مقاله ای تحلیلی ازنماینده کردهای عراق در ایران :
” همه ما اعم از کرد، عرب سنی و عرب شیعه عراقی هستیم و باید فراتر از تعلقات قومی، مذهبی و حزبی مان در گام اول در چارچوب مصالح و منافع ملی عراق و ملت عراق فکر کرده و حرکت کنیم و در تصمیم گیری ها همه ما می بایست صمیمانه حضور داشته باشیم.”
کردپرس – سرویس بین الملل: مقاله پیش رو توسط ناظم دباغ نماینده کردهای عراق در تهران برای خبرگزاری کردپرس ارسال شده است آقای دباغ در نوشتار پیش رو از یکسو ریشه بیشتر بحرانهای فعلی عراق را تاریخی و بصورت بازتولید شده در دوران جدید می داند و از سوی دیگر عدم اجرایی شدن تعهدات ناشی از توافقات دسامبر ۲۰۱۰ اربیل میان گروههای مختلف را عامل امروزی تر این بحران ها در کنار گسترش نفوذ و دخالت عوامل خارجی از جمله القاعده ارزیابی می کند.
ریشه درگیری های عراق کجاست؟
اگر نگاهی کلی به وضعیت ناآرام فعلی عراق بیاندازیم در خواهیم یافت که عوامل مختلفی در این ناآرامی ها و بی ثباتی ها تاثیر گذار هستند. عواملی که بسیاری از آنها دارای ریشه های تاریخی هستند و در حقیقت میراثی بجای مانده از نظامهای پیشین حاکم بر عراق برای ما در امروز این کشور هستند. اما بخشی دیگر از این عوامل نیز حاصل شرایط سالهای اخیر و متاثر از روند تصمیم گیری و سیاست سازی گروهها و افراد مختلف حاضر در قدرت کشور هستند البته در این بین نباید نقش عوامل بیگانه و خارجی را نادیده بگیریم. مجموعه این عوامل باعث گردیده است تا امروزه در عراق شاهد وجود و بروز مشکلات چند بعدی، عمیق و پردامنه ای در ابعاد مختلف امنیتی، سیاسی، مذهب، هویتی و … باشیم.
حال در این بین می خواهم عمدتاً مسائل نزدیک تر به زمان کنونی را بررسی کنم. پس از سقوط نظام بعث تحت امر صدام، شاهد ورود عراق به یک دوره گذار و تشکیل ساختار و دولتی تازه بوده ایم روندی که همچنان ادامه دارد. اما به باور من به رغم این تغییرات رخ داده طرز فکر و شیوه عمل دولت حاکم بر عراق چندان تغییری نکرد. بطور مثال پس از برگزاری انتخابات سال ۲۰۱۰ که عراق را به دلیل عدم پیروزی قاطع یک ائتلاف وارد بن بستی سیاسی کرد شاهد آن بودیم سرانجام بن بست مذکور با خلاقیت رهبران کرد (جلال طالبانی و مسعود بارزانی) توافقات دسامبر ۲۰۱۰ اربیل به پایان رسید. در آن توافقات نوری مالکی یکبار دیگر مامور تشکیل کابینه شد و متعهد شد در قبال گروههای مختلفی که از نخست وزیری دوباره اش حمایت کرده بودند اقداماتی انجام دهد اما متاسفانه در عمل و تاکنون شاهد اجرایی شدن آن توافقات نبوده ایم. به عبارت دیگر بعد از تشکیل دولت، مالکی وعده های داده شده در قبال گروههای مختلف عراقی را عملی نکرد. از جمله این امور، تعهدات نوری مالکی به عنوان نخست وزیر برای حل مسائل مورد نظر کردها مانند ماده ۱۴۰ قانون اساسی، مسائل نفتی، وضعیت نیروهای پیشمرگه و … بود که عملاً شاهد آن بوده ایم نخست وزیر عراق به انجام این تعهدات تا کنون وفادار نبوده است. البته باید گفت به رغم این بدقولی ها کردها چندان به دنبال عمیق تر کردن اختلافات خود با بغداد نرفته اند و همچنان امیدوار به حل این مسائل از طریق گفتگو هستند.
ولی بخشی دیگر از بحران اخیر و خطیر عراق به روابط میان دولت و اهل سنت باز می گردد و باید بگویم اختلافات و تقابل میان اهل سنت و دولت مرکزی بسیار جدی تر است چرا که اعراب سنی برخلاف کردها، برخی مسائل دیگر را در نظر دارند و می بینیم که این وضعیت طوری شده است که امکان برقراری نوعی دیالوگ را در بین طرفین سخت کرده و محیط را به سمت تشنج و درگیری سوق داده است.
