إشاره: در پی برگزاری نشست سران جنبش عدم تعهّد در شهریورماه جاری در تهران و سفر دکتر محمّد مرسی، رییسجمهوری اسلامگرا و مردمی مصر و بررسی پیامدهای حضور وی در تهران و نیز آیندهی روابط جمهوری اسلامی ایران و مصر، با سه تن از فعّالان سیاسی و دینی اهل سنّت، گفتگو نمودهایم؛ «عبدالعزیز مولودی»، روزنامهنگار، فعّال سیاسی-مدنی و دانشآموختهی کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه تربیت مدرّس، «جلیل بهرامینیا»، فعّال دینی، نویسنده و مترجم و دانشآموختهی دانشگاه تهران و کارشناس ارشد تاریخ و تمدّن اسلامی و «فتحالله حقّانی» کارشناس ارشد اقتصاد و از فعّالان مدنی کرمانشاه.
-سفر محمّد مرسی رییس جمهور مصر به ایران جهت شرکت در نشست سران جنبش عدم تعهّد چه تأثیرات و اهمّیّتی میتواند داشته باشد؟
مولودی: به نظر میرسد که از نظر دیپلماتیک با توجّه به جریان پیشروندهی تحریمهای بینالمللی که اکثر کشورهای غیر متعهّد نیز به آن پایبندند، تأثیر چندانی نداشته باشد. زیرا روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران زیر نظر سبک اقتدارگرایانهی موجود در سطح نازلی با دنیای خارج جریان دارد، بنابراین اگر نشستهای بینالمللی در سطح سران کشورها هم برگزار شود، تأثیر چندانی از نظر گشایش روابط یا ارتقای آن نخواهد داشت. این امر دوطرفه است، یعنی همچنین ارادهای در میان عوامل و تصمیمگیرندگان سیاست خارجی جمهوری اسلامی وجود ندارد، هم عوامل مؤثّر بینالمللی در این زمینه علاقهای ندارند. در این نشست معدود کشورهایی در سطح سران حضور مییابند و دستور کار آنان هم مستقیماً ربطی به سیاست خارجی و روابط دیپلماتیک ندارد.
البته نباید از نظر دور داشت که این نشست از نظر جمهوری اسلامی فرصت مناسبی تلقّی میشود تا از حواشی نشستها برای کم کردن اثرات منفی تحریم استفاده کند. در ارتباط مستقیم با حضور محمّد مرسی، رییس جمهور منتخب و جدید مصر نیز به نظر میرسد که انتظار چندانی از حضور ایشان در تهران نمیرود که یخهای موجود در روابط دو کشور را آب کند.
حقّانی: مصر در طول تاریخ یک کشور مهمّ بوده است. از نظر تاریخی محلّ تمدن بوده، در طول تاریخ اسلام یکی از مراکز گردش قدرت چه از نوع خشن و چه از نوع نرم بوده و در دوران جدید یک طرف قابل توجّه در منازعات و مصالحههای تعیین کنندهی جهانی و همچنین از بنیانگزاران جنبش عدم تعهّد بوده است و به خاطر روابط خوب رییس جمهور وقت مصر (محمّد انور سادات) با نظام پادشاهی قبل از انقلاب ایران و همچنین استقبال از شاه ایران پس از فرار، مناسبات دو کشور ایران و مصر دچار تیرگی جدّی شد. ترور سادات به وسیلهی خالد اسلامبولی و شادمانی نظام سیاسی ایران در آن زمان و نامگذاری خیابانی در تهران به نام «خالد اسلامبولی»، این بار از طرف مصر روابط دو کشور را تیرهتر کرد.
همچنین قرار گرفتن مصر در کنار حامیان رژیم بعثی عراق در جنگ ۸ ساله از یکسو و حمایت ایران از گروههای ضد نظام حاکم مصر از سویی دیگر، فضای تیرگی را در روابط دو کشور تشدید نمود.
علاوه بر این قرار گرفتن ایران در کنار حامیان حقوق ملّت فلسطین بر اساس رویکرد مقاومت و انتخاب رویکرد مصالحه با رژیم صهیونیستی از سوی مصر، عامل دیگری برای دوری دو کشور در مناسبات بینالمللی بوده است.
