آخرین خبرها

حج، مظهر یکتاپرستی.

 

خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید: «وَإِذْ بَوَّأْنَا لإبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بِی شَیْئًا وَطَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ . وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالاً وَعَلَى کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ . لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِی أَیَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَهِ الأنْعَامِ فَکُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ . ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ» [الحج:۲۶-۲۹]  این دستور خداوند متعال به دوستش ابراهیم- علیه السلام- بود تا خانه قدیمی را بازسازی نماید؛ از این رو وی را برای این کار بزرگ رهنمون شده و دستور داد تا خانه اش را بر پایه «أن لا تشرک بی شیئا» یعنی چیزی را شریک من قرار مده، پایه گذاری کند.

اساس مسجدالحرام بر پایه توحید، تقوی، اطاعت از پرورگار، اخلاص و دوری از شرک انجام گرفته است؛ «وطهّر بیتی» (و خانه ام را پاک و مطهر بگردان) یعنی از آلودگی شرک و از وجود بتان و مظاهر شرک و از هر گونه گناه و پلیدی پاکیزه گردان.

اینجاست که به پاس احترام کعبۀ معظمه، خداوند متعال آن را به خود نسبت داده و فرموده است: «وطهّر بیتی» (و خانه من را پاک و مطهر بگردان) هنگامی که میلیون‏ها زائر از اقصا نقاط جهان برای اجابت دعوت یکتاپرستی خداوند متعال؛ آن دعوتی که حضرت ابراهیم- علیه السلام- دهها هزار سال قبل اعلام نموده، سرازیر می شوند با صحنه های بی شماری از  یکتاپرستی خداوند متعال در آن خطۀ مقدس مواجه می شوند. به عنوان نمونه؛

– صحنۀ رها نمودن ابراهیم- علیه السلام- جگرگوشه خود، اسماعیل و مادر او (هاجر) را در کنار کعبه معظمه و سپس دعا و تضرع به پیشگاه رب العالمین. چنان که تفصیل ماجرا در صحیح بخاری از ابن عباس- رضی الله عنهما- چنین نقل شده است: «…. و سپس ابراهیم او (هاجر) و پسرش اسماعیل، که فرزندی شیرخوار بود، را در کنار خانه کعبه، نزدیک درختی بالاتر از زمزم و مسجد[الحرام] گذاشت. در آن زمان هیچ کس در مکه نبود و در آن مکان آبی هم یافت نمی شد. [ابراهیم] هاجر و کودکش را، به همراه انبانی خرما و مشکی آب در آنجا رها کرده و راهی [سرزمین شام] شد. مادر اسماعیل به دنبال حضرت ابراهیم به راه افتاد و گفت: ای ابراهیم، کجا می روی؟ ما را در این وادی که خالی از سکنه و چیز دیگری است، تنها می گذاری؟ او این سخن را چند بار تکرار کرد، اما ابراهیم به سخنش توجه نکرد. سپس هاجر به ابراهیم گفت: آیا خداوند تو را به چنین عملی امر کرده است؟ ابراهیم فرمود: بله. در این لحظه هاجر گفت: پس در این صورت ما را ضایع نخواهد کرد. ابراهیم رفت تا اینکه نزدیک کوه “ثنیه”، که از آنجا هاجر و اسماعیل را نمی دید، رسید. آنگاه رو به سوی خانه (کعبه) نمود و چنین دعا کرد: «رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلاهَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُون» [إبراهیم:۳۷]

– صحنۀ شکیبایی حضرت هاجر و امید او به خداوند متعال و دویدن او در میان صفا و مروه در جستجوی آب برای فرزند شیرخوارش اسماعیل، در آن گرمای طاقت فرسا، آن هم در حالی که تشنگی خودش را نیز از پا درآورده بود ولی او به شدت نگران کودک شیرخوارش بود.

 

– صحنۀ قربانی عظیم ابراهیم- علیه السلام-  برای خداوند متعال با بردن فرزند جگرگوشه اش اسماعیل- علیه السلام-  به قربانگاه. هنگامی که ابراهیم- علیه السلام- قربانی کردن اسماعیل- علیه السلام-  را بارها در خواب دید و موضوع را با اسماعیل در میان گذاشت، پدر و پسر در این امر الهی ذره ای به خود تردید راه ندادند، بلکه هر دوی آنها به دستور خدا گوش فرا دادند. خداوند متعال این واقعه را اینگونه بیان می فرماید: «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ» [الصافات:۱۰۲]

سید قطب- رحمه الله- در تفسیر “فی ضلال” می نویسد: او به خود شک و تردیدی روا نمی دارد، بلکه با قبول و رضا و آرامش فرمان می پذیرد و دستور را بر دیده منت می نهد. گذشته از این، این ادب با خداست. این یاری خواستن و کمک طلبیدن از پروردگار در برابر ضعف و ناتوانی خویشتن، و نسبت دادن فضل و کرم به خدا در مدد خواستن از او مبنی بر اینکه تحمل فداکاری و قربانی دادن را به او عنایت فرموده، می باشد. ابراهیم- علیه السلام- در این کار دچار عُجب و خودپسندی نشده و صبر و بردباری خود را در این واقعه به الله تعالی نسبت داده و می فرماید: «سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللهُ مِنَ الصَّابِرِینَ» [الصافات:۱۰۲] به راستی چه اطاعت بزرگوارانه ای، و چه تسلیم شدن محترمانه ای.

بار دیگر عظمت اطاعت، بزرگی ایمان و آرامش رضا به قضای الهی اوج می گیرد و فراتر از هر آن چیزی می رود که فرزندان آدم به آن آشنا هستند….

مردی می رود و در حالی که رخسار فرزندش را بر زمین نهاده است، او را برای ذبح کردن مهیا می گرداند.

جوانی تسلیم فرمان یزدان می شود و کوچکترین تکان و تحرکی، که نشانه سرپیچی باشد، از خود نشان نمی دهد. تنها چیزی که باقی می ماند این است که اجرای فرمان عیان گشته، کار پایان یابد.

این است تسلیم شدن واقعی و اسلام حقیقی؛ اسلام واقعی یعنی یقین داشتن، اطاعت کردن، آرامش یافتن و راضی بودن به قضای الهی و اجرای دستورات پروردگار، که این پدر و پسر به معنای کامل مصداق این صفات هستند.

میدان فعالیت ابراهیم و اسماعیل- علیهما السلام- مانند میدان حماسه آفرینی، شجاعت و دلاوری مجاهدان و فدائیان عرصه جنگ و جهاد که خود را به میدان کارزار می رسانند و می کشند و کشته می شوند نیست، بلکه آنچه ابراهیم و اسماعیل به نمایش می گذارند تنها تسلیم شدن آگاهانه و هدف‏دار است، و حتی بالاتر از این؛ رضایتی آرامش بخش که لذت و شیرینی آن را فقط کسی می داند که به انجام این کار مبادرت می ورزد.

آری، ابراهیم و اسماعیل- علیهما السلام- وظیفه خود را انجام داده و فرمان الهی را اجرا نموده اند، چیزی نمانده جز اینکه سر اسماعیل بریده شود و خونش بر زمین جاری شود. به راستی، ریختن خود و بریدن گلوی فرزند، دیگر چندان چیز مهمی بشمار نمی آید، زیرا ابراهیم و اسماعیل- علیهما السلام- ، بالاتر از همه اینها، اراده، عقل، احساسات و هر آن چیزی که پروردگار متعال از آنها خواسته است را در مقابل امر الهی قربان کرده اند.

اکنون آزمون گرفته شد و امتحان تمام شد و نتایج این آزمون حساس نمایان گردید و اهداف و مقاصد این امتحان متحقق شد. خداوند متعال نمی خواهد که بندگانش را با امتحانات سخت و طاقت فرسا بیازارد. الله تعالی خون و جسم‏شان را نمی خواهد، بلکه زمانی که بندگانش خالصانه از آنِ او شوند و برای انجام وظیفه با تمام وجود آماده شوند، دیگر تکلیف خود را انجام داده و از آزمون و امتحان پیروزمندانه بیرون آمده اند. خداوند چیزی غیر از تسلیم شدن و اطاعت از بندگانش نمی خواهد؛ اطاعتی که تمام وجود بنده را فرا گرفته و هیچ چیز و هیچ کسی در نزدش گرامی تر و ارزشمندتر از فرمان و دستور الهی نباشد؛ حتی اگر این چیز فرزند جگرگوشه یا زندگی و جان خودش باشد.

