آخرین خبرها

ریشه‌های بحران. اعتراض‌ها و نارضایتی‌ها در سوریه از کجا نشأت می‌گیرد؟

 قاسم محب‌علی [مدیرکل سابق خاورمیانه وزارت امورخارجه]

موج جنبش‌های دموکراسی‌خواه در جهان عرب، سوریه را نیز شامل شده است. اوضاع در سوریه روزبه‌روز غامض‌تر و پیچیده‌تر می‌شود. اکنون بیش از ۹ ماه از آغاز اعتراضات گذشته است، به‌رغم سرکوب شدید و کشته‌شدن هزاران نفر دیگر، تظاهرات همچنان ادامه دارد. اگرچه روند اعتراضات هم از نظر شدت و هم از نظر وسعت روبه افزایش ارزیابی شده، اما از سوی دیگر معارضین نیز نتوانسته‌اند حکومت را وادار به تسلیم و عقب‌نشینی قابل توجهی کنند. دمشق مرکزی و شهر حلب که قطب‌های دوگانه سیاسی و اقتصادی سوریه به‌شمار می‌روند، تا حالا کمابیش آرام بوده و ناراضیان امکان تجمع و اعتراض در آن‌ها نیافته‌اند.

اوضاع اقتصادی سوریه روبه وخامت گذاشته و در عرصه سیاست خارجی نیز حکومت بشار اسد بیش از هر زمان دیگر منزوی شده و تحت تحریم‌های اقتصادی و سیاسی قابل توجهی قرار گرفته است. چرا سوریه دچار چنین وضعیتی شده است؟ اعتراضات و نارضایتی‌ها از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

برای دستیابی به پاسخ این سؤالات، پیش از هر چیز باید سراغ ریشه‌های بحران‌زا و عناصری در جامعه سوریه رفت که زمینه‌ساز شکل‌گیری اعتراضات روز‌افزون و بی‌پایان مردم این کشور شده است. مشکلات و نابسامانی‌هایی که از بدو استقلال سوریه از فرانسه وجود داشته و موجب وقوع کودتا‌های پی‌در‌پی شد، نهایتاً با کودتای حزب بعث و سپس کودتای درون حزبی حافظ اسد، منجر به روی‌کارآمدن حکومت حزبی، اقلیت علوی و خانوادگی اسد در سوریه شد. حکومت ۴۸ ساله حزب بعث و ۴۲ ساله خانواده اسد و ۱۱ساله بشار اسد یا نتوانست یا نخواست اقدامی برای ازبین‌بردن عوامل بحران‌زا کند و برای تلطیف مناسبات بین جریان حاکم و اکثریت جهت بهره از قدرت، عملی صورت دهد.

در حکومت حدوداً ۴۲ ساله علویان و خانواده اسد، حالت نه جنگ و صلح و خطر دشمن اشغالگر همواره عامل یا احتمالاً مستمسک اصلی برای نپرداختن به خواسته‌ها و مطالبات مردم و درخواست‌های اکثریت اهل‌سنّت سوریه برای مشارکت متناسب در زمام‌داری (تصمیم‌گیری و اجرا)، منافع و مزیت‌ها بوده است. اما اکنون پس از تحولات رخ‌داده در جهان و همین‌طور خاورمیانه، به نظر می‌رسد عملاً امکانی برای نادیده گرفتن خواسته‌ها و مطالبات حکومت‌شوندگان وجود ندارد. بااین‌حال، در تبدیل‌شدن بحران از شکل مزمن به‌حالت فعال و کاملاً تهدیدآمیز علاوه‌بر بازیگران و کنشگران داخلی، بازیگران و کنشگران خارجی نیز براساس منافع، مصالح و سیاست‌های خویش مداخله کرده و در جهت‌دهی، کاهش و شدت بحران صاحب نقش بوده و خواهند بود. اما واضح است ریشه‌ها و عناصر نارضایتی و بحران‌ساز را باید در ساختار ناکار‌آمد، غیرپاسخگو و غیرشفاف حکومت فعلی جست‌وجو کرد و مداخلات و احتمالاً تحریکات و تبلیغات خارجی با بهره‌گیری از واقعیت‌های درونی کشوری صورت می‌گیرد که تحت سلطه حکومتی با مشخصات فوق است.

 

جغرافیای سیاسی و انسانی سوریه

نگاهی به نقشه سوریه نشان می‌دهد تمرکز جمعیتی، شهرنشینی و همین‌طور مناطق تولیدی بخش کشاورزی این کشور حول دو محور اول شرقی ـ غربی از مرز عراق در امتداد رود فرات تا شهر حلب و مرز ترکیه و شرق مدیترانه، و دوم جنوبی ـ شمالی از مرز اردن و در امتداد شرقی مرز سوریه با لبنان و ساحل شرقی مدیترانه تا شهر حلب و مرز ترکیه شکل گرفته است. هر دو محور در امتداد مسیرهای تاریخی تجارت و جاده ابریشم قرار گرفته‌اند و به‌راحتی می‌توان دریافت که پیشینه اقتصادی سوریه بر دو پایه تجارت و کشاورزی قرار داشته است.

در گذشته نه چندان دور شهرها و روستاهای این مناطق عمدتاً سنّی‌نشین، و در مراکز تجاری مسیحی‌نشین بوده است. علوی‌ها، دروزها و کردها عموماً در ارتفاعات سکونت داشته و به نظر می‌رسد بیشتر دام‌پرور بوده‌اند و از مراکز شهری و قدرت سیاسی به‌خصوص در دوران سلطه عثمانی‌ها تقریباً به‌دور بوده‌اند. اما پس از جنگ جهانی دوم،  سوریه تحت قیمومیت فرانسوی‌ها قرار گرفت و آنان برای قطع‌کردن پیوندهای حکومت در سوریه با ترکیه وارث عثمانی، به اقوام اقلیت شامل مسیحی، علوی و دروزی روی آورده، نهادهایی مانند ارتش و قوای امنیتی به علویان واگذار کرده و در اموری مانند تجارت و اقتصاد فرصت‌های بیشتری را در اختیار هم‌کیشان مسیحی خویش قرار دادند. این امر ساختار قدرت و سیاست را در سوریه معاصر و متعاقباً به استقلال رسیده متحول کرده و سرانجام دست بالای علویان در قوای نظامی باعث شد که قدرت سیاسی را نیز در قبضه خویش درآورده و بر گلوگاه‌های اقتصادی نیز مسلط شوند.

سوریه پس از استقلال مانند همسایه‌‌اش عراق با کودتاهای پی‌درپی مواجه شد. اما کودتای حزب ناسیونالیست ـ سوسیالیست بعث موجب شد که قدرت به‌طور یک‌پارچه در اختیار این حزب قرار گیرد.

بنیانگذار حزب بعث سوریه میشل عفلق بود که یک سوری مسیحی مقیم اروپا در فاصله جنگ جهانی اول و دوم بود. او و همفکرانش که سمپاتی (دلبستگی) بسیاری به نازیست‌ها و فاشیست‌های آلمان و ایتالیا داشتند، حزب بعث را با الگو گرفتن از حزب ناسیونالیست ـ سوسیالیست و نازیست آلمان بنا نهادند. حزبی سیاسی ـ نظامی که به سازماندهی و بسیج جوخه‌های میلیشایی متکی بود. آن‌ها در هردو موضوع یعنی ضدفرانسوی‌وانگلیسی‌بودن و ضدیهودی‌بودن با فاشیست‌ها و نازیست‌ها اشتراک‌نظر داشتند.

این حزب با توجه به گرایشات تند عرب‌گرایی فراطایفه‌ای و فرامذهبی محسوب شده و موفق شده بود از بین هر سه طایفه عمده سوریه، سنّی، مسیحی و علوی افراد شاخصی را جذب کرده و به‌ویژه در بین‌ نظامیان به‌سرعت نفوذ کرده و افسران سوری را وارد تشکیلات خود کند. و سرانجام نیز همین افسران حزب بعث کودتا کرده و بر سوریه مسلط شدند. اما افسران علوی تحت رهبری حافظ اسد در یک کودتای درون حزبی یا آن‌گونه‌که آنان اعلام کردند حرکت تصحیحی، قدرت را در اختیار خویش گرفتند. سلطه علویان در حکومت برآمده از حزب بعث به‌تدریج به سلطه خانواده اسد تقلیل یافت و مسیحیان و سنّیان یکی پس از دیگری یا کنار گذاشته شده یا این‌که نقش‌های بیشتر حاشیه‌ای پیدا کردند.