تلاشهای صورت گرفته برای برقراری روابط بین دو کشور در دورهی مبارک و با ریاست جمهوری آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی در ایران و همچنین در دورهی آقای احمدینژاد، نتیجهی چندانی در بر نداشت.
حتی با وجود حضور ایران و مصر در اجلاسها و فعّالیتهای گروه دی ۸ (هشت کشور بزرگ در حال توسعهی اسلامی) به منظور توسعهی مناسبات اقتصادی و بازرگانی، نتوانست کمک چندانی به برقراری روابط بنماید.
با این مقدمات میتوان گفت اولین سفر رییس جمهور یکی از این دو کشور به کشور دیگر پس از ۳۴ سال، اهمّیّت ویژهای دارد. به همین خاطر، این سفر، بیش از سایر مسایل اجلاس مورد توجّه تحلیلگران و رسانهها قرار گرفته است.
علاوه بر این، سفر دکتر مرسی که در امتداد سفرهایش به کشورهای مختلف به منظور استفاده از منافع روابط بینالملل به نفع کشورش و از نوع سفرهای خاتمی رییس جمهور دوران اصلاحات در ایران است، میتواند حاوی پیام بسیار مهمّی باشد و آن اینکه برای تحقّق منافع ملّی یک کشور در روابط بینالملل گاهی اوقات میتوان فرآیند و نتیجهی یک تصمیمگیری را آسانتر نمود.
به طور کلّی این سفر میتواند برای عادیسازی روابط مصر با ایران حائز اهمّیّت فراوان باشد؛ اگرچه بین ایران و مصر، احتمالاً مشکلات حتی جدّیتر از مشکلات دوران مبارک وجود داشته باشد. از سویی ایران داعیهدار رهبری جهان اسلام (البته مبتنی بر تفکر شیعی) است که در این راه هزینههای زیادی نموده است و از آن سو، مصر دوران مرسی، داعیهدار رهبری جهان اسلام (البته بر تفکر میانهروی سنّی) است ولی هنوز در دنیای سیاست این ادعای دوم تجربه نشده است.
بهرامینیا: وقتی میتوان اثرگذاری و اهمّیّت چیزی را معلوم کرد، که هدفی در کار باشد؛ اگر هدف، همسویی این دو کشور باشد ملاحظه وضعیت منطقه نشان میدهد که سیاست خارجی مصر و ایران برای همسو شدن راهی طولانی پیش رو دارد و نباید از این سفرهای فاقد مبانی راهبردی انتظار چندانی داشت. البته موافقت دکتر مرسی با دعوت ایران به رغم مخالفت قدرتهایی مانند آمریکا، نشان از خودباوری دکتر مرسی در تصمیمگیری و جدّیت او در تصمیمگیری بر اساس تدابیر داخلی است.
برای ایران نیز حضور دکتر مرسی و بان کی مون، «دبیرکلّ سازمان ملل»، نوعی موفقیت در شکستن انزوای مطلوب آمریکا و نیز جلب مشارکت مقامات مهمّ منطقهای و بینالمللی و مآلاً نوعی امتیاز محسوب میشود.
