هیوا راشدی
ترجمهی مقالهای از احمد منصور تحلیلگر شبکهی الجزیره
۱ ــ عوامل داخلی
با نگاهی به روند شکلگیری انقلاب مردمی علیه نظام مبارک در مییابیم که در واقع انقلابی به معنی واقعی انقلاب در مصر صورت نگرفت. به این معنی که از نظام مبارک تنها خانوادهی وی و مجموعهی وزرا حذف شدند و بقیه در جای خود باقی ماندند. حکومت مبارک، از خاندانش و هیأت دولت، نظام قضایی، ارتش، رسانهها و نیروی امنیتی تشکیل شده بود. دیکتاتوری او تا مخ استخوان در میان همهی اینها نفوذ کرده بود. با شکل گرفتن انقلاب مردمی در مصر که فشارهای مردمی برای سرنگونی دیکتاتوری مبارک شدت گرفت، دیگر طیفهای قدرت مبارک را فدای بقای خود کرده و قربانی نمودند. در ابتدا ارتش تحت نام مصلحت و پر کردن خلأ سیاسی کشور قد علم کرد و اعلان نمود تا برقراری مؤسسات قانونی، امور کشور را به دست خواهد گرفت که خود شبیه به یک کودتا علیه انقلاب بود. اما حضور آگاهانهی مردم در صحنه، نقشههای آنها را خنثی نمود. ولی کمکم طیفهای دیگر قدرت پا پیش گذاشته و شروع به کارشکنی نمودند. زمان انتخابات و صندوق رأی که فرا رسید، نظام قضایی دست به کارشکنی زد و یک نفر از عاملان کشتار انقلاب را محاکمه نکرد و یک محاکمهی صوری از مبارک و خاندان او را اجرا نمود که هنوز ادامه دارد.
ارتش مشکلات فراوانی را برای پارلمان ایجاد کرد، حتی پیشنهاد انحلال اخوان و حزب «آزادی و عدالت» را مطرح نمود. آنها در مرحلهی انتخابات پارلمان که شکست خوردند. باز برگ برندهی دیگری در دست داشتند و آن ریاست جمهوری بود. اخوان ابتدا اعلام کرد که در انتخابات ریاست جمهوری کاندید ندارد، ولی زمانی که برایش مشخص شد که انحلال مجلس به سادگی صورت میگیرد و اگر ریاست جمهوری با آنهمه اختیارات کلان که در قانون قبلی برایش در نظر گرفته شده بود به دست بازماندگان نظام مبارک برسد، انقلاب دیگر معنی نخواهد داشت. در این مرحله بود که کاندیدای خود را برای ریاست جمهوری اعلام کرد.
به محض اعلام این خبر، تمام رسانههای مخالف شروع به تبلیغات گستردهای علیه اخوان کرده و اذهان عمومی مردم مصر را علیه اخوان بسیج نمودند. زیرا مهمترین پایه و پشتیبان قانونی قدرت را از دست میدادند و آن ریاست جمهوری بود. در این مرحله، کاندید اول اخوان خیرت الشاطر را رد صلاحیت نمودند، زیرا پیروزی او در انتخابات در نظر آنان قطعی بود. و در واقع نیز، هیچ حزب و گروهی بجز اخوان یارای رقابت با آنان را نداشت. نتیجهی انتخابات را به تأخیر افتاد و اگر حضور میلیونی مردم در میدان تحریر نبود، احمد شفیق پیروز انتخابات اعلام میشد. بعد از پیروزی مرسی در انتخابات و ناکامی بازماندگان رژیم مبارک از رقابت دموکراتیک طوفان فتنه آغاز شد. از یک طرف نیروی امنیت، امنیت اماکن را اهمال میکرد و حوادث استادیوم پورسعید به وقوع پیوست که منجر به کشته شدن نردیک به صد تن شد و از طرف دیگر نزاع میان مسلمانان و مسیحیها قربانی داد و دهها واقعهی دیگر که حاصل کارشکنی مأموران امنیتی و دخالت آنها بود. از جهت دیگر ارتش و اطلاعات آن در قضیهی سینا و قتل عام سربازان کوتاهی کرده و اقدام به کودتا نمودند. که بعد از کشف آن منجر به بازنشسته کردن طنطاوی وزیر دفاع و چند تن دیگر گردید. البته مرسی بسیاری از اینها را میدانست ولی حجم گستردهی نفوذ آنان مانع تغییرات میشد و حتی هنگامی که دادستان کل را تغییر داد سیستم قضایی عملاً دست از کار کشید و در رسانهها کلمهی «اخونه» را بر سر زبانها گذاشتند (به معنی اخوانی کردن سیستم) که از هر تغییری ممانعت میکردند. و پس از تصویب قانون و مشروعیت آن، سکولارها مسیحیها را با خود همراه نموده و از حکومت اسلامی هراسان نمودند و در ادارات دولتی نیز پا به پای آنها کارشکنیهای فراوانی همچون قطع برق و… را برای ایجاد نارضایتی عموم انجام دادند. البته نباید فراموش کنیم که مرسی هم در این زمینه خطاهایی داشت ولی نه در حدی که کودتا علیه او را توجیه کند.
۲ ـ عوامل خارجی
عوامل خارجی به دو دسته تقسیم میشوند.
۱ ـ امریکا و غرب و صهیونیسم عالمی بیداری اسلامی که در منطقه به وجود آمد نوید شکوفایی کشورهای اسلامی و بهار امت اسلامی را به همراه داشت. که نگرانی عمیقی را در غرب و اسرائیل ایجاد کرد. با نگاهی به گذشته این کشورها در مییابیم که حکام دیکتاتور در این کشورها بجز فقر و جنگ و تضعیف نقش آنها در منطقه نتیجهای به بار نیاوردهاند. اما میبینیم که حزب عدالت و توسعه توانست یک شبه راه صد ساله را پیموده و کشورش را در زمرهی قدرتهای اقتصادی قرار دهد و جایگاه ویژهای به ترکیه در منطقه ببخشد و به طور واضح از حق مردم فلسطین دفاع کرد و اسرائیل را به معذرتخواهی در مقابل خود وادار نمود. تصور اینکه کشور اسلامی دیگری با این اقتدار در منطقهی مدیترانه و در همسایگی اسرائیل و با گرایشات اسلام میانه به وجود آید برای غرب و صهیونیسم آسان نبود، بهویژه در حملهی چند روزهی اسرائیل به غزه، مصر اقتدار خود را نشان داد و قاطعانه از غزه دفاع کرد و تهدید نمود که در صورت ادامهی تجاوزات، صادرات گاز به اسرائیل را قطع خواهد کرد. گرچه بعضی از تحلیلگران معتقد بودند که این حمله صرفاً جهت آزمودن موضع مصر بود.
۲ ـ کشورهای عربی حاشیهی خلیج فارس، نقش بسیار مؤثری در کودتا داشتند، بهویژه عربستان و امارات در این زمینه سخاوتمندانه به مخالفان مرسی کمک کردند و میلیاردها دلار در این زمینه هزینه نمودند. این کشورها از گسترش بیداری اسلامی و سرایت آن به سرزمینهایشان بسیار هراسان بودند واز لفظ دموکراسی آمیخته به اسلام بیمناکند. بنابراین تمام تلاش خود را در این زمینه انجام دادند تا یک تجربهی موفق در زمینهی اسلام میانهرو و معتدل [در مصر] عرضه نگردد.
احمد منصور گزارشگر الجزیره در صفحهی فیسبوک خود گزارشاتی را در این رابطه تهیه کرده است که دانستن آن بسیار جالب است تا دینستیزی و دشمنی این حکام با بیداری اسلامی برای همگان، روشن شود.
امارات در دوران مبارک سالانه ۱۲ میلیارد دلار به صورت بلا عوض به مصر کمک مالی کرده است که به محض سرکار آمدن مرسی آن را قطع میکند. همچنین تمام هزینهی فرانسه را در جنگ مالی تقبل کرد که بالغ بر ۷ میلیارد دلار بود. زیرا مسألهی اسلامگرایان و سرکوب آنها مطرح بود. و بعد از کودتای نظامی مصر بود که دادگاه امارات احکام سنگینی بر تعدادی از اعضای اخوان المسلمین در آن کشور صادر کرد که ۷ الی ۱۵ سال زندان بود. که تنها اتهام آنها داشتن گرایشات اخوانی بود. البته این سخاوتمندیها تنها برای مصر نیست، در بحران مالی امریکا، امارات ۲۰۰ میلیارد دلار به صورت قرض بدون بهره به امریکا کمک میکند و در توفان مشهور ولایت اریزونا ۱۰ میلیارد دلار وام بلاعوض به امریکا کمک کرد و اکثر مدارس آن ایالت را بازسازی کرد و به یکی از صربهای قاتل مسلمانان ۴۰۰ میلیون دلار وام بدون بهره داد.
و حکام عربستان سعودی نیز در این زمینه کمتر از امارات نبوده و کوتاهی نکردند و میلیاردها دلار هزینه نمودند. و شاهد این مدعا نیز تبریک شبهنگام، حاکمان سعودی بود که به محض اعلام برکناری مرسی نتوانستند خوشحالی خود را ابراز نکنند و صبر نکردند تا حقیقت امر روشن گردد. و این بیانگر دخالت و دست داشتن آنها در این کودتا بود. و همچنین کمکهای کشورهای کویت، امارات و سعودی به مصر چند روز بعد از کودتا که بالغ بر ۱۲ میلیارد دلار کمک بلا عوض و وام بدون بهره بود.
اما در پایان حقایق بسیاری روشن شد و امت اسلامی باید از آنها درس بگیرد که خود نیاز به یک بحث مفصل دارد. بر خلاف زعم و گمان آنها، طرفداران قانونگرایی و مدنیت ننشستند و با عزمی راسخ به خیابانها آمدند و خستگیناپذیر در میادین با زبان روزه تحصن نمودند و شهید دادند، اما مسالمتجویی خود را خفظ کردند. افزون بر این امت اسلامی در اقصی نقاط جهان ندای حمایت از مرسی را سردادند و به قول یکی از تحلیلگران، مرسی از ریاست جمهوری مصر تبدیل به اسطورهای برای امت اسلامی شد. کودتاچیان که با رعب و تهدید آغاز کردند کمکم عقب رفته و ندای وحدت و مشارکت سر دادند و اینک در یک بحران واقعی قرار دارند. بسیاری از کسانی که با آنان بودند از موضغیری پیشین خود برگشته و به نفع طرفداران شرعیت تغییر جهت دادهاند. مرسی نیز در یک سال دوران ریاست جمهوری خود نمونهی مثالزدنی سعهی صدر و تحمل مخالف بود. در رسانههای رسمی به او و خانوادهاش اهانت شد اما کسی را زندانی نکرد. روزنامهای را تعطیل ننمود و شبکهای ماهوارهای را نبست.
مشی و منش دموکراتیک مرسی، بار روانی بسیار سنگینی بر مدعیان دروغین ایجاد کرد، که به محض کودتا، دهها شبکهی اسلامی را بسته و روزنامههای حریت و عدالت را تعطیل نمودند. با این اوصاف ان شاء الله کودتاه راه به جایی نمیبرد و آیندهی درخشانی در انتظار منطقه است. آینده از آن اسلام است. (المستقبل لهذا الدین)
منبع:اصلاح وب
سلام
با نظرات جناب احمد منصور موافقم و امیدوارم برای جامعه نو برخاسته از دموکراسی مصر اخوان المسلمین بتواند حقانیت خود را ثابت کند و با ابزار مناسب برای تحقق اهداف و برنامه های خود گام بردارد. اما با وجود این بنده مخالف هر گونه حذف در ساختار حکومت نو هستم که با سر کار آمدن نیروهای مخالف به به حداقل براسند چون دراین صورت با خلا ء نیروهای متخصص و با تجربه مواجه خواهد شد که باعث تاثیرات سوئی بر نحوه اداره مملکت می شود. روی کار آمدن دیدگاه جدید و شکل گیری برنامه نو خود ابزاری می خواهد که در مجموع خواست اکثریت را اغنا کند و اقلیت مخالف را راضی نگه دارد .در عین حال که مجموعه هایی از نظرات مختلف در درون خود دارد با درایت به سازماندهی نیروهای کارآمد در درون خود بپردازد و آنها را همراه و همگام با تحولات و خواسته ها جاری مدیریت کند . البته شاید مسئله مصر و نحوه ساختار گروها و احزاب فرق کند ولی آنچه مورد انتظار بود اینکه بایستی دولت منتخب و ریاست جمهوری منتخب هرگز زمینه چنین کودتایی را فراهم نمی کردند و با تعامل با نیروهای مخالف و شفافیت در نحوه برخورد با مخالفان و در نهایت توافق بر سر موضوعی برای گذاشتن به همه پرسی و برون رفت از مشکل،زمینه مشارکت مجدد مردم و فعالیت بیشتر برای تمرین به انتخاب و همه پرسی و اینکه نظر مردم بسی ارزشمند تر از بگو مگوهای سیاسی و تبلیغاتی و زور آزمایی قدرت سیاسی است همه نظرات را در نهایت با اصول قانون مند در معرض رای مردم می گذاشتند و آنگاه با احترام به رای مردم که فصل الخطاب بود تمکین می کردند. البته نباید از نظر دور نگه داشت که اخوان المسلمین با این همه تجربه در طی سالهای متمادی با وجود تاثیرات فراوان در حوزه های مختلف دانشگاهی و مدارس و مساجد در ساختار ارتش نتوانسته جایگاهی برای خود پیدا کند و از نیروی بازدارنده برخوردار باشد که جای تامل بسیار است و همه می دانیم جماعت اخوان المسلمین در مصر شاید تنها مجوعه باشد که در سالهای متمادی گذشته بیشترین ظلم و اجحاف در حق آنها شده و دیدیم که رهبران آنها ترور و زندانی و حتی تحت شکنجه وحشتناک قرار می گرفتند اما نتوانستند نیروی فعالی برای اعمال فشار بر سرکوبگران سازمان دهند و آنها را وادار به رعایت حقوق شهرندی نمایند .و سوالات دیگری در زهن دارم که میدوارم در تحولات آینده جواب آنها را بیابم. و در پایان آرزوی توفیق برای مسلمانان مصر از جمله اخوان المسلمین دارم. و از خدای بزرگ می خواهم که هر گونه حقد و کینه در رابطه با آنها را به کینه ورزان و فتنه گران برگرداند و صبر امروزشان را در برابر ظلم کودتا چیان می ستایم و دعا می کنم که خدای متعال بر صبر و استقامت شان بیفزاید و بر ظالمین پیروز گرداند. آمین