردار است. ایالات متحده امریکا آشکارا به فکر تعمیق روابط با ترکیه است و رابطه خود را با آنکارا تا آن جا پیش برده که برای نفوذ خود در میان جریان های اسلامی بر روی نفوذ ترکیه حساب باز کرده است. دیگر بر کسی پوشیده نیست که ترکیه برای چگونگی تاثیرگذاری بر تحولات منطقه عربی توصیه های موثری به امریکایی ها می کند و مثلا برای تغییر وضعیت در سوریه و پذیرفتن به روی کار آمدن اخوان المسلمین در این کشور فشارهای بسیاری را به واشنگتن وارد می آورد. گرمی این روابط تا به آن جا است که در ابتدای سال جاری میلادی هنگامی که یک نشریه امریکایی از باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا پرسید که در میان رهبران کشورهای جهان بیش از همه به چه کسی اعتماد دارید، بی درنگ پاسخ داد، در میان رهبران کشورهای اسلامی رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه. بی شک نمی توان به سادگی از کنار این پاسخ صریح و بی پرده گذشت.
اما در برابر این محور، محور دیگری نیز وجود دارد که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران منطقه ای یکی از چهار قدرت برتر منطقه محسوب می شود. جمهوری اسلامی ایران که بر حفظ محور مقاومت در برابر اسرائیل، ایالات متحده امریکا و غرب اصرار دارد و اگر چه تمایل ندارد که به رقابت با محور ترکی برخیزد ولی بر این موضوع نیز تاکید می کند که این محور باید در موازی با محور ترکی – مصری باشد و قدرت آن کاملا به رسمیت شناخته شود. این محور شامل ایران، سوریه، عراق، لبنان و شاخه های مقاومت اسلامی فلسطین یعنی حماس و جهاد اسلامی می شود. این محور معتقد است که ترکیه و مصر باید رویکرد غربی خود را به رویکرد اسلامی – منطقه ای تغییر دهند و به جای اتکا به محور امریکا و غرب به محور اسلامی تکیه کنند. این مساله به نکات اختلافی آنها با یکدیگر تبدیل شده و باعث شده است تا در برخی پرونده ها از جمله پرونده سوریه با یکدیگر به چالش جدی بر بخورند. اگر چه مشترکات بسیار با یکدیگر دارند و علی الخصوص بر سر تداوم تعارض با سیاست های یک جانبه و تبعیض آمیز اسرائیل با یکدیگر توافق دارند.
این روزها بسیار روشن است که ایران تلاش می کند به هر قیمتی شده خود را به مصر نزدیک کند. یکی از دلایل آن می تواند به گسترش محور مقاومتی که ایران از آن حمایت می کند، باز گردد. ایران در این صورت می تواند مصر را نیز در این محور در کنار خود داشته باشد. مصری که به واسطه روی کار آمدن جریان اخوان المسلمین به تدریج به سمت اسلامی شدن پیش می رود و باعث می شود تا مشترکاتش با ایران اسلامی افزایش یابد. اما این نزدیکی با موانع بسیاری روبه رو است. بسیاری از کارشناسان بر این اعتقادند که ایران اگر می خواهد به مصر نزدیک شود باید از دریچه ترکیه تلاش های خود را پیگیری کند. بی شک ترکیه اخوانی با مصر اخوانی مشترکات بیشتری دارد.
در این میان پیش بینی می شود وضعیت برای عربستان فرتوت که دامنه نفوذش در حال حاضر تنها به محیط پیرامونی خود آن هم تنها به بحرین محدود شده است، سخت شود. عربستان به دلیل حمایت از جریان های افراط در میان کشورهای عربی و غربی طرفداران چندانی ندارد و در کنار قطر که آن کشور نیز قدم در راه عربستان گذشته است، انتظار می رود که به کنج انزوا رانده شود.
به هر حال این روزها کاملا روشن است که محور ترکیه – مصر – شمال افریقا – غرب رقیبی جدی برای محور ایران – عراق – سوریه – لبنان – فلسطین است. احتمال این که این دو محور با یکدیگر اصطکاک پیدا کنند بسیار کم است اما این که کدورت ها میان آنها به خصوص بر سر سوریه افزایش یابد، بسیار است. اگر چه در این میان تحریک ها و فتنه های غربی را نیز نمی توان نادیده گرفت.
نویسنده :
سید علی موسوی خلخالی
منبع:دپلوماسی ایرانی