-ظرفیتها و مشترکات جهت توسعهی روابط ایران و مصر چه میباشند؟
مولودی: در مورد ظرفیتهای قابل توجّه در روابط ایران و مصر میتوان گفت که از نظر فرهنگی و اقتصادی و حتی سیاسی، دو کشور باستانی ایران و مصر مشترکات زیادی داشته و دارند. دو کشور از نظر فرهنگی و اجتماعی دو حوزهی تأثیرگذار اندیشهی سیاسی و اسلامی بوده و هستند. روشنفکران مصری و ایرانی علیرغم اینکه ممکن است چندان از نزدیک با هم رابطه نداشتهاند، اما هر یک در حوزهی تمدنی اسلامی و عربی فعّال بوده و نقش مؤثّری در تحوّلات فکری و فرهنگی مردم بازی کردهاند. اگر در هر دو حوزه در ابتدای قرن بیستم تلاشهای روشنگرانهای برای شکلگیری جنبش و بیداری اسلامی با هدف ارتقای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جوامع مسلمان صورت گرفت، دستکم در دههی ۷۰ این قرن در حوزهی فرهنگی ایران انقلابی روی داد که به نظر میرسید نتیجهی این تلاشها بوده است که بُعد عملی و واقعی به خود گرفته است. در حالیکه در حوزهی مصر علیرغم انسجام بیشتر، انقلاب روی نداد و تحوّلات این کشور با ۴ دهه تأخیر و در قالب بهار عربی شکل گرفت که با یک حرکت تمامعیار انقلابی از نوع ایران ماهیتاً متفاوت بود. به نظر میرسد که اکنون در غیاب اندیشهای جدّی برای انقلاب در کشورهای عربی، الگوهای مصر و ترکیه با تأکید بر اصلاحات سیاسی – اجتماعی بیشتر مورد توجّه است. نباید از نظر دور داشت که به اندازهای که در حوزههای اجتماعی و فرهنگی مشترکات و ظرفیتهای مناسبی برای برقراری و توسعهی روابط میان دو کشور وجود دارد، حوزهی سیاسی بحرانی بوده و در کوتاه مدت و با وضعیت موجود در کشور، امکان برقراری و ارتقای روابط وجود ندارد.
حقّانی: ایران و مصر دو کشور مهمّ، پُرجمعیت، دارای سابقهی تاریخی، مسلمان، تأثیرگذار در تولید علم در خاورمیانه، دارای علایق مشترک فرهنگی، برخوردار از ظرفیتهای گستردهی اقتصادی، علمی و سیاسی برای همکاری هستند.
البته بهبود روابط و مناسبات ایران و مصر متناسب با بهبود شرایط زندگی مردم هر دو کشور، بهبود رعایت حقوق بشر، گسترش و نهادینه شدن دموکراسی در دو کشور قطعاً در راستای منافع ملّی دو کشور و دو ملّت میباشد.
بهرامینیا: مصر و ایران به لحاظ همسانی در سابقهی تمدّنی، وسعت سرزمین، ثقل جمعیتی و نقش الهامگری اهمّیّت خاصّ خود را دارند و بسترهای مناسبی نیز برای همکاری در ابعاد فرهنگی-دینی، اقتصادی و اجتماعی دارند؛ حتی در ادبیات کلاسیک ایران، مصر به عنوان «منبع شِکَر» تعبیر شده است؛ چنانکه مولوی میگوید:
هر کجا بوی خدا میآید
خلق بین بیسر و پا میآید
کاروان شِکَر از مصر رسید
شرفه گام و درا میآید!
البته در سالهای اخیر و با رشد حسّاسیت جهان اسلام نسبت به غلظت شیعی سیاست خارجی ایران، خوشبینی سابق مصریها تضعیف شده است؛ امّادر مجموع، چون فعّال شدن این پتانسیلها مشروط به وجود سطحی مناسب از اعتماد متقابل است، در صورت تداوم مواضع سیاسی موجود، فعّال شدن این ظرفیتها و روشنی افق آینده، محلّ تردید است.
– موانع و بازدارندههای ازسرگیری روابط ایران و مصر در سطح عالی پس از گذشت بیش از سه دهه روابط سرد دارای چه مؤلفههایی میباشد؟
مولودی: موانع قابل توجّه عمدتاً در حوزهی سیاسی است. علیرغم تغییراتی که در ساختار سیاسی مصر رخ داده است، به نظر نمیرسد که شرایط مناسبی برای برقراری روابط گرم وجود داشته باشد، زیرا دو کشور شرایط خاصّی را تجربه میکنند. کشور مصر با توجّه به الگوی تحوّل مسالمتآمیز بهار عربی و علیرغم وجود چالشهای داخلی موجود یارای آنرا ندارد تا الگوی مورد نظر اقتدارگرایان در ایران را که با بیداری اسلامی و معطوف به انقلاب سیاسی است بپذیرد و در همان ابتدای راه به آن واکنش منفی نشان داد. از سوی دیگر در ایران، اگر ارادهای برای برقراری روابط وجود داشته باشد، معطوف به ایجاد تأثیر در کشور مصر- در قالب صدور انقلاب- است نه تأثیرپذیری از بهار عربی. از این رو در نظر دارند که روابط یکسویه باشد و این امر در روابط بینالمللی امر پذیرفتهای نیست. تأثیرات در محیط و روابط بینالمللی دوطرفه بوده و مبتنی بر حُسن تعامل است.
