آخرین خبرها

ریاض از اخوان المسلمین انتقام می گیرد.

نقشه های آل سعود برای مصر پس از مرسی

 علی اکبر اسدی، تحلیلگر مسائل منطقه در گفتگو یا دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که عربستان از تمام ابزارهای مادی و دیپلماتیک خود برای حذف جریان اخوان المسلمین از بدنه سیاسی مصر استفاده خواهد کرد

عزل محمد مرسی از قدرت سرانجام خنده را به لبان آل سعود بازگرداند. بیانیه ارتش مصر که به استناد آن محمد مرسی از مقام ریاست جمهوری خلع شد با واکنش های غیرقابل انتظار و حتی دور از روند دیپلماتیک عربستان روبه رو شد. در شرایطی که کشوری چون ترکیه آنچه در مصر گذشت را کودتا خوانده و مرسی را همچنان رئیس جمهور قانونی می داند و کاخ سفید نیز ضمن محترم دانستن نظر مردم مصر خواهان آزادی مرسی و کاهش فشارها بر اخوان شده است ، عربستان در موضعی کاملا متفاوت از بیانیه ارتش استقبال می کند. درست ۲۴ ساعت پس از عزل مرسی بود که خبرگزاری های منطقه ای از اعطای بسته کمکی ۵ میلیارد دلاری ریاض به قاهره سخن گفتند. ریاض که پس از برکناری حسنی مبارک از قدرت نتوانست خشم خود از وداع شریک سیاسی اش با قدرت در قاهره را پنهان کند این بار نیز نتوانست شادی خود را در پستوی سیاست مخفی نگاه دارد. پس از برکناری حسنی مبارک بود که ریاض در پیام هایی شدید اللحن از سیاست واشنگتن در پرونده حسنی مبارک انتقاد کرده و کاخ سفید را به ترجیح منافع استراتژیک به دوستی های کهن متهم کرد. عملکرد واشنگتن در قبال حسنی مبارک به آل سعود نشان داد که اگر روزی همین قایم مردمی در عربستان رخ دهد این خاندان سعود هستند که از حمایت چندین ساله واشنگتن محروم خواهند ماند. شاید بر اساس همین استراتژی بود که ریاض در ماجرای مصر پس از مبارک مستقیما وارد صحنه شده و تمام تلاش خود را برای حذف جریان اخوان به کار برد. تسری فعالیت های اخوان از مصر به سوریه  و تقویت پایگاه ان در ترکیه می توانست جامعه ملتهب شیعیان در عربستان را برای مخالفت با ریاض جدی تر از پیش کند. سابقه رابطه میان عربستان و مصر در دوران حسنی مبارک ، دلایل خشم ریاض از جریان اخوان، تاثیر تحولات مصر بر یارگیری های منطقه ای را باعلی اکبر اسدی، تحلیلگر مسائل منطقه در میان گذاشتیم:

عربستان نخستین کشوری بود که از عزل محمد مرسی از قدرت به حکم ارتش ابراز شادمانی کرد. سابقه رابطه ریاض – قاهره در دوران مبارک چگونه بود؟ چرا پیروزی اخوان در نخستین انتخابات دموکراتیک مصر خشم آل سعود را برانگیخت و آیا می توان از دست پنهان ریاض در برکناری مرسی سخن گفت؟ 

پس از آنکه مصر از نقش خود به عنوان متعهد اتحاد جماهیر شوروی سابق فاصله گرفته و به نوعی به بلوک غرب نزدیک شد (به ویژه این اتفاق در دوره مبارک افتاد) شاهد نزدیکی منافع و رویکردهای  عربستان و مصر بودیم. به خصوص در یک دهه آخر حکومت مبارک عربستان و مصر به عنوان دو بازیگر اصلی محور میانه رو عرب مشهور شده و در کنار بازیگرانی همچون اردن به عنوان بلوک قدرت منطقه ای مطرح شدند. بر همین اساس می توان گفت که این دو کشور در این دوره تا حدی روابط استراتژیک داشتند.

