اخوانیها در بیان اندیشهی خود فراوان نوشته و در تشریح برنامهها و روشهای خود، فراوان سخن راندهاند و در بسیاری جاها و با ابزارهای رسانهای متنوّع، خود را به مردم شناساندهاند؛ به رغم همهی اینها، شماری از مردم هنوز شناختی خلاف واقع از اخوان دارند و در خیال خویش، سیمایی از آنان تصوّر میکنند که چه در مقیاس کوچک و چه در مقیاس بزرگ، تناسبی با واقعیت ندارد؛ روی سخنم با اینگونه اشخاص است که شناختی درست یا اساساً شناختی از جماعت اخوان ندارند:
اخوان المسلمین در یک تعریف خلاصه، جماعتی هستند که شناخت درستی از اسلام یافتهاند و آن را برترین نظام برای اصلاح ملتها در تمامی ابعاد میدانند و میکوشند که خود و امورشان را با آن سامان دهند و زندگی خویش را وقف آشکار ساختن قابلیتها و زیبایی اسلام و فراخواندن همهی مردم به آن کردهاند تا آموزههایش بر این گیتی پهناور حاکمیت یابد و موانع ساختاری آن برچیده شود و تعیین سبک زندگی، یکسره به الله واگذار شود.
بسیاری از مردم گمان میکنند که اخوان شبها را در مساجد و غارها سپری میکنند و شرط پیوستن به جماعت آنان، وا نهادن شغل و کنارهگیری برای انجام عبادات و بیاعتنایی به امور و وظایف شخصی است! حال آنکه سرشت و بنیاد دعوت اخوان، مبارزه با اینگونه سختگیریها و بیکارگیهاست و پیروانش را مکلف میسازد که در تمام زمینهها، در علم، در تلاش اقتصادی، در نیرومندی و توانمندی، در توجّه به بهداشت و سلامتی و در خوشخویی و وارستگی، نمونه و پیشگام باشند و کسی را به چیزی جز ادای واجبات و پرهیز از مُحَرّمات وادار نمیسازند؛ آن شبهایی نیز که در مسجدی یا خلوتگاهی گرد هم میآیند، صرفاً جلساتی عادی برای آموزش و ورزش یا محفلی دوستانه و از جنس دیگر اجتماعات متداول جامعه است و تمام گردهماییهایشان نیز در منازل یا مراکز خودشان برگزار میشود.
بسیاری از مردم چنین میپندارند که اخوان، مراعات گونهای خاص از پوشش و شیوهی زندگی خانوادگی و دیگر ابعاد زندگی خصوصی را به اعضایشان الزام میکنند؛ در حالی که این فقط یک توهّم بزرگ است؛ زیرا اخوان نیک میدانند که تقوا پیش از فرم ظاهر به درون و قلب ربط دارد و اسلام پیش از هر چیز به پیراستگی درون، صحّت و اصلاح اعتقادات و سنجیدگی عبادت پروردگار عنایت میورزد و مردم را در عادات و امور خصوصی در تنگنا و فشار نمیگذارد؛ همهی سخن اخوان در این باره این است که اسلام آدابی مخصوص به خود دارد که لازم میداند هر مسلمانی، اعم از اینکه عضو جماعتشان باشد یا نباشد، آنها را رعایت کند و خانواده و سپس همهی افراد تحت سرپرستیاش را به پایبندی به آنها وا دارد.
شماری نیز تصوّر میکنند که اخوان از دین استفادهی تجاری میکنند و در پس پردهی دعوت اسلامی اهداف پنهانی دیگری دارند و هرگاه در این باره توضیحی از آنان خواسته شود، یا سکوت میکنند و یا زیرکانه بحث را به ناکجا آبادی بیکرانه و سمت و سویی انحرافی میکشانند! این در حالی است که اخوان نه در تاریکی فعالیت میکنند و نه در زیر زمین جلسه تشکیل میدهند و نه سخنان رمزآلود و معمّاگونه طرح میکنند؛ بلکه در فضای روشن فعالیت میکنند، در مساجد، فرهنگسراها و مراکز عمومی گرد هم میآیند، درها را به روی همگان گشوده میدارند، صدایشان را تا دورترین مکانهای تحت پوشش امواج رادیویی میرسانند، کتاب خدای متعال و احادیث پیامآورش را مطالعه میکنند و اندیشههایشان را در حضور جمعیتهای هزاران نفری بر روی منابر آشکار میسازند و فراتر از اینها، افکار و گفتارهایشان را به چاپ و نشر میسپارند و غالباً به صورت رایگان توزیع میکنند و سالهاست بدین شیوه فعالیت دارند و تاکنون نیز چیزی خلاف آنچه به خلق نموده و مردم را به سویش فرا خواندهاند، افشا نشده است.