نگاه خانوادگی و طایفی به حکومت و شرایط امنیتی، امکان مشارکت عناصر متفاوت با رأس قدرت را به‌رغم این‌که مشی سیاسی و تشکیلاتی حزب بعث غیرمذهبی و غیرطایفی بود، زائل کرد. در نتیجه مراکز اداری، امنیتی و نظامی و همین طور مراکز عمده جمعیتی و شهری در دو محور جمعیتی مذکور از مراکز قدرت فاصله‌ گرفته و همین امر یکی از ریشه‌های اعتراضات و شورش‌هایی داخلی سوریه بوده است که از جمله آن‌ها شورش به‌شدت سرکوب‌شده مردم شهر حماه تحت رهبری اخوان‌المسلمین در سال ۱۹۸۲ است. قیامی که بنابر روایت‌های متفاوت یک قتل‌عام محسوب شده و ارقامی بین ۱۰ تا ۴۰ هزار نفر در این شهر توسط ارتش تحت فرمان حافظ اسد به قتل رسیدند. امروزه نیز مراکز عمده تظاهرات و اعتراض در این دو محور تمرکز جمعیتی یعنی از دیرالزور تا حلب در محور شرقی ـ غربی و از درعا تا مرز ترکیه در جسرالشغور و استان ادلب در شهرها و روستاها در محور شمالی ـ جنوبی مشاهده می‌شود.

شهرهای پرجمعیت سوریه، حلب و دمشق هستند. اکثریت جمعیت دمشق سه‌ونیم میلیون نفری آن در حومه‌ها و شهرک‌های حاشیه سکونت داشته و احتمالاً از دیگر مناطق مهاجرت کرده‌اند، چراکه تا همین چند سال قبل حلب بیش از دمشق جمعیت داشته و نسبت بالای جمعیت حاشیه‌نشین به جمعیت شهری در دمشق، نیز حکایت از وجود بحران اجتماعی ـ اقتصادی در این کشور دارد. از سه میلیون و پانصدهزار نفر جمعیت دمشق یک میلیون و هشتصدهزار نفر آنان در حومه و یا ریف دمشق سکونت دارند. این مناطق نیز از جمله مناطق عمده اعتراضات طی شش‌ماه اخیر بوده است.

نقشه تمرکز جمعیتی سوریه نشان می‌دهد که پرجمعیت‌ترین استان‌های سوریه در غرب و جنوب این کشور قرار دارند. بیشترین حجم اعتراضات و مخالفت‌‌ها با حکومت مرکزی نیز در این استان‌ها، ادلب، حماه، حمص و درعا و غرب دمشق صورت می‌گیرد.

 

سیاست خارجی، بحران‌ها و تهدیدات فراروی سوریه

سیاست خارجی سوریه از بدو استقلال با بحران‌ها و تهدیدات جدی روبه‌رو بوده است. سوریه تقریباً با همه همسایگان خویش دارای اختلافات ارضی و سرزمینی است. تا همین اواخر، سوریه حاضر به شناسایی کشور مستقلی به نام لبنان نبود و هم‌اکنون نیز از روی ناچاری و تحت فشار بین‌المللی اقدام به اعزام سفیر و گشایش سفارت کرده است. سال‌های طولانی و از بدو استقلال با ترکیه بر سر استان‌ انطاکیه دچار اختلاف بود، اما طی چند سال اخیر سوریه تصمیم به راکد کردن دعاوی خویش گرفته است. اما عمده‌ترین تهدید سوریه در بیش از ۶ دهه اخیر، دشمنی به نام اسرائیل بوده است. طی دو جنگی که سوریه به همراهی مصر علیه اسرائیل شرکت کرد، سرزمین جولان به اشغال دشمن صهیونیستی درآمد. هم‌اکنون، در واقع تنها سرزمین اشغال‌شده عربی غیرفلسطینی متعلق به سوریه است. سیاست خارجی سوریه از سال ۱۹۶۹ تاکنون همواره تحت تأثیر این مسئله شکل گرفته است. اما خطوط آتش‌بس سوریه و اسرائیل از سال ۱۹۷۳ تاکنون جزو آرام‌ترین نقاط تماس اعراب و این رژیم بوده است. تنها در این اواخر و در اوج تظاهرات ضدحکومتی در سوریه و در سالروز تأسیس اسرائیل یا روز نکبت، با اشاره حکومت دمشق، گروهی از فلسطینیان اردوگاه یرموک در نزدیکی دمشق تلاش کردند که از نقاط تماس عبور کنند که با واکنش قوای اشغالگر روبه‌رو شده و تعدادی کشته و زخمی شدند. این حادثه با انتقاد شدید افکار عمومی فلسطینی از جمله ساکنان اردوگاه روبه‌رو شد، چراکه اولاً جولان دروزی‌نشین بوده و مورد ادعای فلسطینیان نیست و ثانیاً آنان این اقدام را حرکتی برای انحراف افکار عمومی از مسائل داخلی سوریه تلقی کردند.

در نیمه دوم دهه هفتاد میلادی، رهبران سوریه طی یک تصمیم استراتژیک، موضع خود را از مواضع قومیت‌گراها، ناصریست‌ها و بعثی‌های ضدایرانی زمان شاه جدا کرده و اقدام به ایجاد روابط دوستانه با آن کردند. پس از انقلاب اسلامی ایران نیز خواسته‌های هم‌حزبی‌های خویش را در عراق نادیده گرفته و با شکستن اجماع عربی در جنگ عراق علیه ایران در کنار ایران باقی ماندند. جمهوری اسلامی و سوریه در لبنان پس از کشمکش‌هایی در دهه ۸۰ و متعاقب ضعیف‌شدن جنبش شیعی أمل و اوج‌گیری قدرت حزب‌الله، مواضعی مشترک یافته و خاک سوریه به مهم‌ترین راه تدارکاتی شیعیان جنوب لبنان و جنبش حزب الله تبدیل شد. هم‌پیمانی جمهوری اسلامی، سوریه و حزب‌الله منافع متقابلی را ایجاد و همزمان فشارها و هزینه‌های قابل توجهی را به هر یک از طرف‌های سه‌گانه وارد کرده است.

از جانب دیگر نگاهی به شعارها، مطالبات و مکتوبات معترضان، این نتیجه را دربر دارد که اعتراضات آنان مستقیماً ارتباطی به سیاست خارجی یا مناسبات سوریه با ایران یا غرب ندارد، تمامی مباحث به تغییر مناسبات بین‌ حاکمیت فعلی با مردم و اکثریت جامعه بازمی‌گردد. آزادی سرزمین‌های اشغالی و اعتلای سوریه در منطقه، جزئی از مطالبات برآورده‌نشده مردم حاضر در خیابان‌ها است.

 

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

با کنار هم گذاشتن موارد و فاکت‌های مطروحه، نتایج زیر قابل استنتاج است:

۱٫ تحولات جاری در سوریه، منازعه بین بخشی از مردم سوریه، با نظام تک‌حزبی و متکی به اقلیت خانوادگی و موروثی است. ریشه‌های بحران به ساختار سیاسی و عملکرد حکومت، ناکارآمدی و عدم پاسخ‌گویی به مطالبات دیرینه و دیرپای مردم بازمی‌گردد. پس از سال‌ها سکوت و سرخوردگی، نسل جوان سوریه که بیش از ۶۰ درصد جمعیت زیر ۳۰ سال سوریه را تشکیل می‌دهد، در پی تحولات تونس و مصر و دیگر کشورهای عربی و با بهره‌گیری از امکانات ناشی از انقلاب تکنولوژی و ارتباطات، این امکان و فرصت را یافته است تا با تجمعات و تظاهرات خیابانی خواسته‌ها و مطالبات خویش را که در ابتدا بر مدار اصلاحات سیاسی، حقوقی و اقتصادی و مبارزه با فساد قرار داشت،‌ مطرح کند. اما واکنش خشونت‌بار و کشتار مردم در شهرها و شهرک‌هایی مانند درعا و دوما در حومه دمشق، هم بر گستره تظاهرات افزود و هم موجب اوج‌گیری درخواست‌ها برای کناره‌گیری بشار‌ اسد و متعاقباً سرنگونی رژیم بعثی شده است.

بر خلاف مصر، تونس و لیبی، جامعه جهانی و دول غربی در خصوص سوریه سعی بر مدارا و چشم‌پوشی داشتند و همین امر شاید از جمله عوامل تداوم سیاست مشت آهنین حکومت سوریه و کشتار هر چه بیشتر مردم شده است. چرخه‌ای که زمینه‌ساز شدت گرفتن دامنه و عمق اعتراضات و عمیق شدن عداوت و کینه بین حکومت و معارضان شده است.

