سخنرانی بشار اسد در سالن اپرای دمشق در میان تشویق ها شعار «خدا، سوریه و بشار کافی است» حامیانش بیش از آن که حرف جدیدی داشته باشد، نوعی نمایش قدرت و ایستادگی بر مواضع سابقش بود. او مخالفان حکومت را تروریست های دست نشانده قدرت های خارجی خواند و گفت که با این عروسک های خیمه شب بازی غرب مذاکره نخواهد کرد و به مقابله با آنها ادامه خواهد داد. با این وجود او همچنان اعلام کرد که از راه دیپلماتیک استقبال می کند و پیشنهاد کرد تا با افرادی که به گفته وی به سوریه خیانت نکرده اند، مذاکره آشتی برگزار کند و تأکید کرد که این مذاکره با تشکیل دولت جدید و اعطای عفو عمومی همراه خواهد بود.
به نظر می رسد بشار اسد با ذکر این سخنان تلاش می کند دری برای ادامه مذاکرات باز بگذارد. چرا که ممکن است با توجه به اقدامات اخضر ابراهیمی، نماینده مشترک سازمان ملل و اتحادیه عرب برای برگزاری جلسه مشترک با امریکا و روسیه این احتمال وجود دارد که طرحی سیاسی برای برون رفت از وضعیت کنونی سوریه شکل بگیرد.
ولی روح کلی سخنان او تفاوتی با گذشته نداشت و هنوز مخالفان خود را به مبارزه می طلبید. واقعیت این است که چون در صحنه میدانی هر دو طرف، مخالفان و حامیان بشار اسد، امکاناتی در اختیار دارند و این امکانات را برای جنگ داخلی استفاده می کنند به نظر نمی رسد که طرح اخضر ابراهیمی یا اقداماتی که به لحاظ سیاسی و دیپلماتیک درحال انجام است به نتیجه ای برسد و حداقل تاکنون چشم انداز نزدیکی برای موفقیت این طرح ها وحل مشکل نشان دهد.
وقتی چنین شرایطی وجود دارد طبیعی است صحبت های اسد هیچ امیدی ایجاد نمی کند و در مقابل مخالفین ائتلاف ملی مخالفین نیزطرح او را رد می کنند. باید توجه داشت که مخالفین نیز همانند بشار اسد، خود را در موضع ضعف نمی بینند و از این رو بود که چندی پیش به تقاضای روسیه برای گفتگو پاسخ مثبت ندادند و شروطی برای گفتگو با روسیه قائل شدند که شبیه پاسخ منفی قاطع به این دعوت بود. این نشان می دهد که هر دو طرف یا واقعا در میان بسیار قوی هستند یا تصور می کنند و یا می خواهند تظاهر کنند که روی زمین دست بالا را دارند و می خواهند سرنوشت جنگ را در میدان تعیین کنند.
بنابراین اسد مجددا بر موضع خود تاکید می کند که نیروهای مخالف او تروریست هستند و شروطی برای مذاکره قائل می شود که حامیان مخالفین اسلحه در اختیار آنها قرار ندهد. طبیعی است بازتاب های این سخنان هم متناسب با این صحبت ها صورت گرفته است. یعنی چون عقب نشینی در این صحبت ها دیده نمی شود، جناح کشورهای عربی و غربی و دیگر کشورهایی که مخالفین اسد را به رسمیت شناخته اند بر مواضع پیشین تاکید می کنند و اسد را یک جنایتکار جنگی اعلام می کنند و به دنبال محاکمه بین المللی او باشند.
اما واقعیتی که هر دو طرف نادیده می گیرند این است که تعداد زیادی از مردم در سوریه در حال کشته شدن هستند. دولت بشار اسد مدعی تسلط بر امور است ولی می بینیم که با هواپیماها، توپ و تانک ارتش مناطقی را مورد هدف قرار می دهد که مردم غیر نظامی در آن ساکن هستند. مسئله این است که حتی اگر بشار اسد بخواهد مخالفین تروریست خود را بکشد نمی تواند از موشک و هواپیما و .. در شهرهایی که سکنه غیر نظامی دارد استفاده کند. این مسئله کاملا غیر قابل قبول است و جای تعجب است که برخی از بخش های دولتی ما به این مسئله توجه نمی کنند که این اقدامات قابل قبول نیست.استفاده از موشک و هواپیما و توپ و تانک در مناطقی که مردم غیر نظامی ساکن هستند می تواند هم نظامیان مخالف اسد و هم مردم عادی را با هم مورد هدف قرار دهد. حکومت سوریه باید امنیت در کشور برقرار کند و برای کاهش خشونت ها تلاش کند و چنانچه نمی تواند این کار را بکند، باید با مخالفانش گفتگو کند و به پذیرش راههایی که برای حل بحران وجود دارد اقدام کند.
بنابراین نه طرح اسد، نه طرح ایران و نه طرح اخضر ابراهیمی در شرایط کنونی زمینه ای برای موفقیت کسب نمی کنند. چرا که با شرایط واقعی موجود در روی زمین متناسب نیستنند. ما می بینیم که هر دو طرف درگیری مصمم تر و خشن تر از گذشته همدیگر را مورد هدف قرار می دهند. در شرایطی که نوعی از جنگ داخلی وجود دارد، یکی از طرف ها باید بسیار ضعیف تر از دیگری باشد و یا دو طرف باید بسیار ضربه خورده باشند و جنگ برایشان فرسایشی شده باشد که به چنین طرح هایی تن در دهند و پای میز مذاکره بیایند. با توجه به این که هر دو طرف درگیری همچنان خود را پرقدرت و مصمم به ادامه درگیری می بینند به نظر می رسد وضعیت در سوریه در حال تبدیل یک بحران عمیق تر است که ممکن است این بحران پای نیروهای خارجی را بیش از گذشته به منطقه باز شود.
بنابراین بر اساس شرایط کنونی سه وضعیت را در سوریه می توان پیش بینی کرد:
اول، سومالیزه شدن سوریه است که اخضر ابراهیمی هم چندی پیش در مورد آن هشدار داد و گفت اگر ما به لحاظ سیاسی نتوانیم به نتیجه برسیم این اتفاق رخ می دهد. در این شرایط جنگ به شیوه کنونی ادامه پیدا می کند و هم بشار اسد و هم مخالفینش از بیرون از لحاظ نظامی و مالی تغذیه می شوند و هر دو طرف بر طبل جنگ می کوبند و سوریه به سمت نابودی بیشتر برود. از سوی دیگر منطقه هم بیشتر تحت تاثیر این بحران قرار دهد. به هر حال بحران سوریه می تواند روز به روز منطقه را به مخزنی برای نیروهای تروریستی تبدیل کند و آینده بدی را برای منطقه رقم بزند. خصوصا این که سوریه به لحاظ موقعیت ژئوپلیتک از حساسیت خاصی برخوردار است. البته برخی معتقدند که این وضعیت در درازمدت نمی تواند تداوم داشته باشد و جامعه جهانی به دو طرف درگیر در سوریه اجازه نمی دهد که در زمان طولانی به این این جنگ ادامه دهند.
وضعیت دوم محتمل، بالکانیزه شدن سوریه است. این مسئله در صحبت های اخیر سید حسن نصر الله، دبیرکل حزب الله لبنان هم وجود داشت که از تجزیه سوریه ابراز نگرانی کرد. او البته با وقوع چنین وضعیتی مخالفت کرد ولی واقعیت این است که وقتی که هم به لحاظ سیاسی و هم روی زمین و در میدان نبرد بن بست شکل گیرد این امکان وجود دارد که چنین اتفاقی رخ دهد. به هر حال سوریه از تنوع قومی جدی برخوردار است و ممکن است علوی ها با امکاناتی که در اختیار دارند به یک سمت بروند و سنی ها به سمت دیگر؛ کردها هم که تا حد زیادی وضعیتشان مشخص شده است و تقریبا دارای استقلال نسبی شده اند. البته این طرح هم در سوریه، هم در منطقه و هم در سطح بین المللی مخالفین و موافقین جدی دارد و قاعدتا امروز، چنین طرحی موضوع اصلی اتاق های فکر قدرت های بزرگ و بازیگران منطقه ای و حتی در سطح شورای امنیت است. بنابراین کسانی که به طور کلی احتمال تحقق سناریوی تجزیه سوریه را رد می کنند به این مسئله توجه نمی کنند که که امکاناتی که طرف های درگیر در اختیار دارند زمینه ای را برای این مسئله ایجاد کرده است. البته اگر چنین اتفاقی بخواهد سریع رخ دهد بدون دخالت خارجی و موافقت شورای امنیت و توافق بر طرح تقسیم امکان پذیر نیست. به عبارت دیگر حمایت جامعه جهانی از این طرح هم ضروری است. به این ترتیب احتمال بالکانیزه شدن سوریه که من یک سال پیش مطرح کردم امروز بسیار جدی تر و محتمل تر از گذشته شده است.
سومین وضعیت که برای همه مطلوب است و بازی برد- برد را شکل می دهد این است که راه حلی برای حفظ تمامیت ارضی و وحدت سوریه تدوین شود. چنانچه اشار کردم با توجه به سخنان بشار اسد و مواضع کنونی مخالفان فعلا چشم انداز جدی برای این طرح دیده نمی شود ولی به هر حال بازیگران منطقه ای و بین المللی ممکن است به دلیل خطرات طرح های دیگر، شرایط وقوع چنین راه حلی را ایجاد کنند. به هر حال به نظر می رسد که اولویت اول غرب، ترکیه و کشورهای عربی تجزیه سوریه نیست. بنابراین تلاش می کنند با یک راه حل سیاسی به نقطه ای برسند که بحران پایان یابد.
اما اگر به این نقطه نرسند و هیچ راه حل سیاسی نتوانست اسد را راضی کند که از قدرت کناره گیری کند و قدرت را به یک دولت انتقالی واگذار کند و اگر جامعه جهانی و منطقه تحمل ادامه این روند در سوریه را نداشته باشد، راهی که در جلوی آنها باقی می ماند این است که دست به دخالت نظامی بزنند. البته این دخالت نیز خطرات و مشکلات خاص خود را دارد و امکان موفقیت و عدم موفقیت در آن مطرح می شود و اما و اگر های زیادی دارد با این حال نمی توان احتمال این مسئله را نیز نمی توان منتفی دانست.
منبع: دیپلوماسی ایرانی