– صحنه تجلی رحمت خداوند متعال با فرستادن “ذبح عظیم”؛ قرآن کریم این صحنه بزرگ و حساس را اینگونه بیان می فرماید: «فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ . وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ . قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ . إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِینُ . وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» [الصافات:۱۰۳-۱۰۷]

ابن قیم جوزی- رحمه الله- در کتاب “زاد المعاد” می نویسد: «بی تردید خداوند متعال محبت فرزند اول نسبت به سایر فرزندان را در سرشت آدمی نهاده است، و ابراهیم- علیه السلام- چون از بارگاه الهی خواست تا به او فرزندی عنایت فرماید، خداوند نیز درخواست او را اجابت نمود و به او فرزندی عطا نمود. محبت این فرزند گوشه ای از قلب ابراهیم را تصرف نموده بود، حال آنکه خداوند او را برای خودش به عنوان “خلیل” و دوست برگزیده بود و خلّت و دوستی چنان صفتی است که قلب فقط جای محبوب باشد و بس و کسی دیگر در آن جای نداشته باشد. وقتی محبت این فرزند گوشه ای از قلب پدرش را اشغال کرده بود، صفت “خُلّت” به غیرت آمد و بر آن شد تا این محبت اندک نیز در قلب خلیل جای نداشته باشد، لذا دستور داد تا این محبوب- جدید- را قربانی کند. ابراهیم نیز بلافاصله برای بریدن سر فرزند و قربانی کردن او آماده شد، زیرا محبت خداوند بیش از محبت فرزند در قلبش جای داشت. اینجا بود که خلّت و دوستی ابراهیم با پروردگار از هر گونه غیر، پاک و صاف گردید و مقصد اصلی این کار برآورده شد، لذا خداوند این دستور را منسوخ و به جای آن قربانی دیگری را فرستاد.»

– صحنه بنای خانه کعبه توسط ابراهیم و اسماعیل- علیهما السلام- در کمال انابت و خشوع؛ «إِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ . رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِنَا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبْ عَلَیْنَا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» [البقره:۱۲۷-۱۲۸]

– صحنه واحد شدن قبله ای که همه مسلمانان با یک عقیده به سوی او متوجه می شوند؛ قبله ای که در کنار آن قومیّت، رنگ و وطن و نژادپرستی مضمحل می گردد و مسلمانان نظاره گر نیروی اتحاد و همبستگی خود در زیر پرچمی واحد، یعنی پرچم «لاإله إلا الله محمد رسول الله» می باشند. «مِلَّهَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ وَفِی هَذَا» [الحج:۷۸]

 

– صحنه شرافت و عظمت خانه کعبه؛ آنچنان که از نظر شرع توصیف شده که این خانه محلی برای جمع آوری ثواب بوده و جایی است که روح انسان شیدا، و دلها فریفته آنند. به طوری که اگر هر فرد همه ساله به زیارت آن مشرف گردد، باز هم از رؤیت آن سیر نمی شود، چرا که خداوند متعال دعای خلیلش را پذیرفته است آنجا که دعا کرد و فرمود: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ» [إبراهیم:۳۷]

– صحنه حفاظت کعبه از شرّ دشمن؛ در دوران جاهلیت قبل از اسلام، مردم از کنار خانه کعبه ربوده می شدند، اما اکنون کسی با آنها کاری ندارد. در عصر حاضر نیز خداوند متعال قلوب بدخواهان و کفار غربی را از اینکه سوءقصد به این مکان و آزار و اذیت زائران این مکان مقدس را در سر داشته باشند، منصرف کرده است. قرآن عظیم الشأن در این مورد می فرماید: «وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَهً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ . وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آَمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آَمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآَخِرِ قَالَ وَمَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ» [البقره:۱۲۵-۱۲۶]

همچنین خداوند متعال می فرماید: «جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَهَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَامًا لِلنَّاسِ» [المائده:۹۷] یعنی به سبب تعظیم مردم به خانه کعبه، بدی از آنها دور می گردد. چنان که حضرت عبدالله بن عباس- رضی الله عنهما- می فرماید: «لو لم یحجَّ الناسُ هذا البیت، لأطبق الله السماءَ على الأرض؛ وذَلک لشرف البیت، وشرف بانیه، وهو خلیل الرحمن» (اگر مردم حج این خانه (کعبه) را به جا نیاورند، خداوند آسمان را بر زمین فرو می نشاند، اینکه [این اتفاق نمی افتد] به خاطر شرافت خانه کعبه و شرافت بانی آن، یعنی خلیل الرحمن [ابراهیم] است.)

– صحنه حکمت تشریع حج که حاوی فوائد بیشماری بوده و منافع بسیار نیکی را برای مسلمانان به دنبال دارد. از جمله این حکمت‏ها می توان به؛ خالص گردانیدن عبادت فقط برای پروردگار و ترک شرک، اختیار نمودن پاکدامنی از هر آنچه که مخالف شرع مبین اسلام باشد، اجتناب از تمام گناهان، خواه آنهایی که مطلقا گناه هستند از قبیل دزدی و ظلم و…، یا اعمالی که فقط در حج ممنوع قرار گرفته اند از قبیل پوشیدن لباس دوخته و…

کسی که حج را ادا نماید و در حین انجام حج، با زنان آمیزش نداشته و مرتکب گناه نشده باشد، مانند کسی که تازه از مادر متولد شده، پاک می گردد و اینجاست که پاداشی جز بهشت برایش وجود ندارد. چنانکه این موضوع در احادیث آن حضرت صلی الله علیه وسلم آمده است.

– صحنه تلبیه گفتن، که شعار توحید است؛ (لبیَّک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک) نخستین سخن یک حاجی و زائر بیت الله الحرام اعلام وحدانیت الهی است. او در واقع با این اعلام، اخلاصش را برای خداوند متعال به نمایش می گذارد و اقرار می کند که خدایا تو شریکی نداری. خداوند متعال خطاب به بنده برگزیده اش حضرت محمد- صلی الله علیه وسلم- می فرماید: « وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ» [الأنبیاء:۲۵] همچنین در جایی دیگر می فرماید: « وَلَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ» [الزمر:۶۵]

– صحنه به زبان آوردن ذکر الله تعالی در تمام مناسک حج؛ از طواف گرفته تا سعی بین صفا و مروه، رجم شیطان، ذبح و… امام ابوداود از حضرت عائشه- رضی الله عنها- به صورت مرفوع روایت می کند که فرمود: «إنما جُعِل الطواف بالبیت، والسعیُ بین الصفا والمروه، ورمی الجمار لإقامه ذکر الله»

آری، هر بخش از اعمال و مناسک حج با یاد خدا انجام می گیرد. بعضی با گفتار و بعضی با عمل. به عبارت دیگر تمام اعمال و اقوالی که در حج صورت می گیرد فقط به خاطر یاد خداست، و همه این امور در واقع دعوتی است به سوی یکتاپرستی خداوند و استقامت بر دین الهی و پیروی از رسول خدا- صلی الله علیه سلم-

– صحنه یادآوری مرگ و روز رستاخیز؛ لباس احرام حاجی، یادآور کفن میّت. غسل کردن محرم، یادآور غسل میّت. وقوف تمام حجاج در صحرای عرفات، یادآور روز رستاخیز قیامت.

خداوند متعال حج نیکویی که زداینده گناهان بوده و مورد قبول بارگاه الهی قرار گیرد، نصیب همه ما بگرداند. (آمین)

نویسنده: خالد عبدالمنعم رفاعی

ترجمه: ابن عیسی

درباره‌ی عبدالعزیز سلیمی

همچنین ببینید

اسلام سیاسی، آری یا نه؟

اخیرا در ارتباط با اصطلاح «اسلام سیاسی» بگو مگوها و اظهار نظرهایی میان اهل دین …

گفت‌وگوی اختصاصی اصلاح وب با دکتر محمّد جهانگیری‌اصل درباب ترجمه‌های قرآن کریم توسّط دکتر عبدالرّحمن پیرانی و استاد عبدالعزیزسلیمی

اشاره: «محمّد جهانگیری اصل» متولّد ١٣۶۵ شهرستان اشنویه در نوار مرزی عراق و ترکیه، در سال …

زلزله پدیده ای طبیعی یا عذاب الهی؟

زلزله چگونه روی می دهد؟ بنا بر یافته های دانش زمین شناسی و فیزیک مجموعه …

آیا پروژه (هارپ) عامل زلزله اخیر ترکیه بوده است؟

از ساعات نخست زلزله ترکیه بار دیگر شایعات عجیب درباره احتمال وقوع زلزله بر اثر …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *