نام جنبش اخوانالمسلمین در یک سال گذشته و بعد از آغاز انقلابهای عربی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، زیاد شنیده میشود.
در همه کشورهایی که در دو سال گذشته شاهد اعتراضها و انقلابهای مردمی و سقوط حکومتهای دیکتاتوری بودند، بعد از برگزاری انتخابات، این جنبش اخوانالمسلمین بود که برنده انتخابات شد و همه قدرت یا بخشی از آن را به دست گرفت. لیبی هم این روزها شاهد برگزاری نخستین انتخابات پارلمانی در طول تاریخ خود است. اخوانالمسلمین خود را برای پیروزی بزرگ در این انتخابات آماده میکند. اما این جنبش از کجا و چگونه آغاز شد؟ چه تاریخچهای دارد و ایده سیاست آن چیست؟
اخوانالمسلمین ابتدا در مصر و بهعنوان یک جنبش مذهبی، اجتماعی و اسلامی ظهور کرد. این جنبش اکنون در مصر حدود ۶۰۰هزار نفر عضو دارد.اخوانالمسلمین که بهعنوان بزرگترین و سازمانیافتهترین گروه سیاسی در مصر شناخته میشود، در سال۱۹۲۸ و یک دهه بعد از سقوط امپراتوری عثمانی، توسط حسن البنا، در شهر اسماعیلیه مصر بنیانگذاری شد و در مدتی کوتاه در کشورهای دیگر عربی و اسلامی هم فعالیت خود را آغاز کرد. نهضت اخوانالمسلمین تحتتأثیر ایدههای سیدجمالالدین اسدآبای شکل گرفت. اخوانالمسلمین چندین بار از سوی ملک فاروق آخرین پادشاه مصر منحل و تعداد زیادی از اعضای آن دستگیر و اعدام شدند. در پی کشته شدن حسن البنا، اخوانالمسلمین راههای مسالمتآمیزتری را به جای مبارزه مسلحانه برای مقابله با سلطه بیگانگان در پیش گرفت که این اقدام باعث کاهش محبوبیت آن نزد گروههایی همچون گروه جهاد اسلامی مصر که تحتتأثیر این جنبش قرار داشتند شد.بعد از مرگ حسن البنا و سیدقطب از چهرههای برجسته این گروه، درجنبش اخوان المسلمین تئوریسینهای دینی خاصی ظهور نکردهاند و حتی شیخ یوسف القرضاوی از پیروان شاخص این جنبش هم اخیرا انتقادهای زیادی به برنامههای سیاسی این گروه داشته است. در حال حاضر در داخل این جنبش گروهی از اعضای آن از حامیان قدیمی و عدهای دیگر متعلق به نسلهای جدید با افکاری نو هستند و گروهی از اعضای آن گرایش صوفی و برخی سلفی دارند که همین امر بیانگر نوعی ترویج پلورالیسم درمیان این گروه است.
ایدئولوژی و عقاید
گروه اخوانالمسلمین که در پاسخ به انحطاط داخلی کشورهای اسلامی و سلطه و نفوذ بیگانگان در این جوامع بهخصوص در مصر ایجاد شد، با گرایشهای سکولاریسم دیرینه رایج در کشورهای اسلامی مخالف است و با نفوذ و تأثیر غرب و صوفیگرایی افراطی هم مقابله میکند. اخوانالمسلمین به منظور تحقق اهداف خود مبنی بر وفاداری به ارزشهای دیرینه اسلامی، از بین بردن سلطه بیگانگان و برقراری حکومت اسلامی در بخشهای فرهنگی، نظامی و سیاسی مبارزه و فعالیتهای زیادی داشته است. این جنبش از ابتدای تاسیس خود تأکید فراوانی بر اصل دعوت و فراخوانی مردم به تعلیم و تربیت دینی داشته است. این سازمان با شعار اصلی «خدا هدف ما خواهد بود»، پیامبر اسلام را رهبر و قرآن را قانون و جهاد را راه خود و کشته شدن در راه خدا را بالاترین امید میداند.یکی از بزرگترین موضوعات مورد بحث در داخل این گروه مقوله جهاد است که از آن بهعنوان یک وظیفه یاد میشود. اقدامات و فعالیتهای سیاسی این گروه هر از گاهی بهصورت قوانین پارلمانی و در موارد دیگر بهصورت فتواهای صادرشده از سوی اعضای این جنبش صورت میگیرند. اخوانالمسلمین مصر در جریان اعتراضات مردمی سال۲۰۱۱ در مصر که به سقوط رژیم حسنی مبارک منجرشد، حضور داشت و در موضعی رسمی در فوریه همان سال(بهمن ۸۹) اعلام کرد که این گروه با حکومت مذهبی مخالفت میکند و خواهان برپایی حکومت مدنی با مرجعیت اسلام است.
نقش سیاسی
اخوانالمسلمین در مدت زمانی کوتاه رشد کرد و به یک گروه سیاسی تبدیل شد که از سوی طبقههای محروم جامعه مورد استقبال قرار گرفته و نقشی اساسی در جنبش ملی گرای مصر ایفا کرد. اخوانالمسلمین از دیرباز مفهومی را گسترش میداد که بر مبنای تلفیق سنت و مدرنیته بود. گسترش این جنبش با هدف اسلامی کردن جامعه از طریق دو راه اصلی صورت میگرفت: نخستین راه اشاعه ایدهها از طریق حضوری فعال در بطن قدرت سیاسی و دیگری توسعه این هدف توسط نهادهایی بودکه صرفا در داخل مساجد اسلامگرایی را ترویج کنند. مخالفت گروه اخوانالمسلمین با جمال عبدالناصر، رئیسجمهور مصر و پروژه تغییر جامعه این کشور در سال۱۹۴۵ با سرکوب شدید و دستگیری و شکنجه و اعدام دهها هزار نفر از اعضای این جنبش روبهرو شد.
