مرور استراتژی گام به گام طالبان در مسیر ارتباط با افکار عمومی
با توجه به جایگاه ویژه طالبان در تحولات افغانستان، ضروری است که زمینه شناخت بهتر این بازیگر برای پژوهشگران و محققان فراهم شود لذا در این یادداشت به یکی از جنبههای کمتر مطرح شده در رابطه با طالبان یعنی قدرت نرم و دیپلماسی عمومی این گروه میپردازم.
کشور افغانستان پس از شکست دولت مرکزی و اشغال پایتخت توسط قوای طالبان وارد فصل جدیدی از تاریخ خود شده است چرا که بار دیگر در این کشور بحران زده جنبشی به حکومت دست یافته که ۲۰ سال قبل توسط ائتلاف غربی به رهبری آمریکا از قدرت خلع و به شدت سرکوب شده بود اما دو دهه بعد همین جنبش با بازسازی و توسعه ظرفیتها و قابلیتهایش توانست از خاکستر خود برخواسته و تبدیل به بازیگر اصلی و تصمیمساز افغانستان شود.
با توجه به جایگاه ویژه طالبان در تحولات افغانستان، ضروری است که زمینه شناخت بهتر این بازیگر برای پژوهشگران و محققان فراهم شود لذا در این یادداشت به یکی از جنبههای کمتر مطرح شده در رابطه با طالبان یعنی قدرت نرم و دیپلماسی عمومی این گروه میپردازم.
قدرت نرم یا Soft Power به معنای شکلدادن به ترجیحات دیگران از طریق ایجاد جذابیت و جذبه است اما ایجاد جذابیت و جذبه نیازمند وجود ظرفیتهای ارتباطی و رسانهای است تا از طریق این بسترهای ارتباطی امکان بازنمایی مطلوب آنچه مد نظر اعمال کننده قدرت نرم است ممکن گردد.
همانطور که میدانید رسانه یا Media انواع مختلفی دارد، از رادیو گرفته تا تلویزیون، اینترنت، کتاب و حتی منبرها همه گونههای مختلفی از رسانه هستند که زمینه ارتباط با طیف خاصی از مخاطب را بر قرار میکنند.
با توجه به این تعریف و برای درک بهتر قدرت نرم طالبان ضروری است که ظرفیتهای ارتباطی و رسانهای این گروه را مورد بررسی قرار دهیم اما در ابتدا باید نگاهی آماری به وضعیت رسانهها در افغانستان داشته باشیم.
بر اساس افکار سنجی که در سال ۲۰۱۹ توسط بنیاد آسیا انجام شد به ترتیب گروههای خانوادگی و دوستان، تلویزیون، رادیو، مساجد، تجمعات مذهبی و در نهایت اینترنت مهمترین منابع خبری و اطلاعاتی جامعه افغانستان محسوب میشوند.
در رابطه با نرخ دسترسی شهروندان افغانستان به اینترنت نیز آمارهای سال ۲۰۲۱ میلادی حکایت از دسترسی ۸٫۶۴ میلیون شهروند افغانستان به اینترنت دارد که این تعداد به معنای ضریب نفوذ ۲۲ درصدی اینترنت در کشور افغانستان است. همچنین ۲۷ میلیون کاربر تلفن همراه در افغانستان وجود دارد. تعداد کاربران رسانههای اجتماعی در افغانستان نیز چهار و نیم میلیون نفر برآورد میشود.
بر اساس آمارهای ارائه شده از وضعیت سوادآموزی در افغانستان، تنها ۴۰ درصد از جمعیت افغانستان دارای سواد و تحصیلات ضروری هستند که این مسئله موجب کاهش نرخ دسترسی تودههای مردم به رسانههای مدرن تعاملی شده است.
همانگونه که اشاره شد ساختارهای سنتی افغانستان، در حوزه رسانه نیز سنتی باقی مانده و فضای مجازی تنها توسط بخش محدودی از جامعه جوان و تحصیل کرده مورد بهره برداری قرار میگیرد، تلویزیون نیز تنها در مناطق شهرنشین رسانه پر مخاطب محسوب میشود و ۷۱ درصد از جمعیت قریب به ۳۸ میلیون نفری افغانستان برای دسترسی به اخبار و اطلاعات همچنان از رسانههای سنتی خصوصا گروههای خانوادگی و دوستان، تجمعات محلی و رادیو بهره میبرند، اتفاقا در طول دو دهه گذشته طالبان در این دست مناطق از نفوذ و قدرت بیشتری برخوردار بوده است چرا که طالبان خود منبع اصلی اطلاعرسانی و تصویر سازی تحولات افغانستان در اذهان افکار عمومی این مناطق بوده است.
در مقابل در مناطق شهرنشین به دلیل دسترسی مردم به سایر انواع رسانههای مدرن که خارج از کنترل و اراده طالبان و در راستای سیاستهای غربی و ضد طالبانی به فعالیت مشغول بودند تصویر ارائه شده از طالبان مخدوش بوده و بالطبع هواداران این گروه کمتر بودند. با این حال در طول سالهای اخیر طالبان به فضای مجازی نیز توجه ویژه ای داشته است چرا که این رسانه فراگیر نقشی کلیدی در تصویرسازی از طالبان در سطح افکار عمومی جهان دارد.
طالبان در طول دو دهه گذشته سه استراتژی را به صورت گام به گام در راستای توسعه قدرت نرم خود دنبال کرده است، در گام نخست این گروه از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۹ مشغول بازیابی ظرفیتهای ارتباطی و شبکه سازی مجدد در جامعه افغانستان شد، چرا که بسیاری از شبکهها و ظرفیتهای این گروه در جریان تهاجم ائتلاف آمریکایی به افغانستان از دست رفته یا به شکل جدی آسیب دیده بود.
در این دوره آمریکا و همپیمانانش تلاش میکردند تا در سطح داخلی و بین المللی خود را منجی افغانستان و امنیت جامعه جهانی معرفی کنند اما طالبان با برجسته سازی تلفات غیرنظامی حملات مرگبار آمریکایی به مناطق غیر نظامی و مسکونی، تصویرسازی آمریکا از افغانستان پسا طالبان را به چالش کشید، همزمان طالبان با ثبت و ارسال تصاویر اجساد، ادوات و تجهیزات منهدم شده نیروهای خارجی و اشغالگر به رسانههای بینالمللی علاوه بر قدرت نمایی، هزینه واقعی جنگ آفرینی آمریکا را به مالیات دهندگان غربی نمایش میداد. این دست اقدامات در این دوره نه تنها فشار افکار عمومی جهان بر روی ائتلاف اشغالگر افغانستان را افزایش داد بلکه موجب افزایش سرمایه اجتماعی طالبان در بین اقشار مختلف مردم افغانستان شد. طالبان در این دوره برای خود سخنگو تعریف کرد تا از طریق سخنگویان امکان ارتباط با رسانهها و اعلام مواضع رسمی این گروه ممکن باشد.
جالب است بدانید که سخنگوی طالبان در سال ۲۰۰۸ با افتخار اعلام کرد که دولت افغانستان برای انتشار بیانیه مطبوعاتی در مورد رخدادهای مهم افغانستان به ۲۴ ساعت زمان نیاز دارد اما طالبان از طریق تلفنهای ماهوارهای در هر زمان و مکانی توانایی ارائه بیانیههای مطبوعاتی را دارد.
در این دوره یکی از ابزارهای رسانه ای و تبلیغاتی ویژه طالبان انتشار شبنامه بود و از طریق این نوع پیام رسانی دیدگاهها و بیانیههای طالبان به اطلاع افکار عمومی افغانستان میرسید، طالبان در قالب این شبنامه به همکاران و همپیمانان محلی نیروهای خارجی هشدار میداد و آنها را از ادامه همکاری با قوای خارجی باز میداشت. طالبان البته در حوزه نشر نیز فعال شده بود و مجلاتی به زبانهای دری و پشتو منتشر میکرد. این گروه حتی در حوزه چند رسانهای نیز دست به ابتکار عمل زده و پیامهای ویدئویی خود را در قالب DVD برای رسانهها ارسال می کرد.
طالبان از حوزه فضای مجازی هم غفلت نکرد و همانگونه که در سال ۱۹۹۸ سایت طالبان دات کام را راه اندازی کرده بود، در اواسط سال ۲۰۰۵ سایت امارت را برای اطلاعرسانی دیدگاههای خود و همچنین دسترسی به مخاطبان فضای مجازی راه اندازی کرد، هر چند که این سایت و سایر سایتهای مشابه به سرعت توسط نهادهای نظارتی غربی مسدود میشدند اما این مسدود سازیها مانع از سرمایه گذاری مجدد طالبان در راهاندازی رسانههای مجازی جدید نمیشد. در سال ۲۰۰۹ نیز این گروه به یوتیوب پیوست و حتی دکمه اشتراک مطالب در فیسبوک را به سایتهای خود افزود.
در گام دوم، طالبان از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷ میلادی رسانهها و شبکههای توزیع اخبار و اطلاعات خود را توسعه داد، رسانهها و خبرنگاران در این دوره قادر شدند با طالبان ارتباط نزدیک بر قرار کرده و حتی از طریق این گروه به جزییات اخبار و رخدادهای مهم افغانستان دست پیدا کنند.
در این دوره طالبان راه اندازی ایستگاههای رادیویی سیار را در دستور کار قرار داد تا از طریق رادیو امکان انتشار اخبار و دیدگاههای خود را در سطح جغرافیایی بیشتری داشته باشد. حوزه شعر و ادبیات و حتی موسیقی حماسی نیز در این دهه مورد توجه طالبان قرار گرفت و این گروه از طریق رسانههای در دسترس خود و در قالب محتواهای ادبی و فرهنگی دیدگاهها و تبلیغات مد نظر خود را نشر میداد.
در سال ۲۰۱۵ طالبان با هدف تسهیل ارتباط خود با افکار عمومی خصوصا فعالان رسانهای فعالیت در پیام رسانهای واتس آپ و تلگرام را آغاز کرد. در جریان حملات سال ۲۰۱۶ به قندوز، طالبان استراتژی «جنگ ترکیبی» را برای نخستین بار به کار گرفت و جنگجویان طالبان همزمان با تصرف بخشی از شهر به صورت زنده تصاویر و حتی سلفیهای پیروزمندانه خود را در فضای مجازی به اشتراک میگذاشتند.
همزمان طالبان با رسانههای مختلف جهان نیز ارتباط برقرار کرد و حتی برای بسیاری از خبرنگاران و مستندسازان دعوتنامههایی برای سفر به مناطق تحت کنترل خود ارسال نمود تا از این طریق افکار عمومی جهان را با تصویری واقعی طالبان آشنا کند و تبلیغات ضد طالبانی غرب تا حد امکان خنثی نماید.
در گام سوم از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ طالبان از طریق بستر فضای مجازی و رسانههای بینالمللی بازسازی تصویر خود در افکار عمومی جهان را آغاز کرد، هدف این دست اقدامات کسب مشروعیت جهانی و تبدیل طالبان به یک کنشگر فعال سیاسی بود. در طی سالهای اخیر با توجه به اهمیت رسانههای اجتماعی در شکل دهی ادراک عمومی نسبت به مسائل مختلف این دست رسانهها مورد توجه جدی طالبان قرار گرفتهاند به طوری که با یک جستجوی ساده در رسانههای اجتماعی پر مخاطب مانند توئیتر، فیس بوک و حتی یوتیوب میتوان صدها و بلکه هزاران حساب کاربری هوادار طالبان را یافت.
ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان نیز به شکل جدی در توئیتر فعال است و پیامهای منتشر شده توسط وی به سرعت مورد توجه کاربران و رسانهها قرار میگیرد.
همانگونه که مشخص است تولید محتوا و فعالیت پویای هواداران طالبان در رسانههای اجتماعی نشان از سرمایه گذاری این گروه در حوزه تربیت متخصصان فضای مجازی و تولید محتوا دارد.
ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که از سال ۲۰۱۷ میلادی به بعد دولت افغانستان در راستای پنهان سازی ضعفها و نارساییهای خود سیاست سانسور اخبار و اطلاعات را در دستور کار قرار داده بود، اما طالبان از این فرصت نیز بهره برداری کرده و اخباری را که در رسانههای رسمی اجازه انتشار نداشتند در رسانه خود منتشر میکرد، از جمله این دست اخبار میتوان به آمار تلفات و شکستهای نیروهای مسلح افغانستان در گوشه و کنار این کشور اشاره کرد.
حال با توجه به فروپاشی دولت سابق افغانستان و تسلط طالبان بر این کشور، این گروه در راستای کسب مشروعیت جهانی بیش از پیش نیازمند توسعه حضور و فعالیت خود در فضای مجازی و رسانهای است لذا بدون شک در طی هفتهها و ماههای آینده تعداد و تنوع رسانههای طالبان افزایش خواهد یافت. در این چنین شرایطی دیپلماسی عمومی طالبان نیز متحول شده و تعامل و ارتباط آنها با گروهها و طیفهای مختلف جامعه افغانستان و همچنین افکار عمومی دیگر کشورها به شکل قابل توجهی افزایش خواهد یافت. حتی دور از انتظار نیست که در طی ماههای آینده طالبان شرایط حضور گردشگران خارجی در این کشور را فراهم آورد و خود حامی برگزاری جشنوارهها و رویدادهای علمی در افغانستان شود.
در پایان فارغ از اینکه ماهیت طالبان چه بوده و چیست، طالبان امروز بر خلاف طالبان دو دهه قبل مسلح به فناوریهای ارتباطی و رسانهای روز است و با ملاحظات جهانی و حقوق بشری در حوزه حکمرانی نیز آشناست، علاوه بر این طالبان امروز با نسل افغانستانی روبرو است که تجربه دسترسی آزاد به علم و رسانهها را داشتهاند لذا این گروه برای حفظ و توسعه سرمایه اجتماعی خود در بین این بخش از جمعیت آینده ساز افغانستان و همچنین ارائه تصویری مطلوب از حکومت جدید این کشور بعید است که دست به محدودسازی جدی فضاهای علمی و رسانهای افغانستان بزند با این حال هنوز قضاوت قطعی در این رابطه ممکن نیست و باید تحولات آتی این کشور را به نظاره نشست.
نوید کمالی دیپلوماسی ایرانی