دکتر عائض قرنی / ترجمه: محمدگل گمشادزهی
رانندهای که میخواهد اتومبیلش را از کوچهای تنگ عبور دهد که فقط به اندازه یک خودرو عرض دارد، باید کاملا احتیاط کند و اتومبیلش را به آرامی از کوچهٔ تنگ، عبور دهد؛ حال اگر راننده، بخواهد اتومبیل را با سرعت در این کوچه براند، حتماً اتومبیلش، به دو طرف میخورد و خراب میشود. ماشین، همان ماشین است و سرعتِ کم و زیاد، راه را کم و زیاد نمیکند؛ فقط روش عبور از کوچهٔ تنگ فرق میکند. یکی با احتیاط رد شد و دیگری، بی احتیاطی و شتاب کرد و زیان دید.
نهال کوچکی که میکاریم، اگر کم کم و به اندازه آبیاری شود، رشد میکند؛ اما اگر تمام این آبها، یک دفعه روی آن ریخته شود، از ریشه بیرون میآید؛ مقدار آب، یکی است، اما روش آبیاری فرق میکند. هر کس لباس خود را آرام و آهسته در بیاورد، لباس او سالم خواهد ماند. اما کسی که با تمام قدرت لباس خود را از تنش بیرون بکشد، لباسش پاره خواهد شد.
برادران یوسف، لباس یوسف (علیه السلام) را درآوردند و گفتند که او را گرگ خورده است؛ نشان دروغگویی آنها، این بود که لباس یوسف (علیه السلام) پاره نشده بود؛ زیرا آنها با دقت و با نرمی لباس او را بیرون کشیده بودند و اگر آنطور که آنها میگفتند، او را گرگ خورده بود، لباسش پاره پاره میشد.
زندگی ما، به نرمی احتیاج دارد؛ با همدیگر به نرمیرفتار کنیم، چنانکه در حدیث آمده است: «خداوند، مهربان است و نرمی و مهربانی را دوست میدارد»؛ «با زنان مهربان باشید».
در ابتدای پلهای چوبیای که ترکها ساخته اند، نوشته شده است: آهسته عبور کنید؛ چون کسی که آهسته و با نرمیمیرود، نمیافتد و کسی که با شتاب میرود، شاید در قعر آب بیفتد.
در خاطرات یکی از ادیبان سوریه که در شهر «السلمیه» سکونت داشت، آمده است که او، میخواست با موتورسیکلت از روی یکی از پلهای چوبی ای که ترکها ساخته اند، عبور کند؛ آنها پل را طوری ساخته اند که میتوان با موتورسیکلت، آهسته و با احتیاط عبورکرد. این مرد میگوید: من با سرعت و شتاب روی پل حرکت کردم؛ وقتی بالای پل رسیدم به این سو وآن سو نگاه نمودم؛ بی آنکه با خودم و موتورم به نرمی و متانت رفتار کرده باشم؛ ناگهان نگاهم به خطا رفت و با موتورسیکلت داخل آب افتادم.
در ورودی باغهای گل در بعضی از شهرهای اروپایی تابلوهایی نصب شده که روی آنها نوشتهاند: «با احتیاط و آرام؛ مواظب باش». چون کسی که با سرعت داخل میشود؛ آن گیاه زیبا را نمیبیند و سلامت آن گل زیبا را به خطر میاندازد و ممکن است آن را تلف و نابود کند؛ زیرا او احتیاط نکرده و به نرمی رفتار ننموده است.
یک معادلهٔ تربیتی هست که میگوید: گنجشک، مانند زنبور عسل دقت و احتیاط نمیکند. در حدیث آمده است: «مؤمن، مانند زنبور عسل است، زیبا میخورد و زیبا پس میدهد، و هرگاه روی شاخهای بنشیند، آن را نمیشکند». وقتی زنبور عسل روی گل مینشیند، گل هرگز احساس نمیکند؛ زنبور عسل، به آرامی شهد گل را میمکد و به آنچه میخواهد، دست مییابد. گنجشک با وجود بدن ضعیفش، با نشستن روی خوشهها مردم را باخبر میکند؛ گنجشک، هنگام نشستن طوری شتاب میکند که گاهی به زمین میخورد و آسیب میبیند.
همواره داستان آن نقاش هندی را به خاطر میآوردم؛ او، نقاشی زیبایی کشید؛ او، خوشهٔ گندمی را نقاشی کرد که گنجشکی روی آن نشسته بود؛ این خوشه پر از دانه و دارای ساقهٔ بلند و زیبایی بود. پادشاه، این نقاشی را بر دیوار کاخ خود نصب کرد و مردم این تابلو را به او تبریک میگفتند و از کار زیبای نقاش تعریف میکردند؛ در میان ازدحام جمعیت، مردی فقیر وارد شد و به تابلوی نقاشی اعتراض کرد و گفت که اشتباه است. مردم به رویش فریاد زدند؛ چون او با اجماع مخالفت کرده بود؛ پادشاه، با نرمی، مرد فقیر را نزد خود خواند و گفت: تو چه میگویی؟ گفت: نقاشیِ این تابلو اشتباه است. پادشاه گفت: چرا؟! گفت: نقاش، گنجشک را روی خوشهٔ گندم نقاشی کرده و خوشه را همچنان راست و قدکشیده گذاشته است و این، اشتباه است؛ چون وقتی گنجشک، روی خوشه گندم بنشیند، خوشه را کج میکند؛ زیرا گنجشک، تند و باشتاب، روی خوشه مینشیند.
پادشاه گفت: راست میگویی و آنگاه تابلو را پایین آورد و جایزهٔ نقاش را از او پس گرفت.
پزشکان، توصیه میکنند که دارو، با احتیاط و سر وقت مصرف شود. یکی ناخنش را با دست خود میکَنَد و دیگری را میبینی که دندانش را خودش میشکند، و یکی لقمه را نمیجود و آن را فرو میبرد؛ چون لقمه بزرگی برداشته و نمیتواند آن را بجود؛ از این رو بناچار آن را فرو میبلعد.
آب، آهسته از زمین بیرون میآید و میجوشد؛ باد، تند میوزد و خرابی به بار میآورد. در مورد یکی از سلف خواندم که گفته است: «از نشانه های فقاهت و اندیشمندیِ مرد، این است که با نرمی وارد خانهاش بشود و با نرمی بیرون برود و با نرمی و آهسته کفش و لباس بپوشد و سوار مَرکَبش شود».
شتاب و بی احتیاطی در کارها، زیان آور است و نفع و سود را از بین میبرد. چون خیر و خوبی، بر پایهٔ نرمی و متانت استوار است. در حدیث آمده است: «نرمی و متانت در هر چیزی باشد، آن را زیبا میکند، و نرمی و متانت از هر چیزی گرفته شود، آن را زشت و نامناسب مینماید».
نرمی در تعامل و رفتار باعث میشود تا دلها و روحها تسلیم آن شوند و مردم در برابر آن فروتن گردند. انسانهای نرمخوی و متین، کلید هر خیر هستند و انسانهای نافرمان، تسلیم آنها میشوند و دلهای کینه توز بدانها معطوف میگردند:
{پس به سبب رحمت خداوند برای آنها نرم شدی و اگر درشتخو و سنگدل بودی، از پیرامون تو پراکنده میشدند} [آل عمران: ۱۵۹].
ترفـق أیـهـا القـمـر الـمـنـیر و لا تـک کـالریـاح لها زئیر
فإنـک بالسنـاء ملأت وجـهی و وجـهک فی دیاجینا نضیر
و تلـک الریـح هاجت فی عتو فـزلـزلت الـمنازل و القصور
«نرمیکن ای ماه تابان و مانند طوفان مباش که غرش دارد»
«زیرا تو چهرهام را آکنده از نور کردی و سیمایت، در تاریکیهای ما، زیباست»
«و این باد، با سرکشی، وزیدن گرفت و خانهها و قصرها را به لرزه انداخت».
منبع: غم مخور (راز شاد زیستن) نوشتهٔ دکتر عائض قرنی، ترجمه: محمد گل گمشادزهی، انتشارات سنت احمد