نویسنده: مایکل سینگ –عضو ارشد و مدیر اجرایی اندیشکده “سیاست خاور نزدیک واشنگتن“
دیپلماسی ایرانی: ترکیه در حال حاضر تلاش می کند تا شرکای جایگزینی برای خود بیابد. این شریک جایگزین نه ایران یا روسیه بلکه چین است، چراکه این کشور نویدگر مشارکتی سازنده و موفق برای ترکیه است. آمریکا نیز در واکنش به این امر باید روابط و پیوندهای خود را با ترکیه بیش از پیش تحکیم کند.
پیش از وقوع کودتای نافرجام ترکیه در ماه جولای، روابط میان آمریکا و ترکیه رو به سردی گراییده بود اما پس از وقوع کودتای اخیر روابط میان دو کشور بیش از پیش تیره و تار شد. مقامات دولت ترکیه پس از وقوع کودتا،استرداد «فتح الله گولن»، روحانی برجسته مقیم ایالت پنسیلوانیا و همچنین رهبر جنبش “هزمت” را از آمریکا خواستار شدند.از یک سو، این درخواست آزمونی بود که تعهد آمریکا را نسبت به ترکیه محک می زد و از سوی دیگر رد این درخواست از جانب آمریکا و خودداری از استرداد گولن نشان می دهد که شاید دولت آمریکا در کودتای اخیر ترکیه دست داشته باشد.آمریکا نیز به نوبه خود در این مدت همواره نسبت به وضعیت آزادیهای مدنی در ترکیه و همچنین پذیرش و قبول این کشور به عنوان متحد آمریکا ابراز نگرانی کرده است. افزون بر این، روابط ترکیه با اتحادیه اروپا نیز که اخیراً به واسطه رد پیشنهاد الحاق ترکیه به این اتحادیه و همچنین بحران پناهندگان سوری خدشهدار شده بود، در پی کودتای اخیر ترکیه رو به سردی گراییده است.
با تیره و تار شدن روابط میان ترکیه و غرب، تعجبی ندارد که آنکارا به دنبال برقراری و ایجاد روابط با دیگر قدرت ها باشد. ترکیه و ایران در ماه های اخیر روابط بسیار گرمی را تجربه کرده اند و حتی محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه این کشور در جریان شدت گرفتن کودتای اخیر ترکیه، به طور قابل ملاحظه ای از دولت اردوغان حمایت کرد. روابط ترکیه و روسیه نیز اگرچه در اواخر سال ۲۰۱۵ میلادی و در پی سرنگونی یک جنگنده روسی توسط نیروی هوایی ترکیه دستخوش چالش های جدی شده بوده، اما در ماه های اخیر و پس از دیدارهای متقابل ولادیمیر پوتین و اردوغان از استانبول و سنت پترزبورگ به حالت عادی خود بازگشت.
با این حال، روابط و ارتباطات ترکیه با روسیه و ایران به واسطه برخی مسائل تاریخی و جغرافیایی همواره با محدودیت هایی روبه رو بوده است. در مورد روسیه باید گفت که این کشور اخیراً به دنبال گسترش قلمرو خود در مناطق شمالی دریای سیاه بوده و از آنجا که ماهیتی انتقامجو، کینه توز و غیرقابل اعتماد دارد نمی تواند شریک چندان مناسبی برای ترکیه باشد. در مورد ایران نیز باید اذعان کرد که اگرچه این کشور شریک تجاری بسیار مهمی برای ترکیه محسوب می شود اما این دو کشور در اغلب موارد و بخصوص در مسائل و موضوعات منطقهای همچون بحران سوریه، عراق و نقش آمریکا در منطقه اختلاف نظر شدیدی دارند.
برای دولت اردوغان، اتحاد با پکن بسیار نویدبخش تر از اتحاد با تهران یا مسکو است. اگرچه آنکارا و پکن در حال حاضر شراکت و همکاری های تجاری بسیار نزدیکی دارند اما از آنجا که آنکارا تلاش می کند تا از میزان وابستگی های خود به آمریکا بکاهد، و پکن نیز به دنبال آن است تا تعاملات اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی خود را در منطقه افزایش دهد، به احتمال بسیار در آینده ای نه چندان دور شاهد تقویت و گسترش روابط مابین ترکیه و چین خواهیم بود.
نگاهی به تاریخچه روابط میان ترکیه و چین
روابط میان چین و ترکیه تا دهه ۱۹۷۰ میلادی چندان گسترده نبود، اما در این دهه و در پی آشتی میان واشنگتن (اصلی ترین متحد ترکیه در ناتو) و پکن، روابط میان ترکیه و چین به یک باره گسترش یافت. در دهه ۱۹۹۰ میلادی و پس از این که ایالات متحده آمریکا و اروپا به واسطه مسائل مرتبط با کُردها، میزان فروش تسلیحات خود به ترکیه را کاهش دادند، ترکیه بر آن شد برای تأمین تسلیحات مورد نیاز خود به دنبال جایگزین جدیدی بگردد و همین امر موجب تقویت و تعمیق هر چه بیشتر روابط میان آنکارا و پکن شد.
از آن زمان تاکنون روابط میان این دو کشور همواره با رشد روبه رو بوده است. “ون جیابائو”، نخست وزیر پیشین چین در اکتبر سال ۲۰۱۰ و “ژی جینپینگ”، رئیس جمهوری این کشور در سال ۲۰۱۲ میلادی از ترکیه بازدید کردند. در پی این دیدار، رئیس جمهوری ترکیه نیز در همان سال به چین سفر و با مقامات این کشور دیدار کرد. همچنین در سال ۲۰۱۲ میلادی، ترکیه به عنوان “شریک دیالوگ” در سازمان همکاری های شانگهای پذیرفته شد. چین و ترکیه در طی این مدت مانورهای نظامی مشترکی را نیز برگزار کرده اند. به عنوان مثال این دو کشور با همکاری یکدیگر مانور نظامی مشترکی را در سال ۲۰۰۹ میلادی در ترکیه برگزار کردندو حتی جنگنده هایی که از پایگاهی در چین به مقصد ترکیه پرواز کرده بودند در مسیر خود برای سوختگیری در ایران توقف کردند. ایران نیز حریم هوایی خود را به روی هواپیماهای نظامی چین باز کرد و به آنها اجازه سوختگیری داد.
البته موضوع تبادلات تجاری همواره در رأس همکاری های ترکیه و چین قرار داشته است. در سال ۲۰۰۰ میلادی حجم کل مبادلات تجاری دوجانبه بین دو کشور در حدود ۴.۱ میلیارد دلار بود که این رقم در سال ۲۰۱۵ میلادی به ۳.۲۷ میلیارد دلار رسید و بدین ترتیب چین با عبور از آلمان به صادرکننده عمده و اصلی به ترکیه تبدیل شد.
دست اندازها و موانع موجود بر سر راه جاده ابریشم
اگرچه ترکیه و چین در حال حاضر روابط بسیار نزدیکی دارند، اما گسترش روابط میان این دو کشور همواره با موانع و چالش هایی روبرو بوده است. چین اسلام سیاسی را تهدیدی جدی دانسته و ترکیه نیز یکی از مدافعان اصلی چنین رویکردی است. حمایت ترکیه از این رویکرد چین تابدان حد بوده که موجب ایجاد اختلاف و برخوردهای شدیدی میان ترکیه و مصر – یکی دیگر از کشورهای خاورمیانه که چین به شدت به دنبال جلب نظر آن است – شده است. جای تعجب ندارد اگر می بینیم چین در جریان کودتای اخیر ترکیه از هر گونه اظهار نظر قطعی درباره حوادث ترکیه خودداری کرده و منتظر نتیجه نهایی این کودتا ماند. حتی پس از شکست کودتای ترکیه نیز تنها یکی از مقامات سطح پایین وزارت امور خارجه چین در بیانیه ای از تلاش های ترکیه به منظور حفظ و برقراری “امنیت ملی و ثبات” در این کشور حمایت کرد. اما پس از چند هفته، “ژانگ مینگ”، معاون وزیر امور خارجه چین به منظور دیدار با مقامات ترکیه وگفت وگو درباره کودتای نافرجام اخیر در این کشور به آنکارا سفر کرد.
ترکیه و چین بر سر اقلیت قومی “اویغور”- که با ترکیه پیوندهای تاریخی و قومی فراوانی دارند – نیز اختلاف نظر داشته و همین اختلاف نظر موجب ایجاد تنش هایی در روابط دو کشور شده است. چین اقلیت مسلمان اویغور را نه تنها به تجزیه طلبی بلکه به تروریسم نیز متهم کرده است. مقامات چین این اقلیت را به دست داشتن در عملیات تروریستی در داخل چین، مناطق جنوب شرقی و آسیای مرکزی و همچنین اعزام نیرو و مبارز به منطقه خاورمیانه متهم می کنند. ترکیه نیز به نوبه خود، مقامات چین را به خاطر نحوه رفتار با این اقلیت همواره مورد انتقاد قرار داده است و در حال حاضر همچنان با خوشرویی از مهاجران اویغور استقبال می کند. در پی شورش و ناآرامی های سال ۲۰۰۹ میلادی در استان “سین کیانگ” چین، تنش های میان ترکیه و چین به اوج خود رسید. در آن زمان اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه نسبت به رویدادهای چین واکنش بسیار شدیدی از خود نشان داد اما مدتی بعد “احمد داوداغلو”، وزیر امور خارجه وقت ترکیه از اظهارات مطرح شده عقب نشینی کرد. پس از مدتی تنش های میان دو کشور فروکش کرد و روسای جمهور دو کشور متعهد شدند تا همکاری های مشترک خود را در زمینه مقابله با تروریسم گسترش دهند اما به احتمال زیاد مسئله اقلیت اویغور همچنان به عنوان موضوع مورد بحث و منازعه میان دو کشور باقی خواهد ماند.
روابط میان ترکیه و پکن در موضوع نظامی نیز با موانع و چالش هایی روبرو بوده است. در سال ۲۰۱۳ میلادی ترکیه اعلام کرد که تصمیم دارد تا سامانه دفاع موشکی مدنظر خود را از طریق چین تأمین و خریداری کند. اعلام این خبر از سوی ترکیه موجب ایجاد این تصور شد که روابط و پیوندهای استراتژیک ترکیه و چین در حال رشد و گسترش است. در همان سال دولت ترکیه یک شرکت چینی را برای ساخت سامانه دفاع ضد موشکی مورد نظر خود انتخاب کرد اما این شرکت تحت تحریم های ایالات متحده آمریکا قرار داشت. اگرچه این تصمیم و اقدام ترکیه– به عنوان یکی از کشورهای عضو ناتو – در آن زمان بسیار جسورانه به نظر می رسیداما نتیجه خاصی در پی نداشت و در نهایت قرارداد خرید این سامانه دفاع موشکی در سال ۲۰۱۵ میلادی و به دلیل مخالفت غرب و کشورهای عضو ناتو لغو شد.
حتی روابط تجاری و اقتصادی ترکیه و چین نیز با مشکلات و تنش هایی همراه بوده است.اگرچه حجم مبادلات تجاری میان این دو کشور در سال های اخیر به بیست برابر افزایش پیدا کرده است، اما با نگاه دقیقی به آمارهای موجود در می یابیم که بخش عمده ای از این مبادلات تجاری را صادرات چین به ترکیه تشکیل می دهد. در طی سال های اخیر میزان واردات ترکیه از چین در مقایسه با میزان صادرات این کشور افزایش چشمگیری داشته است. بر طبق آمارهای موجود، از حجم کل مبادلات تجاری دوجانبه میان این دو کشور در سال گذشته که رقمی در حدود ۳.۲۷ میلیارد برآورده شده، سهم صادرات ترکیه به چین تنها در حدود ۴.۲ میلیارد دلار بوده است.
نگاهی به آینده روابط میان ترکیه و چین
صرف نظر از تمامی مشکلات و چالش های موجود، به نظر می رسد اکنون زمان بسیار مناسبی برای توسعه و گسترش روابط میان ترکیه و چین باشد. همان طور که پیشتر نیز اشاره شد، ترکیه از شرکای فعلی خود ناراضی است و در صورتی که اردوغان رویکرد مستبدانه تری را در این کشور در پیش گیرد، بعید است که تنش های این کشور با غرب فروکش کند. حتی اگر همه این موانع و چالش ها برطرف شوند، ترکیه هم مانند دیگر متحدان آمریکا در منطقه نسبت به تعهدات آمریکا در قبال منطقه خاورمیانه بویژه رویکرد مبهم و نامشخص این کشور در قبال بحران سوریه یا مداخله نظامی روسیه در منطقه نگرانی هایی را خواهد داشت.
تعاملات چین با منطقه خاورمیانه نیز در سال های اخیر به طرز فزاینده ای افزایش یافته است. منطقه خاورمیانه بالاخص ایران و ترکیه نقش بسیار مهمی در طرح “یک کمربند، یک جاده” (OBOR) چین ایفا می کنند. قرار است این طرح با ایجاد زیرساخت های جدید و یک شبکه حمل و نقل بین المللی، چین و دیگر کشورهای واقع در منطقه اوراسیا را به اروپا متصل کند.
تعاملات اقتصادی با منطقه خاورمیانه موجب شده تا چین به ناچار در تعاملات دیپلماتیک و مداخلات نظامی منطقه خاورمیانه نیز سهیم شود. چین در جریان مذاکرات هسته ای ایران، نقش بسیار فعالانه ای ایفا کرد و همچنان که به دنبال تقویت روابط منطقه ای خود بود، در مناقشات و درگیری های منطقه ای همچون بحران سوریه نیز ورود پیدا کرد. در طی چند سال اخیر، چین تعاملات نظامی خودرا نیز در منطقه افزایش داده است، طوری که این کشور در این مدت اولین پایگاه نیروی دریایی خود را در بندر جیبوتی احداث و کمک های نظامی مختصری را نیز برای دولت بشار اسد در سوریه فراهم کرد.
صرف نظر از مسئله اقلیت اویغور، سه عامل عمده و اصلی بر روابط میان ترکیه و چین و همچنین میزان گسترش این روابط تأثیرگذار خواهند بود. نخستین عامل میزان ثروت و دارایی های چین است. اگر رکود بوجود آمده در رشد اقتصادی چین همچنان ادامه یابد، این کشور برای اجرای طرح “یک کمربند، یک جاده” (OBOR) یاارائه فرصت های جذابی در راستای افزایش صادرات ترکیه به این کشور با کمبود منابع مالی روبرو خواهد شد.
دومین عامل، نگرش و رویکرد چین نسبت به مسائل منطقه ای است. چین در طی این مدت به شیوه های مختلف از تهران و بشار اسد حمایت و پشتیبانی کرده است. به عنوان مثال در جریان مذاکرات هسته ای، چین با خریدن زمان بیشتر برای ایران و همچنین تضعیف تحریم های بین المللی به این کشور یاری رساند و با پیوستن به مسکو بسیاری از قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال سوریه را وتو کرد. ترکیه و دیگر کشورهای منطقه در قبال این اقدامات چین صبر و بردباری بسیاری به خرج دادند و هزینه های چندانی را به این کشور تحمیل نکردند، اما با پررنگ تر شدن نقش چین در منطقه خاورمیانه، کشورهای منطقه نیز دیگر آن صبر و بردباری سابق را نخواهند داشت.
سومین عامل، سیاست های آمریکا در قبال منطقه خاورمیانه است. ترکیه به عنوان یکی از اعضاء و متحدان ناتو در برابر وسوسه های خارجی بسیار ضعیف و آسیب پذیر است و از همین رو این کشور جذابیت بسیاری برای چین دارد.اما این امر به معنای تلاش چین برای تصاحب نقش و جایگاه آمریکا در منطقه خاورمیانه نیست. آمریکا و چین مسلماً منافع گسترده ای در منطقه خاورمیانه دارند و حتی رهبری ایالات متحده آمریکا موجب شده تا چین با صرف هزینه های کمتر به منافع خود در این منطقه دست یابد. اما با یک نگاه کلی در خواهیم یافت که چین همواره خود را به عنوان رقیبی برای امریکا تلقی کرده و به دنبال آن است تا نقش و جایگاه جهانی آمریکا را سست و تضعیف کند.
اما با تمام این تفاسیر، ایالات متحده آمریکا نباید گسترش روابط میان ترکیه و چین را به عنوان تهدیدی علیه خود قلمداد کند. حمایت و استقبال آمریکا از گسترش روابط میان دو کشور منافعی را نیز برای آمریکا در پی خواهد داشت، چراکه گسترش روابط میان ترکیه و چین از یک سو موجب خواهد شد تا توانایی ترکیه برای ایجاد اختلاف میان دو کشور آمریکا و چین کاهش یابد و از سوی دیگر این روابط به رونق و شکوفایی اقتصادی در ترکیه منجر شود.
از طرفی آمریکا نباید به گونه ای رفتار کند که ترکیه و چین تصور کنند که این کشور نسبت به تعهدات خود در قبال منطقه خاورمیانه دچار شک و تردید شده است. آمریکا برای تحقق بسیاری از اهداف خود از جمله برقراری ثبات در سوریه و عراق، مقابله با ایران، شکست داعش و القاعده، حصول اطمینان از برقراری امنیت در اروپا و … به ترکیه نیازمند است. اگرچه اقدامات اخیر رجب طیب اردوغان موجب استیصال و ناامیدی عمیق آمریکا شده است، اما مقامات آمریکایی نباید به این سادگی دست از تلاش برداشته و اردوغان را از دست بدهند. بنابراین در صورتی که آمریکا و ترکیه همچنان به عنوان متحد یکدیگر باقی بمانند، میزان نفوذ آمریکا بر آنکارا و همچنین پکن به بیشترین میزان خود خواهد رسید.
منبع: اندیشکده واشنگتن / مترجم: زهره شهریاری