آخرین خبرها

ناصر سبحانی “حق‌گرا”یی که حیاتش را به تعفُّنِ “توجیه” آلوده نکرد.

ناصر سبحانی “حق‌گرا”یی که حیاتش را به تعفُّنِ “توجیه” آلوده نکرد

بە قلم محسن نیکخواه

۱. یکی از بدبختی‌های بزرگ بشر، توجیه است: توجیهِ ایمان‌سوزِ حق‌سوزِ وجدان‌سوز. انسان، هیچ و‌قت ایمان‌اش و حق‌گرایی‌اش و وجدان‌اش نمی‌سوزد و خاکستر نمی‌شود و با خاک یکسان نمی‌شود مادامی‌که پای این توجیهِ ویرانگر در میان نباشد. سفّاک‌ترین سفّاکانِ تاریخ هم برای سفّاکی‌اشان لازم است از انبانِ پرتعفّنِ توجیه، مصلحت و ذریعه‌ای دست و پا کنند تا جنایاتشان، حداقلّ، برای خودشان، مهربانی جلوه کند و با آسودگی خیال، به عنوان یک قهرمانِ مهربان، سر بر بالین بگذارند. این توجیه متعفّن همان است که قرآن آن را “تزئین سوء عمل: زیبا جلوه داده شدن کار بد” می‌نامد. توجیه، کاری‌ترین سلاحِ نفس و شیطان است برای دست یازیدن انسان‌ها به تمام گندکاری‌های ممکن، با خیال آسوده، و نه تنها با خیال آسوده بلکه با توهّم خدمت و مهربانی و قهرمانی.

۲. و چه اندک‌اند انسان‌هایی که ایمان‌اشان، حق‌گرائی‌اشان و وجدان‌اشان به لوثِ توجیه، آلوده نشده باشد. این انسان‌ها همان‌هایی هستند که خداوند، ایشان را با وصفِ “لایخافون لومهَ لائم: بی‌خیال از سرزنشِ سرزنش‌کنندگان” می‌ستاید. کسانی که حق‌گرایی و ایمانِ خود را در مسلخِ هیچ مصلحتِ موهومی قربانی نمی‌کنند. گمان نکنید ما، آدم‌های معمولیِ غیرسفّاکِ فاقدِقدرتِ‌سیاسی، اهلِ توجیه نیستیم. توجیه تعریف ساده و روشنی دارد: “محتوا و مسمّای زشت را با اسمی زیبا، آراستن.”

پس از مادر شوهری که دخالت در کار عروسش را دلسوزی می‌نامد تا کارمندی که به بهانه‌ی کمی حقوق‌اش، کم‌کاری می‌کند، تا روحانی و امام جماعتی که بهانه‌ی جهالت عوام، حقایق را از ایشان پنهان می‌کند و مرتّب، جهل را بازتولید می‌کند، همه و همه گرفتار تعفّنِ توجیه‌اند.

۳. من در دنیا و قیامت، شهادت می‌دهم که ناصر سبحانی، آن مٶمنِ حق‌گرایی بود که ایمان و حقیقت‌طلبی‌اش را به لوثِ توجیه، آلوده نکرد. ناصر سبحانی، با حیات عملی و فکری خویش به ما نشان داد که نمی‌شود حرف حق زد؛ در راه خلود و جاودانگی دین خدا، جهاد کرد؛ در راه نجات دین خدا از لوث تقلید انسان از انسان پیکار کرد، اما در عین حال، مصلحت‌اندیش و توجیه‌گر نیز بود. ایمان و مصلحت‌اندیشی و حق‌گرایی و مصلحت‌اندیشی هرگز و هرگز آب‌اشان به یک جوی نمی‌رود.

ناصر سبحانی نشان داد که در راه ایمان‌ و حق‌گرایی‌اش نه به مصالح مذهبِ شافعی (مذهب رایج اهل منطقه‌اش) و نه به مصالح حزب متبوع‌اش (اخوان المسلمین) و نه به خواست‌های نظامِ سیاسی و نه به میزان محبوبیت‌اش در میان مردم، توجه دارد. دل به خدا سپرد و ذهن به استدلال. دل به محبوبیت و جایگاه و شهرت نداد و ذهن به تعصب و تقلید نسپرد. و همین امر ناصر سبحانی را جاودانه ساخت.

۴. ناصر سبحانی، اکنون هم غریب است. نه برای اهل سنت ایران و نظام سیاسی، بلکه حتا برای شاگردان و هواداران‌اش. محمد احمد الراشد(عبدالمنعم صالح علی العزی) از اندیشمندان برجسته‌ی اخوان در جایی می‌گوید اگر ناصر سبحانی مثل دوستانش در جماعت دعوت و اصلاح به نسبی‌گرایی پایبند می‌بود، سرانجامش به اعدام، ختم نمی‌شد. و اکنون همان مصلحت‌اندیشی‌ها و توجیه‌های حزبی است که علّامه‌ی حق‌گرا را در میان شاگردان و هوادارانش، غریب کرده‌است.

علّامه، در مناظره‌اش با ماموستا ملا احمد رستمی، خطاب به ایشان می‌گوید: من می‌توانم بگویم شافعی مذهب‌ام که می‌توانم مصداق این شعرِ شافعی در مقابل ستمگران زمان خود باشم که می‌گوید:

همتی همَّه ُ الملوکِ ونفسی
نَفْسُ حُرٍّ تَرَى الْمَذَلَّه َ کُفـْرَا

ای کاش همچنان که علّامه اگر نه در مذهب فقهی‌اش بلکه در همت‌اش شافعی مذهب بود، اکنون شاگردان و هواداران‌اش، نه در تقلید از جزئیات افکارش، بلکه در پرهیزشان از توجیه و در حق‌گرایی و نامصلحت‌اندیشی‌اشان، “سبحانی” مذهب بودند. اما دریغ و صد افسوس که هرچند حزب برای اهداف سیاسی مفید باشد، اما هرگز تحزّب و حق‌گراییِ فکری و تحزّب و پرهیز از توجیه و مصلحت‌اندیشی آبشان به یک جوی نخواهد رفت و دوستان و هواداران علّامه، باید تنها به افتخار کردن به و پُزدادن دادن به او در مقابل رقبا، بسنده کنند.

درباره‌ی عبدالعزیز سلیمی

همچنین ببینید

برنامه (فرهنگ و تمدن اسلامی)

https://www.aparat.com/v/9bmzX/ فصل اول: قسمت ا https://www.aparat.com/v/9bmzX/ برنامه (فرهنگ و تمدن اسلامی) پخش شده از شبکه …

قطر ۱۰هزار خانه سیار به زلزله زدگان ترکیه و سوریه هدیه می دهد

وزارت خارجه قطر از ارسال ۱۰ هزار خانه سیار به مناطق زلزله زده ترکیه و …

اسلام سیاسی، آری یا نه؟

اخیرا در ارتباط با اصطلاح «اسلام سیاسی» بگو مگوها و اظهار نظرهایی میان اهل دین …

گفت‌وگوی اختصاصی اصلاح وب با دکتر محمّد جهانگیری‌اصل درباب ترجمه‌های قرآن کریم توسّط دکتر عبدالرّحمن پیرانی و استاد عبدالعزیزسلیمی

اشاره: «محمّد جهانگیری اصل» متولّد ١٣۶۵ شهرستان اشنویه در نوار مرزی عراق و ترکیه، در سال …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *