تحلیلی پیرامون تفاوتهای احتمالی ملک سلمان با ملک عبدالله و نگرانیهای آمریکا در این رابطه
ملک سلمان: اگر در جماعت خوان المسلمین یکصد شخصیت مانند حسن ایوب – از رهبران و سابقین این جنبش – وجود داشته باشند و اعضای آن نیز از روش آنها پیروی نمایند بدون شک همهی امت عربی به این جنبش خواهند پیوست.
عربستان سعودی در پرتگاهی از آتش زیر خاکستر به سر میبرد؛ این کشور در زمان ملک عبدالله و ملک فهد کاملاً تحت سلطهی آمریکا بود و چاههای نفتی این کشور اسلامی همواره به رودخانههای آمریکا که از منابع خدادادی کشورهای حاشیهی خلیج فارس کسب نیرو میکند ریخته و سرازیر میشد، ولی انقلابهای مردمی در کشورهای عربی موسوم به «بهار عربی» این شرایط زبونانهی این کشور را با چالش مواجه ساخت، به گونهای که قبضه و سلطهی آمریکا بر وجود و هویت عربستان به شدت آسیب دید؛ چرا که مردم که تاکنون و در استعمار کشورهای عربی توسط آمریکا از صحنه کنار گذاشته شده بودند به عنوان یکی از بازیگران اصلی به عرصه برگشته بودند، شرایط جدیدی که چندان برای این ابرکشور جهانی خوشایند نبوده و نیست.
ناگفتههایی در بارهی ملک سلمان و ارتباطش با اخوان المسلمین
هرچند عدهای با یک عینک به سه پادشاه اخیر عربستان نگاه میکنند، ولی به نظر من منصفانه نیست که ملک سلمان را با دو پادشاه سابق و اسبق عربستان یکی دانست و هرسه را با یک عینک نگاه کرد؛ هرچند تاریخ علنی و آشکار، گویای این راستی نیست، ولی ناگفتهها حاکی است که پادشاه جدید عربستان روابط حسنهای با چند تن از رهبران قدیمی و سابقین جنبش اخوانالمسلمین داشته است و بارها پای سخنرانی علمای دینی اخوانی آزاد شده از زندانهای عبدالناصر، که به این کشور آمده بودند مینشست؛ از جمله علامه حسن ایوب، دانشمند وارسته سید سابق و… مینشست، و شنیدهها همچنین حاکی است که ملک سلمان خیلی از این دو عالم کبیر و بویژه علامه مجاهد راحل حسن ایوب متأثر بوده است و سلمان در توجیه این علاقهی وافرش به این دو عالم ربانی گفته بود: اینها جزو رهبران سابق و پیشگامان اخوان المسلمیناند؛ حتی قبل از امام غزالی و قرضاوی….
همچنین دربارهی جایگاه عالم اخوانی مورد علاقهاش گفته بود: اگر در جماعت اخوان المسلمین یکصد شخصیت مانند حسن ایوب وجود داشته باشند و اعضای آن نیز از روش آنان، پیروی نمایند، بدون شک همهی امت عربی به این جنبش میپیوندند.
ملک سلمان شخصاً به استقبال رهبران اخوان که به منظور انجام مناسک حج به عربستان میآمدند، میرفته است و به گرمی از آنان پذیرایی مینمود.
دنبالهروی ملک عبدالله از آمریکا و نگرانیهای اوباما نسبت به پادشاه جدید
در گزارشی که قبلاً به استحضار رسید، نوشته بودم که ملک سلمان چندان علاقهای به سیسی ندارد و روش تعامل او با ملک عبدالله متفاوت خواهد بود؛ البته این تغییر رفتار، قطعاً زیر نظر و رعایت آمریکا خواهد بود؛ چرا که آمریکا میخواهد فرماندهی کودتای نظامی در مصر را از راه دور به بازی بگیرد.
همچنین در آن گزارش گفتم انتصاب محمد بن نایف به عنوان ولیعهد در اثر دیکتههای صد در صد آمریکا بوده است؛ چرا که این کشور در صدد بازسازی خانوادهی حاکم در عربستان است؛ البته آنگونه که خود میخواهد و با مصالح و منافعش همخوانی دارد.
من شکی ندارم که خانوادهی حاکم در عربستان بر اجرای دیکتههای آمریکا با همدیگر مسابقه داده تا نشان دهند که کدامیک از آنان بر اجرای طرحهای آن در منطقه چابکتر و تواناتر است!
ضمناً در آن گزارش خاطرنشان کردم که موضع کنونی ملک سلمان در بارهی مصر و کودتای شکل گرفته در آن، هرگز از روی نقشهی قبلی وی نبوده – هرچند بدان علاقهمند است – بلکه بیشتر به منظور لبیک گفتن به خواستهها و طرحهای جدید آمریکاست؛ به گونهای که اگر اوباما به وی دستور دهد تا قرضی مشابه ملک عبدالله به کودتاگران مصر تقدیم کند و یا در راستای نجات اقتصاد مریض این کشور کودتازده، گام بردارد قطعاً چنین میکند.
آمریکا در صدد است تا همواره از عربستان مانند نصف عصایی بهکار گیرد، باراک اوباما در اقدامی بیسابقه و غیر متعارف در آمریکا جهت شرکت در مراسم به خاکسپاری ملک عبدالله – و تبریک به پادشاه جدید – راهی این کشور شد، در گذشته هرچند ملک فهد خدمات بزرگی را به آمریکا نموده بود باز پس از فوتش رئیس جمهور وقت آمریکا جهت تسلیت و تبریک ملک عبدالله به این کشور سفر ننمود؛ ولی اوباما پس از درک شرایط ویژهی منطقه و عربستان ضمن ناتمام گذاشتن سفرش به هند راهی عربستان شد که به نظر من اگر انقلاب مردم مصر و اعتراضاتشان علیه کودتا تاکنون در خیابانها و شهرهای مصر دایر نبود هرگز اوباما با این عجله به ملاقات ملک سلمان نمیشتافت و مطمئناً وی به این دلیل شخصاً به عربستان سفر کرد تا از اجرای برنامهها و طرحهای کشورش در عربستان اطمینان حاصل نماید و همچنین از نزدیک در شکل گیری دیدگاهی همسو با تصمیمهای آمریکا و اجرای هرچه نیکوتر آن، برای پادشاه جدید عربستان نقش بازی نموده و نظارت نماید.
به گمان من وجود محمد بن نایف به عنوان جانشین ولیعهد در کاخ پادشاهی بزرگترین تهدید آمریکا علیه شخص پادشاه و ولیعهدش میباشد؛ اگر آمریکا احساس نماید که سلطه و قبضهاش بر نحوهی حکمرانی عربستان کاهش یافته است، بیشک اقدام به ارائهی طرحی خواهد نمود که به موجب آن کاخ نشینان سعودی به جان هم میافتند و این امر سبب اعتراضهای مردمی میشود؛ امری که به احتمال قوی رژیم حاکم را ساقط خواهد نمود و سیستم حکومتی این کشور از پادشاهی به جمهوری تغییر پیدا خواهد نمود که برخاسته از انتخابات و آرای مستقیم مردم خواهد بود.
در پایان جا دارد به این نکته توجه شود که انقلاب مردمی مصر که امروزه به ورد زبان جهانیان تبدیل شده، برای پیروزیاش نیازمند کسی نیست جز الله تعالی – و تلاش شبانهروزی انقلابیون -؛ چرا که تنها اوست مولای همگان و بهترین یاریرسان (هو نعم المولی ونعم النصیر)