بسیاری دیگر نیزگاه آشکارا و گاه به صورت کنایی و ضمنی در نوشتهها یا اظهاراتشان، در میهندوستی یا شهامت حقگویی یا جدّیت جهادی اخوان، طعن و تشکیک وارد میکنند؛ واقعیت این است که بیشتر این افراد، بیرون گود هستند و تجربههای حاصل از فعالیت میدانی، آگاهی جامع از فضای پیرامونی و شرایط و لوازم دعوت و سرانجام، دغدغههای پیامدسنجانهی جماعت اخوان را ندارند و کلّ آنچه دارند شور و حماسهای قابل ستایش است و بیاطلاعی و جهلی قابل درک و گذشت است!
همهی این پندارها یا به صورت دقیقتر، بخشی و البته بخش اعظمشان، زنجیرهای طولانی از تخیّلات نوپرداز و گاه شگفتیساز هستند که مطرح یا منتقل میشوند و مرا گاه حیران و گاه شادمان میسازند، چرا که حیرانی، سرآغاز شناخت و گمان، گذرگاه یقین است!
من همهی کسانی را که ما نمیشناسند به صورت عمومی و خصوصی دعوت میکنم که مراکز ما را با بازدید کوتاه یا طولانی خویش مفتخر سازند تا خود از نزدیک، تفاوت شنیدهها یا تصوّراتشان دربارهی جماعت را با واقعیتها درک و لمس کنند و مطمئن باشند که این بازدید نه هزینههای مادّی نیاز دارد و نه عُرفی و تشریفاتی و چه بسا سودی در یکی یا هر دوی این زمینهها نیز در بر داشته باشد! تصوّر من بر این است که کوتاهترین و کاراترین راه شناخت صحیح، همین است؛ زیرا فراتر از این توضیح، بیانی نیست و رساتر از مشاهده، دلیلی نیست.
اشخاصی نیز که در روزنامهها و نشریاتشان دربارهی اخوان مطالبی مینویسند و سیمایی غیرواقعی از آنان ترسیم میکنند و در معرّفی یا ارزیابی جماعت ما از مرزهای انصاف میگذرند، بدانند که اخوان از این بابت، نه خشمناک و برافروخته میشوند، نه کینهی آن نویسندگان را به دل میگیرند و نه خصومت را با خصومت پاسخ میدهند؛ نه بدین سبب که توان پاسخگویی و رویارویی ندارند؛ زیرا گمان نمیکنم کسی، مخصوصاً در مصر کنونی (مصر۱۹۳۹م)، توان کشاکش تخریبی و تبادل انگ و دشنام نداشته باشد؛ بلکه از این جهت که اخوان هم علاقهمندند الگویی از بزرگمنشی و چشمپوشی کریمانه از جفاها و صرف وقت در عرصهای غیر از جدال لفظی به مردم ارائه کنند و هم نمیخواهند شکافهای میان خود و دیگران را گستردهتر سازند؛ چون معتقدند که آینده رازی از اسرار خدای متعال است و کسی چه میداند شاید خصم امروز، دوست فردا و دوست امروز، دشمن فردا باشد و خدا را با خلق خویش، کارهاست! و چه سنجیده است فرمودهی حضرت رسول (ص) که: «اَحبِب حَبیبَـکَ هَوناً ما، عَسَی اَن یکونَ بَغیضَکَ یَوماً ما؛ و اَبغِض بَغیضَکَ هَوناً ما، عَسَی اَن یَکونَ حبیبَـکَ یَوماً ما» یعنی: با دوستت به اندازه دوستی کن، ای بسا که روزی دشمنت شود؛ و با دشمنت، به اندازه دشمنی کن، ای بسا که روزی دوستت شود!
وظیفهی ما این است که خدمت این دوستان عرض کنیم: چه خوب است شما نیز این بلندنظری را قدر بدانید و البته حساب کار با خود شماست و در تصمیم گیری کاملاً آزادید!
ای کسانیکه هنوز اخوان را نمیشناسید، بکوشید آنان را بشناسید و بدانید که اخوان معمّا و ناشناختنی نیستند؛ جلوتر که بیایید در میانشان آرمانی رفیع تا آخرین حدّ بلندی، ایمانی عمیق تا ژرفترین لایههای روح و جان و شور و حماسهای به بلندای اوج صداقت خواهید یافت و به درستی درخواهید یافت که به برکت عنایت خداوندی و نه کوشش شخصی، شایستهی اعتماد و امیدند؛ آری ما را چنین خواهید دانست و البته کسی را در برابر آفریدگار، معصوم و بیعیب نمیشماریم و از او میطلبیم که ما را به خویش وا نگذارد.
عنوان نوشتهای از امام بنّاء با عنوان «إلی الذین لم یعرفونا…» در مجلهی النذیر، شمارهی سوم، سال دوم، ۱۵محرّم ۱۳۵۸ق، ۷ مارس ۱۹۳۹م، ص۳ تا ۵.
منبع:اصلاح وب
مترجم:جلیل بهرامی نیا