در چهارم فوریه روزنامه النهار لبنان از طریق افراد پیگیر در واشنگتن مطلع شد که نشستی در وزارت امور خارجه امریکا در ماه گذشته میلادی میان مسئولان این وزارت خانه با نمایندگان جمعیت های اسلامی برگزار شده که سه تن از افراد دعوت شده به این نشست افراد معروف وابسته به اخوان المسلمین بودند. به وقتش دولت مصر از این اتفاق ناراحت شد و وزارت امور خارجه مصر سفیر امریکا در قاهره را فرا خواند و رسما مراتب اعتراض خود را به اطلاع سفیر رساند و برای او روشن کرد که نمایندگان “اخوانی” حاضر در نشست مستقیما با جمعیت های اسلامی ای که درصدد کودتا علیه حکومت جدید در مصر هستند، ارتباط دارند. این جمعیت ها یکی “دولت مصر در تبعید” و دیگری “شورای انقلاب مصری” بود. بسیاری فکر کردند که قضیه به همین جا ختم شد و دیگر لزومی ندارد که نشست اخوان – وزارت امور خارجه در واشنگتن بزرگ نمایی شود.
اما آن چه در فوریه ماه جاری در کاخ سفید رخ داد دوباره نگرانی حکومت مصر را برانگیخت. بن رود، معاون مشاور امنیت ملی در امور ارتباطات استراتژیک از هیئتی مصری میزبانی کرد که شامل سه تن از روسای نهادهای معروفی بودند که به نوعی وجهه ای از اخوان المسلمین به حساب می آمدند. یکی از اعضای این هیئت اسلامی (اخوانی) که ماه گذشته از وزارت امور خارجه دیدن کرده بود گفت که یکی از مسئولان مستقیم کاخ سفید در این جلسه شرکت کرده بود، او این مسئول را نماینده رئیس جمهوری امریکا توصیف کرد. اما بعد از این که سلسله ای از اخبار را بیان کرد منکر برگزاری نشست اضطراری کاخ سفید شد. اما کسانی که این نشست را پیگیری کردند گفتند که اوباما در نشست دوم که در ۴ فوریه برگزار شد و شامل هیئتی از مسلمانان امریکا بود، با چهره هایی از اخوان نیز دیدار کرد که سه نفر بودند: ازهر عزیز، رئیس جمعیت اسلامی در شمال امریکا (ISNA) هدی الشیشاوی، از اعضای شورای مسلمانان در امور خارجی (MPAC) و امام محمد مجید از جمعیت مسلمانان دالاس (ADAMS) و روشن شد که معاونان اوباما که در این نشست حاضر بودند بن رود و والری جارت بودند. همچنین منابع نزدیک به کاخ سفید گفتند که این خود جارت بود که نشست را دوباره برگزار کرد.
روابط میان جمعیت های اسلامی مذکور در بالا با مقام های ایالات متحده تا کنون چگونه بوده است، به ویژه بعد از حمله ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ که القاعده انجام داد؟
اطلاعات موجود به نقل از همان افراد پیگیر در امریکا حکایت از آن دارد که مقام های فدرال امریکا در سال ۲۰۱۱ به “جمعیت مسلمانان دالاس” در چارچوب “عملیات تحقیق سبز” حمله کردند که هدف از آن خشکاندن منابع مالی ای بود که به سازمان های متهم به فعالیت های تروریستی می رسید یا به نوعی از آنها حمایت یا پشتیبانی می کردند. همچنین شماری از جمعیت های اسلامی را که به نوعی متهم به ویترین اخوان المسلمین بودند، بارزترین آنها “موسسه بین المللی برای فکر اسلامی” (IIIT) را هدف قرار دادند. همچنین وزارت دادگستری امریکا در سال ۲۰۰۷ “جمعیت اسلامی شمال امریکا” (ISNA) را در راس فهرست گروه های مشکوک به دست داشتن در “توطئه” با “موسسه سرزمین های مقدس” که بخشی از “اخوان المسلمین” است و همچنان هم جزئی از آن محسوب می شود، قرار داد.
علی رغم این که قاضی فدرال در پی نتایج تحقیقات قضایی این حکم را باطل یا لغو کرد و گفته شد که اشتباهی در حق این موسسه شده بوده، اما این موسسه یا بخشی از آن را بنا به دلایل محکم و بسیار، متهم به ارتباط با جنبش فلسطینی “حماس” کرد.
حالا چه دلایلی ایالات متحده را بر آن داشته است که زمینه را برای بازسازی روابطش با اخوان المسلمین فراهم کند، به گونه ای که آنها به عرصه سیاسی در جهان عربی و اسلامی به خصوص در مصر بازگردند؟
همان عوامل مورد اشاره در فوق است که سبب شد واشنگتن گفت وگوها با اخوان المسلمین را در همان روزهای ریاست جمهوری حسنی مبارک، رئیس جمهوری مخلوع مصر و در جریان انقلاب ۲۰۱۱ آغاز کند، یا به عبارتی نسبت به رسیدن آنها به قدرت در مصر اعتراض نکند. اما دلیل دیگر گسترش جریان های اسلامی تندرو و خشونت طلب و تکفیری در جهان عربی و اسلامی است که مثل آتش شعله ور شده است، این مساله سبب شده تا نیاز به یافتن گروهی از “اسلام گرایان معتدل” الزامی شود در ابتدا به “اخوان” برخوردند که با همکاری با نهادهای عربی که آن موقع هنوز نام “بهار عربی” را به خود نگرفته بود، در جهان عرب بسیار فعال بود. آن چه امریکا را به رابطه با اخوان ترغیب کرد این بود که امریکایی ها قانع شدند که ترکیه اسلامی پیش زمینه “اخوانی” دارد. اما چرا امریکا دوباره در این تجربه شکست خورد؟ این موضوعی است که در شماره بعدی به آن خواهیم پرداخت.
دیپلوماسی ایرانی
ترجمه: سید علی موسوی خلخالی