موج دوم سرکوبها بعد از سوءقصد ناکام به جان رئیس جمهور در اواسط دهه۶۰ میلادی بود، زمانی که خیلی از سران این جنبش از جمله سیدقطب به دار آویخته شدند. از سال۱۹۶۹ به بعد، جنبش اخوانالمسلمین از مواضع افراطی سیدقطب فاصله گرفت و ایده مبارزه مسلحانه را رها کرد. بعد از مرگ جمال عبدالناصر در سال۱۹۷۰، انورسادات، رهبر جدید مصر با هدف مقابله با سازمانهای دانشجویی چپگرا، سیاستی متفاوت نسبت به گروهها و جنبشهای اسلامی اتخاذ کرد ولی هرگز بهطور کامل جنبش اخوانالمسلمین را به رسمیت نشناخت. این جنبش هم که محبوبیت و اعتبار خود را نزد اعضای افراطی خود از دست داده بود، بار دیگر به سمت ایدههای سیدقطب بازگشت و از سال۱۹۷۹ مبارزه مسلحانه را اعمال و در سال۱۹۸۱ انورسادات را ترور کرد؛ اگرچه ترور او منجر به سقوط رژیم نشد. اخوانالمسلمین در دوران ریاستجمهوری حسنی مبارک و از سال۱۹۸۴ اجازه شرکت کردن در انتخابات مصر را پیدا کرد. البته آنها حضوری مستقیم در انتخابات نداشته و باید با احزاب لائیک اپوزیسیون تشکیل ائتلاف میدادند. بدینترتیب اخوانالمسلمین در جامعه مصر گسترش قابلملاحظهای یافت. از آن تاریخ به بعد، گروه مستقر در پارلمان نقش میانجی را (میان رژیم مصر که کنترل جامعه را دردست داشت و گروههای اسلامی آماده برای مبارزه مسلحانه) ایفا کرد.
جنبش اخوانالمسلمین با این ایده مخالفت میورزید و حضور آن به اصلیترین انگیزهای تبدیل شد که مبارک برای محدود کردن آزادی کامل جنبشها و گروههای اپوزیسیون اعمال میکرد. بعد از سقوط مبارک، اخوانالمسلمین همچنان نقش مهمی در عرصه مذهبی و سیاسی مصر بر عهده دارد ولی بهرغم حضور در مبارزات و تظاهراتی که منجر به سقوط رژیم مبارک شد، این جنبش ترجیح داد از مواضع گروههای مخالف تا حدی فاصله بگیرد. خیلیها یکی از دلیل آسیبپذیری اخوانالمسلمین را بهعنوان یک نیروی اپوزیسیون، ناشی از همین روحیه انعطافپذیری آنها میدانند. این انعطافپذیری بعد از سرنگونی رژیم مبارک و زمانی که شورایعالی نیروهای مسلح قدرت را دردست داشت هم ادامه یافت. استراتژی اصلی اخوانالمسلمین ایفای نقشی اجتماعیتر به جای نقشی سیاسی است و به همینخاطر آنها هدف خود را بر دعوت و فراخوانی مردم به ایدههای اسلامی و تأکید بر نقش زنان، فقرا و جوانان با ارائه تسهیلات اجتماعی، آموزشی و شکلگیری مذهبی افراد استوار کردهاند. در آوریل سال۲۰۱۱ (فروردین ۹۰) این جنبش شاخه سیاسی خود را تحت نام حزب سیاسی- ملی آزادی و عدالت معرفی کرد تا ثابت شود اخوانالمسلمین نه تنها از مواضع قبلی خود بهعنوان یک جریان اپوزیسیون فاصله گرفته بلکه با دوری کردن از ایدههای مبارزه مسلحانه سابق برای تحقق آرزوهای رأیدهندگان خود در زمینه اشتغال، مبارزه با فساد، آموزش، حملونقل و… تلاش میکند.
بدون تردید اصلیترین دلیل محبوبیت اخوانالمسلمین در مصر به قابلیت سازماندهی این گروه مربوط میشود. از ابتدای تاسیس تاکنون یکی از ویژگیهای اصلی این جنبش همین سازمان هرمی شکل بوده که آنها را در سطح یک حزب مردمی مدرن بهصورت قدرتمند حفظ کرده است. این سازماندهی به جنبش اخوانالمسلمین اجازه داد تا در داخل جامعه مصر بهعنوان عامل رفاه مردمی و توجه ویژه به سیستمهای آموزشی و بهداشتی معرفی شود. اما دلایل دیگری هم برای توسعه قدرت اخوانالمسلمین مطرح هستند که یکی از آنها به سنت محافظهکاری دیرینه جامعه مصر که عمیقا مبتنی بر اصول مذهبی است، برمیگردد و دلیل بعدی اینکه اخوانالمسلمین امروز خود را بهعنوان یک جایگزین مناسب برای یک سیستم سیاسی فاسد که به سنتهای غربی رجوع میکرده، معرفی میکند.
دلارام عظیمی: