حسین رویوران، کارشناس مسائل خاورمیانه در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که مصر امروز به دلیل تکیه دادن مردی از جریان اخوان بر مسند قدرت رابطه ای متفاوت با حماس خواهد داشت.
یکی از موضوعاتی که در حاشیه اجلاس نشست سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در تهران مورد توجه قرار گرفت مسئله دعوت از مقام فلسطینی بود که باید بر روی کرسی متعلق به این کشور در اجلاس می نشست. محمود عباس رهبر تشکیلات خودگردان فلسطین یا اسماعیل هنیه آخرین نخست وزیر منتخب که از ۲۰۰۶ تاکنون اختیار قدرت در نوار غزه را عهده دار است؟ اخباری هم در مورد دعوت از رهبر حماس برای حضور در نشست سران مطرح شد اما به سرعت توسط مقامات ایرانی تکذیب شد. علاوه بر این محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران در دیدار با محمود عباس آمادگی تهران را برای میزبانی از مذاکرات موسوم به آشتی ملی میان رهبران فتح و حماس اعلام کرد. پیشنهادی که هم از سوی رهبران فتح رد شد و هم از سوی مقامات حماس. در این میان موضع گیری مسئولان حماس حکایت از آن دارد که آن ها دولت جدید مصر را بر ایران ترجیح می دهند. دیپلماسی ایرانی این مسئله را در گفت و گو با حسین رویوران، کارشناس مسائل خاورمیانه بررسی کرده است:
فتح و حماس پیشنهاد آقای احمدی نژاد را برای برگزاری مذاکرات آشتی ملی فلسطین در تهران رد کرده اند. دلیل این که گروه های فلسطینی تهران را مکان مناسبی برای مذاکره نمی دانند چیست؟
همواره به طور تاریخی پرونده اختلافات فلسطینی ها در اختیار مصر بوده است. این مسئله زمان مبارک هم به همین شکل بوده است. علت این مسئله هم مرز بودن مصر با فلسطین و میزان تاثیرگذاری هایی که فلسطین بر مصر دارد. ایران به هر حال در این بحران یک طرف جریان است و چون ایران یک طرف است، طبیعی است که محمود عباس چنین پیشنهادی را نپذیرد. به این دلیل که ایران به مقاومت اعتقاد دارد در حالی که محمود عباس به مقاومت اعتقادی ندارد. لذا در این جا اختلاف نظر طبیعی است. اما به دلیل جایگاه تاریخی مصر، این دو گروه ترجیح می دهند مذاکرات خود را در قاهره پیگیری کنند. مصر همواره این جایگاه را داشته و بر مسئله فلسطین تاثیرگذار بوده است. بنابراین فلسطینی ها مصر را به عنوان طرفی که می تواند میان گروه های فلسطینی واسطه شود و مشکلات آن ها را حل کند، قبول دارند.
آیا موضع گیری حماس در این موضوع بیانگر تغییر در رویکرد جنبش مقاومت نسبت به ایران است؟
حماس تا قبل از سقوط نظام در مصر وضعیت دیگری داشت اما الان با سقوط مبارک شرایط جدیدی پیدا کرده است. دولت جدید مصر اخوانی است. به طور طبیعی نزدیک ترین دولت به حماس همین دولت اخوانی است. به دلیل این که حماس نیز شاخه ای از اخوان المسلمین است. لذا به نظر می رسد دلیل عدم تمکین حماس به نگاه ایران در این ماجرا این است که حماس احساس می کند که اخوانی ها به حماس نزدیک تر هستند و می توانند بهتر از منافع آن ها حمایت کنند.
برخی معتقدند بعد از تحولات اخیر در خاورمیانه شکافی در رابطه ایران و حماس رخ داده است. به نظر شما این مسئله تا چه اندازه به واقعیت نزدیک است؟
من این تعبیر را قبول ندارم. حماس همواره یک حامی داشته و آن ایران بوده است. به همین دلیل هم ارتباط حماس با ایران یک ارتباط ویژه است. اما در حال حاضر حماس به غیر از ایران حامی دیگری پیدا کرده و آن دولت مصر و تونس است. این دو دولت اخوانی هستند و از حماس حمایت می کنند. به همین دلیل هم ملاحظه می شود که حماس به این دو کشور بسیار امیدوار است. حماس در حال حاضر احساس می کند که بیش از یک دوست و پشتیبان در منطقه دارد. اما قطعا حمایتی که ایران از حماس انجام می دهد توسط مصر و تونس قابل پیگیری نیست. علاوه بر این، حماس به هر حال یک جنبش مقاومتی است. زمانی که به مصر نزدیک می شود، قطعا باید مصر را در موضع حمایت از مقاومت بیابد. اگر مصر از مقاومت حمایت کرد که قطعا حماس از ایران فاصله می گیرد و مصر و تونس را به ایران نزدیک می کند. اما اگر آن ها به مقاومت نزدیک نشوند، حماس قطعا با انگیزه بیشتری به سمت ایران باز خواهد گشت.
لذا اتفاقی که الان رخ داده این است که حماس احساس می کند چندین متولی دارد و در منطقه چندین دوست دارد. در همین چارچوب هم سعی می کند این کشورها را به موضع مقاومت خود نزدیک کند. اگر این کشورها به حماس نزدیک شدند که قطعا شرایط جدیدی در منطقه شکل می گیرد که به تقویت جنبش مقاومت می انجامد.
به نظر شما رویکردی که حماس در اتفاقات سوریه دنبال می کند، خدشه ای به محور مقاومت وارد نمی کند؟ به تعبیر دیگر برخی از تغییر نگاه حماس نسبت به مسائل فلسطین سخن می گویند. آیا می توان چنین تغییر نگرشی را ملاحظه کرد؟
خیر؛ بحث حماس و سوریه در این جاست که حماس یکی از محورهای مقاومت است و با سوریه به عنوان یکی از پایگاه های مقاومت همبستگی دارد. از طرف دیگر حماس اخوانی است و با اخوانی های سوریه که در معارضه علیه دولت می جنگند همبستگی دارد. در حال حاضر حماس در بین اخوانی های سوریه و دولت مقاومت سوریه قرار گرفته است. به همین دلیل موضع بی طرفانه ای نشان داده است. یعنی نه از مخالفان حمایت می کند و نه از دولت سوریه و در این خصوص سکوت پیشه کرده است. دلیل این سکوت این است که در این موضوع حماس دچار پارادکس شده است. بنابراین به نظر می رسد که مقامات حماس، در انتظار آن هستند که ببینند شرایط سوریه به چه صورت پیش خواهد رفت تا این که تکلیف خود را روشن نمایند.
به نظر می رسد در نشست سران عدم تعهد، یکی از مسائل محوری مسئله فلسطین بود. آقای محمود عباس با آقای احمدی نژاد دیدار کردند. در همین دیدار هم مسائلی مطرح بوده است. طرح هایی نیز برای حل و فصل مسئله فلسطین ارائه شده است. از جمله طرح رفراندوم که سال ها پبش توسط ایران مطرح شده و در این اجلاس نیز بار دیگر تکرار شد. به نظر شما این کنفرانس توانسته است تحرکی در مسئله فلسطین ایجاد کند؟
موضع ایران بماهو ایران در مورد فلسطین یک چیز است و موضع ایران در عدم تعهد چیز دیگری است. ایران بماهو ایران معتقد است که فلسطین باید من النهر الی البحر به فلسطینیان بازگردد. اما جنبش عدم تعهد بر بحث دو دولت در منطقه تاکید دارد. لذا بین این دو موضع یک تفاوت جدی وجود دارد. ایران در غیر متعهد ها از موضع غیر متعهد ها صحبت کرد. به نظر من به طور طبیعی این مسئله خوشایند دولت محمود عباس است و او از این موضع ایران حمایت می کند. در مورد رفراندوم نیز باید گفت که رفراندوم از سال ها پیش توسط ایران مطرح شده است. تا کنون این طرح عملیاتی نشده است. قطعا اجرای این طرح نیاز به ایجاد اجماع دارد. حتی رژیم صهیونیستی نیز باید این مسئله را قبول کند. در نهایت با پذیرش این مسئله از طرف همه اطراف درگیر، این طرح قابلیت اجرا پیدا می کند. به همین دلیل به نظر می رسد این طرح به عنوان یک راه حل مطرح است اما الزاما طرحی نیست که در کوتاه مدت موثر باشد. این طرح در آغاز نیاز به اجماع سازی دارد تا بتواند به مرحله اجرا برسد. جنبش غیر متعهد ها یک گروه پیگیری ایجاد کرده که قرار است مسئله فلسطین را پیگیری کنند. بر همین اساس به نظر می رسد که قرار بر این است که تحرکی ایجاد شود و در این چارچوب، ایران در اجلاس سالانه مجمع عمومی که کمتر از یک ماه دیگر برگزار خواهد شد این طرح را مجددا مطرح خواهد کرد.
منبع:دپلوماسی ایرانی