اگر شما فقط در رسانه های اجتماعی باشید – یا حتی روزنامه خوانده باشید یا شبکه های کابلی را دیده باشید – احتمالاً عکس آیلان کردی، کودک ۳ ساله ای که جنازه اش در ساحل ترکیه پیدا شده است را دیده اید. او، برادرش و مادرش در حالی مرده اند که قایقشان که در راه جزایر یونان بود واژگون می شود. آنها در حالی که از جنگ داخلی سوریه فرار می کردند قصد داشتند وارد اتحادیه اروپا شوند.
این عکس ها میلیون ها بار به اشتراک گذاشته شدند، در صفحه اول بسیاری از روزنامه های جهان کار شدند و تعداد پیام های بسیار زیادی درباره آن در توییتر و فیسبوک فرستاده شده است. اگر شما این عکس ها را دیده باشید – شاید عکس تکی آیلان که در ساحل خوابیده و یا مامور امدادی که وی را نجات می دهد دیده اید- احتمال دارد که این بحث را دیده باشید که برخی می گویند آیا رسانه ها باید این قبیل عکس ها را منتشر کنند، آیا مردم باید آنها را نادیده بگیرند و آیا خود شما به آنها نگاه می کنید؟
این بحثی است که هر زمانی که بحرانی ایجاد می شود و بدبختی انسان ها و رنج هایی که می کشند در عکس ها بازتاب داده می شود، ما بارها و بارها داشته ایم. وقتی پای کودکان در میان باشد، این عکس ها دراماتیک تر می شوند. همانند عکس دختر لاغر و نحیفی که در طول قحطی سودان در سال ۱۹۹۳ توسط یک کرکس محاصره شده است.
پسربچه عراقی که دستانش و خانواده اش را بر اثر بمب آمریکایی در سال ۲۰۰۳ از دست داده بود. آتش نشانی که یک نوزاد زخمی شده بر اثر بمبگذاری اکلاهما سیتی در ۱۹۹۵ را در دست گرفته است. دختر جوانی که در سال ۱۹۷۲ به خاطر بمب های ناپالم سوخته بود و در خیابانی در ویتنام افتاده بود. تقریباً به محض این که این تصاویر را دیده ایم، از خودمان درباره این تصاویر سوال پرسیده ایم.
امروزه اوضاع تغییر کرده است چون رسانه های اجتماعی منجر به دسترسی گسترده تر و سریع تر شده است و هر شخصی توانایی انتشار آنها را دارد و هم اکنون اختیار انتشار این عکس ها در دست خود فرد است. در مورد عکس آیلان، مردم نه تنها دست به انتشار آن زدند بلکه با فتوشاپ تغییراتی در آن هم ایجاد کردند. مردم با استفاده از این فتوشاپ ها خواستار اقدامی در این باره شده اند، مثلاً جنازه وی را در مقابل سازمان ملل قرار دادند یا تصویر دیگری نشان می دهد که روح وی در حال پرواز به سوی بهشت است.
سیاست هم چندان از این داستان دور نیست. هر زمان که ما جنگی داریم، دولت سعی می کند که محدودیت هایی بر این قبیل عکس ها اعمال کند تا احساس افکار عمومی در قبال جنگ حاد نشود. در ابتدای جنگ اول خلیج فارس، عکاسان اجازه نداشتند از تابوت های سربازان در مراسم های بزرگداشت در پایگاه هوایی دوور عکس برداری کنند. پنتاگون همیشه می گفت این تصمیم به خاطر احترام به حریم خصوصی خانواده آنها بوده است، اما این مسخره است چون هیچ کس نمی داند که چه کسی درون تابوت است. در نهایت دولت اوباما در سال ۲۰۰۹ این محدودیت را برداشت.
در این مورد من حتی تصاویری از آیلان را دیدم که چهره اش شطرنجی شده است، این اقدام برای حفظ هویت وی نبوده است چون ما می دانیم که وی کیست. پس دلیل آن چیست؟ چرا بعضی از سردبیران معتقدند که چهره یک کودک مرده ۳ ساله که بر روی ساحل افتاده است را نباید دید؟ این تصویر، بدون چهره، یک ایده انتزاعی است. باید چهره اش را دید، انسانیت وی منحصر به فرد است.
موقع بعدی ای که جنگ، یک بحران یا بحران آوارگان شکل بگیرد، تصاویر دیگری از کودکانی که مرده اند یا زخمی شده اند، توجه جهان را جلب می کند. این اتفاقی است که یکی پس از دیگری رخ می دهد.