۲٫ ارجاع بحران سوریه به توطئه و دخالت طرف‌های خارجی، امکان دستیابی به یک استراتژی به‌روز متناسب با شرایط فعلی را مخدوش و دشوار می‌سازد. امروزه عرصه‌های بازیگری و زمامداری تنها محدوده کشوری و ملی ندارد و در هر تحولی بازیگران محلی و منطقه‌ای و جهانی حضور داشته و به ایفای نقش می‌پردازند. بحران سوریه نیز هم به‌هرحال از خارج تأثیر می‌پذیرد و هم بازیگران خارجی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در واقع مداخله، تأثیرگذاری و تأثیرپذیری نه قابل کتمان است و نه قابل جلوگیری، اما آنچه تهدید امروزین برای سوریه تلقی می‌شود احتمال دخالت فراملی و فرامنطقه‌ای در صورت وخیم‌تر شدن اوضاع و به‌کارگیری خشونت غیرقابل چشم‌پوشی (از نظر افکار عمومی جهانی و جامعه جهانی) از سوی حکومت سوریه علیه معترضین است. در شرایطی که مناسبات خارجی سوریه روزبه‌روز با مشکلات بیشتری روبه‌رو می‌شود، احتمال این امر نیز افزایش می‌یابد.

۳٫ چه حکومت سوریه بپذیرد و چه همچنان بر موضع سنتی خویش پافشاری کند، هم‌اکنون جمعیت و اکثریت تعیین‌کننده و پا به میدان گذاشته‌ای‌ خواستار تغییرات اساسی هستند. ساده‌ترین راه برای حل بحران، اعلام انتخابات آزاد ریاست‌جمهوری و مجلس توسط بشار اسد بدون مداخله حکومت در سوریه و با نظارت مستقل، یا تشکیل دولت انتقالی بی‌طرف برای تغییر قانون اساسی و مدیریت دوران عبور از بحران است. بشار اسد می‌توانست با اعلان انتخابات زودرس و انحلال حزب بعث راه گریز آبرومندی بیابد، اما به‌نظر می‌رسد دیگر زمان این اقدام تقریباً سپری شده باشد.

سوریه می‌تواند آبستن بحران‌ها و حوادث خطرناک‌تری نیز باشد. ادامه و تشدید بحران کینه و عداوت را بین حاکمیت علوی و اکثریت سنّی افزایش داده و می‌تواند به یک نزاع طایفی و جنگ داخلی تبدیل شود. علویان متکی به امکانات حکومت خواهند بود در مقابل جامعه سنّی سوریه پایداری کرده و از پذیرش حکومت اکثریت خودداری کند. این تحول می‌تواند منطقه را وارد یک بحران بزرگ کند. در نهایت نیز علویان ممکن است سراغ جدایی از جامعه اکثریت رفته و برای خویش منطقه خودمختاری شبیه اقلیم کردستان یا حتی کاملاً مستقل در استان لاذقیه در حاشیه شرقی دریای مدیترانه روی آورند. استانی که در آن علویان متمرکز بوده، مقسط‌الراس حافظ اسد بوده، منابع نفتی سوریه و بنادر اصلی سوریه (لاذقیه و طرطوس) در آن قرار دارند.

منبع: ماهنامه مهرنامه، با اقتباس و تلخیص.

درباره‌ی عبدالعزیز سلیمی

همچنین ببینید

قطر ۱۰هزار خانه سیار به زلزله زدگان ترکیه و سوریه هدیه می دهد

وزارت خارجه قطر از ارسال ۱۰ هزار خانه سیار به مناطق زلزله زده ترکیه و …

اسلام سیاسی، آری یا نه؟

اخیرا در ارتباط با اصطلاح «اسلام سیاسی» بگو مگوها و اظهار نظرهایی میان اهل دین …

آیا پروژه (هارپ) عامل زلزله اخیر ترکیه بوده است؟

از ساعات نخست زلزله ترکیه بار دیگر شایعات عجیب درباره احتمال وقوع زلزله بر اثر …

سریال تاریخی دیدنی (سلجوقیان بزرگ)

سریال تاریخی فوق العاده (قیام سلجوقیان بزرگ) بازخوانی مهمترین بخش از تاریخ فراموش شده ایران، …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *