تحلیل الحیات از تحولات نیویورک:
محور ایران – روسیه – چین – حزب الله در پرونده سوریه در مقابل محور ایالات متحده امریکا – بریتانیا – فرانسه و دیگر کشورهای غربی به همراه کشورهای عربی پیروز شد و امریکاییها ترجیح دادند که پرونده سوریه همچنان در دستان ایران باقی بماند تا اعراب بازنده این بازی پیچیده و طولانی شوند.
دیپلماسی ایرانی: نه سیلی دردناکی در کار بود و نه برنامه ای برای مصافحه میان باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا با حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران تدارک دیده شده بود. همچنان هم مرحله ای از عدم توازن میان تصمیم گیران سیاسی در تهران و حاملان پیام ایرانی ها به نیویورک مشاهده می شود. فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به صراحت گفته اند که اصولی وجود دارد که امکان عبور از آنها به هیچ وجه وجود ندارد و این دلیل عدم مصافحه میان اوباما و روحانی در سازمان ملل شد. برخی این گونه برداشت کردند که رئیس جمهوری امریکا با رد درخواست های مکررش از سوی ایران برای دیدار به این شکل سیلی خورده است، در حالی که عده ای نیز می گویند رئیس جمهوری امریکا به زودی مجبور خواهد شد باز هم به ایرانی ها امتیاز دهد.
در این میان برخی از ناظران مواضع ایران را طبیعی و واقعا عادی مطابق با اصول سیاسی حاکم بر این کشور قلمداد کردند، سیاستی که مبتنی بر این اصل است؛ “بگیر و بیشتر بخواه” یا به قول انگلیسی ها “بگیر و بگذار در جیبت و سپس بیشترش را بخواه.” رئیس جمهوری ایران آرزوهای این عده از افرادی که گمان می کردند با دیدار میان او و باراک اوباما جهش تازه ای در روابط ایران و امریکا به وجود می آید را نقش بر آب کرد. در حالی که انسان های آگاه و منطقی می دانند که چنین چیزی فکری سطحی و غیر قابل قبول است چرا که اختلاف های ریشه ای ایالات متحده و ایران به اندازه ای عمیق است که نمی توان سکوی پرتابی برای عبور از این اختلافات متصور بود.
رئیس جمهوری امریکا در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل اظهاراتی را بیان داشت که بیش از هر چیز موید استراتژی او در سال های اخیر است: اولا مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخت و علنا تعهد داد که به فکر تغییر آن یا حمایت از براندازی آن نیست. ثانیا به نقش منطقه ای ایران اعتراف کرد و آمادگی خود را برای مذاکره با ایران بر سر پرونده های عربی از جمله سرنوشت سوریه که بیش از هر جایی کلید حل آن در ایران است، اعلام کرد. ثالثا اعلام آمادگی کرد که غرب آماده است در صورتی که پرونده هسته ای ایران از طریق گفت وگوی وزرای امور خارجه ایران با پنج کشور عضو سازمان امنیت به علاوه آلمان به نتیجه برسد، به ایران امتیاز دهد، احتمالا امتیازها هم فقط محدود به یک سری مسائل اعتمادساز نخواهد بود بلکه مطابق با خواسته های دولت جدید ایران و مطالبه برای کاهش یا لغو تحریم های اقتصادی علیه ایران خواهد بود.
بنابر این می توان گفت که امریکا از خیر سوریه و پرونده آن که دو سال و نیم است جان دست کم یکصد هزار نفر را گرفته و بیش از ۷ میلیون نفر را آواره کرده و ویرانی های وحشتناکی را به دنبال داشته گذشته است و تسلیم سیاست ها و نفوذ منطقه ای ایران شده و پذیرفته است که کیک قدرت منطقه ای را نه با رهبران عرب منطقه بلکه با ایرانی ها تقسیم کند. ایرانی هایی که پرواضح است نفوذی شگرف و در حال افزایش به رغم سختی های فراوانی که با آن روبه رو هستند در سراسر منطقه و جهان عرب دارند. اوباما عملا هم این مساله را در سخنرانی خود در سازمان ملل گفت، هنگامی که صحبت از حل بحران سوریه زد، به صراحت گفت که باید واقعیت ها را پذیرفت و بر اساس آن دستورالعمل حل سیاسی را در مساله سوریه پیش برد، او به صراحت اسم ایران و روسیه را آورد و تلویحا اذعان کرد که برای حل بحران سوریه باید با ایران و روسیه کنار آمد. برخی از تحلیلگران بر این باورند که اوباما با نام آوردن از ایران و روسیه به نوعی قصد داشت بگوید که من با راه حل سیاسی شما بر سر سوریه موافقم.
به روشنی می توان گفت که رئیس جمهور اوباما وارد خانه محاسبات ایرانی – روسی که می گوید بگیر و باز هم مطالبه کن، شد. او در حالی بر حل بحران سیاسی سوریه تاکید کرد که همه می دانند چه کسانی از مخالفان اسد نظامی و غیر نظامی حمایت می کنند. کیست که نداند کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از مخالفان اسد و ارتش آزاد در برابر اسد با چراغ سبز امریکا حمایت کرده اند. اکنون به نظر می رسد که حمایت این کشورها همگی نقش بر آب شده و امریکا آنها را به ایران و روسیه فروخته یا حداقل تنها گذاشته است. بنابر این می توان گفت که محور ایران – روسیه – چین – حزب الله در پرونده سوریه در مقابل محور ایالات متحده امریکا – بریتانیا – فرانسه و دیگر کشورهای غربی به همراه کشورهای عربی پیروز شد و امریکایی ها ترجیح دادند که پرونده سوریه همچنان در دستان ایران باقی بماند تا اعراب بازنده این بازی پیچیده و طولانی شوند. و اکنون چه کسی مانع از آن می شود که ایران به خواسته های هسته ای اش نرسد. با به رسمیت شناختن برنامه هسته ای ایران و حق غنی سازی اورانیوم توسط ایران دایره مطالبات تهران از غرب و امریکا تکمیل می شود و باید گفت تا آن جا که بتواند باز هم مطالبه امتیاز خواهد کرد.
در این صورت لطفا بگویید چه کسی برنده بحران سوریه، نیویورک و مذاکره با امریکا شد، ایران یا واشنگتن؟
«اگر تصور شود که این زد و بندها باعث گردد که مردم سوریه به حقوق و خواسته های مشروع خود نرسند در معیار سنت های الهی حاکم بر جهان و روابط های انسانی و ارزش های اخلاقی و حقوق بشر و دین و دمکراسی هر دو طرف بدجوری بازنده اند.»
p class=”MsoNormal” dir=”RTL” style=”text-align: justify;”