اما  نخستین واکنش عربستان به وقوع انقلاب در مصر به شدت ضدانقلابی بود. عربستان از جمله کشورهایی بود که تا ساعت های آخر حضور مبارک در قدرت از وی حمایت کرده و حذف مبارک از حاکمیت را به عنوان تغییر نقش مصر تلقی می کرد. پس از انقلاب نیز  حفظ ساختار قدرت  پیشین در مصر اصلی ترین اولویت عربستان بوده و در همین راستا  از بازمانده های رژیم مبارک  حمایت کرده و به تقویت جایگاه ارتش هم پرداخت. اما به رغم تمام این تلاش ها تحولات مصر به سمت به قدرت رسیدن اسلام گرایان حرکت کرده و این دقیقا همام مساله ای مورد واهمه ریاض بود.  از سوی دیگر برخی تعاملات دیپلماتیک دولت  مرسی و دولت سعودی اقتضا می کرد که آل سعود از قدرت گرفتن بیش از اندازه جریان اخوان در مصر و البته منطقه واهمه داشته باشد.

عربستان دست در دست دیگر کشورهای عربی چون امارات متحده به هر ابزاری برای جلوگیری از گسترش موج اخوانی در خاورمیانه متوسل شد. بر این اساس پس از تحولات اخیر و عزل محمد مرسی از قدرت ،عربستان سعودی نخستین کشوری بود که شادمانی و خرسندی خود را از کنار رفتن اخوانی ها اعلام کرد و پس از آن بود که شاهد کمک های میلیاردی عربستان سعودی، امارات و سایر کشورهای خلیج فارس به دولت جدید مصر بودیم. از نظر سعودی ها شکست و ناکامی اخوان در مصر نقطه عطفی بود که  می تواند مقابل گسترش اخوان در منطقه را بگیرد. در سایه این هدف ، آل سعود تلاش می کنند تا با حمایت از دولت جدید و ارتش مصر بتوانند تحولات مصر را به سمت و سویی سوق دهند تا مردم مصر  از اخوام و جریان های اسلام گرا مایوس شوند. بر اساس این استراتژی مصری ها باید به این نتیجه برسند که مصر بدون اخوان مصری مطلوب تر و توسعه یافته تر خواهد بود و مصر اخوانی مساوی است با مصری عقب مانده و توسعه نیافته و بی ثبات. در نتیجه عربستانی ها نیز قصد دارند تا از منظر اقتصادی حداکثر حمایت را از دولت جدید مصر به عمل آورند و همچنین به لحاظ سیاسی و بین المللی نیز در رایزنی سیاسی با کشورهای دیگر از جمله امریکا تلاش می کنند تا وضعیت در مصر را به سویی هدایت کنند که مصر منهای اخوان و یا مصری با اخوان تضعیف شده و اما ثبات یافته و توسعه یافته را در منطقه به عنوان اصل مطرح کنند.

بنابراین می توان به صراحت از نقش عربستان در عزل محمد مرسی سخن گفت؟

اثبات دقیق این موضوع نیاز به اطلاعات خاصی دارد، اما  به نظر می رسد که کنار گذاشتن محمد مرسی در وهله نخست پیامد تحولات داخلی مصر بوده است. باتوجه به اینکه دولت مرسی ناکارآمدی ها و سیاست های نادرستی داشته  و همچنین فضای سیاسی داخل مصر به گونه ای پیش رفت که در حقیقت جنبش قوی ضد اخوانی مصر شکل گرفت. در این فضا ارتش و نیروهای خارجی به این جمع بندی رسیدند که باید از فضای بوجود آمده به نفع خود استفاده کنند.  اما اینکه تا چه اندازه طراحی خاصی از سوی عربستان هم وجود داشته یا خیر در حوزه تحلیل نمی توان با دقت از آن صحبت کرد.

پیش بینی شما از برنامه ریزی عربستان در سرزمین مصر پس از کودتا چیست؟

همانطور که اشاره شد، عربستان سعودی در خصوص مصر چند مساله را مدنظر دارد:

۱٫      حفظ  جایگاه محوری ارتش . از این دریچه ارتش باید همانند گذشته همان نیروی متعادل کننده و ثبات بخش و ابزاری برای کنترل اوضاع داخلی باشد.

۲٫    تلاش برای پیشرفت سیاسی  نیروهای  غیراخوانی و غیر اسلام گرا در سایه برخورداری از حمایت ارتش.

۳٫    کمک به برقراری ثبات سیاسی و اقتصادی در مصر تا اندازه ای که عامه مردم به سیاست های اخوان به دیده تردید نگاه کنند.  بر اساس این استراتژی عامه مردم باید به این جمع بندی ذهنی برسند که در مصر منهای اخوان وضعیت سیاسی و اقتصادی باثبات تری خواهند داشت.

۴٫    ممانعت از به قدرت رسیدن مجدد اخوان المسلمین.هدایت بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در مصر به گونه ای که مانع از به قدرت رسیدن اخوانی ها  شود. عربستان در این راستا از تمام اهرم های دیپلماتیک خود استفاده می کند.

امریکا بر خلاف عربستان سعودی واکنش چندان مثبتی به عملکرد ارتش در مصر نشان نداد. بر اساس آخرین اخبار منتشر شده اوباما و پادشاه عربستان در گفتگویی تلفنی اخرین تحولات مصر را بررسی کرده اند. موارد مورد اختلاف این دو کشور در مصر چیست؟

در خصوص عربستان و امریکا نقطه کلیدی این است که جایگاه و موضع سعودی ها ثابت و شفاف است : ممانعت از به قدرت رسیدن محدد اخوانی ها تنها هدف ریاض در قاهره است. در نقطه مقابل امریکا سعی می کند تا حدی به مدیریت و نوعی کنترل شرایط بپردازد. بر همین اساس شاهد هستیم که امریکایی ها نوعی رویکرد دوگانه اتخاذ کردند که نه می توان گفت این موضع صدرصد به نفع اخوانی هاست و نه اینکه به نفع ارتش و گروه های مخالف اخوانی هاست. چراکه به نظر امریکا هنوز شرایط مصر در حال تحول است و اینگونه نیست که بتوان نیروهای اخوانی را از عرصه سیاسی مصر حذف کرد. بنابراین با این رویکرد دوگانه امریکایی ها تلاش دارند تا از نظر سیاسی در  بستری فعالیت داشته باشد که اگر باز هم شاهد تحول دیگری در مصر بودند بتوانند سیاست های تطبیقی خویش را جلو ببرند.  امریکایی ها در مواضع خود اعلام کردند محمد مرسی باید آزاد شود و نوعی حمایت نسبی از اخوانی ها داشتند همانطور که به ارتش مصر نیز بی توجه نبودند. اما این روند با رویکرد صریح و شفاف ضداخوانی سعودی ها در تضاد است.

آیا دو کشور به نقطه مشترک و یا راه حلی برای گریز از تضاد رسیده اند؟

نقطه اشتراک آنها نوعی ایجاد ثبات نسبی با  مدیریت ارتش است. حفظ جایگاه کلیدی ارتش در وضعیت فعلی مورد تایید واشنگتن و ریاض است.  اما در مواجهه با اخوان امریکایی ها تمایلی به حذف کامل این جریان از بدنه سیاسی مصر ندارند اما عربستان چندان بی میل به این امر هم نیست.

مساله سوریه نوعی اتحاد میان مصر، ترکیه، قطر ، عربستان و دیگر کشورهای حاضر در منطقه به وجود آورده بود. با شکست جریان اخوان در مصر شاهد فاصله گرفتن قطر و ترکیه از عربستان هستیم. سرانجام یارگیری های جدید در منطقه در سایه تحولات مصر را چگونه ارزیابی می کنید؟

به نظر می رسد باید از تاثیر نسبی تحولات مصر بر یارگیری های منطقه ای سخن گفت.  پیش از تحولات اخیر مصر شاهد بودیم که عربستان، ترکیه، قطر و مصر به نوعی اجماع نسبی در خصوص سوریه دست پیدا کرده بودند و برای تغییر رژیم در این کشور تلاش کردند. اما تحولات اخیر مصر در حقیقت نوعی شکاف در جبهه عربی با ترکیه ایجاد کرد و سبب شد تا کشورهای حوزه خلیج فارس منهای قطر در یک سو قرار گرفته و کشورهای دیگر همچون ترکیه و تونس در سوی دیگر قرار گیرند. با توجه به رویکرد ضد اخوانی کشورهای حوزه خلیج فارس این موضع در قبال تحولات سوریه به ویژه بر بحث هماهنگی و همکاری های اپوزسیون در سوریه می تواند تاثیرگذار باشد. چراکه در حال حاضر هم شاهد هستیم که  نوعی رقابت میان عربستان و قطر در میان نیروهای معارض سوری وجود دارد. بنابراین این تحولات می تواند نوع همکاری و هماهنگی نیروهای معارض در سوریه را تحت تاثیر قرار دهد و بر انسجام و همکاری و عملکرد قدرتمند نیروهای معارض تاثیر منفی داشته باشد.

