محمد صالح صدقیان رییس مرکز عربی مطالعات ایران در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی بر این عقیده است که سطح روابط ایران و عربستان به حدی نرسیده که دو طرف در یمن به تفاهم منافع رسیده باشند اما این احتمال وجود دارد که نتیجه معادله های سیاسی در صنعا به نفع تهران و ریاض تمام شود.
دیپلماسی ایرانی: تحولات یمن به گونه پیش رفت که با وجود امضای توافقات میان گروه های مخالف و دولت، سرانجام حوثی ها و انصارالله کنترل پایتخت را در دست گرفتند. این در حالی است که عربستان با وجود مخالفت های زیاد با اقدامات حوثی ها و تلاش هایش برای صدور قطعنامه در شورای امنیت و بین المللی کردن این مساله، اما با اقدام حوثی ها کنار آمده و به نوعی سکوت اختیار کرد. عربستان تا پیش از این ایران را متهم به دخالت در اوضاع یمن و حمایت از حوثی ها می کرد. در عین حال خود در دیگر کشورها به مقابله با جریان اخوان می پرداخت اما عملکرد ریاض در یمن چندان نشان از مخالفت با جریان اخوان نداشت. با این حال کارشناسان سکوت عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس را نشان از تایید سرنگونی دولت اخوانی و تضعیف آنها در یمن می دانند، از این رو مقامات عربستان، حوثی ها را بر اخوانی ها ترجیح داده اند. محمدصالح صدقیان رییس مرکز عربی مطالات ایرانی چنین دیدگاهی را غیرمنطقی می داند. با این حال او دو عامل استفاده مناسب حوثی ها از مکان و زمان _ تحولات منطقه و کنترل پایتخت در زمان مناسب_ را عامل تحولات کنونی یمن می داند. در ادامه متن گفت وگو با او را می خوانید:
با توجه به تحولات یمن و کشته و زخمی شدن صدها نفر، نشان از تغییر نظام سیاسی در این کشور می داد. اما این تغییر به نفع حوثی ها به پایان رسید. آنچه حائز اهمیت است، سکوت کشورهای حاشیه خلیج فارس و نوع تغییر سارختار سیاسی است؛ چه اتفاقی رویکردی در یمن به وجود آمد که اینگونه دگرگونی نظام سیاسی روی داد؟
تحولات یک هفته اخیر در یمن طبیعی است و قابل پیش بینی بود که حوثیون و انصارالله به پایتخت بیایند و صعنا را در دست بگیرند. علت این امر هم ناهماهنگی دولت یمن بود به نحوی که منصور هادی رییس جمهور نتوانست هماهنگی با حکمت و مسایل سیاسی و اقتصادی پیش آمده ایجاد کند. از این رو بین حوثی ها، انصارالله و بخشی از ارتش هماهنگی به وجود آمد که زمینه مساعد را برای کنترل پایتخت فراهم کرد. درواقع یمن تسلیم مطالبات مردم شد. این یک حرکت عظیم بود. اما دیدگاهی که در این باره مطرح می شود، این است که چرا عربستان و بعضا قطر موضع تشویقی داشته و اتفاق نامه بین حوثی ها و رییس جمهور را تشویق کرده و موضع مثبتی گرفت. همانطور که می دانیم قطر حامی اخوان در مصر، و حتی در سوریه و عراق بود.اما طی ماه های اخیر حمایت قطر از اخوان کم شد. این نیز به خاطر اوضاع مصر، عراق و سوریه بوده که موجب شد این کشور کمی از ماجراجویی های یمن دور بماند. عربستان نیز از حرکت انصارالله و حوثی ها استقبال محتاطانه کرد. دلیل این نوع استقبال نیز یکی تضعیف اخوان و دیگری امر واقعی بود که در یمن مشاهده می کرد. عربستان نتوانست جلوی حرکت مردمی انصارالله با گروه های دیگر را بگیرد. از این رو ناچار به استقبال محتاطانه از آن شد. از طرفی حوثی ها نیز توانستند از اوضاع منطقه بهره ببرند. آنها نه فقط از اوضاع یمن بلکه از معادلات سیاسی در منطقه در زمان مناسب استفاده کردند. به عبارتی از دو عامل زمان و مکان خوب بهره بردند و یک حرکت موفقیت آمیزی را انجام دادند.
دیدگاهی بر این عقیده است که عربستان و ایران در راه رسیدن به تفاهمی برای ایجاد نظام منطقه ای جدیدی هستند که در آن توازن قوایی میان هم پیمانان این دو کشور وجود داشته باشد. تا چه حد این نظر با تحولات یمن همخوانی دارد؟
دستیابی به اینگونه تفاهم میان ایران و عربستان را خیلی زود می بینم. هرچند ما شاهد سفر موفقیت آمیز آقای امیرعبدالهیان به عربستان و همچنین دیدار آقای ظریف با همتای عربستانی خود در نیویورک بودیم اما بعید است که این نوع دیدارها به حدی برسد که خروجی آن تفاهم ها سیاسی در یمن باشد. عربستان طرح کشورهای خلیج فارس را رهبری می کرد. طرحی که یمن نیز جزو آن بود. در عین حال که حرکت حوثی ها نیز به نفع عربستان نبود، اما عربستان استقبال محتاطانه ای از آن انجام داد. بنابراین سطح روابط ایران و عربستان به حدی نرسیده که اینگونه تفاهمات به وجود بیاید. متنها شاید مصالح دو طرف _ ایران و عربستان _ تحقق پیدا کرده است.
عربستان پیمان ایران، حزب الله و حوثی ها را نسبت به تداوم حضور و قدرت اخوان در یمن ترجیح داده است. و اجازه داده تا حوثی ها به پیشرفت و در نهایت به دست گرفتن صنعا ادامه دهند. آیا این دیدگاه با واقعیت صحنه سیاسی یمن سازگار است؟
از ابتدا نقش استراتژیک و محکمی برای عربستان در یمن مشاهده نمی شد. عربستان از ابتدای ورود به یمن اصرار داشت که شورای امنیت قطعنامه ای را صادر کند. در عین حال به دنبال بین المللی کردن وضعیت یمن بود. اما این به نفع عربستان، یمن و حتی سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس نبود. عربستان متوجه شده که طرح رهبری کشورهای خلیج فارس در یمن به نتیجه نرسیده است. اینکه عربستان از حربه حوثی ها و انصارالله برای مقابله با اخوان استفاده کند نیز یک تحلیل و تفسیر غیرمنطقی است. زیرا با وجود اخوانی ها و سلفی ها در یمن، اما حوثی ها می توانند با کل گروه های سیاسی به تعاملی به منظور وحدت و مطالبات مردم دست یابند. از این رو آینده یمن به نفع انصارالله و حوثیون و به نفع عربستان نخواهد بود.
منبع:دیپلوماسی ایرانی