قاهره به دنبال کنترل نفوذ تهران در منطقه
صادق ملکی، کارشناس ارشد مسایل استراتژیک در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی به نگاه ایران به مرسی می پردازد و معتقد است که از جمله نتایج بلند مدت تحولات مصر، تنگ نمودن فضای مانور ایران در خاورمیانه خواهد بود.
دیپلماسی ایرانی: شوق همراه با تحسینی که پس از پیروزی احمد مرسی، در انتخابات ریاست جمهوری مصر، رسانه های ایران را فرا گرفت، با سخنان رئیس جمهور مصر در اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران فروکش کرد و آشکار شد که آن نگاه اولیه به او و افکار و عقایدش چندان با واقعیت همخوانی نداشت. با این وجود، به نظر می رسد که اگر بیش از این از درک و قبول واقعیت مصر و تحولات اخیر آن غفلت نماییم، این شوق می تواند به یاسی همراه با بحران منجر گردد.
محمد مرسی رونوشتی مصری اردوغان است و همانگونه که در روزهای آغازین تحول مصر در مصاحبه ای اشاره نمودم، حرکت مردم مصر، حرکتی انقلابی نیست، بلکه حرکتی اصلاحی می باشد و در راستای سامان جدیدی است که توسط آمریکا در خاورمیانه پیگیری می گردد. این تحول به شکل و روندی نسبتا آرام در ترکیه درحال وقوع است و در مصر و سایر کشورها به شکلی دیگر در حال طی شدن است. عوامل مختلفی چون فضای سیاسی- اجتماعی و چگونگی روند دمکراسی درکشورها از جمله عناصر مهم و تاثیرگذار در عبور کشورها از این مقطع تاریخی می باشد. در واقع در شکل گیری و هدایت تحولات منطقه از جمله تحولات مصر، آمریکا، تاثیرات بنیادین داشته و دارد.
با این حال، در ارتباط با تحولات رخ داده در ترکیه، ده سال طول کشید تا در ایران کسانی که پیروزی حزب عدالت و توسعه را پیروزی اسلام گرایان تلقی می نمودند، از ماهیت تحول این کشور آگاه شوند. در ایران غالب تحلیلگران پیروزی مرسی را پبروزی اسلام گرایان در مصر تلقی نموده و این پیروزی را حاصل و یا تحت تاثیر انقلاب اسلامی ایران تلقی کردند. این در حالی است که نه نشانه های این تاثیر در تحولات مصر خودنمایی کرده و می کند و نه رهبران آن، چنین ادعاهای را تاکنون مطرح و یا حتی اشاره نموده اند. بی شک این تحلیل بیش از آنکه ناشی از ذهنی منطقی باشد، حاصل دلی مبتنی بر آرزو بوده است. آنانی که شناخت عمیقی از مصر دارند، به خوبی می دانند که مصر بیش از آنکه کشور پیرو باشد، کشور پیشرو بوده و این امر حداقل در جهان عرب مصداق داشته است. هر چند که ایران و مصر به علت برخی ملاحظات داخلی و خارجی خود به یکدیگر نیاز دارند، اما اندیشه ای که به دنبال پیوند حرکت مصر به انقلاب اسلامی است، کمتر به این موضوع توجه دارد که از جمله نتایج تحولات مصر در بلند مدت، تنگ نمودن فضای مانور ایران در خاورمیانه خواهد بود.
اشاره شد که تحولات در مصر بیش از آنکه یک حرکت انقلابی باشد یک حرکت اصلاحی است. این حرکت اصلاحی که در پیروزی مرسی تحقق یافته بر پایه های تغییرات انقلابی حرکت نکرده و در شیبی آرام به دنبال اصلاحاتی است که تضاد راهبردی با منافع غرب نداشته باشد. اظهارات عمده رهبران مصری از جمله مرسی مبنی بر پایبندی به پیمان کمپ دیوید تبلور این نگاه بوده و می باشد.
واقعیت پایان دوران دیکتاتوری ها و لزوم انجام تغییراتی که بتواند مصر را با تحولات جهانی و منطقه ای همراه نماید، عامل و ریشه تغییرات در مصر می باشد که توسط غرب و به طور مشخص امریکا هدایت می گردد. این موجی است که بخش بزرگی از منطقه را در بر گرفته و سایر نقاط خاورمیانه نیز از آن مصون نخواهد ماند.
باید توجه داشت مصر و مردم آن جایگاه ویژه در جهان داشته و دارند. تاثیرگذاری این کشور در جهان اسلام و نوع تعامعلات و تعارضات آن با نقاط پیرامونی و قدرت های فرا منطقه ای، بربخش های مهمی از مردم و کشورهای منطقه تاثیرگذار بوده است. این موضوع از اهمیت ژئوپولتیک و استراتژیک مصرحکایت دارد. این نکته ای است که نظام جهانی نیز به خوبی به آن واقف است؛ این مسئله ای است که مصر بدون منابع طبیعی قابل توجه، با بهره گیری از آن تا امروز در شرایط مختلف در منطقه به ایفای نقش و امتیاز گیری پرداخته است.
نکته آخر آنکه، فضای اجتماعی مصر نگاهی مثبت به شیعه و به طور کلی خاندان اهل بیت دارد، لیکن پررنگ و عمده نمودن این نگاه می تواند به جایگاه طبیعی و مردمی شیعه در مصر نیز آسیب برساند. توجه به سخنان آغازین و جملات پایانی مرسی در اجلاس تهران نشان دهنده این مسئله مهم است که نباید در درک آن تاخیر نمود. یعنی علایق مردم مصر به اهل بیت را مترادف و همسان با علاقه به ایران دانستن، خطا است. هرچند که نباید از نظر مثبت آنان در قیاس با دیگر اعراب غافل شد./