بنیادگراییِ غیردینی
نباید تصور کرد که بنیادگرایی[۱]، فقط شکل و شمایل دینی یا مذهبی دارد. از قضا حجم و اَبعاد فجایعی که بنیادگراییِ غیردینی ـ خاصه بنیادگرایان متأثر از اندیشهی مارکسیسم ـ آفریدهاند چهبسا دهشتناکتر و مهیبتر نیز باشد. صدالبته چه به لحاظ عقلی و چه مستند به متن مقدس مسلمانان یعنی قرآن، مسابقهدادن در شرارت، قتل، آدمکشی و سایر اَعمال اهریمنی، رویهای منحط و ضداخلاقی است و بلکه باورمندان باید در امور خیر با غیرباورمندان مسابقه بگذارند (فاستبقوا الخیرات):
«( ای مردم ! ) برای هر ملّتی از شما راهی ( برای رسیدن به حقائق ) و برنامهای ( جهت بیان احکام ) قرار دادهایم. اگر خدا میخواست همه شما ( مردمان ) را ملّت واحدی میکرد ( و بر یک روال و یک سرشت میسرشت، و لذا راه و برنامه ارشادی آنان در همه امکنه و ازمنه یکی میشد ) و امّا ( خدا چنین نکرد ) تا شما را در آنچه ( از شرائع ) به شما داده است بیازماید ( و فرمانبردار یزدان و سرکش از فرمان منّان جدا و معلوم شود ). پس ( فرصت را دریابید و ) به سوی نیکیها بشتابید ( و به جای مشاجره در اختلافات به مسابقه در خیرات بپردازید و بدانید که ) جملگی بازگشتتان به سوی خدا خواهد بود، و از آنچه در آن اختلاف میکردهاید آگاهتان خواهد کرد ( و هر یک را برابر کردار خوب یا بد پاداش و پادافره خواهد داد )» (المائده: ۴۸)[۲].
باری ما پیشتر مطلبی دربارهی قتلعامهای اندونزی نوشتیم و آوردیم که چگونه در دوران جنگ سرد و با چراغ سبز ایالات متحده که خود درگیر دکترین سد نفوذ شوروی بود، صدها هزار نفر از مارکسیستهای اندونزی در زمان حکومت ژنرال محمد سوهارتو غالباً به دست بنیادگرایان مسلمان به قتل رسیدند. اما این سکه روی دیگری نیز داشت. در همان عصر، کمونیستهای خمرهای سرخ در کامبوج نیز فصل سیاهی از جنایت را رقم زدند و طبق برآوردها فقط بین ۱۰۰ تا ۵۰۰هزار مسلمان از قومیت چام (Cham people) را به قتل رساندند[۳]. اما شاید بزرگترین قربانی حکومتهای کمونیست، باورمندان مسیحی باشند که بنا بر برآوردهای مورخان حدود ۱۲میلیون مسیحی در اتحاد جماهیر شوروی سابق به قتل رسیدند[۴].
لکن به نظر میرسد بنیادگرایی دینی و غیردینی برغم تفاوت ذاتی در جهانبینی اعتقادی، در یک نقطه به هم میرسند و آن، موازنهی مشترک تمام بنیادگرایان میان هزینه و فایده به نسبت ستاندن جانها در راه رسیدن به آرمانها باشد. برای مثال لئون تروتسکی (Leon Trotsky) مارکسیست انقلابی و از برجستهترین نظریهپردازان و رهبران حزب کمونیست شوروی در دوران انقلاب اکتبر روسیه، و نیز بنیانگذار ارتش سرخ شوروی، در رسالهای با نام «تروریسم و کمونیسم»، نسبت هزینه/فایده را در راه نیل به آرمانشهرِ رستگاریبخشِ کمونیسم، این گونه شرح می دهد:
«آنچه دربارهی خودمان میتوانیم بگوییم این است که ما هیچگاه دلنگران وراجیهای کانتیـکشیشمآبانه[۵] و گیاهخوارـکُوِیکِرمآبانه[۶] در مورد “مقدس بودن جان انسان” نبودهایم… برای ساختن انسانِ مقدس، ما باید نظم اجتماعیای که انسان را به صلیب کشیده است نابود کنیم و این مشکل فقط به وسیلهی خون و آهن حل میشود»[۷].
و این گونه بود که قتل عام میلیونها نفر در شوروی و چین و… توجیه ایدیولوژیک یافت.
ـــــــــــــــــــ
ارجاعات:
[۱]. در اینجا لازم است به این نکته اشاره کرد که استفاده از اصطلاح بنیادگرایی (Fundamentalism) برای وصف انواع و اقسام خشونتهای عقیدتی، خالی از اشکال نیست؛ چراکه بنیادگرایی، اصطلاحی مختص تاریخ اندیشههای مسیحی و ناظر بر برخی اختلافات تفسیریِ درون الهیات پروتستانی است. منتها از این رو که امروزه این اصطلاح کاربردی عام پیدا کرده است ما نیز مسامحتاً این اصطلاح را در همان معنای رایج امروزینش به کار میبریم.
[۲]. مصطفی خرمدل، تفسیر نور.
[۳]. https://www.justiceinfo.net/en/1950-cambodia-the-forgotten-genocide-of-the-muslim-minority.html
[4]. James M. Nelson, Psychology, Religion, and Spirituality, P. 427, Springer, 2009.
[5]. Kantian-priestly
[6]. کویکر(Quaker)، به اعضای یکی از فرقههای مسیحی اطلاق میشود که با جنگ و خشونت مخالفاند.
[۷]. Trotsky, L (1920), Terrorism and Communism: A Reply to Karl Kautsky, ch. 4, London: Verso, published 2007.
✍️عدنان فلّاحی