منبع:دپلوماسی ایرانی

درباره‌ی سـلیمی

نویسنده و مترجم

همچنین ببینید

قطر ۱۰هزار خانه سیار به زلزله زدگان ترکیه و سوریه هدیه می دهد

وزارت خارجه قطر از ارسال ۱۰ هزار خانه سیار به مناطق زلزله زده ترکیه و …

اسلام سیاسی، آری یا نه؟

اخیرا در ارتباط با اصطلاح «اسلام سیاسی» بگو مگوها و اظهار نظرهایی میان اهل دین …

آیا پروژه (هارپ) عامل زلزله اخیر ترکیه بوده است؟

از ساعات نخست زلزله ترکیه بار دیگر شایعات عجیب درباره احتمال وقوع زلزله بر اثر …

سریال تاریخی دیدنی (سلجوقیان بزرگ)

سریال تاریخی فوق العاده (قیام سلجوقیان بزرگ) بازخوانی مهمترین بخش از تاریخ فراموش شده ایران، …

۶ نظر

  1. با عرض سلام و خسته نباشید، جناب استاد و مترجم عزیز ، مقاله تحلیلی بسیار خوبی است ، اما بنظر میرسد که جناب عدالرزاق عزیز هم نظریات خوبتری دارند، البته بنظر من سعی در اثبات حالات روانی اشخاصی مانند ابن تیمیه و غیره سودی بحال اسلام بسیار پریشان امروز ندارد، باید قبول کرد که پیروان ابن سباء یهودی فقط رافضیان نمیباشند، و خطرناکترین از آنها پایه گذاران وهابیت و صوفی گری و نصرت و القاعده و سلفی و….. هستند، شما دوست عزیز شخص عالمی هستید و برای من قابل قبول نیست که خدای نا خواسته بمفاد قرآن و سنت نبوی( ص) مطلع نباشید،ملتهای غیر مسلمان دشمن اسلام نیستند، دشمن اسلام گروه گرائی و منم منم داعیان دنیا طلب و اسلام نما میباشند،دشمن واقعی اسلام حافظان قرآن و مفتیان اعظمی هستند که با مظلوم نمائی و ظاهر سازی در پی کسب و کار و خوش گزرانی میباشند،دشمن اسلام ظاهر سازی و مظلوم نمائی دولتها و اشخاصی مانند بنیان گذاران این همه مکاتب و فرقه های بظاهر اسلام است،خودتان میدانید که اسلام نابود دست این اختلافها و منم منمها است،مسیر اسلام ساده و روشن و همه فهم است، قرآن پیشوا و هدایتگر است، فقط داعیان موحد نیاز است نه دارالتقریبها و اتحادیه های جهانی آنچنانی،تا حا لا فکر کرده اید که قویترین دشمن اسلام همانها یی هستند که تحت عنوان خادم و مففتی خانه امن الهی به جهانیان فخر میفروشند و زمینه ساز تفرقه و نابودی اسلام میباشند و عملاً دستشان به خون مسلمانان آلوده است.من چه بگویم شما خودتان استاد هستید وسلام.اگر نخواستید منتشر نفرمائید.

  2. سلام

    من افشین هستم از سنندج از آقای عبدالرزاق خواهش می کنم بر اساس منطق سخن گویند نه کینه شخصی نسبت به اسلامگرایان.

    اولا شما اسمتون رو می گذارید علی عبدالرزاق می دونید ایشون کی اند علی عبدالرزاق مصری از اساتید دانشگاه الازهر است که کتاب “الاسلام و اصول الحکم” را نوشته است و در آنجا ارزوی سکولارها و استعمارگران که همان محو فرهنگ و اندیشه چهارده قرنه اسلامی است را بیان کرده اند. کتابی که از سوی اندیشمندانی چون مرحوم غزالی و استاد محمد عماره و دیگر چهره های الازهر شریف رد خورد تا جائی که حتی استاد احمد الطیب شیخ الازهر افکار علی عبدالرزاق را قبول ندارند.

    من یک جوان ۲۰ ساله ام خیلی از افکارم هنوز خام است بخاطر این بود که شیفته غرب و تمدنش شدم و دین را در کلام روشنفکرانی چون سروش و کدیور و ابوزید می کاویدم اما این روزها چهره مدعیان حمایت از تجدد و حقوق بشر و دموکراسی رو شد.

    مردم مصر ۵۲ درصد به مرسی رای دادند وقتی تظاهرات های اخیر شروع شد بنده خدا مرسی گفت که آقا انتخابات مجلس نزدیکه برید تبلیغ کنید اکثریتو بیارید منو عزل کنید اما مخالفان مرسی که اغلب چپ ها بودند با بی بصیرتی الازهر و سلفی ها و صوفی ها و ایجاد دشمنی علیه اخوان آن کردند که دیدیم و دموکراسی را پایمال کردند من نه تنها طرفدار اخوان نیستم بلکه از بعضی چهره های اخوان مثل خیرت الشاطر و علی باپیر و … متنفرم اما چون می دانم دشمنان اخوان با اسلام سر و کار دارند نمی توانم دشمن اخوان باشم پس این مدعیان با دست خودشان دموکراسی را در سرزمین های اسلامی دفن کردند.

    چند سال پیش وقتی ماجرای آنفلوانزای مرغی پیش آمد دولت چین ۲ ملیون مرغ را معدم کرد صدای دنیا دراومد اما حکومت میانمار مورد تایید آمریکا و آنگ سان سوچی مسلمانان روهینگیا را آواره کردند و بودائیان که به صلح دوستی و مراقبت باطنی شهره اند!! نوزاد ها را روی درابه مغازه ها کباب می کرند خواهش می کنم عکس های زیر را ببینید:

    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910426000976

    نتانیاهو هر سال در سازمان ملل جلو چشم ۷ ملیارد انسان مسلمانان را قرون وسطایی نام می برد و خودشان را شمع در تاریکی وصف می کند همین نتانیاهو صبح روزی که اکثریت قاطع کشورهای مستقل به کشور بودن فلسطین رای دادند دستو داد در خاک همان کشور آینده آپارتمان بسازند و خانه مردم را ویران کنند این است حقوق بشر؟ این است دموکراسی؟ چرا مسلمانان دشمن هم شده اند؟

    در آخر اگر یک عده القاعده بی آبرو دست به کشت و کشتار می زنند ربطی به مرحوم ابن تیمیه و ابن قیم نداره اون ابن قیم جوزی که رسما عارف بالله و از صوفیان حقیقی بودند بروید کتاب مدارج السالکین اثر حضرت امام ابن قیمو بخونید اما مرحوم ابن تیمیه نقل است که هنگامی که سپاه مغول شام را به یغما بردند مردم دمشق چند تن از علما از جمله مرحوم ابن تیمیه را برای مذاکره با غازان خان برای آزادی اسرا به اردوگاه تاتار فرستاند خان مغول گفت اهل شما(یعنی مسلمانان) را آزاد می کنیم ولی یهودیان اسیر همچنان در اسارت خواهند ماند.

    همان ابن تیمیه ای که شما ایشان را روان پریش می نامید فرمودند: ما هر دو را با هم می خواهیم اگر یهودیان که در حمایت(ذمه) خدایند را آزاد نمی کنید مسلمانان را هم آزاد کنید.

    رهبر و ایدئولوگ آدم خوران القاعده مرحوم ابن تیمیه نیست بلکه افراد معلوم الحالی مثل ایمن الظواهری و ملاعمر و … است که حتی رحم به مسلمانان هم نمی کنند مگر طالبان نبود که برهان الدین ربانی را ترور کرد؟ مگر القاعده و جبهه النصرنه نبودند که سرلشکر کمال حمامی را ترور کردند؟ اینها خوارجند و افکار انحرافی شان ربطی به افکار حضرات ابن تیمیه و ابن قیم ندارد ایشان از اولیای خدا و عرفا بودند با این بی مغزان تندرو تفاوت ها دارند.

  3. علی عبدالرازق

    سلام علیکم
    بنده هیچ ناسزایی ندادم. هرچند اگر به نظر کسی کلمه روانپریش فحش آمده بنده صمیمانه عذرخواهی می کنم. اما جهت اطلاع عرض می کنم که امروزه شاخه ی بسیار بزرگی از دانش طب، صرف بررسی امراض روانی و ذهنی شده و روانکاوان معاصر در آثار خود ریشه ی بسیاری از بیماریهای جسمی را نیز در امراض روانی می دانند. بنابراین داشتن بیماری جرم نیست. مثلا اگر کسی به من بگوید تو بیماری سل داری من نباید این را فحش قلمداد کنم چون این یک عارضه است و بر جسم من عارض شده است.
    ۲ـ نیچه را حتما می شناسید. بنده به شدت منتقد آرای او هستم اما همین نیچه یکی از بزرگترین فیلسوفان جهان است. جالب اینکه بدانید همین نیچه در اواخر عمر به خاطر مشکلات حاد روانی کارش به جنون و تیمارستان کشیده شد و حتی عده ای از بیوگرافی نویسان نیچه معتقدند که نیچه اساسا یک انسان روانپریش بوده است. نظیر این سخنان درباره فروید، لکان، گاتاری، میشل فوکو و.. هم زده شده است. بنابراین خیلی از چهره های بزرگ و تاریخ ساز دچار نوعی روانپریشی بوده اند و قیاس نام یک بیماری با فحش، قیاسی کاملا مع الفارق است.
    ۳ـ ابن تیمیه تمام عمر خود را در خطر ترور و تبعید و زندان گذراند و به تدریج رادیکال تر شد تا جایی که بررسی سیره ی تو در ایام زندان دمشق ما را به نوعی روانپریشی حاد سوق می دهد که نتیجه این آشفتگی ذهنی در تناقض گویی ها و فتاوای به غایت شاذ او بروز کرد. اگر حضرتعالی تضمین بدهید که نوشته ی من در سایتتان منتشر شود، بنده حاضرم تمام مدعیات خود را با توسل به داده های تراث تاریخی و خود آثار ابن تیمیه برایتان ثابت کنم. آن وقت حضرتعالی هم می توانید جوابهای خود را در یک مقاله ی دیگری بفرمایید. و این چیزی نیست جز فرهنگ حوار و گفتگوی قرآنی به دور از تقدیس احبار و رهبان و ناسزاگویی و کج فهمی
    psychosis در هیچ قاموسی فحش نیست بلکه عنوانی برای یک بیماری روانی می باشد. قرآن کریم می فرماید: وَمِنکُم مَّن یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلَا یَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئًا: بعضى از شما به حد اعلاى فرتوتى بازبرده شوند، چندانکه پس از دانستن [بسیارى چیزها ]چیزى نداند»(الحج۵) در اینجا قرآن کریم به کهنسالان فحش نداده بلکه یک واقعیت کاملا رواین را بیان کرده است.
    انشاء الله که نظر بنده هم منتشر شود چون شما از من نام بردید و براساس همین ماه مبارک و قرآن و تقوا، من حق دفاع از سخن خود را دارم. ضمن اینکه اساسا بنده در صدد دفاع از نوشته ی شما(انتقام سعودی از اخوان) بودم نه نقد آن.
    والسلام

    • سلام
      ۱- بر پایه کدام دانش روانپزشکی انسانی را که هشت قرن پیش می زیسته معاینه کردید و مبتلا بودنش به روانپریشی را تشخیص دادید؟ ممکن است از نوشته های ایشان چنان برداشتی داشته باشید امّا آیا شما روانپزشک هستید تا حکم به روانپریشی او بدهید؟ آیا این خود نوعی روانپریشی نیست؟
      ۱- مقاله «ریاض از اخوان انتقام می گیرد» مقاله علی اکبر اسدی، تحلیلگر مسائل منطق است نه من.

  4. علی عبدالرازق

    علاقمندان اسلام و مسلمانان صلح طلب و میانه رو و قرآن محور و طالبان پالودن خرافات و زدودن قلاده های تقلید، باید در معرفی ایدئولوژی خونبار، تکفیری، توتالیتر، تروریستی و صدالبته ضدقرآنی وهابیت کوشش کنند. متاسفانه این ایدئولوژی شیطانی به مدد نفت رژیم سعودی در حال تبلیغ است و پایه های نظری آن نیز بر گرده ی فقهای روان پریشی چون ابن تیمیه حرانی تکفیری و محمد بن عبدالوهاب می باشد. باید هرچه بیشتر آثار این دو شخصیت مورد بررسی و واکاوی قرار گیرند و خونین بودن آنها برای مسلمانان عیان شود. وهابیت معاصر با گلچین کردن نوشتجات این دو شخصیت تکفیری سعی در فریب اکثیرت صامت مسلمانان دارد

    • با سلام
      آقای علی عبدالرزاق(فلاحی)
      لطف کنید در نقدهایتان ادب ، اخلاق و انصاف را رعایت کنید! در ماه مبارک ماه نزول قرآن ماه بازسازی ایمان و تقویت تقوا اینگونه نوشتن ها با کدام بینش و منش و روش قرآنی همخوانی دارد؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *