صــــلاح الـــدّین.نــت پایگاه اینترنتی عبدالعزیزسلیمی (نویسنده و مترجم)
با پیروزی انقلاب مردمی در مصر اخوان المسلمین به عنوان اصلی ترین گروه سیاسی اسلام گرا توانست قدرت اصلی را در این کشور در اختیار گیرد؛ اما در همان زمان نیز بر همگان روشن بود که این گروه سیاسی به رهبری محمد مرسی در دولت جدید مصر با مشکلاتی جدی مواجه خواهد شد که با گذشت یک سال از به قدرت رسیدن اخوان المسلمین( به عنوان بزرگ ترین و ریشه دارترین حزب جهان عرب)، این مشکلات در کنار اشتباهاتی که مرسی انجام داد در نهایت به سقوط دولت او منجر شد.
نظامیان مصر با سرمایه گذاری آل سعود دست به یک کودتای هدایت شده علیه دولت مرسی زدند و توانستند مرسی و به تبع آن اخوان المسلمین را از زمامداری دولت مصر ساقط کنند. در اینجا نقش حکومت آل سعود را نباید نادیده گرفت؛ چراکه عربستانی ها با اخوان المسلمین مشکلات ریشه ای دارند اما سیاست ورزی غلط ، شتابان و هیجانی اخوان المسلمین پس از کودتای سفید ارتش مصر سبب شد تا این حزب به مانند دوران حکومت حسنی مبارک به عنوان یک حزب غیر مجاز شناخته شود و ارتش مصر به بهانه های مختلف اخوانی ها را سرکوب و منکوب کند.
اینک نیز ارتش مصر پروژه حذف اخوان المسلمین را به بهانه های مختلف کلید زده است. روز سه شنبه سوم دی ماه در انفجاری در اطراف یک مجموعه امنیتی در المنصوره در مصر ۱۴ تن کشته و ۱۳۰ تن دیگر زخمی شدند. در شرایطی که هیچ گروهی مسئولیت این انفجار را به عهده نگرفته بود نخست وزیر مصر اخوان المسلمین را یک گروه تروریستی اعلام کرد. این در حالی بود که اخوان المسلمین نیز این انفجار را محکوم و خواستار پیگیری و دستگیری و محاکمه عاملان آن شد. این اقدام دولت مصر به دنبال یک سلسله اقدامات دیگر در برابر اخوان المسلمین اعمال شده است تا به تدریج این حزب را از صحنه سیاسی مصر بیرون کند.
اخوانی ها پس از کودتای نظامیان مصر دست به یکسری فعل و انفعالات سیاسی بر ضد حکومت ارتش محور این کشور زدند. خواسته اخوانی ها در وهله اول آزادی مرسی و بازگشت او به قدرت بود. مساله ای که ارتش مصر به هیچ وجه به آن تن نمی داد. از همین رو تاکید اخوانی ها به یک فرد و عدم حفظ انسجام گروهی سبب شد تا این حزب سیاسی بیشتر به حاشیه رانده شود. اجتماعات و اعتراضاتی که در مصر در این زمینه بوجود آمد گاها رنگ خون به خود گرفت و همین مساله سبب شد تا ارتش مصر برای بیرون راندن اخوان المسلمین به عنوان رقیب سیاسی خود از هیچ گونه تلاشی فروگذاری نکند.
باید توجه داشت که اخوان‌المسلمین یک حزب سیاسی است نه یک جنبش انقلابی مسلح. طراحی این جنبش به‌گونه‌ای است که درون جامعه مدنی و در روند دمکراتیک فعالیت و مشارکت می‌کند. هر چند در دوره هایی از فعالیت این گروه در مصر شاهد فعالیت های مسلحانه اخوان نیز بوده ایم. این گروه بزرگ‌ترین نهاد سیاسی در مصر است، اما از حمایت همه اسلامگرایان هم برخوردار نیست، چه برسد به حمایت همه جمعیت مصر و لذا نباید آن را نماینده تمام اسلام گرایان مصری محسوب نمود.
این موضوع را ارتش مصر به خوبی می داند و به همین لحاظ سعی دارد با غیر موجه جلوه دادن تحرکات سیاسی اخوان المسلمین این حزب را به حاشیه براند و برای حذف آن اقدام کند. اقدامات اخوانی ها نیز دراوائل کودتای سفید ارتش سبب شد تا فعالیت این حزب از صورت علنی به صورت زیرزمینی درآید.
از سوی دیگر حکومت های عربی مثل حکومت عربستان خواهان سرکوب این حزب سیاسی بزرگ عرب هستند.اخوان المسلمین به عنوان کهن ترین سازمان بنیادگرا برای تبلیغ ایدئولوژی خود در بعضی کشورهای عربی پایگاهی برای خود فراهم نموده است و تبعیدشدگان اخوان در زمان مبارک، به هیأت های تبلیغی تبدیل شدند که تلاش هایی را برای ایجاد وحدت در جوامع اسلامی انجام داده اند. از این رو عربستان سعودی که حاکمیت اسلام سیاسی میانه رو و اخوانی را بر خلاف منافع خود می داند هر نوع تلاشی را برای شکست اخوان المسلمین انجام خواهد داد.چه اینکه تامین هزینه مالی کودتا و همچنین قرارداد نظامی که به تازگی مصر با روسیه امضا کرده نیز بر عهده حکومت آل سعود بوده است.
آمریکا و اسرائیل نیز از وجود یک حکومت اسلام گرا در مصر چندان راضی نبودند، اگرچه آمریکایی ها هنوز درباره حکومت دیکتاتوری و کودتاگر مصر تصمیم جدی نگرفته اند اما به نظر نمی رسد با روی کار آمدن دوباره اخوان المسلمین در مصر نیز موافق باشند.
به هر لحاظ پروژه بیرون رانده اخوان المسلمین از صحنه سیاسی مصر تشدید شده است و به نظر می رسد که اخوانی ها روزهای سختی را برای بازگشت به صحنه سیاسی مصر در پیش دارند.
منبع: فردا
عالی بود.
متاسفانه ما یعنی مسلمون ها در دو راهی بزرگی قرار گرفته ایم و غیر از این دو راه اه دیگری وجود ندارد:
۱٫یا باید به ریشه اسلامی و شرقی خودمان بطور کامل برگردیم و هر چه که مربوط به تمدن غرب است را کنار بگذاریم.
۲٫یا بطور کامل در اخلاقیات و اجتماعیات و سیاسات غربی شویم و بقول خود آنها گلوبالیزه شویم.
جالب اینه که میانه روی و اصلاح طلبی و اخوان گرایی جواب نمی دهد چون این طیف معتقدند ما هم سنت ها و ریشه های اسلامی و شرقی مان را حفظ می کنیم هم دستاوردهای فکری غرب چون دمکراسی سوسیالیسم سکولاریسم عملی (به معنای جدا کردن نهاد دین از نهاد دولت نه جدایی بین دین و سیاست همچنانکه آقای اردوغان جماعت های اسلامی را به سکولاریسم عملی و فهم آن دعوت کرد) و حقوق بشر و اقتصاد آزاد و … را حفظ می کنیم.
متاسفانه تلاش های میانه روها آب در هاون کوبیدن است چون اسلام راستین با هیچ کدام از گزاره های تمدن غربی تطابق ندارد مثلا کافی است یکی از اصلاح طلب ها یا اخوانی ها در مورد دمکراسی و حقوق بشر و اینجور چیزا حرف بزنند بلافاصله گروه های بنیادگرای سلفی(در میان اهل سنت) و اصولگرا ها (در میان تشیع) فرد نامبرده را گمراه و بدعتگذار و غرب زده و حتی کافر خطاب می کنند البته ادله دینی سنتی ها خیلی محکمتر از ادله روشنفکران دینی است. مثلا شیخ یوسف قرضاوی میانه رو که می خواهد بین سنت و مدرنیته آشتی برقرار کند از طرف علمای سلفی و صوفی بشدت مورد هجوم قرار می گیرد مثلا در قضیه جواز دست دادن مرد و زن نامحرم ایشان تا مرز تکفیر از سوی اسلامیان سنتی قرار گرفت.
من هر چه به جامعه خودم و جوامع دیگر اسلامی نگاه می کنم بیشتر متوجه این وضع می شوم ما نه جرئت آن را داریم اسلامی محض باشیم نه جرئت آن را داریم غربی کامل بشیم بنابراین باید تا سالهای دراز دیگر همچنان در سردرگمی ببریم تا یکی از دو راه فوق انتخاب شود که احتمال انتخاب اولی ۲۰ درصد و دومی ۸۰ درصد.
در ضمن نباید بر انصاف پا بگذاریم رژیم دیکتاتور نظامی و کودتایی cc با میدان دادن به تروریست های القاعده می خواهند بهانه ای داشته باشند و اخوان را سرکوب کنند و چه بهانه ای بهتر از تروریسم ….
چون به نظر بنده اون ها هم مثل گروه القاعده یک گروه تروریستی هستن
هیچ فرقی هم با همدیگر ندارند، تازه القاعده در مسیر خودش صادق تره و
صادقانه میگه با کفر میجنگم ولی اخوانی ها چی، نه این دنیاشون معلومه نه اون دنیا
تازه مگه حسن البنا ها هم دست به تفنگ نبرد، مگه سید قطب هم دست به تفنگ نبرد، مگه عبدالله عزام هم دست به تفنگ نبرد همه این افراد اخوانی نبودن اگر جنگیدن و تفنگ بر داشتن تندرویه همه این افراد تروریستند و باید صدبار اعدامشان میکردند. ما فقط زمانی از شما راضی میشیم که یک درصد هم به شریعت فکر نکنید، دینتون رو بردارید برای خانواده خودتون، هیچ کس حق ندارد در فضای کاری عبادت کند. مرسی اگه عاقل بود و به کشورش فکر میکرد ساعت ۱۲ ظهر زمان کار کردنه نه نماز خواندن ما حتی با این مدل رفتار هم مخالفیم در دنیای ما شریعت اسلام هیچ جایگاهی ندارد.