حقّانی: ایران و مصر، هنوز مشکلات گذشتهی خویش را حلّ نکردهاند؛ مصر در رابطه با حمایت از شاه ایران، از ایران عذرخواهی نکرده است و ایران، هنوز در پایتختش، نام خالد اسلامبولی قاتل انور سادات را حفظ کرده است. ایران هنوز خود را مدافع حق مقاومت فلسطینیان میداند و مصر در جبههی مصالحه قرار داشته و خود را پایبند معاهدات بینالمللی اعلام نموده است.
علاوه بر اینها مصر دوران مرسی و ایران فعلی، بر سر تحوّلات منطقهای اختلاف نظر اصولی دارند. مصر جنبش آزادیخواهی و دموکراسی سوریه را در امتداد تحوّلات بهار عربی و اصیل میداند و از آن حمایت میکند، ولی ایران انقلاب سوریه را توطئه دانسته و سرسختانه از رژیم حاکم بر سوریه حمایت میکند. به خاطر نقش تأثیرگذار اخوان المسلمین در سوریه، عملاً به نوعی انقلاب سوریه، صحنهی زورآزمایی مصر و ایران نیز میباشد (با صرف نظر از تأثیر سایر نیروهای بینالمللی و داخلی سوریه) از سوی دیگر مصر برای حفظ منافع خود، به دنبال تحکیم روابط خود با کشورهای غربی و از جمله آمریکاست و ایران، هنوز در کشمکش و درگیری با غرب است (بر سر مسایل مختلف، از جمله انرژی هستهای، پروندهی حقوق بشر و … ) لذا به نظر میرسد دورنمای برقراری روابط دوستانه بین دو کشور ایران و مصر چندان مناسب نیست.
بهرامینیا: اگر بپذیریم سیاست خارجی ادامهی سیاست داخلی و مبتنی بر مفاهیم فکری-فرهنگی پرداختهی داخل است، تشدید واگرایی مذهبی در خاورمیانه و هویتمحوری فرقهای به جای تمرکز زیر چتر اسلامیت، یکی از موانع عمدهی بهبود و ارتقای روابط دو کشور است؛ به رغم آنکه همکاری علمای مصر و ایران در دوران پیش از انقلاب، محصولاتی چون سازمان تقریب و افتتاح کرسی فقه شافعی در دانشگاه تهران و فقه جعفری در دانشگاه ازهر داشته است، امّا امروزه آن بستر مناسب اوّلیّه تا حدّ زیادی تضعیف شده است.
در بُعد سیاسی نیز گر چه روی کار آمدن دولت برآمده از جماعت اخوان، متّحد و مدافع جمهوری اسلامی در جهان اسلام، میتوانست نویدبخش گشایش فصلی نوین از روابط ایران و مصر باشد، امّا گذشت زمان و بروز حوادثی از نوع مسألهی سوریه نشان داد که تضاد رویکردهای سیاسی در سطح منطقهای، دومین مانع تحوّل روابط ایران و مصر است. در نهایت، آنچه اساس بهبود انواع رابطههاست تمایل طرفین است و با وجود ارادهی همگرایی، موانع نیز به آسانی به کورهی ذوب سپرده خواهد شد. در پرتو آیهی «إن یریدا اصلاحاً یوفّق الله بینهما» میتوان گفت فقدان وفاق، نشانهی فقدان یا ضعف تمایل به وفاق است!
-چه انتظاراتی میتوان از سفر محمّد مرسی به تهران داشت؟ آیا ممکن است این سفر، فتح بابی جهت نزدیکی ایران و مصر باشد؟
مولودی: انتظار خاصّی نمیتوان داشت. ممکن است تنها کارکرد این سفر نوعی پرستیژ سیاسی برای تهران ایجاد کند و نه بیشتر. به علّت اینکه هیچ تغییری جدّی در الگوی سیاست خارجی جمهوری اسلامی به وجود نیامده است و اتفاقاً حتی تغییراتی هم که در مقاطعی در این حوزه به وجود آمده است از نظر بینالمللی و افکار عمومی کشورها و سازمانهای بینالمللی چندان جدّی تلقّی نشده است.
حقّانی: مرسی، در ایّام تبلیغات انتخاباتی و پس از انتخاب شدن به عنوان رییس جمهور مصر، در سخنرانیها، موضعگیریها و اقداماتش، هوشمندانه به دنبال تحقّق منافع ملّت مصر، اخوان المسلمین (پایگاه سیاسیاش) و تحکیم جایگاهش به عنوان رییس جمهوری مقبول و قدرتمند بوده است. به نظر من، اگر مرسی در تهران فرصت سخنرانی بیابد، پیامهای مهمّی در روابط با حقوق ملّتها، آزادی و دموکراسی ارائه خواهد داد و به این صورت علاوه بر پیگیری منافع مصر، در زمینهی حمایت و پیگیری حقوق انسانی سایر ملّتها نیز امیدزایی خواهد نمود.
بهرامینیا: گرچه تعامل همواره مرجَّح و جای امیدواری است، اما در شرایط کنونی با واگرایی عملی موجود و تداوم عوامل بسترساز آن نمیتوان انتظار چندانی داشت؛ مخصوصاً که آقای مرسی برای ۴ ساعت به تهران میآید و از قبل هم اعلام کرده که این سفر ربطی به روابط دوجانبه ندارد و قرار نیست روابط دو کشور به مسیر عادی باز گردد و تأکید کرده که سفرش فقط برای تحویل ریاست جنبش عدم تعهّد به ایران خواهد بود.
-صبغهی اخوانی محمّد مرسی چه تأثیراتی میتواند بر این سفر بگذارد؟
مولودی: این ویژگی فاکتور قابل توجّهی در سیاست خارجی ایران نیست اگر هم محلّی از اعراب داشته باشد، امر منفی است نه مثبت.
حقّانی: سخنرانیها، پیامها، رفتارها و به طور کلّی گفتمان مرسی برخاسته از اندیشه و منهج اخوانی است، اما مرسی به عنوان رییس جمهور مصر به ایران سفر میکند و به دنبال منافع ملّی مصر است. ایشان از این فرصت برای تأمین منافع ملّتش استفاده میکند و حتماً علاقهمند است به عنوان رهبری مقبول مورد توجّه قرار گیرد.
بهرامینیا: مرسی در مقام ریاست دولت مصر، علیالقاعده نماینده و مدافع ملّت مصر است و نه جماعت اخوان؛ گرچه خود اخوانیها نیز در خوشبینی سابق خود به سیاست خارجی ایران، محتاطتر و بلکه شاکی شدهاند؛ در هر حال اخوانی بودن وی گرچه تأثیر دارد، امّا تعیین کننده نیست و از نگاهی دیگر، حتی ممکن است ناخوشایند نیز باشد؛ زیرا تجربه نشان میدهد نیروهای سیاسی ایدئولوژیک، غالباً تمایل دارند طرف مقابلشان سکولار باشد تا از جنس خودشان!
– بهبود روابط ایران و مصر در دورهی ریاست جمهوری محمّد مرسی بهعنوان اولین رییس جمهور اسلامگرای مصرِ برخاسته از جماعت اخوان المسلمین، چه تأثیرات عمدهای میتواند بر جامعهی اهل سنّت ایران به صورت عام و جماعت دعوت و اصلاح ایران که دارای اشتراکات فکری فراوانی با اخوان است، داشته باشد؟
مولودی: ممکن است در بُعد سیاسی یعنی در نگاه رسمی جمهوری اسلامی تا اندازهای بااهمّیّت تلقّی شود که در چالشهای آتی بتواند نقشی بازی کند، اما قدر مسلّم در حال حاضر تأثیری بر جامعهی اهل سنّت ایران نخواهد داشت. ضمن اینکه باید در نظر داشت، فضای محدود مجازی در ایران و نزد اهل سنّت ایران هرگونه تغییری را در کشورهای منطقه به میان مردم کشور آورده و اهل سنّت نیز به عنوان بخشی از مردم مدنی ایران از این تغییرات و تحوّلات متأثّر میشوند. اهمّیّت انتخاب پرزیدنت مرسی به عنوان رییس جمهور منتخب مردم مصر در اینجا خود را نشان میدهد که به طور طبیعی انتظارات مردم ایران و اهل سنّت را در این میان بالا میبرد. از این زاویه اگر بنگریم میتوان گفت آمدن یا نیامدن پرزیدنت مرسی هم چندان مهمّ نیست، ولی به نظر میرسد عملکرد فعلی ایشان در نظام جدید مصر اثر خود را گذاشته است.
بهرامینیا: بهبود روابط مصر و ایران، اگر محقّق شود، طبعاً برای اهل سنّت ایران و «جماعت دعوت و اصلاح ایران» دارای پیامد مثبت خواهد بود؛ در آن صورت، یکی از لوازم ترمیم وجههی ایران در جهان اسلام و یکی از راههای جلب و حفظ اعتماد مقامات مصری دارای حسّاسیت دینی، اهتمام به حقوق اهل سنّت ایران و گشایش نسبی فضای فرهنگی و سیاسی-اداری به روی آنان خواهد بود؛ درک و مراعات این الزامات، به بهبود وضع اهل سنّت و جماعت دعوت و اصلاح نیز مدد خواهد رساند.
حقّانی: بهبود روابط ایران با هر کشور دیگری بر پایهی منافع ملّی و رعایت حقوق انسانی شهروندان، در راستای مصالح ملّی خواهد بود. آنچه مهمّ است این است که روابط متقابل بینالمللی چه منافعی برای ملّت ایجاد میکند. من شخصاً علاقهمندم وضعیت کشور ما بهگونهای باشد که در مورد منافع نه بر اساس مذهب، ملّیت و قومیت، بلکه بر اساس حق شهروندی برابر اظهار نظر کنم. متأسفانه نادیده گرفتن واضح حقوق بخشی از جامعه بر اساس نگاه مذهبی و قومی چنان کرده است که حتی صاحبنظران اهل سنّت، کُرد، بلوچ و … یک جایی مجبور شوند این مسائل را مطرح کنند. ما علاقهمند هستیم که روابط کشورمان با سایر کشورها به گونهای باشد که از دستاوردهای سیاسی و اقتصادی و ملّی همانند قهرمانان ورزشی شادمان شویم و از شکستهای سیاسی و اقتصادی ملّی نیز، همانطور.
به نظر من بهبود روابط ایران و مصر علاوه بر حلّ بسیاری از مسائل گذشته، از دالان حلّ بخش قابل توجّهی از مشکلات شهروندان اهل سنّت خواهد گذشت و این به نفع توسعهی حقوق شهروندی در ایران است.
هرچند تلاشهای نهادهای نیمهجان مدنی در ایران ما، میتواند زمینهساز دستاوردهای بزرگتری از این روابط برای ملّت ایران باشد.
در مورد جماعت دعوت و اصلاح، اگرچه بر اساس اندیشه و منهج اخوان المسلمین شکل گرفته اما به نظر نمیرسد این سفر، دستاورد ویژهای داشته باشد، چرا که جماعت دعوت و اصلاح از نظر تشکیلاتی از اخوان المسلمین جهانی مستقلّ بوده و به دنبال منافع و حقوق شهروندی برابر برای اعضا و سایر مردم در داخل کشور است و برای خود امتیاز ویژهای قائل نیست تا بخواهد از ظرفیت موقعیتهایی چون موقعیت مرسی استفاده کند.
آزادی، عدالت، دموکراسی و حقوق برابر شهروندی، بستری است که اگر برای همهی ایرانیان تحقّق یابد، جماعت دعوت و اصلاح نیز میتواند از آن برای خدمت به کشور استفاده کند.
منبع: اصلاح وب