اینک ماههاست که اعراب سنی در چند شهر مختلف عراق دست به تظاهرات اعتراض آمیز و مستمر زده اند و خواسته هایی را مطرح کرده اند که هنوز پاسخ روشنی برای آنها دریافت نکرده اند. متاسفانه این اعتراضات طی روزهای اخیر به درگیری مسلحانه میان طرفین تبدیل شده است لذا بدیهی است در چنین شرایطی امکان سوء استفاده برای بازیگران و عوامل خارجی همچون نیروهای سلفی و القاعده و یا بازیگران داخلی مخالف عراق جدید یعنی وفاداران به نظام بعث بیش از پیش فراهم شده و با افزاش نفوذشان در بین مردم باعث گسترش ناامنی و درگیریها نیز شده اند و این اوضاع را بسیار پیچیده تر از قبل کرده است.
رابطه میان تک روی با تداوم بحران
بایستی به این نکته توجه کنیم که همه ما اعم از کرد، عرب سنی و عرب شیعه عراقی هستیم و باید فراتر از تعلقات قومی، مذهبی و حزبی مان در گام اول در چارچوب مصالح و منافع ملی عراق و ملت عراق فکر کرده و حرکت کنیم و در تصمیم گیری ها همه ما می بایست صمیمانه حضور داشته باشیم اما متاسفانه باید گفت از ابتدای تشکیل دولت، آقای نوری مالکی چندان به فکر حل مشکلات موجود یعنی مشکلات بین العراقیه (به نمایندگی از اهل سنت) با بغداد و اربیل با بغداد نبوده است. که این وضعیت هم باعث بروز مشکل در اتحاد میان مثلث کرد، عرب شیعه و عرب سنی شده است این در حالی است که این اتحاد کلی و بطور خاص تر اتحاد میان کردها و شیعیان در این سالها برای ثبات و امنیت عراق بسیار حیاتی و مهم بوده است.
پس باید گفت تک روی و شخصی سازی تصمیم ها بدون توجه به توافقات پیشین و درک این واقعیت که دولت موجود یک دولت وحدت ملی است باعث شده تا کم کم سایر متحدین و شرکای دولت احساس کنند دیگر شریک واقعی نیستند. وقتی هم شرکا احساس مشارکت و تاثیرگذاری در تصمیمات نکنند طبیعی است که پس از مدتی دیگر تحمل اقدامات و کارهای دولت را نخواهند پذیرفت و حتی در برابر آن هم ایستادگی می کنند. اما کار به اینجا ختم نمی شود چون با از میان رفتن حس اعتماد و شراکت بین گروههای داخلی، کم کم پای کشورها و بازیگران خارجی بیشتر باز می شود و این شرکای سابق ممکن است برای مهار دولت به سمت نوعی ائتلاف نانوشته با آنها گام بردارند. خارجی ها نیز مطمئناً از چنین فرصت طلایی برای بسط نفوذ و تاثیرگذاری خود استفاده می کنند. نتیجه چنین وضعیتی نیز بر همگان آشکار است: بی ثباتی سیاسی، ناامنی، آشوب و ادامه بحران!
می توان گفت این وضعیت اکنون در بخش هایی از عراق از جمله منطقه الحویجه، جلولا، سلیمان بیگ و .. شکل گرفته است. به عبارت دیگر وضعیت در مناطق مذکور در وهله نخست ناشی از عدم توجه به توافقات صورت گرفته و عدم احترام و عمل به قانون اساسی کشور است و در وهله دوم باید آن را به حساب تندروی های داخلی و یا دخالت و نفوذ خارجی ها به شمار آورد.
راهبرد رهبران کرد در قبال عراق
می توان گفت به رغم اجرایی نشدن توافقات مکتوب میان کردها و دولت مرکزی از سوی نوری مالکی، تا این لحظه رهبران کرد و حکومت اقلیم کردستان همچنان به فکر حفظ وحدت عراق و منافع ملی هستند و در حال تلاش هستند تا این مشکلات حل گردد. به همین دلیل هم هیات دیگری به ریاست آقای «نیچروان بارزانی» نخست وزیر اقلیم کردستان به بغداد سفر کرده تا مستقیما و از نزدیک برای حل اختلافات گفتگو کنند چون همچنان رهبری کرد راه صلح و مذاکره را ترجیح داده است. از سوی دیگر بغداد هم باید از تعصب ملی گرایی و عصبیت عراقی و عربی و یا مذهبی گذشته و آن را به کنار گذارد و بیشتر به فکر عراقیت باشد. چرا که عراق از کرد، شیعه، سنی و ترکمن و … تشکیل شده است و مردم همه در این چارچوب هستند و نباید بیشتر اجازه داد نفوذ عوامل خارجی، القاعده و سلفی ها در عراق به گونه ای کار کند که صحنه سوریه را در عراق پدید آورد. چنانچه در برخی از کشورهای عربی جنگ و درگیری در خیابان ها وجود دارد ما نباید اجازه دهیم مسائل سوریه به عراق منتقل شود. به نظر من اگر به این مساله فکر نکنیم صحنه عراق می تواند مانند سوریه گردد و این خود باعث فتنه ای طایفه ای و جنگی داخلی در عراق می شود به گونه ای که بعد نتوانیم این مشکل و درگیری ها و جنگ را کنترل کنیم.
چرایی استقرار نیروهای پیشمرگ در اطراف کرکوک
اما در پایان این نوشتار خود در خصوص این مساله که چرا نیروهای پیشمرگه در استان کرکوک تحرکات و جابجایی هایی داشته اند باید بگویم که این جابجایی ها با مشورت انجام پذیرفته است و طی آن نیروهای پیشمرگ سعی کرده اند خلا امنیتی بوجود آمده ناشی از تغییر موضع نیروهای ارتش که عمدتاً در حویجه جمع شده اند را پر کنند تا از این طریق مانع از سوء استفاده گروههای تندروی سلفی و القاعده برای بهره برداری از فضای موجود شوند. به عبارت دیگر جابجایی نظامی پیشمرگه ها در کرکوک را اصلا نباید منفی تحلیل کرد.
آینده تحولات امنیتی عراق
در بررسی چشم انداز آتی مسائل امنیتی عراق باید به دو مساله توجه کرد: از یک سو تلاشهایی در حال شکل گیری است که بدنبال برقراری امنیت و بازگرداندن آرامش به کشور هستند و این تلاشها باید تقویت شوند. اما از سوی دیگر ما می بینیم که تا این لحظه کارهای مثبت و اقدامات لازمی برای تامین امنیت و حل مشکلات بین طرفهای عراق انجام نشده است و فکر میکنیم اگر این روند و مشکلات جاری ادامه یابند بی شک این مشکلات به یک دایره جغرافیایی خاص محدود نمی شود و در تمام عراق منتشر میشود. بنابراین باید همه گروهها به فکر این مساله باشند و به این واقعیت توجه کنند که همه با هم مشکلات را حل کنیم و نباید اشتباه کنیم یعنی باید نیروهای امنیتی، ارتشی، پیشمرگ و نیروهایی که برای حفظ امنیت مردم مسلح می شوند و برای حفظ امنیت مردم وارد صحنه می شوند نباید اشتباه کنند و آنها باید از کسانی باشند که اعتقاد و اخلاص کاملی به اجرای این پروژه ها و اهداف ملی ثبت شده در قانون اساسی عراق داشته باشد و هدف آنان ایجاد امنیت و ثبات کشور باشد. ولی اگر ما اجازه دهیم به خاطر چند تا رای بیشتر یا برای خوشایند چند نفر محدود، نیروها و گروههای بعثی را به ارتش و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی برگردانیم باید توجه کنیم که ممکن است سو استفاده هایی هم اتفاق افتد و آنها به نفع تشکیلات سابق خودشان تلاش هایی کنند. من شخصا نمی گویم کسانی که قبلا بعثی بوده اند را باید بطور کامل کنار گذاشت، چون کاملا معتقد به اصول حقوق بشر و دادن فرصت دوباره به افراد برای شرکت در ساختن عراق جدید هستم اما تاکید می کنم که بایستی در تعیین فرماندهان و رهبران نیروهای نظامی، امنیتی و سیاسی حساس دقت و وسواس بیشتری اعمال شود و کسانی انتخاب و یا منصوب شوند که اعتقاد کامل فکری و قلبی به نظم و ساختار تازه عراق بر طبق قانون اساسی و توافقات مهم گروههای مختلف داشته باشند.
منبع:کردپرس